[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي مقالات آماده انتشار آخرين شماره تمام شماره‌ها جستجو ثبت نام ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات مجله::
هیات تحریریه::
آرشیو مجله و مقالات::
برای نویسندگان::
برای داوران::
خط مشی دبیری::
ثبت نام و اشتراک::
تماس با ما::
::
شاپا
شاپاچاپی  
2228-7280
شاپا الکترونیکی
2228-7299
..
بانک ها و نمایه ها

 

 

 

 

 

 
..
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
لینک مفید بر ای داوران

سرقت ادبی وعلمی فارسی

سرقت ادبی وعلمی لاتین

..
دسترسی آزاد
مقالات این مجله با دسترسی آزاد توسط دانشگاه علوم پزشکی اردبیل تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.
 
..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
11 نتیجه برای قربانی

محمدباقر صابری زفرقندی، راهب قربانی، حمیدرضا حافظی، مهران مهدوی،
دوره 3، شماره 1 - ( بهار 1382 )
چکیده

  زمینه و هدف: اعتماد به نفس، ارزیابی و ارزشیابی مداومی است که شخص نسبت به ارزشمندی خویشتن دارد . اعتماد به نفس از نظر بهداشت روانی و تعادل شخصیت دارای اهمیت فراوان می باشد. با توجه به مشکلاتی که اعتماد به نفس پایین بخصوص در سنین جوانی ایجاد می کند و با توجه به شواهدی مبنی بر میزان بالای اعتماد به نفس پایین در بین نوجوانان تحقیق حاضر به منظور بررسی میزان اعتماد به نفس دانش آموزان طراحی گردید.

  روش کار: میزان اعتماد به نفس 500 نفر از دانش آموزان پسر دبیرستان های شهر سمنان در سال 79 با استفاده از تست آیزنک تعیین گردید. روش نمونه گیری چند مرحله ای بوده به طوری که از بین 15 دبیرستان پسرانه شهر، 7 دبیرستان به طور تصادفی انتخاب و در مدارس انتخاب شده در هر پایه تحصیلی متناسب با تعداد دانش آموزان آن پایه، تعداد مورد نیاز بطور تصادفی انتخاب شدند. نمرات بیشتر از 21 اعتماد به نفس بالا، نمرات 21-14 اعتماد به نفس متوسط و نم ـ ره کمتر از 14 اعتماد به نفس پایین در نظر گرفته شد. از آزمون های مجذورکای ومانتل هنزل در سطح معنی داری 5% برای تحلیل داده ها استفاده شد.

  یافته ها: 6/29% دانش آموزان اعتماد به نفس بالا، 8/57% اعتماد به نفس متوسط و 6/12% اعتماد به نفس پایین داشتند. ارتباط معنی داری بین رتبه تولد و تحصیلات پدر و مادر با میزان اعتماد به نفس دانش آموزان دیده نشد، اما رابطه بین تعداد برادر و خواهر (0135/0= P ) و همچنین پایه تحصیلی (0018/0= P ) با میزان اعتماد به نفس، معنی دار بوده است. به طوری که 5/11% دانش آموزان پایه اول، 6/6% دانش آموزان پایه دوم و 5/20% دانش آموزان پایه سوم اعتماد به نفس پایین داشتند.

  نتیجه گیری: بالاتر بودن شیوع اعتماد به نفس پایین در دانش آموزان پایه سوم دبیرستان، لزوم توجه بیشتر به دانش آموزان این پایه، از طرف والدین و اولیای دبیرستان را ایجاب می کند.


جواد میکائیلی، مرتضی خطیبیان، زهره موحدی، حسین قربانی بهروز، رضا ملک‌زاده،
دوره 5، شماره 1 - ( بهار 1384 )
چکیده

  زمینه و هدف : کلانژیوکارسینوم سرطان اپی تلیوم مجاری صفراوی است. اگر چه این تومور شایع نیست ولی میزان مرگ ومیر آن بالا است. بقای 5 ساله­ بیماران فقط 5% است. اکثر بیماران در مرحله­ای که تومور غیرقابل برداشت (irresectable) است مراجعه می­کنند بنابراین درمان تسکینی (palliative) نقش مهمی در بهبود علایم این بیماران دارد.

