12 نتیجه برای میرزارحیمی
ناطق عباسقلی زاده، منوچهر براک، مهرداد میرزارحیمی، اسماعیل ولیزاده حقی،
دوره 3، شماره 1 - ( بهار 1382 )
چکیده
زمینه و هدف: افزایش جمعیت و رشد بی رویه آن یکی از مشکلات اساسی کشورمان می باشد و ترویج استفاده از وسایل تنظیم خانواده نقش بسزایی در کاهش آن دارد. نتایج مطالعات انجام شده در سطح کشور تاثیر آموزش را در کاربرد روش ها و وسایل تنظیم خانواده نشان می دهند. هدف از این مطالعه تعیین میزان آگاهی زنان 49-15 ساله تحت پوشش مراکز بهداشتی، درمانی شهر اردبیلقبل و بعد از مطالعه جزوه آموزشی بوده است.
روش کار: نمونه مورد مطالعه در این پژوهش 138 نفر از مادران واجد شرایط 49-15 ساله تحت پوشش مراکز بهداشتی، درمانی شهراردبیل بوده اند، که از بین چهارده مرکز بهداشتی، درمانی به صورت تصادفی ساده و از هر مرکز ده نفر با حداقل سطح سواد سیکل (راهنمایی) انتخاب شده بودند. این مطالعه به صورت توصیفی، مقطعی و آیندهنگر از طریق بررسی متون، تدوین پرسشنامه، تهیه جزوه آموزشی و ارایهجزوات به مادران واجد شرایط و تکمیل پرسشنامه توسط آنها قبل و بعد از مطالعه در فاصله زمانی دی 1379 لغایت خرداد 1380 انجام شده است.
یافتهها: بین اشتغال مادر واستفاده از وسایل تنظیم خانواده ارتباط معنی دار مشاهده نگردید. نتایج آزمون مک نیمار و t-test نشان دادند بین آموزش های ارایه شده در زمینه نحوه شروع استفاده ازقرصهای ضدبارداری، نحوه فاصله دهی در مصرف قرصهای ضدبارداری، اقدام هنگام فراموشی مصرف قرص، ارجح بودن روشوازکتومی نسبت به توبکتومی، فاصله تزریق آمپولهای ضدبارداری و طول اثر IUD قبل و بعد از مطالعهجزوه آموزشی اختلاف معنی دار آماری وجود داشت.
نتیجهگیری: آموزش در ارتقای سطح آگاهی جامعه مورد پژوهش تاثیر قابل توجهی داشته و در نتیجه در بهبود عملکرد آنان در زمینه تنظیم خانواده موثر است، بنابراین توصیه می شود مقوله آموزش زنان در این زمینه جدی گرفته شود.
منوچهر براک، لیلا آذری نمین، علی نعمتی ، ناطق عباسقلی زاده، مهرداد میرزارحیمی، انوشیروان صدیق،
دوره 3، شماره 4 - ( زمستان 1382 )
چکیده
زمینه و هدف : اختلال رشد (FTT) به رشد فیزیکی ناکافی و یا ناتوانی در میزان رشد مورد نظر در طول زمان اطلاق می شود . اختلال رشد کودکان بعنوان یکی از مشکلات بهداشت غذایی در ایران مطرح است و یک مشکل چند وجهی است که عوامل ارگانیک و غیرارگانیک در بروز آن دخیل می باشند. این مطالعه با هدف شناسایی عوامل خطر ساز عمده و دخیل در رشد کودکان زیر دو سال که آسیب پذیرترین گروه سنی برای اختلالات رشد می باشند انجام گرفت .
