|
|
|
 |
جستجو در مقالات منتشر شده |
 |
|
3 نتیجه برای کریم زاده
داور امانی، محمد حسن زهیر، مجتبی کریم زاده، صادق فیض اله زاده، محمد حسین دهقان، دوره 7، شماره 4 - ( زمستان 1386 )
چکیده
زمینه و هدف: لنفوسیتهای ارتشاح یافته به تومور (TILs (Tumor Infiltrating Lymphocytes عامل شناسایی ودفاع بر علیه سلولهای توموری بدخیم توسط سیستم ایمنی میزبان بوده وسلولهای T، بیشترین سلولهای ایمنی ارتشاح یافته به داخل تومور هستند. اطلاعات متناقضی درباره سلولهایT داخل تومور وجود دارد و مکانیسم های متعددی برای توضیح ناکارایی TILs پیشنهاد شده است. هدف این مطالعه بررسی وضعیت ایمنی لنفوسیتهایT ارتشاح یافته به بافت تومور در سرطان پستان انسان میباشد. روش کار: از 16 زن مبتلا به سرطان پستان بیوپسی گرفته شد. بررسی های پاتولوژیک و بافت شناسی نشان دادند که در 13 نمونه نوع تومور کارسینوم مجرایی مهاجم ( IDC (Invasive Ductal Carcinoma است. نمونه های بافتی بیماران وگروه کنترل، برای آنالیز بوسیله فلوسیتومتری آماده شدند. یافته ها: نتایج این بررسی نشان داد که سرطان پستان انسان دارای مقادیر متفاوت و متغییریTILs است. در مورد درصد سلول های داخل توموری با فنوتیپ CD3+/CD45+,CD3+ ,CD45+ دربین گروه های موردمطالعه اختلاف معنی داری یافت نشد. همچنین تفاوت معنی داری در مورد ارتشاح و وضعیت فعالیت زیرجمعیت سلولهای T مابین بیماران سرطانی و گروه کنترل وجود نداشت. سلولهای CD4+ دربیمارانIDC و سلولهای CD8+ دربیماران با تومورهای نوع دیگر ILC (Invasive Lobular Carcinoma) و ( AMC (Atypical Medullary Carcinoma عمده ترین لنفوسیتهای ارتشاح یافته به داخل تومور بودند. سلولهای TCD8+ داخل توموری مارکر HLA-DR را بیشتر از CD25 بعنوان مارکرفعالیت، بیان می کنند. نتیجه گیری: در این مطالعه ارتباطی بین میزان TILs و اندازه و همچنین مراحل بالینی توموریافت نشد. سلول های ایمنی در بیشتر سرطان های پستان به داخل بافت تومور ارتشاح می یابند. همچنین با درنظر گرفتن بیان مارکرهای فعا لیت، این سلولها تاحدودی فعال شده هستند. درک مکانیسم های سرکوب سیستم ایمنی توسط سلول های سرطانی ممکن است اطلاعات مهمی درمورد راههای فرارتومور و همچنین پیشرفت استراتژی های ضد سرطان بدست دهد
امیر ضیایی، سیما هاشمی پور، تکتم کریم زاده، آزاده جلال پور، امیر جوادی، دوره 12، شماره 2 - ( تابستان 1391 )
چکیده
زمینه و هدف: امروزه مشخص شده است که کمبود ویتامین D عملکرد متابولیک بسیاری از سلول ها از قبیل بخش درون ریز پانکراس را تغییر می دهد. شواهد بالینی و تجربی، پیشنهاد کننده این موضوع هستند که غلظت سرمی ویتامین D فعال به طور معکوس با دیابت نوع دو، اجزای سندرم متابولیک و بیماری های قلبی- عروقی همراهی دارد. این مطالعه به منظور مقایسه سطح سرمی D3 در بیماران مبتلا به دیابت با افراد غیر دیابتی و رابطه آن با شاخص های سندرم متابولیک انجام شد. روش کار: این مطالعه توصیفی تحلیلی بر روی 69 نفر از مراجعه کنندگان به درمانگاه غدد انجام شد. این افراد در سه گروه شامل افراد دیابتی با کنترل خوب قند خون، افراد دیابتی