16 نتیجه برای مرادی
غفار شکوهی، امیر ضیاءالدّین علیمرادی، ایرج لطفی نیا، محمد اصغری، محمد حسین دقیقی، مسعود پور عیسی،
دوره 8، شماره 2 - ( تابستان 1387 )
چکیده
زمینه و هدف:تعیین سطح ضایعه در بیماران مبتلا به هرنی دیسک کمری بویژه اگر مهره ترانزیشنال وجود داشته باشد دشوار است، MRI یکی از روش هایی است که بطور گسترده قبل از عمل بکار گرفته می شود، با این وجود ساکرالیزاسیون یا لومباریزاسیون ممکن است منجر به تشخیص نادرست گردد. هدف از این مطالعه، بررسی ضریب توافق بین نتایج MRI و جراحی با یافته های رادیوگرافی پس از عمل در بیماران دچار فتق دیسک کمری است.
روش کار: 30 بیمار دچار فتق دیسک کمری در یک مطالعه ارزش تشخیصی (diagnostic value study) در مدت 15 ماه بررسی شدند. نتایج MRI پیش از جراحی و یافته های حین عمل در تعیین سطح دیسک دچار فتق با نتایج رادیوگرافی پس از عمل که در آن ستون فقرات از C2 به پایین شماره گذاری می شد، مقایسه گردید. ارزیابی رادیولوژیک سگمان درگیر، روش استاندارد طلایی درنظر گرفته شد. مهره ترانزیشنال بر اساس یافته های رادیوگرافی مشخص شد.
یافته ها:30 بیمار دچار فتق دیسک کمری، 16 مذکر و 14 مونث، با سن متوسط 12/57±40/83 سال بودند. میزان توافق بالا و معنی داری بین نتایج MRI و یافته های حین عمل با اطلاعات رادیولوژی مشاهده گردید (بترتیب 0/719= ضریب کاپا، p<0/001؛ 0/859= ضریب کاپا، (p<0/001). نتایج MRI و یافته های حین عمل بترتیب در 4 و 2 بیمار اشتباه بودند. تمامی این موارد دارای یک مهره ترانزیشنال در سگمان کمری- خاجی بودند (در مجموع 6 بیمار دچار مهره ترانزیشنال بودند) یعنی MRI و جراحی توانایی تعیین صحیح سطح فتق را بترتیب در 33/3% و 66/7% موارد دچار ساکرالیزاسیون یا لومباریزاسیون داشتند. حساسیت MRI و جراحی بترتیب 87% و 93% بود.
نتیجه گیری: مطالعه حاضر نشان داد که MRI و جراحی می توانند سطح درست فتق دیسک کمری را در اغلب بیماران تعیین کنند با این همه، با وجود مهره ترانزیشنال، این توانایی ممکن است بطور چشمگیری کاهش یابد
سید هاشم سزاوار، مریم ولی زاده، مازیار مرادی، محمدحسین رهبر،
دوره 10، شماره 1 - ( بهار 1389 )
چکیده
زمینه و هدف: علیرغم پیشرفتهای مؤثّر در تشخیص و درمان در چهار دهه اخیر آنفارکتوس میوکارد با صعود قطعه ST ( STEMI ) همچنان یک مشکل بزرگ سلامت عمومی در دنیای صنعتی و یک معضل فزاینده در کشورهای در حال توسعه محسوب میشود. با توجه به نقش سن و جنس در وقوع انفارکتوس میوکارد، همچنین تغییرات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی دهه های اخیر در ایران که خود میتواند بر اپیدمیولوژی بیماری تأثیر بگذارد؛ برآن شدیم تا روند تغییرات سنی و جنسی بیماران با اولین STEMI را در یک دهه تعیین کنیم.
روش کار: در این مطالعه مشاهدهای مقطعی تکمیل چک لیست برای بیماران با اولین STEMI انجام گرفت.آنالیزداده ها با نرمافزار آماری14 SPSS وآزمونهای کای دو، ANOVA و Mann-Whitney با در نظر گرفتن 05/0= α انجام شد.
یافتهها: از بین 1829 بیمار با اولین STEMI ، 4/76% مرد و 6/23% زن بودند. میانگین سنی بیماران 7/12 ± 09/59 سال بود. میانگین سنی زنان 6/11 ± 1/66 سال و مردان 2/12 ± 9/56 سال بود که اختلاف معنیداری داشت (001/0 > p). تغییرات میانگین سنی کلی، مردان و زنان در طول این 10 سال تغییر معنیداری نشان نداد. بیماران با انفارکتوس میوکارد زودرس 15% بیماران را تشکیل میدادند که تغییر درصد فراوانی آنها در طول 10 سال چشمگیر نبود. درصد فراوانی جنسی بیماران نیز در طول این 10 سال تغییر معنیداری از نظر آماری نداشت. شایعترین ریسک فاکتور مصرف سیگار (7/43%) و سپس هایپرتانسیون (8/32%) بود. سابقه هیپرلیپیدمی در 3/27% و دیابت در 8/18% بیماران وجود داشت. تغییرات درصد فراوانی هیچکدام از ریسک فاکتورها در طول 10 سال از الگوی خاصی تبعیت نمیکرد.
