[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي مقالات آماده انتشار آخرين شماره تمام شماره‌ها جستجو ثبت نام ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات مجله::
هیات تحریریه::
آرشیو مجله و مقالات::
برای نویسندگان::
برای داوران::
خط مشی دبیری::
ثبت نام و اشتراک::
تماس با ما::
::
شاپا
شاپاچاپی  
2228-7280
شاپا الکترونیکی
2228-7299
..
بانک ها و نمایه ها

 

 

 

 

 

 
..
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
لینک مفید بر ای داوران

سرقت ادبی وعلمی فارسی

سرقت ادبی وعلمی لاتین

..
دسترسی آزاد
مقالات این مجله با دسترسی آزاد توسط دانشگاه علوم پزشکی اردبیل تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.
 
..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
10 نتیجه برای گیتی

گیتی رحیمی،
دوره 4، شماره 3 - ( پاییز 1383 )
چکیده

زمینه و هدف: دیابت حاملگی (Gestational Diabetes Mellitus) به درجات مختلف عدم تحمل کربوهیدرات که برای اولین بار در حاملگی بروز یا تشخیص داده شود اطلاق می گردد. شناسایی این اختلال در طول دوران بارداری می تواند از ایجاد عوارض آن بر مادر و جنین جلوگیری نماید. هدف از این مطالعه، تعیین میزان شیوع دیابت حاملگی در خانم های حامله مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی اردبیل بوده است.
روش کار: در این مطالعه مقطعی 601 خانم باردار در هفته های 24 الی 28 حاملگی با 50 گرم گلوکز خوراکی غربالگری شدند(Glucose Challenge Test). معیار مثبت بودن در آزمون غربالگری، گلوکز سرم برابر یا بالاتر از 140 میلی گرم در دسی لیتر بود و از افراد باGCT+ آزمون تحمل گلوکز خوراکی سه ساعته (Oral Glucose Tolerance Test) با 100 گرم گلوکز به عمل آمد. معیارهای تشخیص دیابت حاملگی، معیارهای گروه ملی اطلاعات دیابت(National Diabetes DataGroup) بود، همچنین تاریخچه، سن، قد، فشار خون، وزن قبل از بارداری و سایر مشخصات افراد در قالب یک پرسشنامه ثبت گردید و سپس آنالیز داده ها با نرم افزار SPSS انجام گرفت.
یافته ها: از 601 خانم باردار 64 مورد (10/6%) +GCT مثبت داشتند که برای این 64 مورد آزمون تحمل گلوکز خوراکی سه ساعته انجام شد که 8 نفر از آنها دیابت حاملگی (GCT+, OGTT+) داشتند و میزان شیوع 1/3% برآورد شد. ارتباط آماری معنی داری بین میانگین شاخص توده بدنی(BMI)، میانگین سنی و میانگین فشار خون دیاستولیک با شیوع دیابت حاملگی و آزمون غربالگری مثبت (GCT+ ) وجود داشت (p<0/05). شیوع GDM و GCT+ با بالا رفتن سن و BMI افزایش نشان داد (p<0/05) ولی ارتباط آماری معنی داری بین شیوع GDM و GCT+ با افزایش فشار خون سیستولیک و تعداد حاملگی ها دیده نشد.
نتیجه گیری: چنین به نظر می رسد که شیوع دیابت حاملگی در اردبیل پایین بوده و از این جهت نیازی به غربالگری عمومی خانم های باردار وجود ندارد و شیوع آن با افزایش سن، BMI و چاقی افزایش می یابد.
گیتی رحیمی،
دوره 5، شماره 1 - ( بهار 1384 )
چکیده

  زمینه و هدف: هیسترکتومی شایع ترین جراحی در زنان غیر حامله می باشد. بازنگری اندیکاسیون های هیسترکتومی می تواند دیدگاه های جدیدی را در درمان این بیماران برای متخصصین فراهم نماید. این مطالعه با هدف بررسی اندیکاسیون های انجام هیسترکتومی و روش های مورد استفاده در بیماران مرکز آموزشی- درمانی علوی انجام شد.