روش کار : مطالعه از نوع مورد- شاهدی است و بر روی 120 کودک (60 مورد و 60 شاهد ) تحت پوشش شبکه بهداشتی درمانی شهرستان نمین در سال 82-1381 انجام گرفت. موارد شامل کودکانی بودند که منحنی رشد آنها زیر صدک سوم قرار داشت و یا منحنی رشد آنان سیر نزولی از دو منحنی ماژور را در مدت کوتاهی داشت. گروه شاهد از بین کودکان زیر دو سال با منحنی رشد نرمال انتخاب گردید. مشخصات دموگرافیک پدر، مادر و مشخصات تغذیه ای و آنتروپومتریک (قد،وزن و دور سر) کودک اندازه گیری شد. اطلاعات بدست آمده توسط نرم افزار SPSS تحت برنامه های آماری مجذور کای و ANOVA مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نتایج این مطالعه نشان داد که در گروه مورد تعداد دفعات عفونت تنفسی ، تعداد دفعات ابتلا به اسهال و استفراغ نسبت به گروه شاهد از نظر آماری بیشتر بود (p<0/05)، ولی در گروه شاهد تعداد کودکان کمتر از 6 ماه که تغذیه انحصاری با شیر مادر داشتند از نظر آماری بیشتر از گروه مورد بود(p<0/05)، بیشتر کودکان مبتلا به نارسایی رشد، وزن هنگام تولد کمتری نسبت به گروه شاهد داشتند (p<0/05). مادران گروه شاهد سطح تحصیلات بالاتری نسبت به گروه مورد داشتند در صورتیکه بی سوادی مادر در گروه مورد نسبت به شاهد بیشتر بود (p<0/05) همچنین تعداد افراد خانوار و خانه دار بودن مادر در گروه مورد بیشتر از گروه شاهد بود (p<0/05). هیچ اختلاف معنی داری بین تعداد دفعات تغذیه با شیر مادر و رتبه تولد فرزندان در دو گروه مورد مطالعه مشاهده نگردید.
نتیجه گیری : نتایج این بررسی نشان داد که برخی از عوامل خطر ساز مانند عفونت تنفسی ، وزن تولد کم ، سواد، آگاهی مادر، تغذیه انحصاری با شیر مادر و تعداد دفعات ابتلا به اسهال و استفراغ نسبت به عواملی چون تعداد دفعات تغذیه با شیر مادر و رتبه تولد تاثیر بیشتری در اختلال رشد کودکان داشته است.
منوچهر براک، نیره امینی ثانی، ناطق عباسقلیزاده، مهرداد میرزارحیمی ،
دوره 4، شماره 2 - ( تابستان 1383 )
چکیده
زمینه و هدف: هر ساله هزاران نفر از کودکان کمتر از پنج سال در دنیا بخاطر بیماری های حاد تنفسی و اسهال می میرند. شمار زیادی از آنها بستری می شوند و میلیونها ویزیت پزشک را به خود اختصاص می دهند در حالیکه بیشتر این موارد با درمان به موقع قابل پیشگیری است. حفظ و ارتقای سلامت کودکان از ارکان بهداشتی هر جامعه است و شناسایی الگوی بیماری های کودکان در جهت ارایه خدمات درمانی و مراقبت های بهداشتی مناسب ضروری است. این مطالعه با هدف بررسی علل بستری در کودکان صورت گرفت تا مهمترین علل منجر به بستری در کودکان مشخص شده و در جهت کاهش آنها راهکارهای مناسب ارایه گردد.
مواد و روش ها: این مطالعه به روش مقطعی از ابتدای سال 1380 تا پایان آن در بیمارستان علی اصغر اردبیل صورت گرفت. آزمودنی های مورد نظر از لیست پذیرفته شدگان هر روز بیمارستان بطور تصادفی انتخاب و پرسشنامه ای که شامل مشخصات کلی چون سن، جنس، زمان مراجعه، تشخیص اولیه، تشخیص نهایی و دیگر موارد بود تکمیل گردید. داده ها پس از گرد آوری با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 9 تجزیه و تحلیل و از آمار توصیفی برای ارایه نتایج استفاده شد.
یافته ها: کل پذیرفته شدگان سال 1380 بیمارستان، 1945 نفر بود که حدود نیمی از آنها وارد مطالعه شدند.شایعترین علت بستری تشنج ناشی از تب (26%) بود واسهال و استفراغ (1/22%) و پنومونی (20%) در رتبه های بعدی قرار داشتند. سایر علل بستری به ترتیب شامل اپی لپسی، مسمومیت دارویی، مننژیت، اوریون، آنسفالیت اوریونی، آسم و ... بودند.