  روش کار : 43 بیمار مبتلا به کلانژیوکارسینوم در طی سال های 82-1375 که بر اساس ERCP ( Endoscopic Retrograde Cholangio Pancreatography ) تشخیص داده شده بودند وارد مطالعه شدند و از نظر دموگرافیک، علایم بالینی، پاراکلینیک و عوامل خطرساز بررسی و میزان بقای آنان با و بدون استنت­گذاری مقایسه شد.

  یافته ها: 27 نفر( 8/62%) بیماران مرد و 16 نفر (2/37%) زن بودند. میانگین سنی بیماران 65 سال بود. کولیت اولسراتیو همراه کلانژیت اسکلروزان اولیه فقط در یک بیمار وجود داشت. شکایت اصلی بیماران زردی، کاهش وزن و خارش بود. در 27 نفر بیمار استنت به وسیله ERCP در مجاری صفراوی قرار داده شد در سایر موارد به علت عدم موفقیت در گذاشتن استنت یا عدم رضایت بیمار درمان خاصی انجام نشد. میزان متوسط بقا در کل بیماران 125 روز بود. بقای بیماران استنت­دار (07/4 ماه) در مقایسه با بیماران بدون استنت (4ماه) اختلاف آماری معنی­داری نداشت.

  نتیجه­گیری: در مطالعه حاضر کلانژیوکارسینوم کمتر بطور همزمان با کولیت اولسراتیو و کلانژیت اسکلروزان اولیه دیده شده است. اکثر بیماران مبتلا به کلانژیوکارسینوم در مرحله­ای مراجعه می­کنند که تومور غیرقابل برداشت است و درمان تسکینی فقط علایم بالینی بیمار را بهبود می بخشد ولی تاثیر چشمگیری بر بقای بیمار ندارد.


محمد مأذنی، حسن ارگانی، نادره رشتچی زاده، محمد رهبانی نوبر، امیر قربانی حق جو، رضا مهدوی، رضا رزاقی، بابک رحیمی اردبیلی، سید جمال قائم مقامی،
دوره 6، شماره 3 - ( پاییز 1385 )
چکیده

  زمینه و هدف: شواهد بسیاری دال بر بالا بودن استرس اکسیداتیو در بیماران همودیالیزی وجود دارد. این مطالعه با هدف بررسی اثر تجویز روی در بهبود استرس اکسیداتیو در بیماران همودیالیزی مزمن انجام شد.

  روش کار: در یک کارآزمایی بالینی دوسوکور 65 بیمار همودیالیزی مزمن انتخاب و به دو گروه تقسیم شدند. گروه اول، (35 بیمار)‌ دارونما و گروه دوم، (30 بیمار) 100 میلی گرم عنصر روی ( به صورت سولفات روی) روزانه و به مدت دو ماه دریافت کردند. سپس مکمل و دارونما به مدت دو ماه قطع و به دنبال آن، مطالعه دو ماه دیگر به صورت متقاطع ادامه یافت. مقادیر روی، گلوتاتیون تام ( tGSH = Total Glutathione ) ، مالون دی آلدئید ( MDA = Malondialdehyde )، ظرفیت آنتی اکسیدانی تام سرم ( Total Antioxidant Capacity =TAC ) و فعالیت سوپراکسید دسموتاز خون تام ( SOD = Superoxide Dismutase ) در نمونه های ناشتا و قبل از دیالیز در روزهای 0 ، 60 ، 120 و 180 ا ندازه گیری شد. یاد آمد غذایی روز قبل از دیالیز در روزهای فوق ثبت و میزان روی رژیم غذایی آنها بر آورد گردید.