نتیجهگیری: عدم تغییر روند سنی و جنسی بیماران در طی 10 سال میتواند نقش اصلی عوامل بیولوژیک را مطرح کند. با وجود مشاهدهای بودن این پژوهش تغییر نکردن ریسک فاکتورهای ماژور قلبی عروقی در طی 10 سال عملکرد ضعیف در حوزه پیشگیری اولیه را نشان میدهد.
امین مرادی، بهاره پهلوان، علی صدیقی، یاسمین پهلوان،
دوره 12، شماره 1 - ( بهار 1391 )
چکیده
زمینه و هدف: درمان شکستگیهای چند قطعهای بسیار دشوار و با عوارض زیاد همراه می باشد. شکستگیهای خرد شده انتهای تحتانی استخوان ران معمولاً در افراد مسن مبتلا به استئوپروز به دنبال تروماهای خفیف و در افراد جوان به دنبال تروماهای شدید ایجاد می شود. هدف از مطالعه حاضر بررسی نتایج درمان شکستگیهای چند قطعهای انتهای تحتانی استخوان ران با استفاده از پلاکهای کوندیلار لاکینگ میباشد. با شناخت بهتر عوارض این روش درمانی جدید میتوان جهت یافتن روش های مؤثر تر برای درمان شکستکیهای دیستال فمور تیپ 3 در مطالعات بعدی گام های مؤثری برداشت.
روش کار: در یک مطالعه توصیفی آینده نگر 4 7 بیمار که دچار شکستگی چند قطعه ای داخل مفصلی انتهای تحتانی استخوان ران بودند و دو هفته از زمان شکستگی شان گذشته بود، وارد مطالعه شدند و با استفاده از پلاک کوندیلار لاکینگ درمان شدند. بیماران هفته اول و دوم، ماه اول، سوم و ششم معاینه شدند و از نظر وجود عفونت، دامنه حرکتی زانو، وضعیت جوش خوردن و بد جوش خوردن مورد ارزیابی قرار گرفت. اطلاعات بدست آمده داده با کمک روش های آماری توصیفی (فراوانی-درصد و میانگین ± انحراف معیار) و نرم افزار آماری SPSS .15 تجزیه تحلیل گردید و مقدار p کمتر از 05/0 معنی دار در نظر گرفته شد.
یافته ها: در این مطالعه 2/53% شکستگیها بسته و 4/6% باز تیپ I و 4/40% از نوع باز تیپ IIIA بوده اند. میزان جوش خوردگی جوش نخوردگی به ترتیب 9/80% و 3/21%، بروز عفونت 1/19% و دامنه حرکتی زانو 47/24 ± 74/105 درجه و با حداکثر تأخیر اکستانسیون 20 درجه گردیده است.
نتیجه گیری: در مطالعه حاضر مشخص شد که پلاکهای لاکینگ مخصوص دیستال فمور این امکان را فراهم میکند که درمان شکستگیهای خرد شده دیستال فمور (تیپ C3 ) با عوارض کمتری از نظر عفونت، مال یونیون و نان یونیون توام باشد.
هادی صادقی، اسلام مرادی اصل، مهدی محبعلی، صادق حضرتی، فتح اله عین اله زاده، ذبیح اله زارعی،
دوره 12، شماره 2 - ( تابستان 1391 )
چکیده
زمینه و اهداف : مبارزه شیمیایی با ناقلین بیماری کالاآزار در مناطق آندمیک یکی از راههای اصلی کاهش بیماری بوده واز نظر حشره شناسی و سم شناسی سم فایکام یکی از سمومی است که برای از بین بردن ناقلین کالاآزار مناسب و جزو سموم بهداشتی می باشد . لذا با استفاده از فایکام با توجه به طول مدت ماندگاری در طبیعت می توان تا حد زیادی پشه خاکیها را از بین برد .
روش کار: در این مطالعه توصیفی - مقطعی میزان تاثیر فایکام روی ناقلین مختلف بیماری کالاآزار در شهرستان مشکین شهر مورد بررسی قرار گرفت . ابتدا 2 روستای آلوده، بعنوان مورد و شاهد و 10 خانوار از هر روستا انتخاب و به میزان 1000 مترمربع از روستای مورد،با فایکام به نسبت 3 / 0 گرم بر مترمربع سمپاشی شد . سپس با استفاده از تله چسبان در فاصله های زمانی تعیین شده اقدام به وفورگیری و تشخیص گونه ها ( در هر 2 روستا ) گردید .