نتیجه گیری: با توجه به یافته های مطالعه حاضر می بایست در خصوص علل مهم بستری تدابیر مناسب درمانی و مراقبتی صورت گیرد و با توجه به آنکه تشنج ناشی از تب شایعترین علت بستری بوده است و این الگو با سایر مطالعات مشابه تفاوت دارد، لازم است بررسی های بیشتری در خصوص شناسایی علل منجر به آن صورت گیرد.
مهرداد میرزارحیمی، علی عابدی، فاطمه شهنازی ، حکیمه سعادتی، افسانه انتشاری،
دوره 8، شماره 4 - ( زمستان 1387 )
چکیده
زمینه و هدف: میزان مرگ و میر نوزادان از شاخصهای مهم توسعه بهداشتی محسوب می شود و بی تردید اولین قدم در راه کاهش میزان مرگ و میر و ارتقاء سطح این شاخص، شناسایی علل مرگ و میر آن است. بنابراین در این مطالعه علل مرگ و میر نوزادان در بیمارستانهای وابسته به دانشگاه علوم پزشکی شهرستان اردبیل مورد بررسی قرار گرفت.
روش کار: این مطالعه، یک مطالعه مقطعی، توصیفی- تحلیلی و گذشته نگر می باشد، که با مطالعه پرونده ها و تکمیل فرم ثبت پزشکی، برای تمام نوزادانی که در بیمارستان امام و علوی شهرستان اردبیل از مهر 1385تا شهریور 1386 بستری شده اند، انجام گرفت. فرم پژوهش شامل متغیرهایی نظیر جنس، وزن تولد، سن حاملگی، علت فوت و سن مرگ بود. داده ها با استفاده از نرم افزارSPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و جهت آنالیز داده ها از آزمون کای اسکوئر و T-testاستفاده شد.
یافته ها: در این مطالعه148 (7/86%) نوزاد از 1881 نوزاد بستری فوت کرده بودند. علل مرگ و میر شامل بیماری غشاء هیالین HMD)) (52/02%)، سپسیس (14/86%) ، پنومونی (9/45%)، آنومالی مادر زادی (12/83%)، آسفیکسی (7/43%)و آسپیراسیون مکونیوم (3/37%) بود. از بین نوزادان فوت شده 54/72% پسر و بقیه دختر بودند. 550 نوزاد کم وزن بودند که 111 نفر از آنها فوت کردند و میزان مرگ و میر در نوزادان کم وزن ، 20/18% بود. 578 نوزاد نارس بودند که 122 نفر از آنها فوت کردند و میزان مرگ و میر در نوزادان نارس، 21/10% بود.
نتیجه گیری: نارسی و وزن کم زمان تولد (LBW)، ثابت ترین و مهمترین عامل تعیین کننده مرگ و میر نوزادی می باشد و شایعترین علل مرگ و میر نوزادان، بیماری غشاء هیالین و سپسیس بودند.
مهرداد میرزارحیمی، حکیمه سعادتی، منوچهر براک، ناطق عباسقلی زاده، احد اعظمی، افسانه انتشاری،
دوره 9، شماره 1 - ( بهار 1388 )
چکیده
زمینه و هدف : تولد با وزن کمتر از 2500گرم (به عنوان حاصل زایمان پیش از موعد و یا محدودیت رشد داخل رحمی) شاخص عمده ارزیابی سلامت نوزادی و شیر خواری می باشد. علل عمده شیرخواران با وزن کم در کشورهای صنعتی، تولد زودرس است، در حالی که در کشورهای در حال توسعه علت آن اغلب محدودیت رشد داخل رحمی است. علل متفاوتی شامل علل دموگرافیک و رفتاری در دوران قبل از حاملگی و حین حاملگی در بروز LBW (نوزادان با وزن تولد کمتر) موثر می باشند که با شناسایی و کنترل این عوامل خطر میزان بروز LBW و مرگ و میر نوزادان کاهش می یابد. این مطالعه با هدف شناسایی عوامل خطر LBW در شهر اردبیل انجام شده است.
