|
|
|
|
جستجو در مقالات منتشر شده |
|
|
10 نتیجه برای نجف زاده
ملیحه نوبخت، نوروز نجف زاده، باقر پورحیدر، محمد قاسم گلمحمدی، دوره 11، شماره 2 - ( تابستان 1390 )
چکیده
زمینه و هدف: در طی دوران زندگی، فولیکول موهای بدن وارد سه فاز رشد آناژن، کاتاژن، تلوژن میشوند. سلولهای بنیادی فولیکول مو در ناحیه Bulge که بخشی از غلاف ریشه خارجی است قرار دارند و سلولهای ناحیه Bulge ، در فاز آناژن تکثیر می کنند و سلولهای جدیدی ایجاد می کنند. چندین سال است که ناحیه Bulge منبع سلولهای بنیادی محسوب میشود، با اینحال مطالعات کمی در مورد خصوصیات سلولهای بنیادی مشتق از ناحیه Bulge فولیکول مو در موش صحرایی بصورت In Vitro انجام شده است. در این مطالعه، بیان فاکتورهای سلولهای بنیادی را در ناحیه Bulge فولیکول موی موشهای صحرایی را بررسی نمودیم. روش کار: در این مطالعه از فولیکول های موی موش صحرایی، ناحیه Bulge جدا شدند و در محیط کشت حاوی فاکتورهای رشد کشت داده شدند. در سلولهای ناحیه Bulge فولیکول موی موش صحرایی یک هفته و سه هفته بعد از کشت، بیان Nestin ، CD34 و K15 بررسی شدند . در این مطالعه از روشهای ایمونوسیتوشیمی و فلوسیتومتری استفاده شد. یافته ها: نتیجه این مطالعه نشان داد که سلولها پتانسیل تکثیری بالایی دارند و قبل از تمایز مارکرهای Nestin ، CD34 را بیان کردند ولی مارکر K15 در سلولهای بنیادی که متمایز نشده بودند، بیان نشد . نتیجه گیری : نتایج نشان دادند که سلولهای کشت یافته ناحیه Bulge فولیکولهای موش صحرایی، میتوانند فاکتورهای سلولهای بنیادی را بیان کنند پس بنابراین این سلولها میتوانند سلولهای بنیادی چند توان باشند.
محمد قاسم گلمحمدی، محسن سقا، حسن آذری، نوروز نجف زاده، دوره 11، شماره 3 - ( پاییز 1390 )
چکیده
زمینه و هدف: سلولهای بنیادی دستهای از سلولهای تمایز نیافته میباشند که قابلیت تمایز به انواع سلولهای تخصص یافته را دارند. کشف این سلولها در سیستم عصبی مرکزی پستانداران که تا مدتها پیش تصور میشد فاقد هرگونه قدرت ترمیم و بازسازی میباشد، امیدهای تازهای را برای درمان بیماریهای دژنراتیو سیستم عصبی مرکزی نظیر سکته مغزی، بیماری پارکینسون، آلزایمر و ضایعات نخاعی ایجاد نموده است. بدلیل اهمیت موضوع، تصمیم گرفته شد نحوه جداسازی سلولهای بنیادی عصبی از مغز موش بالغ با استفاده از روش ایجاد نوروسفر و تمایز آنها به سلولهای بالغ سیستم عصبی توضیح داده شود. روش کار: ناحیه تحت بطنی نیمه سری بطنهای طرفی مغز موش بالغ تشریح و جداسازی شده و پس از ایجاد سوسپانسیون تک سلولی بر اساس روش ایجاد نوروسفر کشت داده شد. پس از هفت روز نوروسفرهای اولیه حاصله شمارش شده و میانگین تعداد آنها بدست آمد. تمایز سلولهای بنیادی عصبی به سلولهای بالغ سیستم عصبی با قرار دادن سلولهای بدست آمده از نوروسفرها در محیط کشت تمایزی انجام شد و بمنظور تشخیص این سلولها از تکنیک ایمونوسیتوشیمی و نشانگرهای اختصاصی آنها استفاده شد. یافته ها: سوسپانسیون سلولی بدست آمده از بافت تحت بطنی نیمه سری بطنهای طرفی مغز موش بالغ 7 تا 10 روز پس از انکوبه شدن در محیط کشت نوروسفر، کلونیهای چند ظرفیتی بنام نوروسفر ایجاد نمود. میانگین تعداد نوروسفرهای بدست آمده از این ناحیه 62 ± 505 تخمین زده شد. خاصیت چند ظرفیتی نوروسفرهای بدست آمده با قرار گرفتن سلولهای حاصله از نوروسفرها در محیط کشت تمایزی با ایجاد سلولهای اصلی سیستم عصبی مرکزی یعنی نورون، آستروسیت و الیگودندروسیت نشان داده شد. نتیجه گیری: به دلیل کمبود مارکرهای خاص برای شناسایی سلولهای بنیادی عصبی روش ایجاد نوروسفر در محیط آزمایشگاهی روشی مطمئن و انتخابی برای جداسازی، مطالعه و درک بیولوژی سلولهای بنیادی عصبی رویانی و بالغ میباشد.
