[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي مقالات آماده انتشار آخرين شماره تمام شماره‌ها جستجو ثبت نام ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات مجله::
هیات تحریریه::
آرشیو مجله و مقالات::
برای نویسندگان::
برای داوران::
خط مشی دبیری::
ثبت نام و اشتراک::
تماس با ما::
::
شاپا
شاپاچاپی  
2228-7280
شاپا الکترونیکی
2228-7299
..
بانک ها و نمایه ها

 

 

 

 

 

 
..
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
لینک مفید بر ای داوران

سرقت ادبی وعلمی فارسی

سرقت ادبی وعلمی لاتین

..
دسترسی آزاد
مقالات این مجله با دسترسی آزاد توسط دانشگاه علوم پزشکی اردبیل تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.
 
..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
9 نتیجه برای یزدانبد

منوچهر ایرا ن پرور، عباس یزدانبد، فیروز امانی، شبنم سهرابی،
دوره 3، شماره 3 - ( پاییز 1382 )
چکیده

  زمینه و هدف : گره های قابل لمس تیروئید تقریباٌ در 5 % بالغین یافت می شوند. با توجه به شیوع بالای این حالت، تشخی ـ ص و نح ــ وه ارزی ـ ابی آن ـ ها برای پ ــ زشکان اهمی ـ ـت دارد. ب ـ رای تشخی ـ ص ماهی ــ ت پات ــ ول ـ وژی گ ـ ره ها، انجام FNA (Fine Needle Aspiration) ، به عنوان اولین روش تشخیصی آسان و مقرون به صرفه است. هدف از مطالعه حاضر بررسی اپیدمیولوژی و ارزیابی یافته های پاتولوژیک بیماران از طریق FNA بوده است.

  روش ک ا ر : این مطالعه از نوع توصیفی بوده که بر روی کل 145 بیمار ی (113 نفر زن و 32 نفر مرد) که از اول مهرماه 1379 تا اول مهرماه 1381 به کلینیک خص و صی مراجعه نموده بودند به انجام رسیده است. اطلاعات مربوط به بیماران طی پرسش نامه از قبل طراحی شده همراه با انجام معاینه فیزیکی و درج یافته های بالینی و انجام FNA و گزارش نتایج آسپیراسیون سوزنی توسط یک پاتولو ژ یست جمع آوری گردید. نتایج با استفاده از آمار توصیفی در قالب جداول فراوانی و فراوانی نسبی در نرم افزار آماری SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.

  یافته ها: بیشتر بیماران (5/36 %) در محدوده سنی 40 - 30 سال ب ـ ودند . FNA 115 بیمار (4/79 %) خوش خیم ، 6 مورد (1/4 %) بدخ ـ یم ، 16 مورد (11%) مشکوک و در 8 بیمار (5/5%) FNA ناکاف ـ ی بوده است. از میان م ـ وارد خوش خی ـ م، 102 نفر (6/70%) گواتر ندولر، 8 نفر (5/5%) کیست کلوئیدال، 3 نفر (2%) آدنوم فولیکولر و دو مورد (3/1%) تیروئیدیت داشتند. موارد بدخیم شامل یک مورد (7/0%) کارسینوم فولیکولری و 5 مورد (4/3 %) کارسینوم پاپیلری بوده است .

  نتیجه گیری: در مطالعه حاضر کارسینوم پاپیلری تیروئید شایع ترین نوع بدخیمی بود که نسبت به مطالعات کشوری از شیوع پایین تری برخوردار است. با توجه به فراوانی قابل توجه سرطان تیروئید در میانسالی ضروری است که گره های تیروئید در این گروه سنی به دقت بررسی و ارزیابی شود.


عباس یزدانبد، منوچهر ایران پرور، سولماز سیفی،
دوره 4، شماره 3 - ( پاییز 1383 )
چکیده