روش کار: در این مطالعه مورد - شاهدی همه نوزادان کم وزن متولد شده در سال 1385 در بیمارستانهای آرتا ، علوی و سبلان اردبیل مورد مطالعه قرار گرفتند. نوزادان متولد شده با وزن کمتر از 2500 گرم (470 n=) به عنوان گروه مورد و 482 نوزاد متولد شده با وزن بیش از 2500 گرم به عنوان گروه شاهد در نظر گرفته شدند. اطلاعات از طریق پرسشنامه ، مصاحبه با مادر و معاینه فیزیکی جمع آوری گردید و اطلاعات بدست آمده توسط نرم افزار SPSS در سطح معنی داری (05/0p<) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها : طبق نتایج بدست آمده از این تحقیق میزان بروز LBW در بیمارستانهای شهر اردبیل 4/6 % می باشد. و در این مطالعه ارتباط معنی داری بین نارسی و سن حاملگی کمتر از 37 هفته، سن، وزن و شغل مادر، چند قلوئی ، پارگی زودرس کیسه آب و سابقه زایمان با نوزاد کم وزن، مصرف دارو و بیماری های مادر، خونریزی واژینال مادر در طول حاملگی، ناهنجاریهای مادرزادی، فاصله کمتر از 2 سال بین دو حاملگی اخیر با بروز کم وزنی نوزاد بدست آمد. ولی رتبه تولد، مراقبت بهداشتی در طول مدت حاملگی، مصرف اسید فولیک، آهن، سیگاری بودن و اعتیاد مادر، محل زندگی (شهر یا روستا)، میزان تحصیلات مادر و ازدواج فامیلی با بروز کم وزنی ارتباط معنی داری نداشت.
نتیجه گیری: مهمترین ریسک فاکتورهای LBW در نوزادان این منطقه بیشتر نارسی یا سن حاملگی کمتر از 37 هفته، چند قلوئی، پارگی زودرس کیسه آب، سن مادر 35 ≤ سال وزن مادر kg> 50 و بیماریهای مادر می باشد.
فرهاد پورفرضی، افسانه انتشاری مقدم، عباس یزدانبد، زهرا تذکری، اسماعیل فرزانه، مهرداد میرزارحیمی،
دوره 11، شماره 1 - ( بهار 1390 )
چکیده
زمینه و هدف: سندرم روده تحریکپذیر ( IBS ) Irritable Bowel Syndrome نوعی اختلال عملکردی رودهای است که شیوع بالائی در کلیه کشورهای دنیا و از جمله ایران دارد. با توجه به عدم وجود درمان مؤثر و مزمن بودن بیماری که معمولاً با تشویش و اضطراب بیماران و درمانده شدن پزشک معالج همراه است، پیدا کردن راه حل درمانی مؤثرتری که بتواند علائم بیماران از جمله درد شکم و تغییرات اجابت مزاج را کنترل نماید، ضروری به نظر میرسد. هدف این مطالعه بررسی اثرات ماست پروبیوتیک در کنترل علائم بیماری IBS میباشد.
روش کار: در یک کارآزمایی بالینی دوسوکور، 60 بیمار که بر اساس معیارهای RomeII با تشخیص IBS به درمانگاه گوارش مرکز آموزشی درمانی امام خمینی مراجعه کرده بودند، به طور تصادفی به دو گروه مداخله و کنترل تقسیم شده و به مدت چهار هفته تحت درمان با ماست پروبیوتیک (31 بیمار) و ماست معمولی (29 بیمار) که توسط کارخانه کدبندی شده بود قرار گرفتند. قبل از شروع درمان، در آخر هفته دوم و چهارم درمان و نیز دو هفته بعد از اتمام درمان از نظر بهبود در علائم بررسی شدند و اطلاعات وارد پرسشنامه گردید و سپس دادهها با استفاده ازآزمونهای تی مستقل و کای دو توسط نرم افزار SPSS نسخه 17 تجزیه و تحلیل شد. نتایج دو گروه مداخله و کنترل با یکدیگر مقایسه شدند.