  یافته ها: روی سرم در حالت پایه در هر دو گروه کمتر از 80 میکروگرم در دسی لیتر بود و تجویز روی در هر دو گروه سبب افزایش معنی دار در سطح سرمی آنها شد. تجویز روی به طور معنی داری در هر دو گروه سبب افزایش سطح سرمی TAC ، tGSH و افزایش فعالیت SOD خون تام گردید. همچنین تجویز روی در هر دو گروه مقادیر MDA سرم را به طور معنی داری کاهش داد. در مرحله مصرف دارونما مقادیر گلوتاتیون در گروه دوم کاهش و مقادیر MDA در این مرحله در گروه اول به طور معنی داری افزایش یافت . میزان نمایه توده بدن (Body Mass Index) در طی مطالعه تغییر معنی داری نشان نداد.

  نتیجه گیری: یافته ها نشان داد که در بیماران همودیالیز استرس اکسیداتیو در دوره عدم تجویز روی تشدید می شود. در این بیماران غلظت های پایین روی سرم با تجویز روی بهبود می یابد و تجویز روی سبب بهبود استرس اکسیداتیو می شود.


محمد حسین صومی، سارا فرهنگ، طاهر افتخار سادات، ایرج قربانی گلزاری،
دوره 7، شماره 3 - ( پاییز 1386 )
چکیده

مقدمه: مری بارت شدیدترین عارضه هسیتوپاتولوژیک ریفلاکس مزمن ترشحات معده به مری است که زمینه ساز آدنوکارسینوم مری می باشد . مشخصات همه گیر شناسی این بیماری در ایران کاملا واضح نیست. هدف مطالعه حاضر بررسی شیوع مری بارت سگمان کوتاه در بیماران دارای علایم ریفلاکس است که برای اولین بار در یک مرکز دانشگاهی مورد بررسی قرار می گیرند.

روش کار: در این مطالعۀ مقطعی، 100 بیمار پی در پی که با حداقل یکی از علایم ریفلاکس معده به مری (سوزش سردل و احساس برگشت اسید به دهان) به مدت حداقل یک سال به درمانگاه دانشگاه علوم پزشکی تبریز مراجعه کرده اند،پس از اخذ رضایت نامه آگاهانه جهت آندوسکوپی فوقانی معرفی شده، از نظر مری بارت سگمان کوتاه مورد بررسی قرار گرفتند. چهار نمونه از سمت مروی محل اتصال مری به معده جهت هیستولوژی، همچنین نمونه ای از ناحیه آنتر جهت بررسی عفونت با هلیکوباکتر پیلوری توسط تست اوره آز سریع تهیه شد. مری بارت در صورت وجود متاپلازی روده ای توسط دو نفر پاتولوژیست تائید شد.

یافته ها: از 100 بیمار واجد شرایط ورود به مطالعه که مورد آندوسکوپی فوقانی قرار گرفتند 39 بیمارمذکر و 61 بیمار مونث بودند. میانگین سنی بیماران 15/12± 42/3 سال بود. مری بارت سگمان کوتاه در نمونه های اخذ شده از 8 بیمار گزارش شد. وجود مری بارت با جنسیت یا علایم و شدت شکایات بیماران ارتباطی نداشت ولی در افراد با علایم در طی بیش از 5 سال گذشته شایع تر بود . وجود ازوفاژیت و مری بارت ارتباطی با هم نداشتند.افراد هلیکوباکتر پیلوری مثبت کمتر دچار ازوفاژیت بودند ولی وجود عفونت با این باکتری ارتباطی با مری بارت نداشت.