زمینه و هدف: طبق گزارشات وزارت بهداشت و درمان سرطان معده بالاترین علت مرگ ناشی از سرطان در کشور ایران است وسرطان های ناحیه کاردیا شایع ترین نوع سرطان های دستگاه گوارش فوقانی می باشند. هدف از مطالعه حاضر بررسی اپیدمیولوژیک سرطان های ناحیه کاردیا در استان اردبیل بود.
روش کار: این مطالعه بصورت توصیفی-مقطعی به مدت چهار سال (82-1379) در تنها کلینیک فوق تخصصی ارجاعی اردبیل انجام شد. نتایج حاصل از اندوسکوپی بیماران شامل تعیین دقیق توپوگرافی سرطان های ناحیه کاردیا و جمع آوری اطلاعات کلی بیماران ثبت گردید و اطلاعات جمع آوری شده به کمک برنامه آماری SPSS نسخه 10 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: از مجموع 4356 اندوسکوپی انجام شده، 533 مورد سرطان معده و مری که تشخیص آنها از طریق پاتولوژی تأیید شده بود وجود داشت. از 242 مورد سرطان که در محل اتصال مری به معده قرار داشت، 82 مورد (33/9%) در دیستال مری و E-G junction، 130 مورد (53/7%) در ناحیه کاردیا و 30 مورد (12/4%) در پروگزیمال معده قرار داشت. 130 مورد تومورها (53/7%) در سمت راست کاردیا قرار داشتند و طبق طبقه بندی بورمن 43/8% آنها از نوع اولسرو انفیلتراتیو بودند.
نتیجه گیری: در تحلیل آماری، نوع و توپوگرافی سرطان با دیسفاژی، کاهش وزن و درد اپی گاستر ارتباط معنی دار آماری داشت (p<0/05)، همچنین بین انواع سرطان ها و توپوگرافی آنها نیز با طبقه بندی بورمن ارتباط معنی دار بود (p=0/001)، بنابراین انجام مطالعات بیشتر در جهت کشف علت سرطان های کاردیا در استان اردبیل پیشنهاد می گردد.
عباس یزدانبد، فاطمه صمدی، رضا ملک زاده، مسعود بابائی، منوچهر ایران پرور، احد اعظمی،
دوره 5، شماره 2 - ( تابستان 1384 )
چکیده

  زمینه و هدف : مطالعات انجام شده در استان اردبیل در سال های اخیر نشان می دهد سرطان های دستگاه گوارش فوقانی شایع ترین نوع سرطان در استان اردبیل است. با توجه به اینکه مطالعه ای در مورد میزان بقای بیماران در این استان انجام نشده است لذا این مطالعه با هدف بررسی میزان بقای بیماران مبتلا به سرطان های دستگاه گوارش فوقانی و ارزیابی تاثیر خصوصیات دموگرافیک سرطان های گوارشی، عوامل خطر، نوع و درجه هیستوپاتولوژی، محل تومور و درمان انجام شده بر میزان بقای بیماران انجام گرفت.

  روش کار: این مطالعه آینده نگر و از نوع توصیفی- تحلیلی بود. جمع آوری اطلاعات از طریق پرسشنامه بود که با مراجعه به منزل 420 مورد سرطان دستگاه گوارش فوقانی شامل 141 مورد سرطان مری و 279 مورد سرطان معده که در طی سال های 1379 تا 1382 در تنها درمانگاه فوق تخصصی گوارش استان اردبیل تشخیص داده شده بودند، تکمیل شد.

  یافته ها: در این مطالعه گروه تحقیق موفق به پیدا کردن آدرس 299 بیمار و ثبت اطلاعات آنان شد. تاریخ فوت 55 بیماری که آدرس دقیق نداشتند از اطلاعات برنامه ثبت مرگ استان به دست آمد و در نهایت آدرس 66 بیمار یافت نشد. میزان بقای 4-1 ساله بیماران به ترتیب 9/25%، 1/11%، 5/4% و 8/1% محاسبه شد. در این مطالعه مردان طول عمر کمتری در مقایسه با زنان داشتند و طول عمر بیماران با سرطان مری بیشتر از سرطان معده بود. کمترین میزان بقا مربوط به آدنوکارسینوم از نوع سلول های نگین انگشتری ( Signet Ring Cell ) بود. بیماران جراحی شده در مقایسه با بیمارانی که جراحی نشده بودند طول عمر بیشتری داشتند. درجه هیستوپاتولوژی، سن در زمان تشخیص، سابقه خانوادگی مثبت برای سرطان های دستگاه گوارش فوقانی، مصرف الکل، سیگار و مواد مخدر هیچ گونه تاثیری در میزان بقای بیماران نداشتند.

  نتیجه گیری: طول عمر بیماران مطالعه حاضر در مقایسه با سایر کشورهای توسعه یافته بسیار کمتر است که به علت تاخیر در تشخیص و کمبود امکانات درمانی است.