یافته ها: یافتهها نشان داد 36 نفر (60%) از بیماران زن و 24 نفر (40%) مرد بودند. میانگین سنی افراد شرکت کننده 9±1/34 سال بود و دو گروه مداخله و کنترل تفاوت آماری معنیدار نداشتند. از نظر مدت، زمان شروع بیماری در دو گروه تقریباً مشابه بود. میانگین زمانی شروع علائم در گروه مداخله 1/5±7/5 و در گروه کنترل 9/4±5/6 سال بود. بعد از مداخله علائم بالینی در دو گروه مورد بررسی قرار گرفت و مشخص شد که در گروه مداخله شدت درد و نفخ کاهش یافته است که این کاهش از نظر آماری معنیدار بود (05/0 > p )، لیکن مصرف ماست پروبیوتیک تأثیری در علائم بالینی از جمله سوزش سردل، تهوع، دفعات اجابت مزاج و قوام مدفوع نداشت (05/0 < p ).
نتیجه گیری: افزودن ماست پروبیوتیک به رژیم غذایی بیماران میتواند در بهبودی علایم IBS خصوصا درد و نفخ شکم موثر واقع گردد. با در نظر گرفتن شیوع بالای IBS و نبود درمانهای موثر، ارائه روش درمانی که حتی باعث بهبودی جزئی در علایم بیماری شود، دستاورد مهمی محسوب میشود.
منوچهر براک، ستاره ممیشی، سید احمد سیادتی، پیمان سلامتی، قمرتاج خطائی، مهرداد میرزارحیمی،
دوره 11، شماره 2 - ( تابستان 1390 )
چکیده
مقدمه و هدف : عفونتهای بیمارستانی، میزان مرگ و میر وطول مدت بستری را افزایش میدهد و باید به عنوان یک مشکل مخاطرهآمیز سلامت مد نظر قرار گیرند. هدف از مطالعه حاضر بررسی ریسک فاکتورها و مقاومت باکتریایی در عفونتهای بیمارستانی در بخشهای مراقبتهای ویژه نوزادان ( NICU ) و کودکان ( PICU ) در بیمارستانهای مرکز طبی کودکان و بهرامی میباشد.
روش کار : مطالعه به صورت توصیفی مقطعی و آیندهنگر از ابتدای مهر ماه 1386 تا پایان شهریور ماه 1387 در بخشهای NICU و PICU بیمارستانهای مرکز طبی کودکان و بهرامی تهران انجام گرفت. بیمارانی که پس از 48 ساعت بعد از بستری دچار علائم عفونت شده بودند مورد مطالعه قرار گرفتند. عوامل عفونی توسط آزمونهای استاندارد میکروبشناسی شناسایی شدند و حساسیت میکروبی به آنتی بیوتیکها با استفاده از روش انتشار در آگار صورت گرفته و عوامل خطر شامل نوع بیمارستان، نوع بخش، سابقه بستری، نقص ایمنی، تب، کاتتر وریدی، کاتتر ادراری، ساکشن، تغذیه وریدی، شنت مغزی، عمل جراحی با تکمیل پرسشنامه جمع آوری و دادهها با استفاده از نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها : در این مطالعه مجموعاً 70 بیمار به عفونت بیمارستانی دچار شده بودند بطوریکه شیوع عفونتهای بیمارستانی 3/9% بوده و از نظر نوع آلودگیهای میکروبی در بیماران مبتلا، پسودوموناس آیروژنوزا 3/24% و کلبسیلا پنومونی 6/18% و اینتروباکتر 14/3% از شایعترین باکتریهای جدا شده در بیماران بودند. محل بیمارستان و استفاده از ساکشن و عمل جراحی از شایعترین ریسک فاکتورهای مرتبط با عفونتهای بیمارستانی بودهاند (05/0 > p ).
نتیجه گیری: یافتههای ما نشان داد که محل بیمارستان و استفاده از ساکشن و همچنین نوع عمل جراحی از شایعترین عوامل خطر و پسودوموناس آئروژینوزا و کلبسیلا پنومونیه و اینتروباکتر از شایعترین عوامل میکروبی بودهاند که نیازمند ارتقای فرآیندهای مرتبط با آن به منظور بهبود وضعیت عفونتهای بیمارستانی میباشند.