یافته ها : 524 مورد پشه خاکی صید شده در این مطالعه شامل 5 / 70 % فلبوتوموس کاندیلاکی ، 5 % ف . پاپاتاسی ، 5 / 7 % ف . ماژور، 5 / 7 % ف . بالکانیکوس ، 5 / 9 % ف . لانجی داکتوس بودند . در اثر سمپاشی در روستای مورد،به ترتیب 3 – 15 - 30 - 45 - 60 - 75 و 90 روز بعد از سمپاشی در حدود 5 / 79 % - 5 / 69 %- 83 % - 90 % - 93 % - 100 % و 100 % پشه خاکی ها از بین رفتند.
نتیجه گیری : با توجه به این مطالعه می توان گفت که سم فایکام با بقای 3 ماهه درطبیعت پوشش مناسبی از نظر فصلی برای جلوگیری از بیماری کالاآزار و از بین بردن پشه خاکیها دارد و به عنوان یک سم مناسب بهداشتی قبل از آغاز فصل فعالیت ناقلین می تواند در کل منطقه و کشور مورد استفاده قرار گیرد.
محمدرضا پیرمرادی، بهروز دولتشاهی، رضا رستمی، پروانه محمدخانی، اصغر دادخواه،
دوره 13، شماره 2 - ( تابستان 1392 )
چکیده
زمینه و هدف : این پژوهش با هدف تاثیر تحریک مکرر مغناطیسی مغز ( rTMS ) در کاهش علائم و نشانگان افسردگی مثل علائم شناختی، جسمانی و بدبینی- احساس بی ارزشی در بیماران مبتلا به افسردگی اساسی عودکننده انجام گرفت.
روش کار : در چهارچوب روش شبه تجربی در قالب یک طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل، 32 بیمار افسرده بر مبنای ملاکهای - IV DSM و بر اساس مصاحبه بالینی SCID ، آزمون افسردگی بک و آزمون همیلتون به طور تصادفی در دو گروه جایگزین شدند. گروه آزمایش 20 جلسه rTMS ، 12 جلسه رواندرمانی و دارو درمانی و گروه کنترل فقط تحت رواندرمانی و دارو قرارگرفت. پس از پایان مداخله از هر دو گروه آزمونهای 3 گانه فوق تکرارشد، تا تاثیر متغیر وابسته (افسردگی) مشخص شود. داده ها با استفاده ازآزمون خی دو-کوواریانس-آزمون T و تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر مورد تحلیل قرارگرفت.
یافته ها : مقایسه پیش تست و پست تست دوگروه نشان داد اثربخشی با rTMS موجب کاهش در علائم و نشانه های شناختی، جسمانی و احساس بدبینی- بی ارزشی افسردگی عودکننده در نمونه ها میشود. اما میزان کاهش نشانه شناختی بیشتر ازدونشانه دیگر می باشد.
نتیجه گیری : rTMS در درمان علائم سه گانه مبتلایان به افسردگی عودکننده موثراست.
مجید مبصری، آرمین صادقی، علیرضا استاد رحیمی، سمیرا پورمرادیان،
دوره 13، شماره 4 - ( زمستان 1391 )
چکیده
زمینه و هدف: افراد چاق در معرض خطر ابتلا به بیماری های متعدد مزمن از جمله دیابت، بیماری های قلبی و دیس لیپیدمی می باشند . در سالهای اخیر تمرکز محققین بر مساله استفاده از مکمل یاری در کنار درمانهای رایج جهت کاهش عوارض چاقی بوده است. در این مطالعه تاثیر مکمل یاری اسیدهای چرب امگا 3 بر سطح الگوی لیپیدی سرم، گلوکز ناشتا ی خون و C-peptide در داوطلب ان چاق مورد بررسی قرار گرفت.
روش کار: در این کارآزمایی بالینی 56 داوطلب چاق با میانگین سنی 15/8 ± 94/33 سال در دو گروه مداخله (30 نفر) و دارونما (26 نفر) به ترتیب روزانه دو عدد کپسول امگا 3 (حاوی 360 میلی گرم EPA و 240 میلی گرم DHA ) و دارونما را به مدت 4 هفته استفاده نمودند. در ابتدا و انتهای مطالعه نمونه های خونی جمع آوری شد و میزان الگوی لیپیدی سرم، گلوکز ناشتای خون و C-peptide اندازه گیری گردید. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS آنالیز شد و P کمتر از 05/0 معنی دار در نظر گرفته شد.
