|
|
|
|
جستجو در مقالات منتشر شده |
|
|
9 نتیجه برای فتحی
شهرام حبیب زاده، افشین فتحی، همایون صادقی، فیروز امانی ، مهیار قمری، دوره 6، شماره 1 - ( بهار 1385 )
چکیده
زمینه و هدف: سینوزیت به التهاب حفرات دور بینی اطلاق می شود. استاندارد طلایی تشخیص سینوزیت باکتریال با تعیین دقیق اتیولوژی سینوزیت به وسیله اخذ نمونه پونکسیون در شرایط استریل از درون سینوس است که عملی تهاجمی می باشد. مطالعه حاضر با هدف مقایسه تاثیر آموکسی سیلین با کلاریترومایسین در درمان سینوزیت حاد باکتریال کسب شده از جامعه طراحی گردیده است. روش کار: مطالعه به صورت کارآزمایی بالینی یک سوکور و با انتخاب تصادفی 30 کودک در هر یک از گروه های بیمار و شاهد انجام شد. سینوزیت حاد به سینوزیتی که کمتر از چهار هفته به طول انجامیده اطلاق گردید. معیارهای ورود به مطالعه شامل ترشحات ته حلقی چرکی یا ترشح چرکی از بینی به همراه وجود حداقل سه مورد از موارد ذیل، درد موضعی یک طرفه در صورت یا سر، بوی بد دهان، بدتر شدن علایم در طی پنج تا هفت روز قبل و درجه حرارت بیشتر یا مساوی 38 درجه سانتی گراد زیر بغل بودند. به یکی از گروه ها به صورت تصادفی (گروه A ) کلاریترومایسین (KLACID) با دوز 15 میلی گرم به ازای هر کیلو گرم در دو دوز منقسم و به گروه دوم به صورت تصادفی (گروه B ) آموکسی سیلین با دوز 40 میلی گرم به ازای هر کیلو گرم در سه دوز منقسم داده شد. داده های جمع آوری شده با نرم افزار آماری SPSS نسخه نه و با استفاده از آزمون های مجذور کای و تی مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. یافته ها: از نظر پاسخ به درمان نه نفر (30%) بیماران گروه B و 26 نفر (86%) بیماران گروه A در روز دهم احساس بهبودی کامل داشتند. این اختلاف با توجه به آزمون مجذور کای معنی دار بود(001/0 p= ) . در مورد سرعت ایجاد بهبودی، احساس بهبودی در گروه B ، در 0 ± 10 روز (میانگین ± انحراف معیار) و در گروه A در 9/1 ± 6 روز ایجاد شد که این اختلاف از نظر آماری معنی دار بود(001/0= p ). نتیجه گیری: علی رغم حجم کم نمونه، تفاوت در میزان تاثیر کلاریترومایسین در مقایسه با آموکسی سیلین معنی دار بود (001/0= p )، بنابراین می توان از آن به عنوان یکی از داروهای موثر در درمان سینوزیت حاد باکتریال استفاده نمود.