مهرداد میرزارحیمی، عادل احدی، افسانه انتشاری مقدم، منوچهر براک،
دوره 11، شماره 3 - ( پاییز 1390 )
چکیده
پروتئین C یک گلیکوپروتئین وابسته به ویتامین K میباشد. کمبود پروتئین C یک اختلال ژنتیکی نادر است که بطور شایع پوست، چشمها، سیستم عصبی مرکزی، ریهها و کلیهها را درگیر میکند. در این مطالعه یک مورد کمبود شدید پروتئین C نوزادی با پورپورا فولمینانت در هنگام تولد که منجر به کاتاراکت دو طرفه چشمی شده بود، گزارش میگردد. بیمار ابتدا با پلاسمای منجمد تازه و سپس با وارفارین خوراکی درمان گردید. تمام ضایعات نکروتیک پوستی بهبود یافت. بیمار اولین فرزند والدین بدون علامت از نظر کمبود پروتئین C بود. در این مطالعه، همچنین متون علمی مربوط به همراهی کاتاراکت و کمبود پروتئین C مورد بحث قرار گرفت.
قدرت اخوان اکبری، مسعود انتظاری اصل، خاطره عیسی زاده فر، تیبا میرزارحیمی،
دوره 12، شماره 4 - ( زمستان 1391 )
چکیده
زمینه و هدف: درد پس از جراحی از جمله مشکلاتی است که عدم کنترل کافی آن عوارض زیادی دارد.کنترل مناسب درد پس از جراحی از نظر جلوگیری از عوارضی از جمله تاکی کاردی، افزایش فشارخون، ایسکمی میوکارد، کاهش تهویه آلوئلی و بهبود ضعیف زخم ها، اهمیت ویژه ای دارد. در این مطالعه ما با تجویز پره گابالین پیش از عمل جراحی، تأثیر آن در کاهش درد پس از اعمال جراحی ارتوپدی اندام تحتانی و کاهش نیاز به مخدر و عوارض جانبی احتمالی آن را بررسی کردیم.
روش کار: مطالعه حاضر یک کارآزمایی بالینی دوسوکور تصادفی شده بوده و بر روی 60 بیماری که به دلیل شکستگی اندام تحتانی در ناحیه لگن، فموروساق پا کاندید عمل جراحی در بیمارستان فاطمی بودند، انجام گرفت. افراد به دو گروه تقسیم شده و به بیماران گروه اول، دو ساعت قبل از عمل جراحی یک کپسول 150 میلی گرمی پره گابالین و به گروه دیگر به عنوان شاهد یک کپسول دارونما داده شد. در هر دو گروه در ساعات 2، 6، 12 و 24 پس از جراحی وضعیت بیمار بررسی شده و نمره درد بیمار براساس معیار بصری درد (VAS )با خط کش مدرج صفر تا 10، نمره آرام بخشی بیمار توسط نمره بندی سداسیون رامسی (Ramsay) و میزان تهوع و استفراغ توسط مقیاس نمره تهوع و استفراغ و وجود یا عدم وجود هذیان سنجیده و در چک لیست ها ثبت گردید. سپس داده ها به منظور آنالیز واردSPSS نسخه 16 گردید.
مقدار P کمتر از 05/0 از نظر آماری معنی دار در نظر گرفته شد.
یافته ها: در این مطالعه 7/51 درصد بیماران مرد و 3/48 درصد زن بوده و میانگین سنی بیماران در دو گروه پره گابالین و دارونما مشابه هم بود (578/0= p ) میانگین نمرات بصری درد در گروه دریافت کننده پره گابالین به میزان معنی داری نسبت به گروه دارونما کاهش یافت. همچنین در این مطالعه مشاهده شد که در گروه پره گابالین به صورت معنی داری نمره استفراغ و تهوع در تمام ساعات بررسی، میزان آرام بخشی در ساعات 2 و 6 و میزان مصرف پتیدین تمام ساعات نسبت به گروه دارونما پایین تر بود (05/0 > p ).