یافتهها : در مقایسه با گروه دارونما، مکمل یاری امگا 3 باعث کاهش معنیداری در میانگین تریگلیسرید سرم گردید ( mg/dl 22/11 ± 37/108 درمقابل mg/dl 40/59 ± 84/148). در انتهای 4 هفته، در هر دو گروه افزایش معنی دار در غلظت C-peptide نسبت به ابتدای مطالعه مشاهده گردید که این افزایش در گروه مداخله بیشتر بود (01/0 > p ). همچنین در هر دو گروه تغییرات معنی داری در کلسترول تام و LDL-C و HDL-C مشاهده نگردید .
نتیجه گیری: یافته های مطالعه حاضر نشان داد که مکمل یاری امگا 3 منجر به بهبود برخی از اجزای الگوی لیپیدی سرم و بهبود ترشح انسولین پس از یک ماه مداخله شد. انجام مطالعات بیشتری در این زمینه برای رسیدن به نتایج قطعی تر ضروری به نظر می رسد.
اسلام مرادی اصل ، مهدی محبعلی ، بهنام محمدی قلعه بین، اکبر گنجی، سهیلا مولایی ، روشنک مهریور، ذبیح اله زارعی ،
دوره 14، شماره 1 - ( بهار 1393 )
چکیده
زمینه و هدف: لیشمانیوز احشائی از بیماریهای مهم آندمیک در ایران است و شهرستان مشکین شهر مهمترین کانون طبیعی لیشمانیوز احشایی در ایران می باشد. هدف از این مطالعه بررسی آخرین تغییرات در الگوها و شاخصهای اپیدمیولوژیکی بیماری کالاآزار در منطقه مشکین شهر طی 12 سال می باشد.
روش کار: این پژوهش توصیفی - تحلیلی به صورت گذشته نگر بوده و با بررسی پرونده 193 بیمار که در فاصله زمانی1380 لغایت 1391با تشخیص کالا آزار در بیمارستان ولیعصر مشکین شهر بستری بوده و یا در منزل تحت درمان بوده اند، صورت گرفته است. اطلاعات از پرونده ها استخراج و داده ها با استفاده از آزمونهای آماری توصیفی و به کمک نرم افزار SPSS نسخه 15 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: از 193 نفر بیمار کالا آزار تایید شده از سال 1380-1391، 85% ساکن مناطق روستایی و 15% ساکن مناطق شهری بودند. 43% از بیماران مونث و 57% مذکر بودند. از نظر گروه سنی 66% زیر 2 سال و 23% گروه سنی 2-5 سال و 11% بالای 5 سال بودند. در بین چهار بخش شهرستان، بیشترین موارد بیماری در پنج سال اول مطالعه در بخش مرکزی و در شش سال دوم در بخش غربی گزارش شده است و در یک سال اخیر (1391) این الگو مجددا" در حال تغییر می باشد.
نتیجه گیری: بروز بیماری در منطقه مورد مطالعه کاهش یافته است. به علت آلودگی نسبتا" بالای سگ سانان و نقش مهم این مخازن در حفظ و انتشار بیماری، توقف اقدامات بهداشتی در هر یک از بخش های منطقه می تواند باعث افزایش موارد بروز بیماری بشود.
حمیدرضا دهقان، مسعود میرزایی، ابراهیم میرزائی، اسلام مرادی اصل، امین عطایی، محبوبه میرزائی،
دوره 18، شماره 1 - ( بهار 1397 )
چکیده
زمینه و هدف: دیابت نوع 2 یک اختلال متابولیکی است که در سراسر جهان شایع است. متاآنالیز یک روش آماری است که در آن نتایج دو یا چند مطالعه مستقل با اهداف مشابه به صورت ریاضی ترکیب شده اند تا قابلیت اطمینان نتایج را افزایش دهند. هدف از این مطالعه، مقایسه اثربخشی داروی لیناگلیپتین و متفورمین در بیماران با دیابت نوع 2 بود.
روش کار: برای شناسایی مطالعات مرتبط پایگاه های اطلاعاتیPubMed, ISI Web of Science, Embase, Cochran library, Scopus and Ovid از ژانویه 2000 تا آگوست 2016 مورد جستجو قرار گرفتند. تفاوت میانگین ها با فاصله اطمینان 95% (CIs) برای بررسی اثربخشی محاسبه گردید و تجزیه و تحلیل تلفیقی با نرم افزار Stata (نسخه 12) و RevMan (نسخه 5/3) انجام شد.