  روش کار: این بررسی توصیفی- مقطعی به مدت دو سال از اول 1381 تا اواخر سال 1382 در مرکز آموزشی- درمانی علوی صورت گرفت. اطلاعات از 257 بیمار هیسترکتومی شده با روش مصاحبه حضوری و مطالعه پرونده های آنان در پرسشنامه های از قبل تنظیم شده ثبت شد، سپس داده های گرد آوری شده توسط نرم افزار کامپیوتری SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

  یافته ها: تعداد هیسترکتومی های انجام شده در سال 1382 نسبت به سال1381، 4/38%‌کاهش داشت. میانگین سنی بیماران 09/8 ± 8/45 سال بود. در این مطالعه شایع ترین اندیکاسیون هیسترکتومی، لیومیوم (2/42%) بود. روش آبدومینال در 93% از موارد و روش واژینال در 7% از موارد انجام شده بود. در بیمارانی که به علت عوارض زایمان و حاملگی هیسترکتومی شده بودند، شایع ترین اندیکاسیون، چسبندگی غیر طبیعی جفت به رحم (50%‌) بود. شیوع عوارض در روش آبدومینال 3/26% و در روش واژینال 6/16%‌ بود. شایع ترین عارضه مشاهده شده افزایش درجه حرارت بدن بدون عامل عفونی در 7/25% ‌موارد بود.

  نتیجه گیری: لیومیوم شایع ترین اندیکاسیون هیسترکتومی در بیماران مرکز آموزشی - درمانی علوی و شایع ترین روش مورد استفاده در این مرکز هیسترکتومی آبدومینال می باشد. شیوع عوارض در روش آبدومینال بیشتر از روش واژینال می باشد.


حمید میرزائی، سلطانعلی محبوب، کریم کاظمان الانق، گیتی کریم،
دوره 6، شماره 4 - ( زمستان 1385 )
چکیده

زمینه و هدف: سالمونلا یکی از مهمترین باکتری های بیماری زا با منشاء مواد غذایی بوده و سالمونلا تیفی موریوم شایع ترین گونه آن در بروز مسمومیت های غذایی می باشد. لاکتوباسیلوس کازئی، بیفیدو باکتریوم بیفدوم و بیفیدو باکتریوم آنگولاتوم جزء پروبیوتیک ها می باشند که اثرات بسیار مفیدی در مصرف کنندگان ایجاد می کنند. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر متقابل پروبیوتیک های فوق با سالمونلاتیفی موریوم در شرایط آزمایشگاهی و رشد در محیط آب پپتونه سنتتیک بمنظور ارزیابی اولیه تاثیر مصرف پروبیوتیک ها در پیشگیری و درمان مسمومیت های غذایی انسان با منشاء سالمونلا تیفی موریوم می باشد.

روش کار: ابتدا جهت فعال سازی, سوش های باکتریایی لیوفیلیزه در ارلن مایرهای حاوی محیط آب پپتونه تزریق و 24 ساعت در دمای 37 درجه سانتیگراد قرار گرفتند و در مرحله بعد هرکدام از باکتریهای پروبیوتیک و سالمونلا تیفی موریوم فعال شده بصورت مجزا و توامان در محیط آب پپتونه تزریق و 24 ساعت در دمای 37 درجه سانتیگراد گرم خانه گذاری شدند. سپس تعداد باکتری های پروبیوتیک و سالمونلا تیفی موریوم موجود در آنها به ترتیب در محیط های (MRS و BGA) بصورت کشت سطحی شمارش شد. این عملیات برای هرکدام از آزمایشات 10 بار تکرار و در نهایت در مورد هرکدام از آنها متوسط تعداد سالمونلا تیفی موریوم در هر میلی لیتر از محتویات ارلن حاوی سالمونلای تنها و سالمونلای همراه با پروبیوتیک و نیز متوسط تعداد باکتری پروبیوتیک در هر میلی لیتر از محتویات ارلن حاوی پروبیوتیک تنها و پروبیوتیک همراه با سالمونلا با استفاده از آزمون آماری تی مستقل مورد مقایسه قرار گرفتند.

یافته ها:رشد توامان لاکتوباسیلوس کازئی و بیفید وباکتریوم آنگولاتوم بطور معنی دار رشد سالمونلا تیفی موریوم را مهار می کند (0/05< p) ولی اثر مهاری بیفیدوباکتریوم بیفیدوم معنی دار نبود و رشد سالمونلا تیفی موریوم بصورت توامان تاثیر معنی داری بر رشد باکتری های فوق نشان نداد.