نتیجه گیری: با توجه به شیوع بالای مری بارت در افراد دارای علایم ریفلاکس در منطقۀ مورد مطالعه پیشنهاد انجام آندوسکوپی در مورد افرادیکه این علایم را به مدت بیشتر از 5 سال تجربه کرده اند بدون توجه به سن انجام شود. بیماران از آگاهی و توجه بیشتر آندوسکوپیست در تهیه نمونه ،سود خواهد برد.
مسعود نوروزیان اول، پگاه ویسی، محمد آقائی شهسواری، حسن ارگانی، نادره رشتچی زاده، امیر قربانی حق جو،
دوره 7، شماره 3 - ( پاییز 1386 )
چکیده

زمینه و هدف: آنتی بادی واکنشی پانل یک تست معمول برای ارزیابی میزان آنتی ژن لکوسیت انسانی حساس شده قبل از پیوند کلیه است. مطالعه حاضر ارتباط پلی مورفیسم های ژنی سیستم رنین-آنژیوتانسین را با میزان این آنتی بادی در افراد داوطلب پیوند کلیه مورد ارزیابی قرار داده است.

روش کار: در این مطالعه، 108 بیمار داوطلب پیوند کلیه مورد بررسی قرار گرفتند. سرم بیماران مذکور بوسیله تکنیک استاندارد میکرولنفوسیتوتوکسیسیتی وابسته به کمپلمان غربالگری شد. پلی مورفیسم های سیستم رنین - آنژیوتانسین به وسیله واکنش زنجیره ای پلی مراز تعیین گردید. آنتی بادی پانل کمتر از 10، 29-10، 49-30 و بزرگتر یا مساوی 50 به ترتیب بعنوان پانل منفی، مثبت خفیف، مثبت متوسط و مثبت شدید در نظر گرفته شدند. P<0.05 به عنوان رابطه معنی دار شناخته شد.

یافته ها: 12 بیمار (11/1%) میزان پانل مثبت داشتند که از بین آنها 10 بیمار (83/3%) میزان آنتی بادی مثبت خفیف و 2 بیمار (16/7%) میزان پانل آنتی بادی مثبت متوسط داشتند. هیچ موردی از پانل مثبت شدید وجود نداشت. در مقابل 96 بیمار (88/9%) از میزان پانل منفی برخوردار بودند. مابین پلی مورفیسم های ژنی سیستم رنین ـ آنژیوتانسین (به تنهایی یا ترکیب با یکدیگر) و میزان پانل ارتباط معنی داری وجود نداشت (p>0.05).

نتیجه گیری: هیچ یک از پلی مورفیسم های ژنی سیستم رنین ـ آنژیوتانسین به تنهایی یا در ترکیب با یکدیگر نمی توانند درجه مثبت شدن پانل را پیش بینی نمایند.
محمد آقائی شهسواری، مسعود نوروزیان اول، پگاه ویسی، حسن ارگانی، نادره رشتچی زاده، امیر قربانی حق جو، سیما عابدی آذر، امیر منصور وطنخواه،
دوره 8، شماره 2 - ( تابستان 1387 )
چکیده

