|
|
|
|
جستجو در مقالات منتشر شده |
|
|
3 نتیجه برای مزده
مهردخت مزده، منصور نظری، دوره 8، شماره 2 - ( تابستان 1387 )
چکیده
زمینه و هدف: میگرن از انواع سر درد های مزمن و شایع می باشد و از درمانهای مهمی که برای بهبودی حمله حاد میگرن توصیه شده، سوماتریپتان و آلکالوئیدهای ارگوت می باشد با توجه به عوارض آلکالوئیدهای ارگوت مانند تهوع، استفراغ و بی اشتهایی و انقباضات عروق محیطی و سر درد و محدودیت مصرف دارو و محدودیت سنی بیماران در استفاده از آن با مشکلاتی مواجهه می شوند. از طرفی سوماتریپتان به صورت رژیم تک دارویی مورد استفاده قرار می گیرند ولی آلکالوئیدهای ارگوت باید به همراه متوکلوپرامید جهت رفع تهوع ناشی ازمصرف دارو و همچنین درفاز حاد سردرد میگرنی مورد استفاده قرار گیرد. لذا مطالعه حاضر به مقایسه اثر بخشی دو دسته دارویی پرداخته تا استفاده از ان در صورت اثر بخشی مثبت به نفع سوماتریپتان توصیه شود. روش کار: محدوده سنی بیماران 40-20 سال بود که طبق معیارهایIHS مبتلا به میگرن کلاسیک و معمولی بودند, به طور تصادفی در دو گروه قرار گرفتند. یک گروه (36 نفر) با سوماتریپتان و گروه دیگر (39 نفر) با ترکیب داروی دی هیدروارگوتامین و متوکلوپرامید در فاز حاد بیماری تحت درمان قرار گرفتند، و اثر بخشی درمان به وسیله سه معیار شدت، طول مدت و فرکانس حملات مورد بررسی قرار گرفت. پس از درمان در دو گروه با استفاده از آزمــون مجذور خی تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: از لحاظ شدت حملات سردرد، طول مدت سردرد و فرکانس حملات پس از درمان تفاوت آماری معنی داری بین دو گروه وجود نداشت و نتیجه درمانی در هر دوگروه یکسان بود. نتیجه گیری: از آنجا که تفاوت آماری معنی داری بین تأثیر دو دسته دارویی روی شدت حملات، طول مدت سر درد و فرکانس حملات در مبتلایان به میگرن کلاسیک و معمولی وجود ندارد میتوان از هر دو شیوه درمانی بهره گرفت اما با توجه به عوارض آلکالوئیدهای ارگوت مانند تهوع که لازم است به همراه متوکلوپرامید مصرف شود، انقباضات عروقی که ممکن است به گانگرن اندامها منتهی شود، ایجاد سر درد القایی و مجاز نبودن بیشتر از 6 میلی گرم ارگوتامین در هفته و محدودیت سنی در مصرف آن، سوماتریپتان به عنوان رژیم تک دارویی توصیه می شود
مهردخت مزده، محمدعلی سیف ربیعی، دوره 8، شماره 3 - ( پاییز 1387 )
چکیده
زمینه و هدف: سکته مغزی سومین علت شایع مرگ بعد از سرطان وبیماریهای قلبی می باشد وشایعترین اختلال نورولوژیک ناتوان کننده است. بروز آن با افزایش سن بالا می رود و در مردان شایعتر از زنان است . مهمترین ریسک فاکتور در سکته مغزی فشار خون بالا می باشد. در سالهای اخیر به علت بهبود درمان پرفشاری خون به نظر می رسد از بروز سکته مغزی کاسته شده، اما با توجه به موارد فراوانی از وقوع حوادث عروقی مغزبا فشار خون نرمال، مطالعه حاضر به بررسی فراوانی مرگ ومیر در بیماران مبتلا به سکته مغزی در دو گروه با فشار خون بالا و نرمال می پردازد. روش کار: در این مطالعه 8121 بیمار مبتلا به سکته مغزی که در طی سالهای 84-1375 در بیمارستان بستری شده بودند مورد بررسی