پروانه نفتچی اردبیلی، غلامحسین رمزگویان، اسکندر فتحی آذر، محمد ضعیفی زاده، دوره 7، شماره 2 - ( تابستان 1386 )
چکیده
زمینه و هدف: دانشگاه کانون عالی ترین پیشرفت های علمی در همه زمینه ها است که موجب اعتلای علم و دانش در جامعه می گردد. بررسی عوامل موثر بر کیفیت آموزش و پژوهش دانشکده های پزشکی از نظر دانشجویان و اساتید و دانشکده های پزشکی موجود می تواند راه گشایی برای برنامه ریزی های موثر و مفید برای افزایش کیفیت و کمیت وضعیت آموزش و پژوهش باشد. روش کار: این پژوهش به صورت توصیفی – تحلیلی از اردیبهشت سال 1384 لغایت اردیبهشت سال 1385 در دو دانشکده پزشکی دولتی و آزاد واحد اردبیل انجام شد. جامعه آماری شامل کل دانشجویان رشته پزشکی، اعضای هیات علمی و کارکنان دانشکده های پزشکی آزاد و دولتی اردبیل بود اطلاعات از طریق پرسشنامه جمع آوری شد. در مجموع 308 نفر دانشجو، 44 نفر عضو هیات علمی پرسشنامه را تکمیل نمودند. داده ها با استفاده از نرم افزار کامپیوتری SPSS نسخه 11 آنالیز گردید. وضعیت آموزشی و پژوهشی، وضعیت تحصیلی و امکانات و تجهیزات آموزشی و فضای آموزشی دانشکده های مذکور با هم و همچنین با وضعیت مطلوب 80% مقایسه شدند. یافته ها: از دیدگاه هیات علمی وضعیت پژوهش و آموزش دو دانشکده با هم اختلاف آماری معنی دار نشان می دهد. اما از نظر دانشجویان این دو دانشکده این اختلاف معنی دار نبود. در مقایسه وضعیت پژوهشی این دو دانشکده با استاندارد مطلوب 80% دانشکده پزشکی دولتی اختلاف آماری معنی داری نشان داد. اما در دانشکده پزشکی آزاد این اختلاف معنی دار نبود. در مقایسه فضای آموزشی دو دانشکده با استاندارد حد مطلوب 80% در دانشکده پزشکی آزاد اختلاف معنی دار بود ولی در دانشکده پزشکی دولتی اختلاف معنی دار نبود. نتیجه گیری: از نظر آموزشی دانشکده پزشکی دولتی و از نظر پژوهشی دانشکده پزشکی آزاد در وضعیت مطلوب تری قرار داشت.
احیا غاروریانی، محمد مهدی اصلانی، شهرام حبیب زاده، افشین فتحی، دوره 7، شماره 4 - ( زمستان 1386 )
چکیده
زمینه و هدف : یرسینیا انتروکولیتیکا از خانواده انتروباکتریاسه ، گروه یرسینیه می باشد . اعضای این جنس به صورت باسیل یا کوکوباسیلهای گرم منفی و بدون اسپور و هم اکسیداز منفی می باشندکه طیف وسیعی از بیماریها در انسان را باعث می شوند که گاستروانتریت شایع ترین آنها است. سایر بیماریها و سندرم های کلینیکی عبارتند از: سپتی سمی، لنفادنیت مزانتریک، آپاندیسیت، فارنژیت و بندرت سندرم رایتر. به دلیل گزارشهای مکرر گاستروانتریتهای تبدار توسط مراکز بهداشت شهرستانهای استان اردبیل، احتمال گاستروانتریت ناشی از یرسینیا در این استان سرد سیر متصور بود ولذا این بررسی به منظور تعیین نقش یرسینیا انتروکولیتیکا در ایجاد اسهال کودکان زیر 5 سال در فصول سرد سال در استان اردبیل انجام گرفت . روش کار : در طی یک دوره 7 ماهه از شهریور لغایت اسفند 84 ، تعداد 490 نمونه مدفوع از کودکان زیر 5 سال مبتلا به اسهال حاد مورد بررسی قرار گرفت . نمونه ها به صورت سواپهای آغشته به مدفوع از طریق محیط ترانسپورت کاری ـ بلر به آزمایشگاه ارسال و بر روی محیط های مک کانکی اگار ، سالمونلا-شیگلا اگار ، یرسینیا سلکتیواگار ، TCBS اگار و سلنیت F کشت داده شده و بعد از انجام انکوباسیون به مدت کافی، کلونیهای مشاهده شده با روشهای استاندارد بیوشیمیایی شناسایی و در صورت لزوم با استفاده از آنتی سرم های مربوطه از نظر سرولوژیک نیز مشخص شدند. یافته ها : از 490 نمونه ارسالی، 405 مورد دارای قابلیت لازم برای انجام کشت بودندو مورد بررسی قرار گرفتندکه از 38مورد آنان (9/38%) باکتری های پاتوژن جدا شد. فراوانی باکتریهای جدا شده به ترتیب عبارت بودند از یرسینیا انتروکولیتیکا 13 سویه ، ویبریو11سویه ، اشرشیاکلی انتروپاتوژنیک 6 سویه، سالمونلا 5 سویه، شیگلا 2 سویه و پلزیوموناس 1 سویه. نتیجه گیری: نتایج این بررسی نشانگر نقش یرسینیا انتروکولیتیکا در ایجاد اسهال در فصول سرد سال در استان سردسیر و کوهستانی اردبیل است. تصور می شود فراوانی موارد جدا شده ویبریو به علت همزمانی اپیدمی وبا در استان در زمان انجام این تحقیق باشد.