یافته ها: چهار مطالعه شامل 1260 بیمار مبتلا به دیابت (682 بیمار در گروه دارویی لیناگلیپتین و 578 بیمار در گروه دارویی متفورمین) در این مطالعه قرار گرفتند. در بررسی تفاوت استاندارد شده میانگینها (0/75-0/69=CI%, 0/7295= (MD آزمون هموگلوبین گلیکوزیله داروی لیناگلیپتین در دوز 0/5 میلیگرم اثربخشتر بود. در آزمون قند خون ناشتا تفاوت استاندارد شده میانگین ها نشان داد داروی لیناگلیپتین در دوز 0/5میلی گرم (38/38-35/20=CI%95, 79/36MD=) و 5 میلی گرم (22/63-2/68=CI%95, 12/65= (MD مؤثرتر بود.
نتیجه گیری: اگرچه نتایج نشان داد که برخی از دوزهای داروی لیناگلیپتین در مقایسه با متفورمین ممکن است درمان مناسبی برای بیماران باشد، با این حال تعداد مطالعات انجام شده محدود بوده و نیاز به انجام تحقیقات بیشتری میباشد
رعنا کیهان منش، محمد رضا علیپور، حسن قبادی، مهدی احمدی، علیرضا مرادی، محمد رضا اصلانی،
دوره 18، شماره 4 - ( زمستان 1396 )
چکیده
زمینه و هدف: مطالعات اپیدمیولوژیک و کلینیکال ارتباط تنگاتنگی بین آسم و چاقی نشان داده اند. مطالعه حاضر اثر چاقی بر پاسخ دهی مجاری هوایی نسبت به متاکولین و تعداد سلولهای التهابی در مایع برونکوآلوئولار رتهای نر حساس شده با اوالبومین را بررسی کرده است.
روش کار: 24 رت نر از نژاد ویستار به 4 گروه شامل رژیم غذایی معمولی (C+ND)، حساس شده با رژیم معمولی (S+ND)، رژیم پرچرب (C+HFD)، و حساس شده با رژیم پرچرب (S+HFD) تقسیم شدند. تمام حیوانات به مدت 8 هفته با غذای معمولی یا با رژیم پرچرب تغذیه شده، سپس در حالی که رژیم طراحی شده را دریافت میکردند با اوالبومین یا نرمال سالین برای 4 هفته دیگر حساسیت زایی صورت گرفت. در انتهای مطالعه مایع برونکوآلوئولار جهت بررسی سلولهای التهابی و تراشه جهت بررسی پاسخ دهی به متاکولین مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافته ها: در گروههای چاق القا شده با رژیم، وزن و شاخصهای چاقی افزایش داشتند ( 0/05p< تا p<0/001). نتایج همچنین نشان دادند که در گروه S+HFD در مقایسه با S+ND، پاسخ دهی تراشه نسبت به متاکولین افزایش قابل توجهی داشت (0/05p<). علاوه بر این، سلولهای التهابی در مایع برونکوآلوئولار در گروه S+HFD در مقایسه با سایر گروهها زیادتر بود (p<0/001 )
.
نتیجه گیری: در شرایط چاقی توام با مدل آسماتیک در رتهای نر پاسخدهی مجاری هوایی نسبت به متاکولین و همچنین تعداد سلولهای التهابی زیاد میشود.
مسعود اجارودی، محمد ماذنی، رضا حاجی حسینی، علیرضا مرادی، لطف اله رضاقلی زاده،
دوره 18، شماره 4 - ( زمستان 1396 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به اهمیت سمیت کبدی ناشی از دارو و سموم بهعنوان یکی از عوامل آسیبرسان به بدن، این مطالعه با هدف ارزیابی اثرات ترکیب حاصل از عصارههای دارچین و زنجبیل بر پارامترهای بیوشیمیایی سرم در موشهای صحرایی آسیبدیده توسط تتراکلریدکربن (CCl4) انجام گرفت.
روش کار: در این مطالعه تجربی، 42 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار به 7 گروه 6 تایی تقسیم شدند. سه گروه کنترل شامل کنترل نرمال، کنترل ترکیب عصارهها و کنترل آسیب، که روزانه به مدت 14 روز بهترتیب آب مقطر، ترکیبی از عصارههای دارچین- زنجبیل و آب مقطر دریافت کردند. 4 گروه بعدی، گروههای پیشدرمانی بودند که به ترتیب عصاره دارچین، عصاره زنجبیل، ترکیب عصارهها و سیلیمارین به صورت روزانه و تک دوز دریافت نمودند. در روز 14 به گروههای کنترل آسیب و پیشدرمانی مقدار 1 ml/kg تتراکلریدکربن حل شده در روغن زیتون (1:1 v/v) به صورت داخل صفاقی تزریق شد. به گروههای 1 و 2 فقط روغن زیتون تزریق گردید. 52 ساعت بعد از تزریق CCl4 خونگیری انجام گرفت و سرم آنها جداسازی شد.