حسین نجف زاده، محمود خاکساری مهابادی، ساره رضایی، پگاه اردلانی، دوره 13، شماره 1 - ( بهار 1392 )
چکیده
زمینه و هدف : زعفران ( Crocus sativus L. ) برای مقاصد مختلفی از جمله به عنوان ضد اسپاسم و خلطآور استفاده میشود. مطالعات اخیر نشان داده است که عصارۀ زعفران اثرات ضد توموری، جمعآوری کنندۀ رادیکالهای آزاد، کاهندۀ چربی خون و ضد تشنجی دارد و فعالیت یادگیری و حافظه را بهبود میبخشد. هدف از این مطالعه بررسی اثر عصارۀ آبی زعفران بر روی وزن، طول و ناهنجاری های ماکروسکوپی و میکروسکوپی ساختار اسکلت جنین رت (موش صحرایی) بود. روش کار: مطالعه بر روی 3 گروه از رت های ماده نژاد ویستار انجام شد. گروه اول به عنوان شاهد نگهداری شدند و نرمال سالین را هم حجم عصاره زعفران دریافت کردند، گروه دوم عصاره آبی کلاله زعفران را با دوز 80 میلی گرم برای هر کیلوگرم وزن بدن رت بصورت داخل صفاقی در روز های 10 و 11 آبستنی دریافت کردند، گروه سوم همانند گروه دوم عصارۀ آبی زعفران را دریافت کردند ولی دوز مصرفی 200 میلی گرم برای هر کیلوگرم وزن بدن رت بصورت داخل صفاقی بود. در روز بیستم آبستنی، رت ها آسان کشی شدند و با سزاریین جنین ها خارج شدند. وضعیت زنده بودن، وزن و طول جنین ها (از سر تا مهره اول دم) اندازه گیری شد. وضعیت جنین ها بررسی شد تا هرگونه ناهنجاری ماکروسکوپی مشخص شود. سپس جنین ها در الکل قرار داده شدند و پس از رنگ آمیزی با رنگ آلیزارین قرمز و آلسین آبی، ناهنجاری های اسکلتی با استریومیکروسکوپ ارزیابی گردد. یافته ها: نتایج نشان داد که عصارۀ آبی زعفران در دوز 80 میلی گرم وزن و طول جنین ها را در مقایسه با گروه شاهد و گروه دریافت کننده دوز 200 میلی گرم افزایش معنی داری داد. عصارۀ آبی زعفران در بررسی ماکروسکوپی و میکروسکوپی در دو دوز فوق هیچ گونه ناهنجاری اسکلتی ایجاد نکرده بود. نتیجه گیری: نتایج مطالعه حاضر نشان داد تجویز کوتاه مدت عصاره آبی زعفران سبب ایجاد ناهنجاریهای اسکلتی نمی شود.