عباس یزدانبد، منوچهر ایرانپرور، فیروز امانی، رضا ملک زاده، سعید صلواتی،
دوره 6، شماره 3 - ( پاییز 1385 )
چکیده

  زمینه و هدف: سرطان معده دومین سرطان شایع از لحاظ میزان مرگ و میر در کل دنیا می باشد. استان اردبیل، در شمال غربی ایران بالاترین میزان آدنوکارسینوم معده (اساساً کاردیا) در ایران را دارد. شایع ترین محل سرطان های فوقانی گوارشی در اردبیل ناحیه کاردیا و شایع ترین محل کانسر دیواره راست کاردیا می باشد. با توجه به این موضوع هدف این مطالعه بررسی مقایسه ای وضعیت هیستوپاتولوژیک دیواره راست و چپ ناحیه کاردیا و z-line از لحاظ میزان بروز ضایعات التهابی و پیش سرطانی بود.

  روش کار: مطالعه حاضر از نوع توصیفی - مقطعی بوده و بر روی 100 نفراز مراجعه کنندگان بالغ به درمانگاه ارس جهت آندوسکوپی انجام گرفت. در کلیه بیماران آندوسکوپی به وسیله ویدئوآندوسکوپ انجام شد و یک عددبیوپسی به ترتیب از دیواره راست و چپ کاردیاو z-line و یک عدد بیوپسی از ناحیه آنتروم جهت بررسی هلیکوباکتر پیلوری برداشته شد. تمامی نمونه ها در شیشه های جداگانه فرمالین فیکس شدند و مطالعه پاتولوژیک نمونه ها از نظر ضایعات التهابی و پیش سرطانی بر اساس طبقه بندی سیدنی انجام گرفت و اطلاعات جمع آوری شده توسط نرم افزار SPSS با استفاده از روش های آماری توصیفی و تحلیلی آنالیز شدند.

  یافته ها: 61 نفر (61% ) از افراد مرد و 39 نفر (39%) مونث بودند. دامنه سنی بیماران بین 19 تا 81 سال با میانگین سنی و انحراف معیار 2/16 ± 53 سال بود. شواهد التهاب خفیف تا شدید در دیواره چپ و راست کاردیا و z-line به ترتیب 6/82%، 84%، 1/97%، 93%، آتروفی خفیف تا شدید در 8/22%، 7/28%، 5/26%، 4/24%، متاپلازی نوع 1 تا 3 در 2/2%، 4/6%، 9/2%، 2/12% وجود داشت. دیسپلازی مشکوک در کاردیا و z-line فقط در یک مورد وجود داشت. آنالیز پارامترهای فوق با استفاده از آزمون Wilcox on ، آزمون لامبدا هیچگونه اختلاف معنی دار آماری را از نظر هیستوپاتولوژی در دیواره چپ و راست کاردیا و z-line نشان نداد.

  نتیجه گیری: در این مطالعه اختلاف آماری معنی داری بین دیواره راست و چپ کاردیا و z-line از لحاظ میزان وقوع ضایعات التهابی و پیش سرطانی مشاهده نشد که این موضوع با شیوع بالای سرطان در دیواره راست کاردیا سازگاری ندارد لذا نیاز به مطالعات بیشتر با افزایش دادن تعداد نمونه های بیوپسی بیشتر و استفاده از روش های دقیق تر تشخیص ضایعات پیش سرطانی دارد.


خلیل رستمی، عباس یزدانبد، نیره امینی ثانی، فرانک محرمی،
دوره 7، شماره 3 - ( پاییز 1386 )
چکیده

زمینه و هدف: علایم مرتبط با سنگ صفراوی و عوارض آن جزو شایع ترین بیماری های گوارشی است که منجر به بستری در بیمارستان شده و هزینه های هنگفتی در این زمینه صرف می شود. از آنجا که عوامل دخیل در ایجاد سنگ های صفراوی متعدد بوده و یکسری عوامل موثر قابل پیشگیری هستند و از طرف دیگر تاکنون مطالعه ای در مورد عوامل خطر ابتلا به سنگ صفراوی در سطح منطقه انجام نگرفته است، این مطالعه به بررسی عوامل خطر سنگهای صفراوی پرداخته است.