زمینه و هدف: فعالیت سیستم رنین ـ آنژیوتانسین بر میزان استرس اکسیداتیو و مارکرهای التهابی موثر است، این مطالعه اثرات انالاپریل و لوزارتان را بر روی مارکرهای مذکور مطابق پلی مورفیسم یاد شده در بیماران پیوند کلیه مورد ارزیابی قرار می دهد.
روش کار: در این مطالعه بعد از تعیین ژنوتیپ های سیستم رنین ـ آنژیوتانسین شامل ژنوتیپ آنزیم مبدل آنژیوتانسین (I/D)، آنژیوتانسینوژن (M235T) و رسپتور نوع 1 آنژیوتانسین II ( All66C) توسط PCR، 76 بیمار، به چهار گروه تقسیم شدند. گروه اول 17 بیمار و گروه دوم 24 بیمار به ترتیب، روزانه با انالاپریل10 میلی گرم و لوزارتان 50 میلی گرم درمان شدند. گروه سوم به عنوان کنترل مثبت شامل 17 بیمار هردو دارو را با همان دوز دریافت نمودند و در نهایت گروه چهارم شامل 18 بیمار به عنوان کنترل منفی هیچ دارویی دریافت نکردند. پروتئین فاز حاد و آنتی اکسیدان توتال به عنوان معیارهای التهابی و استرس اکسیداتیو بعد از دو ماه درمان اندازه گیری شدند. سپس بعد از 2 هفته دوره wash out، گروههای انالاپریل و لوزارتان به عنوان یک طرح متقاطع cross-over جایگزین همدیگر شدند. بیماران برای 8 هفته دیگر پیگیری شدند و در انتهای دوره، سطوح مارکرهای مذکور مجددا چک شدند.
یافته ها: بعد از 2و 4 ماه درمان سطوح پروتئین فاز حاد و آنتی اکسیدان توتال به طور معنی داری در گروههای درمانی مذکور تغییر کرد (p<0/05). اگر چه بیماران با ژنوتیپ CC پلی مورفیسم رسپتور نوع 1 آنژیوتانسینII ، سطح پروتئین فاز حاد پائین تری (p=0/04) داشتند، اما پلی مورفیسمهای سیستم رنین ـ آنژیوتانسین تأثیر معنی دار آماری در کاهش مارکرهای مذکور متعاقب درمان با داروهای یاد شده را نداشتند (p>0/05).
نتیجه گیری: انالاپریل و یا لوزارتان توانستند اندازه سطوح پروتئین فاز حاد و آنتی اکسیدان توتال را بدون توجه به ژنوتیپهای سیستم رنین ـ آنژیوتانسین تغییر دهند.
مجتبی نیک بخت، سیامک حسن نژاد، بابک رضازاده، عباس نقی زاده باقی، فیاض قربانی، فاطمه فرجی ، نسیم کریم وند،
دوره 9، شماره 1 - ( بهار 1388 )
چکیده

زمینه و اهداف: استافیلوکوک طلائی پاتوژن مهمی است که در ایجاد عفونت های مختلف نقش دارد. تلاش در جهت درمان عفونت های حاصل از این سویه ها باعث بروز مقاومت به اکثر آنتی بیوتیک ها بخصوص به متی سیلین و در سال های اخیر به وانکومایسین شده است. هدف از این مطالعه بررسی وضعیت پرسنل درمانی بیمارستان ولیعصر مشگین شهر از نظر فراوانی حامل بودن به استافیلوکوک طلائی در کانال بینی و تعیین الگوی مقاومت آنتی بیوتیکی سویه های جدا شده بود.
روش کار: سویه های استافیلوکوک طلائی از سوراخ های بینی 200 نفر پرسنل بیمارستان ولیعصر مشگین شهر در مدت 2 ماه در سال 1385 جمع آوری شدند. حساسیت آنتی بیوتیکی سویه های جمع آوری شده در مقابل آنتی بیوتیک های رایج در درمان عفونت های استافیلوکوکی به روش انتشار دیسک مطالعه شدند. در ضمن از محیط کشت اگزاسیلین آگار بر اساس NCCLSبرای غربالگری سویه های استافیلوکوکوس طلایی مقاوم به متی سیلین (MRSA) استفاده شد.
یافته ها: بر اساس نتایج این مطالعه میزان ناقلی بینی برای سویه های استافیلوکوک طلائی و MRSA در بین پرسنل درمانی مورد مطالعه به ترتیب 45% و 16% بود. 32 مورد سوش های جدا شده قادر به رشد در محیط کشت اگزاسیلین آگار بودند که این نتیجه مؤید حضور 35% از سوش های جدا شده MRSA می باشد. مقاومت آنتی بیوتیکی سوش های جدا شده فوق در برابر دیسک های آنتی بیوتیکی مورد آزمایش به شرح زیر: 35% به اگزاسیلین، 87/97% به پنی سیلین، 34% به اریترومایسین، 1/2%به کلرامفنیکل، 36/39% به تتراسیکلین، 7/11% به جنتامایسین، 85/30% به کوتریموکسازول، 19% به کلیندامایسین ثبت گردید. کلیه ی سوش های جدا شده به وانکومایسین و سیپروفلوکساسین حساسیت داشتند.
نتیجه گیری: در این مطالعه، میزان ناقلی بینی برای سویه های استافیلوکوک طلائی در بین پرسنل درمانی مورد مطالعه از مقادیر مورد انتظار جامعه 40% بیشتر و از مقادیر مورد انتظار بیمارستان 80-50% کم تر است. کلیه سوش های جدا شده به وانکومایسین حساس بودند.