علی نیاپور، زهرا تقی پور، سحر کیانی، فرشته کرمعلی، نازیلا نیاپور، محمد مهدی میرحسینی، محمد رضا پیری، حسین صالحی، نوروز نجف زاده، محمد حسین نصر اصفهانی، دوره 13، شماره 4 - ( زمستان 1391 )
چکیده
زمینه و هدف: آسیب های نخاعی به عنوان یکی از حوضه های مهم تحقیقات در علوم اعصاب مطرح می باشد . دسترسی به نخاع بدون ایجاد آسیب به آن، را می توان به عنوان فصل مشترک ایجاد مدل های مختلف ضایعه نخاعی در نظر گرفت . در این میان، قسمت تحتانی نخاع سینه ای بدلیل استقرار مراکز مرتبط با ایجاد الگو های حرکتی اندام تحتانی و همچنین وجود تست های استاندارد بررسیهای حرکتی، مورد توجه محققین به این ناحیه خاص شده است. با این وجود یک روش مشخص جهت دسترسی به طناب نخاعی این قسمت ارائه نشده است. روش کار: در مجموع بیست عدد موش صحرایی وارد این مطالعه شد. بدنبال القای بیهوشی، حیوان به شکم روی میز جراحی قرار داده شد. موقعیت مهره دهم شناسایی، و عضلات اطراف آن کنار زده شدند. لامینای مهره مورد نظر به کمک دریل هایی با دور تند، نازک گردید. در قدم آخر، لامینای نازک شده به آرامی و با دقت زیاد از روی طناب نخاعی کنار زده شد. پتانسیل حرکتی حیوانات قبل و بعد از جراحی بوسیله ی تست حرکتی تعیین شد. یافته ها: مطالعه حاضر روشی مرحله به مرحله را برای دسترسی به نخاع سینه ای موش صحرایی ارائه داده است. پروسه جراحی کمتر از یک ساعت طول کشید. بررسی حرکتی اندام تحتانی، با تست BBB ، کسب نمره کامل را قبل و بعد از جراحی نشان داد. نتیجه گیری: این مقاله یک روش ساده و کاربردی را برای دسترسی نخاع سینه ای تحتانی ارائه می دهد. موقعیت آناتومیک محل جراحی، مراقبتهای حین و بعد از جراحی و سایر مسائل احتمالی بحث شده است.
محمد حسین راضی جلالی، سمیه بهرامی، حسین نجف زاده، زینب اسدی، دوره 14، شماره 3 - ( پاییز 1393 )
چکیده
زمینه و هدف: لیشمانیوزیس از جمله بیماریهای عفونی مهم و موثر بر سلامت عمومی در مناطق مختلف است. ترکیبات شیمیایی مختلفی علیه لیشمانیوز موثر میباشند، اما بطور کلی درمان لیشمانیوز احشایی اغلب دشوار است. بنابراین شناسایی عوامل شیمیایی جدید برای درمان و کنترل بیماری مهم است. از آنجایی که مسیرهای سنتز ارگوسترول یکی از اهداف درمانی انگلهای لیشمانیا می باشند، هدف از مطالعهی حاضر بررسی اثرات مجزا و همزمان دو داروی آمیودارن و کتوکونازول بر روی انگل لیشمانیا اینفانتوم بوده است. روش کار: برای به دست آوردن فاز لگاریتمی، انگل در محیط BHI حاوی 10% سرم جنین گوساله، آنتی بیوتیک پنیسیلین و استرپتومایسین کشت داده و در دمای 24 درجه سانتیگراد انکوبه شد. فرمهای مشابه اماستیگوتها در محیط BHI با 20% سرم جنین گوساله و 5/5 = pH کشت و در دمای 37 درجه سانتیگراد انکوبه گردیدند. حساسیت لیشمانیا اینفانتوم به آمیودارون و کتوکونازول با بررسی تکثیر انگل در حضور یا عدم حضور داروها با روش MTT ارزیابی شد. برای ارزیابی اثرات سینرژیس تی دو دارو بر ضد پروماستیگوتها و اماستیگوتهای اکسنیک، FIC محاسبه شد و منحنی ایزوبولوگرام آن رسم گردید. یافتهها: آمیودارون باعث کاهش زندهمانی پروماستیگوتها و اماستیگوتهای اکسنیک لیشمانیا گردید. از طرف دیگر کتوکونازول نیز اثر وابسته به دوز داشته و بر روی پروماستیگوتها و اماستیگوتهای اکسنیک موثر بود. در استفاده همزمان دو دارو با بررسی مقدار FIC و منحنی مقعر ایزوبولوگرام مشخص گردید که دو دارو دارای اثرات سینرژیستی بوده و اثر یکدیگر را کاملا تقویت میکنند. نتیجهگیری: مطالعهی حاضر نشان داد که دو داروی آمیودارون و کتوکونازول به تنهایی و به صورت ترکیبی در شرایط برون تنی بر انگل لیشمانا اینفانتوم موثر میباشند و ممکن است ترکیب دو داروی آمیودارون و کتوکونا ز ول بتواند در درمان لیشمانیو ز احشایی موثر باشد. از طرف دیگر با ترکیب این دو دارو نه تنها از دوز دارو کاسته خواهد شد بلکه ا ز اثرات جانبی داروی آمیودارون مانند اختلالات قلبی ، اختلالات تیروئید و فیبروز ریوی کاسته خواهد شد.