نتیجه گیری: مصرف محصولات حاوی لاکتوباسیلوس کازئی و بیفیدوباکتریوم آنگولاتوم می تواند در جلوگیری از بروز عفونت با سالمونلاتیفی موریوم و درمان آن مفید واقع شود.البته انجام مطالعات بیشتر در این زمینه بویژه در شرایط بدن موجودات زنده ضرورت دارد.
گیتی ازگلی، سمیرا شهباززادگان، نیر رسائیان، حمید علوی مجد،
دوره 7، شماره 3 - ( پاییز 1386 )
چکیده

 زمینه و هدف: با توجه به شیوع تهوع و استفراغ حاملگی NVP(Nausea and Vomiting of Pregnancy) و عوارض شناخته شده آن و گزارشات مبنی بر اثر درمانی طب فشاری بر NVP ، این مطالعه با هدف تعیین اثر طب فشاری با مچ‌بند بر تهوع و استفراغ حاملگی در درمانگاه های شهر اردبیل، سال 1384 انجام گرفت. روش کار : این تحقیق به روش کارآزمایی بالینی یکسو کور روی 75 نفر خانم مبتلا به NVP انجام شد. زنان شرکت کننده واجد شرایط پس از همسان‌سازی از نظر شدت تهوع و استفراغ و سن حاملگی، بطور تصادفی در سه گروه 25 نفری مورد، دارونما و شاهد قرار گرفتند. گروه ها شامل گروه مورد، مچ‌بند با دکمه فشاری به نقطه پ-6، گروه دارونما، مچ‌بند بدون فشار به نقطه پ-6 و گروه شاهد، بدون مداخله بودند. علایم تهوع و استفراغ با استفاده از پرسشنامه دو بار در روز به مدت 6 روز سنجیده شد. در سه روز اول هر سه گروه بطور یکسان و بدون مداخله و در سه روز دوم با درمان، دارونما و یا بدون مداخله پرسشنامه‌‌ها را تکمیل نمودند. علایم NVP در روزهای قبل از درمان و طول دوره درمان ثبت و مقایسه دوبه دو با آزمون های آنالیز واریانس و ویلکاکسون و توکی وکروسکال والیس تجزیه و تحلیل آماری شد.

  یافته‌ها: میانگین سنی زنان شرکت کننده گروه های (مورد 92/3 ± 3/24، دارونما 32/4 ± 9/24 و شاهد 38/3 ± 4/25 سال) سن بارداری گروههای (مورد 84/2 ± 4/12، دارونما 19/3 ± 9/12 و شاهد 81/2 ± 4/12هفته) تعداد حاملگی گروههای (مورد 7/1، دارونما6/1 و شاهد4/1 دفعه)، سطح تحصیلات، شغل، تعداد زایمان و نحوه رعایت رژیم غذایی بین گروه های مطالعه تفاوت آماری معنی‌داری نداشتند. میانگین نمره شدت تهوع گروه مورد از 61/18 ± 1/25 به 06/11 ± 0/12، گروه دارونما از 67/14 ± 8/22 به 31/12 ± 1/16 و گروه شاهد از 48/7 ± 3/16 به 92 /8 ± 5/17 تغییر یافت. میانگین دفعات استفراغ گروه مورد از 33/3 ± 1/3 به66/1 ± 5/1، گروه دارونما از30/4 ± 1/3 به 68/3 ± 9/1 و گروه شاهد از8 2/2 ± 2/1 به 44/1 ± 4/1 رسید. تفاوت میانگین نمره شدت تهوع قبل و طول دوره درمان در گروه مورد بیشتر از گروه دارونما(043/0 p< )و در گروه دارونما بیشتر از گروه شاهد بود (009/0 p< ). تفاوت میانگین دفعات استفراغ در گروه مورد و دارونما بیشتر از گروه شاهد (009/0 p< ) ولی تفاوت بین گروه های مورد و دارونما معنی‌دار نبود.