مریم آدابی، مهشید طالبی طاهر، لیلا اربابی، مستانه افشار، سارا فتحی زاده، سارا مینائیان، نیلوفر مقدم مراغه، علی مجیدپور، دوره 15، شماره 1 - ( بهار 1394 )
چکیده
زمینه و هدف : عفونت زخم علت اصلی مرگ و میر در بیماران سوختگی می باشد. بیماران مبتلا به سوختگی به وضوح در معرض خطر بالای عفونت بیمارستانی قرار دارند. سودوموناس آئروژینوزا از شایع ترین عوامل عفونت زخم های سوختگی است و با توجه به مقاومت زیادآن به آنتیبیوتیکها، درمان مشکلی دارد. هدف از این مطالعه، جداسازی، شناسایی دقیق و بررسی الگوی مقاومت آنتیبیوتیکی سویههای سودوموناس آئروژینوزای جدا شده از زخم سوختگی بیماران بستری در بیمارستان سوختگی به آنتی بیوتیک های منتخب است.
روش کار: در این مطالعه، تشخیص و تایید سویه ها به دو روش بیوشیمیایی و ژنتیکی به دقت انجام شده؛ سپس، ارزیابی مقاومت باکتری به آنتیبیوتیک ها با استفاده از روش انتشار دیسک در آگار (Kirby- Bauer) انجام شد. در ادامه حداقل غلظت مهاری( MIC ) برای چهار نماینده گروه های مختلف آنتی بیوتیکی انجام پذیرفت.
یافته ها: از 94 سویه مورد بررسی سودوموناس آئروژینوزا، 83 سویه ( 3/88%) مقاومت چند دارویی به آنتی بیوتیک های مورد بررسی داشتند. بر اساس روش (Kirby- Bauer) بیشترین درصد مقاومت، مربوط به سفپیم به میزان 5/89% بوده و در بین آنتی بیوتیک های مورد بررسی برای تعیین MIC بیشترین مقاومت نسبت به سیپروفلوکساسین به میزان 89% مشاهده شد.
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه، نشان دهنده گستردگی بالای مقاومت نسبت به آنتی بیوتیک های مختلف در بین سویه های سودوموناس آئروژینوزای جدا شده از زخم بیماران سوختگی می باشد. لذا اندازه گیری سریع و بررسی دقیق مقاومت آنتی بیوتیکی به جهت تجویز آنتی بیوتیک مناسب و درمان هرچه سریعتر بیماران سوختگی امری ضروری می باشد.
لیلا اربابی، مینا بوستان شناس، مریم آدابی، سارا فتحی زاده، سمیرا رسولی کوهی، مستانه افشار، محمد رهبر، علی مجیدپور، ملیحه طالبی، مهشید طالبی طاهر، دوره 15، شماره 4 - ( زمستان 1393 )
چکیده
زمینه و هدف: انتروکوک ها فلور نرمال دستگاه گوارش انسان، پرندگان و سایر حیوانات هستند که از مهمترین عوامل رایج در ایجاد عفونتهای بیمارستانی محسوب میشوند. توانایی ایجاد مقاومت به چندین آنتی بیوتیک و ظرفیت بالای آنها برای انتقال افقی ژنها؛ این گروه از باکتریها را به یک گروه مناسب و ایده آل برای تحقیق، جهت بررسی مقاومت به آنتی بیوتیک تبدیل نموده است در تحقیق حاضر مقاومت دارویی گونه های مختلف انتروکوک بر علیه ونکومایسین و 7 آنتی بیوتیک اختصاصی دیگر تعیین گردید.