نتیجه گیری: تجویز پره گابالین قبل از اعمال جراحی می تواند کنترل درد بهتری برای بیمار به همراه داشته باشد و با کاهش میزان مصرف پتیدین می تواند سبب کاهش مشکلات ناشی از مصرف این دارو گردد.
اسماعیل فرزانه، فیروز امانی، سعید صادقیه اهری، ایرج صیاد رضایی، مهرداد میرزارحیمی، بابک مصطفی زاده، علی قربان زاده،
دوره 12، شماره 5 - ( ویژه نامه پایان نامه ها 1391 )
چکیده
زمینه و هدف : مسمومیت از عمده ترین مشکلات بهداشت عمومی و جزو شایعترین علل مراجعه به اورژانس ها و یکی از فوریتهای شایع پزشکی می باشد. تشخیص صحیح و زودهنگام مسمومیت و درمان مناسب آن می تواند حیاتی باشد و آگاهی از الگوی کلی مسمومیت در هر منطقه جغرافیایی کمک فراوانی به این امر می کند. هدف از مطالعه حاضر بررسی علل مسمومیت های حاد در بالغین بستری شده در بیمارستان امام خمینی شهراردبیل بود.
روش کار : دراین مطالعه توصیفی مقطعی گذشته نگر اطلاعات لازم از پرونده های بیماران بستری شده به علت مسمومیتهای مختلف دارویی و شیمیایی در فاصله سالهای 1384 تا 1387 در بیمارستان امام خمینی شهر اردبیل جمع آوری و با استفاده از روشهای آمار توصیفی در قالب جدول و نمودار در نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل گردیدند.
یافته ها : نتایج نشان داد که از 2852 بیمار مسموم، 106 نفر بر اثر شدت عوارض حاصله فوت کرده بودند. از این تعداد 8/56 % مرد و2/43 % زن بودند. 8/76 % موارد شهر نشین بودند. 53/66 % به علت خود کشی، 01/5 % به صورت اتفاقی و 45/ 28 % به دلایل نامشخص مسموم شده بودند. سنین 20 تا 30 سال با 3/52 % بیشترین تعداد را شامل می شدند. بیشترین سموم مصرفی به ترتیب اولویت ترامادول، بنزو دیازپین ها و استامینوفن بودند. بیشترین داروی مصرفی برای خود کشی بنزو دیازپین ها با 97/19 % بود.
نتیجه گیری : نتایج نشان داد که میزان مسمومیت با ترامادول و بنزو دیازپین ها بالا و همچنین میزان فوت ناشی از اپیوئیدها، فسفید آلومینیوم و ارگانوفسفره ها در استان اردبیل بالا می باشد
اسماعیل فرزانه، ، فیروز امانی، مهرداد میرزارحیمی، محبوبه نصراله تبار، ایرج صیاد رضایی،
دوره 14، شماره 1 - ( بهار 1393 )
چکیده
زمینه و هدف: مسمومیت یکی از شایعترین علل مراجعه به اورژانس بیمارستان ها در بسیاری از کشورهاست. بروز انواع مسمومیت ها بر اساس ویژگی های فرهنگی و اقتصادی جوامع مختلف متفاوت است. هدف از پژوهش حاضر بررسی اپیدمیولوژیک موارد مسمومیت حاد در اطفال بود.
روش کار: این مطالعه توصیفی مقطعی بر روی 336 نفر از مسمومین زیر 13 سال مراجعه کننده به بیمارستان بوعلی اردبیل طی پنج سال 90-1386 انجام شد. اطلاعات توسط چک لیستی شامل سن، جنس، محل زندگی، فصل، علت و عامل مسمومیت، علائم، مدت بستری و پیش آگهی جمع آوری گردید. داده های جمع آوری شده در نرم افزار آماری SPSS نسخه 16 با استفاده از روشهای آمار توصیفی و تحلیلی در قالب جدول ، نمودار و آزمون آماری کای دو آنالیز شدند.