  نتیجه‌گیری: مچ‌ بند با دکمه فشاری در کاهش شدت تهوع نسبت به دارونما و شاهد موثر بود. مچ‌بند فشاری در کاهش دفعات استفراغ نسبت به گروه دارونما بی اثر ولی نسبت به گروه شاهد موثر بود. بنابراین مچ‌بند بدون فشاربه نقطه پ-6 نیز در کاهش علایم NVP مؤثر بوده ولی تاثیر آن به اندازه مچ‌بند فشاری با فشار به نقطه پ-6 نیست. با توجه به شایع بودن NVP و عوارض مصرف داروها و موثر بودن طب فشاری، استفاده از مچ بند در خانم های مبتلا به NVP پیشنهاد می گردد .    


گیتی رحیمی، فریده مصطفی زاده ، مهرناز مشعوفی،
دوره 8، شماره 2 - ( تابستان 1387 )
چکیده

زمینه و هدف: از آنجایی که سرطان سرویکس یکی از سرطان های مهم زنان بوده و عوامل احتمالی را در بروز آن موثر دانسته اند و از طرف دیگر تشخیص زودرس و درمان به موقع مراحل اولیه آن در پیش آگهی بیماری و بقاء حیات بسیار موثر است، لذا در این مطالعه به بررسی ارتباط احتمالی بین وسایل پیشگیری از بارداری با ضایعات سرویکس طرح ریزی شد.

روش کار: این مطالعه یک مطالعه توصیفی تحلیلی است که با مراجعه به کلیه آزمایشگاه های آسیب شناسی شهرستان اردبیل (6 مرکز) و بررسی 399 مورد گزارش پاپ اسمیر به روش نمونه گیری آسان و در دسترس انجام شد یک مورد به علت شیمی درمانی کنار گذاشته شد.

یافته ها: در این مطالعه 90 نفر 22/5% پاپ اسمیر طبیعی و 309 نفر 77/5% پاپ اسمیر غیر طبیعی داشتند که شامل سرویسیت غیر اختصاصی 298 نفر، سرویسیت اختصاصی 129 نفر و اختلا لا ت سلولی اپیتلیومی 105 نفر بود. از نظر استفاده از وسایل پیشگیری از بارداری 15 نفر 3/8% وسیله نداشتند، 172 نفر 43% نیز از یکی از روش های طبیعی یا بستن لوله استفاده می کردند، 131 نفر 32/9% ازOCP (Oral Contraceptive Pill) . 63 نفر 15/8% ازIUD (Intrauterine Device) و 18 نفر 4/5% از کاندوم استفاده می کردند. با آزمون کای دو بین استفاده از روش های پیشگیری از بارداری با اختلا لات سلولی اپیتلیومی و سرویست غیر اختصاصی (ضایعه خوش خیم التهابی مزمن سرویکس) بترتیب (p=0/008) و (p=0/0001) ارتباط معنی داری نشان داده شد. dir="rtl">

نتیجه گیری: بین استفاده از روش های پیشگیری از بارداری با اختلالات سلولی اپیتلیومی و سرویسیت غیر اختصاصی ارتباط معنی داری وجود دارد (p=0/008) و (p=0/0001).  


رویا متولی، گیتی ازگلی، مریم بختیاری، حمید علوی مجد،
دوره 9، شماره 4 - ( زمستان 1388 )
چکیده

  زمینه و هدف: در عصر حاضر زنان شاغل طی دوران بارداری مجبور هستند علاوه بر ایفای نقش همسری به فعالیت کاری نیز مشغول باشند و در عین حال تغییرات خلقی و نیازهای زنان باردار در محل کار و منزل، مشکلاتی را برای وی ایجاد می کنند. حال آنکه رضایت زناشویی بعنوان یکی از شاخص های سلامت روان به حساب می آید که از عوامل موثر بر آن اشتغال و صمیمیت زوجین می باشد که در جوامع مختلف متفاوت بوده و متأثر از عوامل فردی و اجتماعی جامعه است. لذا این مطالعه با هدف مقایسه میزان رضایتمندی از زندگی زناشویی و صمیمیت زوجین در زنان باردار شاغل و غیر شاغل شهر اردبیل انجام گرفت.