منوچهر ایرانپرور علمداری، حسین قربانی بهروز، عباس یزدانبد، نیره امینی ثانی، سولماز اسلام پناه، محمود شکر آبادی،
دوره 12، شماره 3 - ( پاییز 1391 )
چکیده

  مقدمه و هدف: دیابت یک بیماری متابولیک است که در صورت عدم کنترل مناسب می‏تواند باعث ناتوانی و مرگ و میر قابل ملاحظه­ای گردد. انجمن دیابت آمریکا مراقبت از بیماران دیابتی را یک امر لازم و ضروری دانسته و اهداف چندی برای افزایش طول عمر بیماران و زندگی بهینه با عوارض کمتر پیشنهاد نموده است که براساس کنترل قند خون، لیپید، نوروپاتی، کنترل فشار خون، مراقبت از پا و توصیه های تغذیه ای و غربالگری بیماری های قلبی عروقی می‏باشد. هدف این مطالعه بررسی وضعیت مراقبت دیابت در کلینیک دیابت اردبیل و مقایسه آن با اهداف توصیه شده انجمن دیابت امریکا بود.

  روش کار: مطالعه حاضر یک مطالعه توصیفی مقطعی بود که روی 100 بیمار مراجعه کننده به کلینیک دیابت اردبیل که با استفاده از جدول اعداد تصادفی در طول یکسال انتخاب شده بودند انجام گرفت. پرسشنامه حاوی سئوالات و معاینات بالینی و آزمایشگاهی برای بیماران با استفاده پرونده و خود بیماران تکمیل گردید. داده ها پس از جمع آوری با نرم افزار spss تجزیه و تحلیل شد. از آمار توصیفی برای ارایه نتایج و برای نشان دادن ارتباط آزمون ها از مجذور همبستگی کای و آنالیز واریانس ANOVA یکطرفه استفاده گردید.

  یافته ها: در یکسال اخیر هموگلوبین گلیکوزیله و جمع آوری ادرار 24 ساعته از نظر میکروآلبومینوری به ترتیب در 33% و 16% از بیماران انجام گرفته بود اندازه گیری کلسترول HDL و LDL به ترتیب در 58% و 55% بیماران انجام یافته بود فقط 9% بیماران معاینه پا و تنها 5% از نظر نبض های محیطی معاینه شده بودند. در آزمایشات نهایی انجام شده روی بیماران 24% بیماران قندخون ناشتای در محدوده توصیه شده انجمن دیابت آمریکا یعنی 130-70 میلی گرم در دسی لیتر داشتند. 46% بیمارانی که هموگلوبین گلیکوزیله در آنها اندازه گیری شده بود در محدوده هدف بودند. 32% بیماران دچار میکروآلبومینوری و 4% ماکروآلبومینوری داشتند. رتینوپاتی دیابتی در 32% بیماران گزارش گردید. در نهایت تنها 10% بیماران برای آزمایشات FBS و BS2hPP و LDL کلسترول و HbA1C در سطح مطلوب قرار داشتند و 22% بیماران برای سه عامل فشارخون، کلسترول تام و کلسترول LDL در سطح مطلوب بود.

  نتیجه گیری: در 100 بیمار مورد مطالعه تفاوت زیادی از نظر کیفیت کنترل دیابت با توصیه های ADA (انجمن دیابت امریکا) وجود داشت.