روش کار: 120 سوش انتروکوک جدا شده از بیمارستان رسول اکرم شهر تهران جمع آوری گردید. انتروکوکها با روشهای استاندارد تشخیص داده شدند و با استفاده از پرایمرهای اختصاصی تا حدگونه شناسایی گردیدند. آزمون حساسیت به آنتی بیوتیک ها طبق روش استاندارد دیسک دیفیوژن CLSI انجام شد. مقاومت دارویی (MIC) با روش آگار دایلوشن بر روی نمونه های مقاوم به ونکومایسین تعیین گردید.
یافته ها: از 120 سویه انتروکوک جداشده از بیماران بخشهای مختلف بیمارستان رسول اکرم 74 سویه (61%) Enterococcus faecalis و 46 سویه (38%) Enterococcus faecium بودند. مقاومت به آنتی بیوتیک های. ونکومایسین، تتراسایکلین، جنتامایسین، کلرامفنیکل، سیپروفلوکساسین، پنی سیلین، آمپی سیلین و اریترومایسین بترتیب 37%، 73%، 86%، 35%، 69%، 31%، 45% و 79% بود. 45 سویه (37%) مقاوم به ونکومایسین بودند. 70% از سویه ها نیز دارای MIC > 256 µg/ml بودند. علیرغم اینکه شیوع سویه های VRE متعلق به هر دوگونه بود، اما E. faecium بالاترین میزان مقاومت به ونکومایسین را داشت..
نتیجه گیری: افزایش سویه های مقاوم به آنتی بیوتیک به خصوص ونکومایسین در میان انتروکوک ها، تهدید جدی برای بیمارستانهای ایران بوده و موجب محدودیت در گزینه های درمانی برای بیماران مبتلا به عفونتهای بیمارستانی میگردد. نتایج این مطالعه نشان دهنده نقش بسیار مهم نمونه های بیمارستانی بعنوان مخازن شاخصهای مقاومت است، بنابراین باید نسبت به نظارت دقیق بر سیستم بهداشتی وکنترل عفونت جهت جلوگیری از انتشار آن توجه شایانی مبذول داشت
طناز فتحی، مرتضی بنیادی، علیرضا جوادزاده، محمد حسین جبارپوربنیادی، دوره 16، شماره 3 - ( پاییز 1395 )
چکیده
مقدمه و هدف: دژنراسیون وابسته به سن ماکولا (AMD) بیماری است که نواحی مرکزی رتین و کروئید را تحت تاثیر قرار میدهد و منجر به از دست دادن دید مرکزی میشود. مطالعات در زمینه اتیولوژی این بیماری پیشنهاد میکند که AMD یک بیماری پیچیده میباشد که در اثر واکنشها و میان کنشهای چندین ژن و عوامل محیطی ایجاد میشود. یکی از ژنهای شناخته شده در مورد این بیماری، ژن LOC387715 میباشد. جایگاه این ژن بر روی کروموزوم 10 بوده و پروتئینی تولید میکند که احتمالاً با بیماری دژنراسیون وابسته به سن ماکولا ارتباط دارد. هدف این مطالعه بررسی ارتباط بین پلی مورفیسم (A69S) rs10490924 این ژن با بیماری دژنراسیون وابسته به سن ماکولا در جمعیتی از شهر تبریز در دو گروه بیمار و کنترل بود.
روش کار: در این مطالعه مورد- شاهدی 63 نفر به عنوان گروه بیمار و 150 نفر به عنوان گروه کنترل از منطقه مورد نظر در پلی مورفیسم (A69S) rs10490924 ژن LOC387715 مورد بررسی قرار گرفت. ژنوتیپ آنها با واکنش زنجیرهای پلیمراز و چند شکلی طول قطعات هضم شونده تعیین و با تعیین توالی تعدادی از نمونه ها مورد تایید قرار گرفت.