  روش کا ر: این مطالعه توصیفی مقطعی در 93 زن باردار شاغل و93 زن باردار غیر شاغل مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهری وابسته به دانشگاه علوم پزشکی و کلینیک های خصوصی شهر اردبیل که بصورت نمونه گیری خوشه ای طبقه بندی شده انتخاب شده بودند، انجام گرفت. ابزار گردآوری اطلاعات شامل فرم اطلاعاتی، پرسشنامه رضایت زناشویی اینریچ و پرسشنامه صمیمیت زوجین با گاروزی بود. اعتبار پرسشنامه ها از طریق اعتبار محتوا و پایایی آنها توسط آلفای کرونباخ اندازه گیری شد. پرسشنامه ها توسط خود زنان باردار به صورت انفرادی تکمیل می شد. اطلاعات با 16 SPSS و آزمونهای آماری تی تست، من ویتنی، کای اسکوار، ضریب همبستگی جزئی، آنالیز واریانس، و آزمون LSD تحلیل گردید.

  یافته ها: بین میانگین رضایت زناشویی و صمیمیت کلی در زنان باردار غیر شاغل و شاغل تفاوت معنی داری مشاهده نشد. بین حیطه های صمیمیت با رضایت زناشویی به جز صمیمیت بدنی همبستگی معنی‌داری مشاهده شد (1 0/0 p < ). بین رضایت زناشویی زنان باردار در سه ماهه های مختلف بارداری تفاوت معنی دار وجود داشت که این اختلاف بین سه ماهه اول با سه ماهه سوم بارداری معنی دار بود (5 0/0 > p ). اما اختلاف بین سه ماهه اول و دوم و سه ماهه دوم و سوم بارداری معنی دار نبود. 9/69% از زنان باردار غیرشاغل و 7/66% از زنان باردار شاغل از رضایت زناشویی متوسط و نسبی و 5/93% از زنان باردار غیر شاغل و 6/94% از زنان باردار شاغل از صمیمیت متوسط برخوردار بودند.

  نتیجه گیری: به نظر میرسد شاغل بودن بر میزان رضایت و صمیمیت زنان باردار در نمونه های مورد پژوهش تاثیری نداشته و برای افزایش رضایت زناشویی و صمیمیت زوجین زنان باردار و در نهایت توجه به بهداشت روانی این قشر مهم جامعه، با توجه به ر ضایت و صمیمیت نسبی زنان باردار مورد پژوهش، توانمند سازی زنان از طریق آموزش ومشاوره توصیه می شود.


گیتی رحیمی، زهرا تذکری، نیلوفر شاطری،
دوره 10، شماره 2 - ( تابستان 1389 )
چکیده

  زمینه و هدف: پره اکلامپسی یکی از عوارض مهم بارداری است که بیش از 8% کل حاملگی ها را به خود اختصاص می دهد، با این حال در مورد اتیولوژی آن اطلاعات کمی در دسترس است. پاتوفیزیولوژی پذیرفته شده معمول آن به اختلال عملکرد سیستمک آندوتلیال عروق مادری نسبت داده می شود و هموسیستئین از جمله مواد توکسیکی است که گفته می شود با اختلال عملکرد اندوتلیوم مرتبط است. این مطالعه به منظور بررسی ارتباط سطح سرمی هموسیستئین و ابتلا به پره اکلامپسی در زنان با حاملگی طبیعی و آنهایی که دچار پره اکلامپسی هستند انجام شد.

  روش کار: تحقیق حاضر یک مطالعه مورد شاهدی بود که نمونه گیری آن به روش در دسترس از میان خانم های باردار مراجعه کننده به مرکز آموزشی-درمانی علوی اردبیل انجام شد (هر گروه 165 نفر) . نمونه ها از نظر سن و سن حاملگی با هم همسان سازی شدند. پس از 8-6 ساعت ناشتا بودن 2 سی سی نمونه خون از وریدهای محیطی افراد مورد مطالعه تهیه، حباب موجود در سرنگها خارج و بلافاصله در تیوپ حاوی EDTA ریخته شد ودر محیط حاوی یخ قرار گرفت و سطح هموسیستئین اندزه گیری شد.

  یافته ها: نتایج این مطالعه نشان داد میانگین سطح سرمی هموسیستئین در گروه پره اکلامیسی دارای میانگین Mmol/l 3/3 ± 4/7 بود، که در مقایسه با سطح سرمی هموسیستئین گروه شاهد Mmol/l 3/2 ± 09/4 بطور معنی داری بالا بود. میانگین سن، دور بازو، BMI مادران در گروه­ها بطور معنی­داری با هم متفاوت بودند و سایر شاخصها تفاوت آماری معنی­داری نداشتند.