روش کار: این مطالعه از نوع مورد- شاهدی بوده و با مراجعه به بیمارستان های اردبیل تعداد 150 مورد مبتلا به سنگ صفراوی به روش نمونه گیری غیر احتمالی از نوع آسان انتخاب و با 150 شاهد همسان سازی شده از لحاظ جنس و سن (5±سال) مقایسه شدند. از پرسشنامه دارای ساختار برای بررسی عوامل خطر توسط مصاحبه استفاده شد و نمونه خون جهت اندازه گیری لیپیدهای خون از آزمودنی ها اخذ گردید، همچنین قد و وزن آزمودنی ها برای محاسبه شاخص توده بدنی اندازه گیری شد. داده ها پس از جمع آوری با نرم افزار SPSS نسخه 12 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و ازآزمون های مجذور کای و آنالیز واریانس یکطرفه برای نشان دادن ارتباط متغیرها استفاده گردید.

یافته ها: در این مطالعه 117 نفر ( 78%) زن و 33 نفر ( 22%) مرد بودند بیشترین افراد (42 نفر) 28% در گروه سنی 49-40 سال قرار داشتند. از لحاظ شاخص توده بدنی تعداد 63 نفر (42%) در محدوده 25 تا 29/9 (اضافه وزن) بودند. میانگین سطح سرمی تری گلیسرید در زنان گروه مورد 7/5 ± 152/7 بود که در مقایسه با گروه شاهد با 57/7 ± 117/8 میلی گرم بر دسی لیتر بالاتر بود (p=0/001). میانگین طول مدت مصرف قرص های ضد بارداری خوراکی در گروه مورد 4/9± 6/9 و در گروه شاهد 2/9 ± 3/1 سال بود. بین ابتلا به سنگ صفراوی و شاخص توده بدنی و میانگین سطح سرمی تری گلیسرید در زنان (p=0/001) ارتباط معنی داری وجود داشت. نتایج حاصل از این بررسی نشان داد که بین دفعات بارداری، مصرف سیگار، هیپر کلسترولمی، هیپر تری گلیسیریدمی (در مردان) و سابقه فامیلی مثبت با ابتلای به سنگ صفراوی ارتباط معنی داری وجود نداشت.

نتیجه گیری: در مطالعه حاضر شاخص توده بدنی، مدت زمان مصرف قرص های ضدبارداری خوراکی و تری گلیسیرید در ابتلای به سنگ های صفراوی نقش داشتند، با توجه به اینکه این عوامل قابل مداخله هستند ضروری است جهت اصلاح آنها برنامه ریزی مناسب صورت پذیرد.
فرهاد پورفرضی، افسانه انتشاری مقدم، عباس یزدانبد، زهرا تذکری، اسماعیل فرزانه، مهرداد میرزارحیمی،
دوره 11، شماره 1 - ( بهار 1390 )
چکیده

  زمینه و هدف: سندرم روده تحریک­پذیر ( IBS ) Irritable Bowel Syndrome نوعی اختلال عملکردی روده­ای است که شیوع بالائی در کلیه کشورهای دنیا و از جمله ایران دارد. با توجه به عدم وجود درمان مؤثر و مزمن بودن بیماری که معمولاً با تشویش و اضطراب بیماران و درمانده شدن پزشک معالج همراه است، پیدا کردن راه حل درمانی مؤثرتری که بتواند علائم بیماران از جمله درد شکم و تغییرات اجابت مزاج را کنترل نماید، ضروری به نظر می­رسد. هدف این مطالعه بررسی اثرات ماست پروبیوتیک در کنترل علائم بیماری IBS می­باشد.

  روش کار: در یک کارآزمایی بالینی دوسوکور، 60 بیمار که بر اساس معیارهای RomeII با تشخیص IBS به درمانگاه گوارش مرکز آموزشی درمانی امام خمینی مراجعه کرده بودند، به طور تصادفی به دو گروه مداخله و کنترل تقسیم شده و به مدت چهار هفته تحت درمان با ماست پروبیوتیک (31 بیمار) و ماست معمولی (29 بیمار) که توسط کارخانه کدبندی شده بود قرار گرفتند. قبل از شروع درمان، در آخر هفته دوم و چهارم درمان و نیز دو هفته بعد از اتمام درمان از نظر بهبود در علائم بررسی شدند و اطلاعات وارد پرسشنامه گردید و سپس داده­ها با استفاده ازآزمون­های تی مستقل و کای دو توسط نرم افزار SPSS نسخه 17 تجزیه و تحلیل شد. نتایج دو گروه مداخله و کنترل با یکدیگر مقایسه شدند.