یافته ها: از مجموع 63 بیمار مورد بررسی 17نفر (26/98%) دارای ژنوتیپ GG، 24 نفر (38/1%) با ژنوتیپ (GT) و 22 نفر (34/92%) باقی دارای ژنوتیپ (TT) بودند. در گروه کنترل نیز 91 نفر (60/66%) ژنوتیپ GG، 49 نفر (32/67%) هتروزیگوت و 10نفر (6/67%) دارای ژنوتیپ TT بودند. مقادیر p-value محاسبه شده برای ژنوتیپ GG وTT معنی دار بوده و کمتر از 000/0 بود. OR برای ژنوتیپ TT در حدود 11/9 بود. آنالیز آماری نشان دهنده فرکانس بالای الل T در گروه بیمار (54%) در مقایسه با گروه کنترل (23%) بود. همانند مطالعات قبلی در جمعیتهای چین و ژاپن، و در جمعیتی در ایران، در مطالعه حاضر نیز ارتباط معنی داری بین آللT و بیماری AMD وجود دارد.
نتیجه گیری: وجود ژنوتیپ TT در افراد احتمال بیماری AMD را 11/9برابر نسبت به افرادی که ژنوتیپی غیر از TT دارند، افزایش میدهد و ژنوتیپ GG نقش محافظتی در برابر این بیماری دارد.
حسن عدالتخواه، زهرا بیرون بر فتحی، نگار خوش نویس، سعید صادقیه اهری، دوره 18، شماره 2 - ( تابستان 1397 )
چکیده
زمینه و هدف: در سالهای اخیر فرضیه بکارگیری انتی اندروژن ها به طور فزاینده ای در درمان آکنه خانمها مطرح شده است. یکی از این رده داروها فلوتامید است ولی شواهد قوی از اثر بخشی درمان با فلوتامید در درمان آکنه خانم ها وجود ندارد. هدف این مطالعه مقایسه اثر درمان توام «فلوتامید، سیپروترون کامپاند» با «فلوتامید، داکسی سایکلین» در آکنه نوع شدید خانمها بود.
روش کار: در این مطالعه کارآزمایی بالینی،بیماران در دو گروه 30 نفره درمانی، توام «فلوتامید، سیپروترون کمپاند» با «فلوتامید، داکسی سایکلین» شرکت داده شدند و برای مدت شش ماه پیگیری شدند. هر دو گروه کلیندامایسین موضعی 1% نیز روزانه دو بار دریافت نمودند. از شمارش تعداد ضایعات، تغییرات اندیکس شدت و درجه بندی آکنه برای ارزیابی بیماران استفاده گردید. رضایتمندی بیماران نیز ارزیابی گردید.
یافته ها: میانگین سنی در گروه توام «فلوتامید، داکسی سایکلین» 4/67±19/4 و در گروه توام «فلوتامید، سیپروترون کامپاند» 3/11±19/06 بود. این اختلاف از نظر آماری معنی دارنبود. میانگین اندیکس شدت آکنه در شروع مداخله بین دو گروه با سطح معنی داری برابر 0/7 تفاوت معنی داری نداشت.میانگین اندیکس شدت آکنه در شروع درمان در گروه توام «فلوتامید، داکسی سایکلین»، از 155/4±306/07 و در انتهای درمان به 19/5±19/50 و در توام «گروه فلوتامید، سیپروترون کمپاند»، از 151/2±293/2و در انتهای درمان به 21/8±10/5 کاهش یافت. این تفاوت از نظر آماری معنیدار نبود.
نتیجه گیری: هر دو گروه توام درمانی، در درمان آکنه نوع شدید موثر بودند و احتمالاً بتواند جایگزینی برای درمانهای رایج آکنه های نوع شدید باشد.
عزیز همایونی راد، حمیده فتحی زاوشتی، نازلی درود، نیر شهبازی، امین عباسی، دوره 19، شماره 4 - ( زمستان 1397 )
چکیده
زمینه و هدف: ارتباط مسقیم بین حضور میکروبیوتای مفید، توسعه عملکرد سیستم ایمنی و حفظ هومئوستازیس وجود دارد. از اینرو مصرف غذاها یا مکملهای حاوی ترکیبات پستبیوتیک، از مهمترین راهبردها برای تعدیل توازن میکروبیوتا و بهبود وضعیت سلامت میزبان محسوب میشود. در این بررسی، مروری بر مفهوم پستبیوتیکها و نقش بالینی آنها در سلامت میزبان انجام گرفته است.