قرار گرفتند. معیارهایی جهت ورود و خروج از مطالعه تعیین شدند. برای تمام بیماران چک لیستی حاوی اهداف تحقیق تهیه شد که پس از تکمیل، داده های حاصله با استفاده از نرم افزار SPSS ویرایش دهم استخراج ونتایج با هم مقایسه شدند. یافته ها: فراوانی کلی مرگ ومیر در بیماران مبتلا به سکته مغزی 13/59% بود که 19/3% از بیماران با میانگین فشار خون بالا و 10/2% بیماران با میانگین فشار خون نرمال به دنبال سکته مغزی فوت شدند. مرگ ومیر بر حسب سن در هر دو گروه تفاوت واضحی نداشت وبیشترین میزان مرگ و میر در گروه سنی 74-65 سال بود که 32/08% در افراد با میانگین فشار خون بالا و 33/30% در افراد با میانگین فشار خون نرمال بود. مرگ و میر در بیماران فوت شده با میانگین فشار خون بالا در مردان و زنان تفاوت واضحی نداشت اما در افراد با میانگین فشار خون نرمال در مردان بیشتر از زنان بود 54/24% به 45/75%. در افراد فوت شده با میانگین فشار خون بالا، شیوع سکته مغزی هموراژیک بیشتر بود (59/55%). در حالی که در افراد با میانگین فشار خون نرمال شیوع سکته مغزی ایسکمیک، بیشتر بود (37/7%). در هر دو گروه میانگین زمان بستری تا مرگ تفاوت چندانی نداشت و بیشترین فراوانی مرگ و میر پس از 72 ساعت از زمان بستری بود. نتیجه گیری: با توجه به اینکه مرگ و میر بر حسب سن در هر دو گروه تفاوت واضحی نداشت به نظر می رسد سایر ریسک فاکتورها در ارزیابی پیش آگهی حوادث عروقی مغز نقش داشته باشد.
مهردخت مزده، شقایق عمرانی، محمد فریادرس، دوره 16، شماره 2 - ( تابستان 1395 )
چکیده
سابقه و هدف: SDAVF یک علت شناخته شده برای میلوپاتی غیرتروماتیک با سیر کند است، اما بعلت همپوشانی زیاد در علل شایع میلوپاتی و از آن جهت که در تصویربرداری نورولوژیک نیز ممکن است یافته ای بدست نیاید، غالباً در علت یابی میلوپاتی بر بالین بیمار این تشخیص نادیده گرفته میشود.
معرفی بیمار: بیمار آقای 53 ساله است که از3/5 ماه قبل از مراجعه بدون سابقه تروما، دچار کاهش نیروی اندام تحتانی دوطرفه شده که از یک ماه قبل تشدید شده و با اختلال اسفنکتری ادراری- مدفوعی روبرو میشود. بیمار در معاینه سیستمیک نکته مثبتی نداشت، اما در معاینه نورولوژیک پاراپارزی اندام تحتانی در حد سه پنجم وکاهش رفلکسهای عمقی و فقدان رفلکسهای سطحی شکمی داشت. حس درد و حرارت تا ناحیه T5-T4 از بین رفته و حس عمقی و ارتعاش در ناحیه مچ پا کاهش یافته بود. بیمار قادر به راه رفتن نبود. در ارزیابی بعمل آمده بعد از درخواست تستهای آزمایشگاهی معمول و اختصاصی برای سطح سرمی B12 و هپاتیت، HIV، HTLV1,2و منفی شدن آنها، در MRI اسپینال در ناحیه توراکولومبار با و بدون تزریق SDAVF از سطح T3 تا کونوس مدولاریس مطرح که با آنژیوگرافی تایید شد. بیمار جهت انجام عمل جراحی و تصمیم برای انتخاب نوع روش درمانی به جراح مغز و اعصاب ارجاع داده شد.
نتیجه گیری: توجه به تشخیص SDAVF در سمپتومهای نورولوژیک غیراختصاصی در برخورد با میلوپاتی پیشرونده با سیر کند بخصوص در مردان میانسال توصیه میشود، زیرا بیمار در صورت عدم تاخیر در تشخیص از نتیجه مطلوب درمانی برخوردار خواهد شد.
|
|
|
|
|
|