  یافته ها: یافته­ها نشان داد 36 نفر (60%) از بیماران زن و 24 نفر (40%) مرد بودند. میانگین سنی افراد شرکت ­کننده 9±1/34 سال بود و دو گروه مداخله و کنترل تفاوت آماری معنی­دار نداشتند. از نظر مدت، زمان شروع بیماری در دو گروه تقریباً مشابه بود. میانگین زمانی شروع علائم در گروه مداخله 1/5±7/5 و در گروه کنترل 9/4±5/6 سال بود. بعد از مداخله علائم بالینی در دو گروه مورد بررسی قرار گرفت و مشخص شد که در گروه مداخله شدت درد و نفخ کاهش یافته است که این کاهش از نظر آماری معنی­دار بود (05/0 > p )، لیکن مصرف ماست پروبیوتیک تأثیری در علائم بالینی از جمله سوزش سردل، تهوع، دفعات اجابت مزاج و قوام مدفوع نداشت (05/0 < p ).

  نتیجه گیری: افزودن ماست پروبیوتیک به رژیم غذایی بیماران می­تواند در بهبودی علایم IBS خصوصا درد و نفخ شکم موثر واقع گردد. با در نظر گرفتن شیوع بالای IBS و نبود درمان­های موثر، ارائه روش درمانی که حتی باعث بهبودی جزئی در علایم بیماری شود، دستاورد مهمی محسوب می­شود.


منوچهر ایرانپرور علمداری، حسین قربانی بهروز، عباس یزدانبد، نیره امینی ثانی، سولماز اسلام پناه، محمود شکر آبادی،
دوره 12، شماره 3 - ( پاییز 1391 )
چکیده

  مقدمه و هدف: دیابت یک بیماری متابولیک است که در صورت عدم کنترل مناسب می‏تواند باعث ناتوانی و مرگ و میر قابل ملاحظه­ای گردد. انجمن دیابت آمریکا مراقبت از بیماران دیابتی را یک امر لازم و ضروری دانسته و اهداف چندی برای افزایش طول عمر بیماران و زندگی بهینه با عوارض کمتر پیشنهاد نموده است که براساس کنترل قند خون، لیپید، نوروپاتی، کنترل فشار خون، مراقبت از پا و توصیه های تغذیه ای و غربالگری بیماری های قلبی عروقی می‏باشد. هدف این مطالعه بررسی وضعیت مراقبت دیابت در کلینیک دیابت اردبیل و مقایسه آن با اهداف توصیه شده انجمن دیابت امریکا بود.

  روش کار: مطالعه حاضر یک مطالعه توصیفی مقطعی بود که روی 100 بیمار مراجعه کننده به کلینیک دیابت اردبیل که با استفاده از جدول اعداد تصادفی در طول یکسال انتخاب شده بودند انجام گرفت. پرسشنامه حاوی سئوالات و معاینات بالینی و آزمایشگاهی برای بیماران با استفاده پرونده و خود بیماران تکمیل گردید. داده ها پس از جمع آوری با نرم افزار spss تجزیه و تحلیل شد. از آمار توصیفی برای ارایه نتایج و برای نشان دادن ارتباط آزمون ها از مجذور همبستگی کای و آنالیز واریانس ANOVA یکطرفه استفاده گردید.

  یافته ها: در یکسال اخیر هموگلوبین گلیکوزیله و جمع آوری ادرار 24 ساعته از نظر میکروآلبومینوری به ترتیب در 33% و 16% از بیماران انجام گرفته بود اندازه گیری کلسترول HDL و LDL به ترتیب در 58% و 55% بیماران انجام یافته بود فقط 9% بیماران معاینه پا و تنها 5% از نظر نبض های محیطی معاینه شده بودند. در آزمایشات نهایی انجام شده روی بیماران 24% بیماران قندخون ناشتای در محدوده توصیه شده انجمن دیابت آمریکا یعنی 130-70 میلی گرم در دسی لیتر داشتند. 46% بیمارانی که هموگلوبین گلیکوزیله در آنها اندازه گیری شده بود در محدوده هدف بودند. 32% بیماران دچار میکروآلبومینوری و 4% ماکروآلبومینوری داشتند. رتینوپاتی دیابتی در 32% بیماران گزارش گردید. در نهایت تنها 10% بیماران برای آزمایشات FBS و BS2hPP و LDL کلسترول و HbA1C در سطح مطلوب قرار داشتند و 22% بیماران برای سه عامل فشارخون، کلسترول تام و کلسترول LDL در سطح مطلوب بود.

  نتیجه گیری: در 100 بیمار مورد مطالعه تفاوت زیادی از نظر کیفیت کنترل دیابت با توصیه های ADA (انجمن دیابت امریکا) وجود داشت.