با کنترل ضعیف و گروه غیر دیابتی بررسی شدند. برای تمام افراد، وزن، قد، فشار خون سیستولیک و دیاستولیک، قند خون ناشتا، قند دو ساعت پس از صرف غذا، درصد هموگلوبین گلیکوزیله، سطح سرمی ویتامین D فعال و لیپیدهای سرم اندازه گیری و ثبت شدند. داده ها با استفاده از آزمون های آماری مجذور کای، تی، آنالیز واریانس، همبستگی پیرسون و آزمون تکمیلی توکی تحلیل شدند. یافته ها: میانگین سطح سرمی ویتامین D فعال در افراد دیابتی 6/16 ± 5/36 و در افراد غیر دیابتی 1/19 ± 6/56 نانو مول بر لیتر بود (001/0> p ). ولی، سطح این ویتامین بین دو گروه با کنترل خوب و ضعیف قند خون و همچنین بین افراد مبتلا به سندرم متابولیک با افراد غیر مبتلا به سندرم متابولیک تفاوت معنی داری نداشت. بین متوسط سطح سرمی ویتامین D3 به تفکیک گروههای مورد مطالعه و وضعیت هر یک از شاخص های سندرم متابولیک اختلاف معنی داری وجود نداشت. نتیجه گیری: بر اساس یافته ها، سطح سرمی ویتامین D در افراد دیابتی کمتر از افراد سالم بود. در بین بیماران دیابتی بین سطح سرمی ویتامین D3 با طول مدت ابتلا به دیابت، HBA1C ارتباط معنی داری وجود نداشت. همچنین اختلاف معنی داری بین متوسط سطح سرمی مبتلایان و غیر مبتلایان به سندرم متابولیک وجود نداشت. با توجه به نقش این ویتامین در ترشح و اثر انسولین، به نظر می رسد پایش سطح سرمی ویتامین D در بیماران دیابتی و در صورت لزوم تجویز مکمل های آن مفید باشد.
نسیم کریم زاده شوشبلاغ، سپیده منصور کیایی، کمال الدین حمیدی نخستین، دوره 23، شماره 1 - ( بهار 1402 )
چکیده
زمینه و هدف: سولفات روی بدلیل ایجاد پیوند کوئوردینانس با گروههای Rبرخی اسیدهای آمینه مانند هیستیدین و سیستئین موجب رسوب پروتئینها میگردد. هدف از این مطالعه یافتن غلظت مناسب از سولفات روی برای رسوب هموگلوبین هست که دراندازه گیری میزان و فعالیت آنزیم کاسپاز 3 داخل گلبولهای قرمز با روشهای به ترتیب الایزا و کالریمتری ایجاد تداخل مینماید.
روش کار: در این مطالعه، تنشهای اسمزی هیپرتونیک و هیپوتونیک بر روی گلبولهای قرمز اعمال گردید. علاوه بر این، محیط غیر تنشی ایزوتونیک به عنوان کنترل بکار گرفته شد. سلولها در دمای ۳۷ درجه سانتیگراد در بازه های زمانی ۱۵ دقیقه و ۲۴ ساعت قرار داده شدند. بعد از لیز این سلولها بوسیله دستگاه اولترا سونیک هوموژنایزور و متعاقب آن حذف غشاهای گلبولهای قرمز با کمک سانتریفوژ شرایط مطلوب هم از نظر غلظت سولفات روی و نیز مدت زمان دادن فرصت برای اتصال سولفات روی به هموگلوبین و مدت زمان مناسب برای سانتریفوژ بصورت تجربی و پلکانی انجام گردید و بعد از هموگلوبینزدایی میزان و فعالیت آنزیم کاسپاز ۳ در نمونه ها اندازه گیری گردید.
یافته ها: غلظت مناسب سولفات روی ۶ میلیمول، مدت زمان مطلوب اتصال سولفات روی به هموگلوبین ۱۰ دقیقه در دمای آزمایشگاه و نیز مدت زمان سانتریفوژ ۳۰ دقیقه در ۳۰۰۰ دور در دقیقه بدست آمد.
نتیجه گیری: نتایج این تحقیق نشان داد که سولفات روی با غلظت ۶ میلی مول قادر هست که بدون تاثیر بر روی میزان و فعالیت آنزیم کاسپاز ۳ موجب رسوب و حذف هموگلوبین شود.
|
|
|
|
|
|