  نتیجه گیری: با توجه به یافته­های این مطالعه می­توان پیش بینی نمود: مادران بارداری که سطح خونی هموسیستئین، دور بازو و BMI بالایی دارند از احتمال ابتلا به پره اکلامپسی بیشتری برخوردارند و باید با دقت بیشتری مراقبتهای دوران بارداری را دریافت کنند تا با خطرات مادری-نوزادی کمتری روبرو شوند.


منوچهر براک، فرهاد پورفرضی، شیما جیرودی، گیتی رحیمی، یاسمین پهلوان،
دوره 12، شماره 5 - ( ویژه نامه پایان نامه ها 1391 )
چکیده

  زمینه و هدف: بیمارستان از محیط‌های با خطر بالا در رابطه با ایجاد عفونت است. بالا بودن خطر عفونتهای بیمارستانی صرف‌نظر از مشکلات هزینه‌، مهمترین دلایل واهمه بیماران در مراجعه به مراکز درمانی است. عفونت بیمارستانی بعد از پذیرش بیماران در بیمارستان رخ می‏دهد. این عفونت معمولاً با مرگ و میر و ناخوشی قابل توجه همراه است. بنابراین، این مطالعه جهت تعیین شیوع عفونت‏های بیمارستانی و علل احتمالی مرتبط با آن در بیمارستان بوعلی اردبیل در سال 1389 انجام شده است.

  روش کار: این مطالعه، یک مطالعه مقطعی است که با جمع آوری اطلاعات از طریق معاینات بالینی، تستهای آزمایشگاهی و پر کردن فرمهای بیماران با عفونت بیمارستانی در بیمارستان بوعلی اردبیل از سال 1389 تا 1390 انجام شده است. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و به صورت فراوانی و درصد بیان شده است.

  یافته ها: از کل 3254 بیمار، 42 مورد (3/1%) با عفونت بیمارستانی شناسایی شد. 6/47% مذکر و 4/52% مؤنث بودند. این عفونت در بیماران با سنین بین 1 ماه تا 1 سال با 8/23% شایعتر بود. سپسیس (3/33%)، پنومونی و عفونت خون (8/23%) و عفونت دستگاه ادراری (19%) به ‏ترتیب شایعترین عفونتها بودند. میانگین طول مدت بستری در بیمارستان 86/26 روز بود. کلبسیلا شایعترین پاتوژن (8/23%) گزارش شده بود. فراوانی عفونت در NICU (1/38%) بیشتر بود.

  نتیجه گیری: در این مطالعه فراوانی عفونت بیمارستانی کمتر از سایر مطالعات بود. توزیع عفونت با سن، بخش و طول مدت بستری در بیمارستان رابطه داشت.


منوچهر براک، سعید صادقیه اهری، فیروز امانی، غلامرضا اسدی، گیتی رحیمی، الهام خادم،
دوره 12، شماره 5 - ( ویژه نامه پایان نامه ها 1391 )
چکیده

  زمینه و هدف: در حال حاضر مهاجرت جمعیت روستایی به شهرها و ایجاد محلات حاشیه نشین شهری از چالش ‏ های مهم اسکان جمعیت می ‏ باشد. این چالش می ‏ تواند موجب یک سری نابرابری ها در سلامت از جمله تفاوت در مرگ گروه ‏ های مختلف سنی شود. این مطالعه با هدف بررسی علل و عوامل موثر بر مرگ و میر در کودکان زیر یکسال مناطق حاشیه نشین شهر اردبیل طراحی گردید.

  روش کار: در این مطالعه مورد شاهدی تمام مرگ های کودکان زیر یکسال از اول سال 1387 تا آخر سال 1389 که در مناطق حاشیه نشین شهر اتفاق افتاده به عنوان گروه مورد انتخاب و برای هر مورد دو شاهد از کودکان زنده در مناطق غیرحاشیه نشین و همسان سازی شده از نظر سال تولد و جنس، انتخاب گردید. اطلاعات از مراکز بهداشتی- درمانی و از طریق پرسشنامه با مصاحبه از والدین و بررسی پرونده فوت کودک جمع آوری و با استفاده ار روشهای آمار توصیفی و تحلیلی در نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل گردیدند.