شیرین حیدری تجدد، نوروز نجف زاده، مینا مهدوی راد، حمید شیخکانلوی میلان، حسین کلارستاقی، وحید نجاتی، دوره 15، شماره 2 - ( تابستان 1394 )
چکیده
زمینه و هدف: سلول های بنیادی فولیکول مو چند توان هستند و چندین نوع سلول بنیادی در ناحیه بالج فولیکول مو شناسایی شده است. جداسازی دقیق سلول های بنیادی فولیکول مو با استفاده از مارکرهای سطحی یکی از روش های مناسب جهت جایگزینی روش های جداسازی قدیمی محسوب می شود. در این مطالعه از روش جداسازی سلول در میدان آهنربایی برای جداسازی سلول های بنیادی فولیکول مو استفاده شده است.
روش کار: در این مطالعه فولیکول موی سبیل موش سوری نژاد Balb/c در زیر میکروسکوپ معکوس تشریح شد و نواحی حاوی سلول های بنیادی فولیکول مو (بالج) جدا شد و نواحی بالج به مدت 14 روز کشت داده شدند. سلولهای CD34 مثبت با روش جداسازی سلول در میدان آهنربایی و توسط آنتی بادی مونوکلونال CD34 متصل به میکروبید جداسازی شدند و در محیط کشت DMEM/F12 حاوی 10% سرم گاوی کشت داده شدند و تعداد سلول های CD34 با استفاده از لام نئوبار شمارش شدند و در زیر میکروسکوپ فلوروسنت سلول های CD34 مثبت مشاهده شدند.
یافته ها: نتایج این مطالعه نشان داد که جداسازی سلول های بنیادی CD34 مثبت با روش مکس ( MACS ) موفقیتآمیز بوده و 04/1 ± 12 درصد سلول های CD34 مثبت بودند و این سلول ها بعد از یک هفته کشت در محیط کشت زنده ماندند.
نتیجه گیری: یافته این مطالعه نشان داد که روش جداسازی سلولی در میدان آهنربایی باعث افزایش تراکم سلول های بنیادی فولیکول مو در محیط کشت می شود.
شیما آبتین، لطف الله خواجه پور، مهناز کسمتی، حسین نجف زاده، دوره 15، شماره 4 - ( زمستان 1393 )
چکیده
زمینه و هدف: مریم گلی یکی از گیاهان دارویی بهبود دهنده حافظه است که از گذشته مورد استفاده بشر قرار دارد. از طرف دیگر، نانو ذرات اکسید آهن که امروزه کاربرد وسیعی در پزشکی و صنعت دارد، ممکن است فرایندهای مغزی مرتبط با حافظه را مختل نماید. در تحقیق حاضر، اثر عصاره آبی الکلی مریم گلی بر تخریب حافظه ناشی از نانو ذرات اکسید آهن و نقش گیرندههای بتا- آدرنرژیک در این اثر، مورد مطالعه قرار گرفت.
روش کار: جهت ارزیابی حافظه اجتنابی مهاری، حیوانات در دستگاه استپ داون آموزش داده شدند و بلافاصله پس از آموزش، داروها (سالین، عصاره آبی- الکلی برگ مریم گلی، نانو ذرات اکسید آهن و پروپرانولول) به صورت درون صفاقی تزریق گردید. 24 ساعت بعد، حافظه بلند مدت آنها مورد آزمون قرار گرفت و مدت زمان تاخیر پائین آمدن حیوانات از سکو ثبت گردید.