یافتهها: تزریق CCl4 سبب افزایش معنیدار در میزان فعالیت آنزیمهای ALT و AST، سطوح کلسترول، تریگلیسرید و LDL، و همچنین کاهش سطوح آلبومین و HDL سرم رتهای آسیبدیده نسبت به گروه کنترل نرمال شد (0/001>p). پیشدرمان با عصاره دارچین و زنجبیل بصورت جداگانه و توام سبب بهبود معنیدار این مقادیر در مقایسه با گروه آسیب گردید (0/001>p).
نتیجهگیری: مصرف همزمان دارچین و زنجبیل اثرات محافظتکنندگی بهتری در مقابل آسیبهای ناشی از تتراکلریدکربن نشان داد.
سارا تقی زاده هیر، علیرضا مرادیان، محمد نریمانی،
دوره 19، شماره 1 - ( بهار 1398 )
چکیده
زمینه و هدف: بیماریهای مزمن، از جمله مهمترین عوامل مرگ و میر محسوب میشوند. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه کمالگرایی و استرس با رضایت از زندگی در بیماران قلبی- عروقی شهر اردبیل میباشد.
روشکار: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش عبارت بودند از بیماران قلبی- عروقی شهر اردبیل در نیمه اول سال1396 که برای دریافت خدمات مراجعه کرده بودند. نمونه پژوهش شامل ۶۰ بیمار قلبی- عروقی بود که با روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامههای مقیاس کمالگرایی، مقیاس استرس و مقیاس رضایت از زندگی استفاده شد. دادهها با استفاده از آمار توصیفی و رگرسیون چندمتغیره توسط نرم افزار spss-19 تحلیل گردید.
یافته ها: نتایج نشان داد که بین کمال گرایی و رضایت از زندگی رابطه معنیدار منفی وجود دارد. همچنین بین استرس و رضایت از زندگی رابطه معنیدار منفی بدست آمد (۰/01>(p. به عبارت دیگر، با افزایش استرس، رضایت از زندگی کاهش مییابد. بین مؤلفههای کمالگرایی و استرس با رضایت از زندگی رابطه چندگانه وجود داشت (۰/۰1>(p.
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد کاهش کمالگرایی و استرس افراد به بالا بردن رضایت افراد از زندگی کمک میکند و همچنین در فرایند درمان موثر است.
سپیده قاسمیان لنگرودی، پروین فرزانگی، لیدا مرادی،
دوره 19، شماره 3 - ( پاییز 1398 )
چکیده
زمینه و هدف: در پاتوژنز بیماری اندومتریوز عوامل مختلفی از ژنها درگیر هستند. بنابراین هدف مطالعه حاضر بررسی تغییرات بیان ژن GATA2 رتهای مدل اندومتریوز به دنبال یک دوره تمرین شنا و مصرف ویتامین B6 بود.
روش کار: بدین منظور 25 سر رت بالغ نژاد ویستار بهصورت تصادفی به 5 گروه کنترل سالم، کنترل بیمار، بیمار+تمرین، بیمار+ ویتامین، بیمار+ ویتامین+ تمرین دستهبندی شدند. به منظور ایجاد مدل اندومتریوز، ابتدا رتها بیهوش شده و پس از باز کردن عضله شکمی، بافت تخمدانی و بخشی از بافت لوله رحمی برداشته شد و در داخل ظرف استریل با یک سیسی PBS قرار داده شد و قطعهقطعه گردیدند و سپس این قطعات به نواحی شکمی و تخمدان پیوند زده شدند. میزان مصرف ویتامین، 60mg/kg به ازای وزن بدن هر رت بوده و برنامه تمرین شنا به مدت 8 هفته و هر هفته پنج روز و هر روز به مدت 30 دقیقه بود. جهت تحلیل دادهها از آنالیز واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی توکی استفاده گردید.
یافته ها: یک دوره برنامه تمرینی شنا در گروه بیمار+ تمرین سبب افزایش معنادار سطوح GATA2 نسبت به گروه کنترل بیمار (0.001 =p) گردید. همچنین سطح بیان ژن GATA2 در گروه بیمار+ تمرین+ ویتامین نسبت به گروه کنترل بیمار افزایش معنادار داشت (0.002 =p) و این در حالی بوده که سطح آن در گروه کنترل بیمار نسبت به گروه کنترل سالم کاهش معنادار داشت (0.001 =p).
نتیجه گیری: انجام فعالیت ورزشی منظم هوازی همراه با مصرف ویتامین B6 میتواند منجر به کاهش سطح بیان ژن GATA2 در رتهای مدل آندومتریوز گردد.