فرهاد پورفرضی، عباس یزدانبد، رضا دانشور، سیدحسین صابری،
دوره 12، شماره 5 - ( ویژه نامه پایان نامه ها 1391 )
چکیده

زمینه و هدف: سرطان کولورکتال سومین بدخیمی شایع در جهان محسوب می‏شود. امروزه ارتباط نزدیکی بین سرطان کولورکتال و بعضی عادات فردی نظیر شیوه زندگی و رفتارهای تغذیه ای نشان داده شده است. از این رو هدف از مطالعه حاضر بررسی و شناسایی عوامل مؤثر در بروز سرطان کولورکتال می‏باشد. روش کار: این مطالعه از نوع مورد شاهدی است و بیماران مبتلا به کانسر کولورکتال که در مرکز ثبت سرطان اردبیل، ثبت شده بودند، به همراه گروه شاهدی که برای آنها انتخاب گردید، جمعیت مورد مطالعه را تشکیل می‏دادند. پرسشنامه حاوی سوالاتی در مورد سن، جنس، مصرف سیگار و الکل، عادات غذایی، سابقه مصرف دارو ها و سرطان در فامیل مورد استفاده قرار گرفت. همزمان میزان سطح سرمی IgG و IgM علیه هلیکوباکتر پیلوری بررسی شد. اطلاعات بدست آمده وارد SPSS v16 گشته و مورد آنالیز قرار گرفت. یافته ها: در این مطالعه 160 نفر شرکت کردند که 80 نفر آن ها در گروه مورد و 80 نفر دیگر در گروه شاهد بودند. 43 نفر (8/53%) مرد و 37 نفر (2/46درصد) زن بودند. در گروه مورد 45% افراد سن 61 تا 80 سال و در گروه شاهد 45 % سن بین 41 تا 60 سال داشتند. در گروه شاهد 7/3 درصد با BMI کمتراز 19، 45 درصد بین 9/24-19، 8/38 درصد بین 9/29-25 و 5/12درصد BMI بالای30 داشتند، که این ارقام در گروه مورد به ترتیب 5/2، 5/32، 2/46 و 8/18 درصد بود. در این پژوهش میان دو گروه مورد مطالعه از نظر مصرف سیگار ( 026/0 =p)، شغل( 031/0 =p )، سابقه مصرف ضد التهاب های غیر استروئیدی ( 003/0 =p ) سابقه فامیلی مثبت ( 001/0 =p)، مصرف کربوهیدرات ( 001/0 >p) و سبزیجات ( 001/0 >p) و همچنین IgG مثبت سرم علیه هلیکوباکتر پیلوری ( 029/0 =p) تفاوت معنی داری مشاهده شد. نتیجه گیری: ﻧﺘﺎﯾﺞ ﺣﺎﺻﻞ از اﯾﻦ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﺑﯿﺎﻧﮕﺮ وﺟﻮد اثرات محافظتی مصرف سبزی و میوه بر روی ابتلا به کانسر کولورکتال و راﺑﻄـﻪ ﺑـﯿﻦ افزایش مصرف کربوهیدرات و همچنین سابقه مصرف سیگار، سابقه فامیلی مثبت و نیز IgG مثبت سرم ﺑﺎ ﺳﺮﻃﺎن ﮐﻮﻟﻮرﮐﺘﺎل اﺳﺖ.
عباس یزدانبد، افشین هوشیار، رسول نعمتی، نصراله ملکی، غلامرضا حمید خلق،
دوره 13، شماره 4 - ( زمستان 1391 )
چکیده

  گاستروانتریت ائوزینوفیلیک یک بیماری بسیار نادر است که با انفیلتراسیون موضعی یا منتشر دستگاه گوارش مشخص می شود. تابلوی بالینی آن بستگی به محل و لایه های درگیر دستگاه گوارش دارد. ما موردی از گاستروانتریت ائوزینوفیلیک را در یک بیمار سیروتیک گزارش می کنیم که ابتدا بصورت انسداد تومورال قسمت سوم دئودنوم تظاهر نموده و بعد از رفع انسداد با جراحی بعد ازگذشت دو سال بشکل اسیت ائوزینوفیلیک تظاهر نمود. بیمار با کورتیکواستروئید درمان شد و آسیت بطور کامل فروکش کرد.



صفحه 1 از 1     

مجله دانشگاه علوم پزشکی اردبیل Journal of Ardabil University of Medical Sciences
Persian site map - English site map - Created in 0.19 seconds with 39 queries by YEKTAWEB 4623