روش کار: مقالات مرتبط با موضوع مطالعه در پایگاههای اطلاعاتیISI Web of Knowledge, PubMed/Medline, Scopus و Google Scholarجستجو شدند و مطالعاتی که اثرات پستبیوتیکها را در بیماریها بررسی کرده بودند، وارد مطالعه شدند.
یافته ها: طبق شواهد موجود، پستبیوتیکها در مقایسه با سلولهای پروبیوتیک والد خود نیازی به زندهمانی نداشته و میتوانند اثرات سلامتبخش مشابه پروبیوتیکها را ایجاد کنند. همچنین تولید و به کارگیری آنها در سیستمهای تحویل مختلف، مقرون به صرفهتر میباشد که این اهمیت پستبیوتیکها را از جنبههای تکنولوژیکی، بالینی و اقتصادی آشکار میکند. این ترکیبات دارای فعالیتهای زیستی از جمله فعالیت تعدیلکنندگی سیستم ایمنی، ضد میکروبی، ضد التهابی، آنتیاکسیدانی و ضد تکثیر سلولی بوده و میتوانند در تعدیل عملکرد سیستم ایمنی، بهبود روشهای درمانی و کاهش اثرات نامطلوب آنها در برخی موارد اختلالات گوارشی و بیماریهای مزمن نقش موثری ایفا کنند.
نتیجه گیری: پستبیوتیکها را میتوان به عنوان راهبردی نوین در طیف وسیعی از محصولات دارویی جهت اهداف پیشگیری یا بهبود روشهای درمانی و همچنین در محصولات غذایی جهت به تاخیر زمینه و هدف: ارتباط مسقیم بین حضور میکروبیوتای مفید، توسعه عملکرد سیستم ایمنی و حفظ هومئوستازیس وجود دارد. از اینرو مصرف غذاها یا مکملهای حاوی ترکیبات پستبیوتیک، از مهمترین راهبردها برای تعدیل توازن میکروبیوتا و بهبود وضعیت سلامت میزبان محسوب میشود. در این بررسی، مروری بر مفهوم پستبیوتیکها و نقش بالینی آنها در سلامت میزبان انجام گرفته است.
روش کار: مقالات مرتبط با موضوع مطالعه در پایگاههای اطلاعاتیISI Web of Knowledge, PubMed/Medline, Scopus و Google Scholarجستجو شدند و مطالعاتی که اثرات پستبیوتیکها را در بیماریها بررسی کرده بودند، وارد مطالعه شدند.
یافته ها: طبق شواهد موجود، پستبیوتیکها در مقایسه با سلولهای پروبیوتیک والد خود نیازی به زندهمانی نداشته و میتوانند اثرات سلامتبخش مشابه پروبیوتیکها را ایجاد کنند. همچنین تولید و به کارگیری آنها در سیستمهای تحویل مختلف، مقرون به صرفهتر میباشد که این اهمیت پستبیوتیکها را از جنبههای تکنولوژیکی، بالینی و اقتصادی آشکار میکند. این ترکیبات دارای فعالیتهای زیستی از جمله فعالیت تعدیلکنندگی سیستم ایمنی، ضد میکروبی، ضد التهابی، آنتیاکسیدانی و ضد تکثیر سلولی بوده و میتوانند در تعدیل عملکرد سیستم ایمنی، بهبود روشهای درمانی و کاهش اثرات نامطلوب آنها در برخی موارد اختلالات گوارشی و بیماریهای مزمن نقش موثری ایفا کنند.
نتیجه گیری: پستبیوتیکها را میتوان به عنوان راهبردی نوین در طیف وسیعی از محصولات دارویی جهت اهداف پیشگیری یا بهبود روشهای درمانی و همچنین در محصولات غذایی جهت به تاخیر زمینه و هدف: ارتباط مسقیم بین حضور میکروبیوتای مفید، توسعه عملکرد سیستم ایمنی و حفظ هومئوستازیس وجود دارد. از اینرو مصرف غذاها یا مکملهای حاوی ترکیبات پستبیوتیک، از مهمترین راهبردها برای تعدیل توازن میکروبیوتا و بهبود وضعیت سلامت میزبان محسوب میشود. در این بررسی، مروری بر مفهوم پستبیوتیکها و نقش بالینی آنها در سلامت میزبان انجام گرفته است.