علی اکبر مرادی، امیر رشیدلمیر، رامبد خواجه ای، احمد زنده دل، اکبر صفی پور افشار،
دوره 20، شماره 3 - ( پاییز 1399 )
چکیده
زمینه و هدف: ABCA1 نقش مهمی در بیوسنتز HDL و هومئوستاز کلسترول سلولی ایفا میکند و بهواسطه این نقش در جلوگیری از تشکیل پلاک های آترواسکلروتیک مؤثر است. هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی تأثیر تمرینات ترکیبی و بازتوانی بر بیان ژن ABCA1 لنفوسیتهای خون و نیمرخ لیپیدی مردان میانسال پس از عمل بای پس عروق کرونر بود.
روش کار: در این مطالعه نوع نیمه تجربی 45 نفر از مردان میانسال (میانگین سنی: 4/7 ±55/58 سال) تحت عمل جراحی بای پس به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و به شکل تصادفی در سه گروه تمرین ترکیبی مقاومتی و هوازی (15نفر)، بازتوانی (15نفر) و کنترل (15نفر) تقسیم شدند. تمرینات ترکیبی شامل تمرینات مقاومتی و هوازی و تمرینات بازتوانی شامل تمرینات هوازی به مدت 8 هفته (هر هفته 3جلسه) بود. نمونه خون در هفتههای صفر و هشت از تمامی افراد جهت سنجش متغیرهای بیان ژن ABCA1، HDL و LDL گرفته شد. جهت تجزیه و تحلیل آماری از آزمونهای کروسکال والیس، آنوای یکطرفه و تعقیبی توکی با استفاده از نرمافزار spss و سطح معنیداری 0/05 ≤ p استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد هشت هفته تمرینات ترکیبی و تمرینات بازتوانی باعث افزایش بیان ژن ABCA1 (بهترتیب؛ 0/001= p و 0/001 = p و سطح HDL (به ترتیب؛ 0/001= p و 012/ 0= p پلاسما و کاهش سطح LDL (بهترتیب؛ 0/001= p و 0/001 = p پلاسما شده است. همچنین اختلاف معناداری بین سه گروه در مقادیر ABCA1و HDL به نفع گروه تمرین ترکیبی وجود داشت.
نتیجهگیری: به نظر میرسد انجام تمرینات ترکیبی میتواندبهطور مؤثرتری نسبت به تمرینات بازتوانی باعث افزایش بیشتر بیان ژن ABCA1 و سطح HDL پلاسما و کاهش سطح LDL در مردان میانسال پس از عمل بای پس عروق کرونر شود.
حمیدرضا شتابی، داریوش مرادی فارسانی، محمد رازانی،
دوره 21، شماره 1 - ( بهار 1400 )
چکیده
زمینه و هدف: هدف از انجام این مطالعه بررسی تاثیرتجویز پیشگیرانه کتامین، فنتانیل و پاراستامول بر پارامترهای همودینامیک و شدت درد پس ازاعمال جراحی ویترکتومی عمیق است.
روش کار: در این مطالعه کارآزمایی بالینی، 80 بیمار کاندید عمل جراحی ویترکتومی عمیق به طور تصادفی به 4 گــروه (1 تا 4) تقسیم شدند و 15دقیقه قبل از اتمام عمل به بیماران گروه اول 0/5 میلیگرم/ کیلوگرم کتامین، گروه دوم 2 میکروگرم/کیلوگرم فنتانیل، بیماران گروه سوم 10 میلیگرم بر کیلوگرم پاراستامول و به گروه پلاسبو نرمال سالین با حجم مشابه انفوزیون شد. شدت درد و متغیرهای همودینامیک مورد بررسی قرار گرفتند.
یافته ها: شدت درد پس از عمل در همه زمانهای اندازه گیری شده در 4 ساعت اول بعد از عمل در گروههای مداخله از گروه شاهد به طور معنی داری کمتر بود (0/01>p) ولی بعد از این زمان تا 24 ساعت پس از عمل تفاوت معنی داری بین گروهها در این زمینه وجود نداشت. ضمناً در طی مطالعه تفاوت معنی داری بین سه گروه مداخله با یکدیگردر رابطه با شدت درد پس از عمل وجود نداشت. همچنین پارامترهای همودینامیک در طول مطالعه در بین گروهها تفاوت معنی داری نداشت.
نتیجه گیری: کاربرد داروهای مذکور در گروههای مداخله باعث کاهش معنی دار شدت درد بدون ایجاد تغییرات و عوارض همودینامیک بعد از عمل ویترکتومی عمیق گردید.
پریسا قهرمانی، هیمن مرادی سردره، هاشم یعقوبی، ندا فرازی، اسداله اسدی،
دوره 22، شماره 4 - ( زمستان 1401 )
چکیده
زمینه و هدف: اثرات عصاره گیاه و دانه شنبلیله به صورت مستقیم در بهبود دیابت تایید شده است. از آنجایی که یکی از اثرات افزایش قند خون ایجاد استرس اکسیداتیو و کاهش کیفیت و کمیت اسپرمها در مردان است، هدف اصلی این تحقیق، بررسی اثرات عصاره آبی دانه شنبلیله بر روند اسپرماتوژنز است.