مریم قربانی، یحیی سخنگویی، حیدر صادقی،
دوره 13، شماره 3 - ( پاییز 1392 )
چکیده

  مقدمه : عمل سرطان پستان مانند سایر جراحی ها، ممکن است مشکلات و عوارضی داشته باشد که شناسایی آن ها می تواند به عنوان روشی برای پیشگیری یا مقابله با عوارض مؤثر واقع شود. با توجه به بروز اختلال حرکتی و حسی در اندام فوقانی در سمت جراحی شده، استفاده از روش های بازتوانی را ضروری می سازد. هدف اصلی در انجام این تحقیق تاثیر تمرینات پیلاتس بر دامنه حرکتی و ادم اندام فوقانی زنان مبتلا به سرطان پستان متعاقب عمل جراحی بود.

  روش کار : این تحقیق شبه تجربی، روی 25 بیمار به صورت تصادفی از میان بیماران مراجعه کننده به مرکز انستیتو کانسر انجام شد. برنامه ی تمرینی طراحی شده شامل پنج حرکت Mat پیلاتس بود که به مدت 15 جلسه تا مرز خستگی بیمار انجام گرفت و گروه کنترل در همین مدت به تمرینات اکتیو رایج در مرکز فیزیوتراپی پرداختند. دامنه حرکتی اندام فوقانی و ادم قبل و بعد از اعمال برنامه تمرینی، اندازه گیری شد. برای توصیف اطلاعات از میانگین و انحراف استاندارد و برای تحلیل استنباطی از آزمون t همبسته و تحلیل واریانس یک طرفه برای مقایسه متغیرها قبل و بعد از اعمال برنامه تمرینی در سطح معناداری 05/0 استفاده شد.

  یافته ها : نتایج، تفاوت معنی دار بین پیش و پس آزمون در فلکشن، اکستنشن، چرخش داخلی وچرخش خارجی شانه، فلکشن و اکستنشن آرنج، فلکشن، اکستنشن، انحراف به سمت زند اعلا و انحراف به سمت زند اسفل مچ و محیط بازو، ساعد را در گروه پیلاتس نشان داد. در حالی که در گروه کنترل فلکشن، اکستنشن، چرخش داخلی و خارجی شانه، فلکشن، اکستنشن آرنج و فلکشن مچ بین پیش و پس آزمون تفاوت معنی دار بود.

  نتیجه گیری : استفاده از تمرینات پیلاتس پس از جراحی ماستکتومی می تواند دامنه حرکتی اندام فوقانی سمت مبتلا در بیماران را افزایش و ادم را کاهش داده و عملکرد حرکتی اندام فوقانی را بهبود بخشد.


آمنه پوررحیم قورقچی، پروین بابائی، ارسلان دمیرچی، بهرام سلطانی، سمانه قربانی،
دوره 15، شماره 3 - ( پاییز 1394 )
چکیده

زمینه و هدف: چا قی و افزایش چربی احشایی پس از یائسگی، با تغییرات نامطلوب پروفایل لیپید، سندروم متابولیک و بیماری&rlmهای قلبی- عروقی همراه است. هدف این تحقیق تعیین اثر تعاملی هشت هفته تمرین هوازی- مقاومتی به همراه استروژن درمانی جایگزینی بر میزان چربی احشایی و عوامل خطر قلبی- عروقی در موش صحرایی اوارکتومی شده بود.