روش کار: مقالات مرتبط با موضوع مطالعه در پایگاههای اطلاعاتیISI Web of Knowledge, PubMed/Medline, Scopus و Google Scholarجستجو شدند و مطالعاتی که اثرات پستبیوتیکها را در بیماریها بررسی کرده بودند، وارد مطالعه شدند.
یافته ها: طبق شواهد موجود، پستبیوتیکها در مقایسه با سلولهای پروبیوتیک والد خود نیازی به زندهمانی نداشته و میتوانند اثرات سلامتبخش مشابه پروبیوتیکها را ایجاد کنند. همچنین تولید و به کارگیری آنها در سیستمهای تحویل مختلف، مقرون به صرفهتر میباشد که این اهمیت پستبیوتیکها را از جنبههای تکنولوژیکی، بالینی و اقتصادی آشکار میکند. این ترکیبات دارای فعالیتهای زیستی از جمله فعالیت تعدیلکنندگی سیستم ایمنی، ضد میکروبی، ضد التهابی، آنتیاکسیدانی و ضد تکثیر سلولی بوده و میتوانند در تعدیل عملکرد سیستم ایمنی، بهبود روشهای درمانی و کاهش اثرات نامطلوب آنها در برخی موارد اختلالات گوارشی و بیماریهای مزمن نقش موثری ایفا کنند.
نتیجه گیری: پستبیوتیکها را میتوان به عنوان راهبردی نوین در طیف وسیعی از محصولات دارویی جهت اهداف پیشگیری یا بهبود روشهای درمانی و همچنین در محصولات غذایی جهت به تاخیر
محمد فتحی، راضیه رضایی، مصطفی بهرامی، دوره 22، شماره 1 - ( بهار 1401 )
چکیده
زمینه و هدف: فعالیت استقامتی از طریق تغییر در ترشح هورمونها و گیرندههای مرتبط بر عضلات تاثیر میگذارد. هدف این مطالعه بررسی تاثیر فعالیت استقامتی بر بیان ژن Thrap1 در بافت قلب و عضلات اسکلتی در موشهای نر نژاد ویستار بود.
روش کار: آزمودنیهای این پژوهش تجربی 14 موش صحرایی (با میانگین وزنی 34±234 گرم) بودند که در شرایط طبیعی (دسترسی آزاد به آب و غذا، چرخه تاریکی و روشنایی، دما و رطوبت مناسب) نگهداری و به صورت تصادفی به دو گروه کنترل (7 سر) و تجربی (7 سر) تقسیم شدند. گروه تجربی 6 جلسه در هفته، با سرعت 30 متر در دقیقه به مدت 14 هفته فعالیت استقامتی داشتند. 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی، بی هوش و در شرایط استریل تشریح شدند، با استفاده از روشReal time RT-PCR میزان بیان ژن پروتئین-1 متصل به گیرنده هورمون ترییدوتیرونین در بافت قلب، عضله بازکننده دراز انگشتان (EDL) و عضله نعلی اندازهگیری شد. در نهایت از آزمون آماری تی برای ارزیابی اطلاعات استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که فعالیت استقامتی میزان بیان ژن پروتئین-1 متصل به گیرنده هورمون ترییدوتیرونین در عضله نعلی (0/001=p) و در عضله قلب (0/001=p) را به طور معنیداری افزایش میدهد، در صورتی که تاثیر معنیداری بر بیان این ژن در عضلات تندانقباض (0/508=p) ندارد.
نتیجهگیری: بر اساس یافتههای این پژوهش میتوان نتیجه گرفت که فعالیت استقامتی بیان ژن پروتئین-1 متصل به گیرنده هورمون ترییدوتیرونین در عضلات کندانقباض (بافت قلب و عضله نعلی) را بیشتر از عضلات تندانقباض تحت تاثیر قرار میدهد.
|
|
|
|
|
|