یافتهها: تزریق نانو ذرات اکسیدآهن (5 میلیگرم/کیلوگرم) فراخوانی حافظه را کاهش داد (P < 0.05). همچنین تزریق عصاره گیاه مریم گلی (mg/kg20،40)، مانع از اثر کاهش دهنده نانو ذرات اکسید آهن بر حافظه بلند مدت گردید (P < 0.01). از طرف دیگر تزریق پروپرانولول (mg/kg5،10) پیش از عصاره مریم گلی (40 میلیگرم/کیلوگرم) به اضافه نانو ذرات اکسید آهن (5 میلیگرم/کیلوگرم)، اثر مریم گلی را در بهبود حافظه مهار کرد.
نتیجه گیری: به نظر میرسد عصاره گیاه مریم گلی اثر تخریبی نانوذرات اکسید آهن بر حافظه را کاهش میدهد. ممکن است مکانیسمهای بتا آدرنرژیک در این اثر عصاره گیاه مریم گلی دخالت داشته باشد.
طیبه محمدی، محمود خاکساری مهابادی، حسین نجف زاده ورزی، زهرا رضائی، دوره 16، شماره 2 - ( تابستان 1395 )
چکیده
زمینه و هدف: سیکلوفسفامید یکی از داروهای رایج در درمان سرطان است. سیکلوفسفامید روی جفت اثر سوء میگذارد و در زنان آبستن، ناهنجاری زا است. هدف از مطالعه حاضر، بررسی اثرات محافظتی تجویز همزمان مسنا و اسانس باریجه در برابر سمیت سیکلوفسفامید در بافت جفت موش صحرایی بود.
روش کاز: 22 سر موش صحرایی ماده آبستن به طور اتفاقی در 3 گروه تقسیم شدند: 1) کنترل (سرم فیزیولوژی) (تعداد 7 موش)، 2) سیکلوفسفامید 15mg/kg)) (تعداد 7 موش) و 3) سیکلوفسفامید 15mg/kg))، مسنا 100mg/kg)) و باریجه 200mg/kg)) (تعداد 8 موش). داروها در روز سیزدهم آبستنی به صورت داخل صفاقی تجویز و موشها در روز بیستم آبستنی آسان کشی شدند. جفتها جدا و پس از مطالعه ماکروسکوپی فیکس شدند. مقاطع بافتی 5 میکرومتری آماده، رنگ آمیزی و با میکروسکوپ نوری مطالعه شدند.
یافته ها: سیکلوفسفامید وزن، ضخامت و طول قطرهای کوچک و بزرگ جفت را کاهش داد. از نظر بافت شناسی، ضخامت لایه های لابیرنت و بازال را کاهش داد و موجب نکروز و پرخونی در این لایه ها شد. تعداد سلولهای غول پیکر را کاهش داد و باعث جمع شدگی هسته آنها شد (0.05>p). تجویز مسنا و اسانس باریجه روی مورفومتری جفت نسبت به گروه سیکلوفسفامید اثری نداشت (0.05<p)، اما در سطح بافتی توانست ضخامت ناحیه بازال و تعداد سلولهای غول پیکر را افزایش دهد ( 0.05>p )همچنین توانست مانع از جمع شدگی هسته، نکروز سلولهای غولپیکر و اسپانژیوتروفوبلاست در لایه بازال شود و پرخونی در ناحیه لابیرنت را کاهش دهد (0.05>p).
نتیجه گیری: تجویز مسنا و اسانس باریجه بافت جفت موش صحرایی آبستن را در برابر اثرات توکسیک سیکلوفسفامید محافظت میکند.
سمیه بهرامی، حسین نجف زاده وزیری، علی شهریاری، سارا احمدی، محمد حسین راضی جلالی، دوره 16، شماره 4 - ( زمستان 1394 )
چکیده
زمینه و هدف: پلی آمین هایی نظیر پوترسین، اسپرمیدین و اسپرمین در تمامی سلولهای یوکاریوتی وجود دارند و نقش مهمی را در تقسیم سلولی و تمایز ایفا میکنند. یکی از راههای بیوسنتز پلی آمین ها از طریق آنزیم کلیدی اورنیتین دکربوکسیلاز که تبدیل اورنیتین به پوترسین را کاتالیز میکند تنظیم میشود. هدف از مطالعه حاضر ارزیابی سطح پوترسین، اسپرمیدین و اسپرمین در پروتواسکولکسها، مایع کیست هیداتیک و لایه ی ژرمینال و همچنین ارزیابی فعالیت آنزیم اورنیتین دکربوکسیلاز بوده است.