روش کار: ابتدا تعداد50 رت ماده ویستار تحت جراحی اوارکتومی قرار گرفتند و سپس به گروه های 10 تایی شامل اوارکتومی ( OVX )، اوارکتومی+ تمرین ( Ovx+Exe )، اوارکتومی+ تمرین+ استروژن ( Ovx+Exe+Est )، اوارکتومی+ استروژن درمانی ( Ovx+Est ) و اوارکتومی+ شاهد تزریق ( Ovx+Oil ) تقسیم شدند. پروتکل تمرین 3 روز در هفته، روزانه 60 دقیقه با سرعت 20 متر بر دقیقه، شیب 10 درجه و وزنه ای معادل 3% وزن بدن جونده که به دم حیوان متصل بود، به مدت هشت هفته بر روی نوارگردان اجرا شد. استروژن طی هشت هفته شامل30 میکروگرم 17- بتا استرادیول والرات محلول در 2/0 میلی&rlmلیتر روغن کنجد به ازای هر کیلوگرم وزن بدن به روش زیرجلدی تزریق شد. گروه تمرین+ استروژن دو مداخله تمرین و استروژن درمانی را با روند مشابهی دریافت کردند. برای مقایسه میانگین متغیرها در گروه های مختلف، ANOVA یک طرفه و برای تعیین تفاوت بین گروه ها از آزمون تعقیبی توکی استفاده شد. سطح معنی داری آماری 05/0�>p تعیین شد.

یافته ها: هشت هفته تمرین و تمرین+ استروژن، بدون تغییر معنی دار وزن بدن، وزن چربی احشایی را کاهش داد� p<0/05 ). BM�) در گروه های تمرین و تمرین+ استروژن در مقایسه با گروه شاهد اوارکتومی و در گروه استروژن درمانی در مقایسه با گروه شاهد تزریق به طور معنی داری کاهش یافت (p <0/05 ). تغییرات پروفایل لیپید در هیچیک از گروه ها معنی دار نبود.

نتیجه گیری: تمرین جهت کاهش چربی احشایی و BMI مناسب می باشد.


افشین هوشیار، نسرین فولادی، فاطمه قربانی، راحله محمدی، حسین علی محمدی اصل،
دوره 15، شماره 3 - ( پاییز 1394 )
چکیده

زمینه و هدف : بیماری سلیاک بیماری گوارشی است که عوامل ژنتیکی در بروز آن دخیل می&rlmباشند. مطالعه حاضر با هدف تعیین HLA DQ2 و HLADQ8 در بیماران با سرولوژی مثبت سلیاک تشخیص داده شده در بین بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر انجام گرفت.

روش کار: این مطالعه توصیفی تحلیلی مقطعی بر روی 105 بیمار مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر مراجعه کننده به درمانگاه گوارش مرکز آموزشی درمانی امام خمینی اردبیل انجام شد. تمامی بیماران تحت آزمون IgATTGAnti به روش Elisa قرار گرفتند. بیماران با تشخیص سلیاک تحت HLA typing و آندوسکوپی و بیوپسی قرار گرفتند و سطح HLA DQ2 و HLA DQ8 در آنها اندازه گیری شد. داده&rlm ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS-16 و روش&rlmهای آماری توصیفی و تست&rlmهای یو- مان ویتنی و تست دقیق فیشر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.

یافته&rlmها: نتایج نشان داد که 14 بیمار از 105 بیمار مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر مبتلا به سلیاک بوده و از این تعداد 12 نفر از نمونه&rlmها زن و 2 نفر مرد بودند. اکثریت بیماران مبتلا به سلیاک (4/71%) از نظر پاتولوژی روده باریک بر اساس بیوپسی دارای مارش IIIc بودند. نتایج HLA typing بیماران نشان داد که اکثریت آنها (11 نفر، 57/78 %) HLA DQ2 مثبت داشتند. یک نفر HLA DQ2 و HLA DQ8 مثبت بود و 2 نفر HLA DQ8 مثبت داشتند.

نتیجه گیری: نتایج HLA typing بیماران نشان داد که اکثریت آنها LA DQ2 H مثبت داشتند. مطالعه ی حاضر نشان داد که ژنوتیپ های HLA می توانند نقش مهمی در ایجاد بیماری سلیاک داشته باشند .



صفحه 1 از 1     

مجله دانشگاه علوم پزشکی اردبیل Journal of Ardabil University of Medical Sciences
Persian site map - English site map - Created in 0.17 seconds with 41 queries by YEKTAWEB 4623