یافته ها: از کل مراجعین، 197 (6/58%) پسر و 139 نفر (4/41%) دختر با میانگین سنی 1/4 سال و شایع ترین بازه سنی در 4-1 سال با 210 نفر (5/62%) بودند. میانگین مدت زمان بستری 7/1 روز با انحراف معیار 2/0، 7/77% ساکن شهر و فصل تابستان با 7/32% بیشترین مراجعه را به خود اختصاص داده بودند. شایع ترین ماده مصرفی دارو با 71/60% و در 6/86% کودکان علت مسمومیت اتفاقی بود.
نتیجه گیری: در مطالعه حاضر شایع ترین عامل مسمومیت در میان کودکان همانند اکثریت مطالعات داروها و متادون شایع ترین ماده مصرفی در میان این داروها بود. از این رو دادن آموزش به والدین جهت نگهداری داروهای مصرفی دور از دسترس کودکان ضروری می باشد.
مریم خوشیده، تیبا میرزارحیمی،
دوره 17، شماره 3 - ( پاییز 1396 )
چکیده
زمینه و هدف: هدف از درمان دیسمنوره بازگشت زنان به وضعیت عادی است. در این مطالعه داروی ضد التهابی غیراستروئیدی کپسول مفنامیک اسید با پمادگلیسریل تری نیترات بعنوان توکولیتیک در درمان درد قاعدگی اولیه مقایسه شده است.
روش کار: این مطالعه کارآزمایی بالینی یک سویه کور در سال 1394-1393 بر روی 160 خانم 30-18 ساله اول زا که با درد قاعدگی اولیه به درمانگاه زنان مراجعه کرده بودند انجام شد. بیماران بصورت تصادفی به دو گروه مساوی تقسیم شدند. از زمان شروع پریود به گروه A کپسول مفنامیک اسید ابتدا 500 میلیگرم سپس یک عددکپسول 250 میلیگرمی هر 6 ساعت و به گروه B در ابتدا 2/5میلیگرم و سپس هر 12 ساعت یک بار پماد گلیسریل تری نیترات 0/2% داده شد که بر روی پوست شکم زیر ناف مالیده میشد و درمان تا 48 ساعت ادامه یافت. درجه درد هر 4 ساعت یکبار براساس مقیاس رتبه بندی عددی ارزیابی شد. پیامد اولیه میانگین شدت درد بعد از مصرف دارو و پیامد ثانویه میزان و نوع عوارض جانبی نظیر سردرد و اختلالات گوارشی بود.
یافته ها: میانگین شدت درد در سیکل اول بعد از مصرف دارو در 24 ساعت اول در گروه مفنامیک اسید کمتر از گروه گلیسریل تری نیترات بود (0/01=p) و در روز دوم میانگین شدت درد در دو گروه اختلاف معنیداری نداشت. میانگین شدت درد در تمامی روزها درگروه مفنامیک اسید کمتر از گروه گلیسریل تری نیترات بود، ولی تنها در روز دوم از سیکل دوم (0/001< p) ودر سیکل سوم نیز در روز اول (0/001=p) در دو گروه تفاوت معنی دار بود. عوارض جانبی نیز در گروه گلیسریل تری نیترات بیشتر از گروه مفنامیک اسید بود. ولی این اختلاف از نظر آماری معنی دار نبود. شایعترین عارضه در گروه دریافت کننده گلیسریل تری نیترات سردرد (18/75%) و در گروه دریافت کننده مفنامیک اسید تهوع (26/25%) بود. از نظر میزان رضایتمندی بیماران در گروه دریافت کننده گلیسریل تری نیترات 5/42 درصد عالی و خوب و در گروه دریافتکننده مفنامیک اسید میزان رضایت 78/5 درصد عالی و خوب بود و بیماران در گروه مفنامیک اسید از دارو رضایت بیشتر داشتند )0/004=p).
نتیجه گیری: اثر بیدردی کپسول مفنامیک اسید در درمان دیسمنوره اولیه بیشتر از پماد گلیسریل تری نیترات و میزان عوارض جانبی این دو دارو تفاوت قابل توجهی نداشت، ولی نوع عوارض در دو دارو متفاوت بود.