روش کار: در مطالعه حاضر سطح پوترسین، اسپرمیدین و اسپرمین در لایه ژرمینال، مایع کیست هیداتیک و پروتواسکولکسها اندازه گیری گردید. همچنین برای ارزیابی فعالیت آنزیم اورنیتین دکربوکسیلاز، پروتواسکولکسها با اورنیتین مجاور شدند و پس از آن مجدداً تغییرات میزان پلی آمین ها اندازه گیری گردید. برای اندازه گیری پلی آمین ها نمونه ها هموژنایز شدند و از کروماتوگرافی مایع با کارایی بالا (HPLC) استفاده شد.
یافته ها: بر اساس نتایج بدست آمده پوترسین کمترین پلی آمین موجود بوده و از آنجا که سطح آن در پروتواسکولکسهای مجاور شده با اورنیتین افزایش نیافت، فعالیت آنزیم اورنیتین دکربوکسیلاز تشخیص داده نشد. اسپرمیدین بیشترین پلی آمین موجود در کیست بدست آمد و لایه ژرمینال نیز بیشترین میزان پلی آمین ها را داشت.
نتیجه گیری: در مجموع نتایج مطالعه حاضر نشان داد که آنزیم اورنیتین دکربوکسیلاز در کیست هیداتیک فعالیتی نداشته و لایه ژرمینال بدلیل داشتن سلولهای با تکثیر بالا بیشترین میزان پلی آمین را به خود اختصاص میدهد.
رها زال خانی، حسین نجف زاده ورزی، احمدعلی معاضدی، دوره 18، شماره 4 - ( زمستان 1396 )
چکیده
زمینه و هدف: رژیم غذایی نقش مهمی در کنترل تشنج در بیماران صرعی دارد، لذا در این تحقیق اثر مصرف مزمن روغن کنجد بر تشنج القاشده توسط استریکنین در موش صحرایی بالغ بررسی شده است.
روش کار: در این مطالعه تجربی، 42 سر موش صحرایی به 6 گروه تقسیم شدند: کنترل (دریافت کننده سالین: 1میلی لیتر بر کیلوگرم)، گروههای دریافت کننده حاد والپروات سدیم با دوز 100 و 200 میلی گرم برکیلوگرم (گروه کنترل مثبت)، گروه های دریافت کننده حاد روغن کنجد (دوز 0/75 و 1/5 میلی لیتر بر کیلوگرم) و دریافت کننده مزمن روغن کنجد (دوز 1/5 میلی لیتر بر کیلوگرم در روز، خوراکی، 21 روز). گروههای حاد، والپروات یا روغن را به صورت درون صفاقی دریافت کردند. برای القای تشنج، استریکنین به صورت زیر پوستی، 30 دقیقه بعد از دریافت سالین، والپروات یا روغن به حیوانات تزریق شد. سپس مدت زمان شروع تشنج و مدت زمان تا مرگ طی 30 دقیقه ثبت گردید.
یافته ها: تزریق حاد روغن کنجد، زمان شروع تشنج و مدت زمان تا مرگ را نسبت به گروه کنترل افزایش داد اما تفاوت معنیدار نبود. مصرف مزمن روغن کنجد زمان شروع تشنج (0/029 p=) را به طور معنیداری نسبت به گروه کنترل افزایش داد اما تاثیری بر مدت زمان تا مرگ نداشت. همچنین بین گروههای حاد و مزمن، از نظر زمان شروع تشنج و مدت زمان تا مرگ تفاوت معنیداری وجود نداشت.
نتیجه گیری: به نظر میرسد که مصرف مزمن روغن کنجد زمان وقوع تشنج را به تاخیر می اندازد و سبب کاهش روند صرعزایی میشود
|
|
|
|
|
|