  یافته ها: در این مطالعه 6/74% از موارد مرگ کودکان زیر یکسال در ماه اول زندگی و 4/25% بین یک ماه تا یکسال اتفاق افتاده بود. مهمترین علت فوت در نوزادان نارسی (57%) و مهمترین علت مرگ در شیرخواران یک ماه تا یکسال ناهنجار مادرزادی (4/35%) تعیین گردید. در تجزیه و تحلیل فاکتورهای موثر بر مرگ و میر شیرخواران، متغیرهای وزن هنگام تولد، سن والدین، تحصیلات والدین، شغل والدین، سیگاری بودن پدر و درآمد خانواده ارتباط معنی داری با مرگ و میر شیرخواران نشان دادند.

  نتیجه گیری: مرگ و میر در کودکان زیر یک سال خانواده‏هایی که پدر آنها سیگاری بوده و درآمد خانواده و سطح تحصیلات والدین پایین است به طور مشخصی بالاتر می‏باشد و باید برای کاهش این مرگ و میر نسبت به اصلاح این عوامل اقدام گردد.


مریم زرکش، کامران گیتی، نیما حسین زاده، فریدون عزیزی، مریم السادات دانشپور،
دوره 15، شماره 4 - ( زمستان 1393 )
چکیده

زمینه و هدف: با توجه به اهمیت مطالعات ژنتیکی بر روی سندرم متابولیک، هدف از این مطالعه بررسی تجمع خانوادگی این سندرم و خطر ابتلای آن در میان خواهر و برادرها در جمعیت تهرانی بود.

روش کار: در مطالعه مقطعی حاضر، شاخص­های تن‌سنجی، بیوشیمیایی و فشار خون 566 خانواده از افراد شرکت کننده در مطالعه قند و لیپید تهران اندازه­گیری شد. سپس، نقش عوامل خطرساز در سندرم متابولیک، همبستگی نسبی پیرسون بین اجزای سندرم متابولیک و عوامل مربوط به فاکتورهای لیپیدی افراد محاسبه گردید.

یافته­ها: شیوع سندرم متابولیک در میان مادران و دختران به ترتیب 4/78 و 9/12 درصد بود. میزان عوامل خطرساز از جمله کلسترول تام، لیپوپروتئین با دانسیته پایین، فشار خون سیستولی، تری­گلیسیرید و قند خون ناشتا در مادربزرگ­ها بیشتر بود. چهار فاکتور خطرساز از جمله فاکتور 1 تری­گلیسیرید و کلسترولLDL-، فاکتور 2 اندازه دور کمر و شاخص توده بدنی، فاکتور 3 فشار خون سیستولی و دیاستولی و در نهایت فاکتور 4 لیپوپروتئین با دانسیته بالا، تری­گلیسیرید و قند خون ناشتا مشخص گردید که 7/77 درصد از کل واریانس جمعیت را شامل بودند. نسبت خطر ابتلا به سندرم متابولیک در بین خواهر و برادرها 61/5 بود (ضریب اطمینان 95%: 97/9-15/3). بخت ابتلای تعدیل شده برای سن و جنس نسبت به فرد مبتلا در خانواده 33/1 (ضریب اطمینان 95%: 67/1-06/1) که از بین چهار فاکتور به دست آمده عامل چاقی از خطر بالاتری50/7، برخوردار بود (فاصله اطمینان 95%: 52/9-19/5).

نتیجه­گیری: یافته های حاضر وجود تجمع خانوادگی سندرم متابولیک و بخت خطر ابتلای آن را در جمعیت مورد مطالعه تایید کرد. همبستگی میان خواهر و برادرها بسیار بالاتر از سایر اعضای خانواده بود، که نشاندهنده نقش عوامل ژنتیکی در این سندرم بود و افزایش خطر ابتلا حدود 2 برابر را نشان داد



صفحه 1 از 1     

مجله دانشگاه علوم پزشکی اردبیل Journal of Ardabil University of Medical Sciences
Persian site map - English site map - Created in 0.19 seconds with 40 queries by YEKTAWEB 4623