روشکار: در این مطالعه تجربی 24 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار با وزن 20±200 گرم استفاده شد. موشهای صحرایی به طور تصادفی به 4 گروه 6 تایی تقسیم شدند: گروه 1: کنترل سالم، گروه 2: کنترل دیابتی، گروه 3: دیابتی+ عصاره آبی دانه شنبلیله با دوز 8 گرم به ازای هر کیلوگرم غذا، گروه 4: دیابتی+ عصاره آبی دانه شنبلیله با دوز 2 گرم به ازای هر کیلوگرم غذا. پس از تقسیم بندی گروهها، مطالعه بر روی این گروهها به مدت 4 هفته ادامه یافت. میزان گلوکز، ظرفیت آنتی اکسیدانی تام، مالون دیآلدئید و شاخصهای اسپرمی اندازهگیری شد. نتایج توسط آنالیز واریانس یک طرفه تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: سطح سرمی گلوکز خون درموشهای صحرایی دیابتی دریافت کننده عصاره آبی دانه شنبلیله کاهش معنیداری را نسبت به گروه کنترل دیابتی نشان داد. مصرف عصاره آبی دانه شنبلیله سبب کاهش غلظت مالون دی آلدهید (MDA) (0.05< p)؛ وزن بدن (0.05<p)؛ و از طرف دیگر سبب نرمال شدن ظرفیت آنتی اکسیدانی تام (0.05< p)؛ و تحرک، مورفولوژی و تعداد اسپرمهای زنده (0.05< p) درموشهای صحرایی دیابتی شد.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج حاصل از این مطالعه میتوان به این نتیجه رسید که شنبلیله با کاهش پراکسیداسیون لیپیدی و افزایش ظرفیت آنتی کسیدانی تام و دارا بودن خواص آنتی اکسیدانی قوی میتواند به بهبود شاخصهای اسپرمی در افراد دیابتی بینجامد.
محمد جعفرزاده، داود ادهم، فاطمه دانا، عباس عباسی قهرمانلو، حسین شریفی، جواد ابیشوند، رضا ابراهیم اوغلی، اسلام مرادی اصل،
دوره 23، شماره 1 - ( بهار 1402 )
چکیده
زمینه و هدف: عفونت ویروسی هپاتیت ب یکی از مهمترین چالشهای سلامت عمومی میباشد. مطالعه حاضر به منظور ارائه آمار توصیفی از موارد عفونت ویروسی هپاتیت ب شناسایی شده در استان اردبیل انجام گرفت.
روش کار: در این مطالعه گذشــته نگر طولی، پایگاه دادهای نظام پایــش بیماری هپاتیت استان اردبیل برای بازه زمانی 1397-1393 مورد بررسی قرار گرفت. فراوانی عفونتهای ویروسی هپاتیت ب بر اساس سن، جنسیت، وضعیت تاهل، محل سکونت، علائم اولیه، و نیز منابع شناسایی کننده ارائه گردید. همچنین روند تغییرات در تعداد موارد شناسایی شده در طول زمان با استفاده از سری های زمانی مورد بررسی قرار گرفت.
یافته ها: تعداد 817 مورد ابتلا به هپاتیت ب با میانگین سنی 43/1 سال گزارش گردید. غالب افراد مرد بودند (503 نفر، 61/5%). تعداد موارد شناسایی شده با گذشت زمان روند کاهشی داشت. عمده عفونتها بدون علامت بودند (87/5%). نزدیک به 90 درصد از مبتلایان متاهل بودند و افراد ساکن در مناطق شهری بیشترین موارد شناسایی شده را به خود اختصاص دادند (598 نفر، 73/2%). بیشتر تستهای تشخیصی به صورت داوطلبانه (219 نفر، 26/8%) و یا در راستای مراقبتهای حاملگی (109 نفر، 13/3%) انجام گرفته بود. بیشترین موارد توسط شبکه بهداشت (292 نفر، 35/7%) و سازمان انتقال خون (190 نفر، 23/2%) شناسایی و گزارش شده بودند.
نتیجه گیری: تصمیم گیران حوزه سلامت استان می توانند از نتایج این مطالعه به عنوان منبعی برای تصمیم گیریهای مبتنی بر شواهد در راستای مدیریت صحیح و اثر بخش این بیماری استفاده نمایند.
Corresponding Author:
Eslam moradi-Asl, Department of Public Health, School of Health, Ardabil University of Medical Sciences, Ardabil, Iran.
google scholar
pubmed