|
|
|
 |
جستجو در مقالات منتشر شده |
 |
|
3 نتیجه برای غلامی
سید احمد مختاری، میترا غلامی، محمد شاکر خطیبی، سید حامد میرحسینی، دوره 10، شماره 3 - ( پاییز 1389 )
چکیده
زمینه و هدف: آرسنیک سومین عنصر گروه پنجم جدول تناوبی است و یکی از عناصر کمیاب در پوسته زمین است که از لحاظ فراوانی در رده بیستم قرار دارد . این ماده در کشاورزی، دامداری، پزشکی، الکترونیک، صنعت و متالورژی کاربرد دارد و از راههای طبیعی و فعالیت انسان وارد محیط زیست شده و سبب آلودگی آن میگردد. آب یکی از منابع انتقال آرسنیک در محیط زیست میباشد. مطالعات مختلف ارتباط معنیدار بین غلظت بالای آرسنیک در آب آشامیدنی و سرطانهای کبد، سوراخ بینی، ریه، پوست، مثانه و کلیه در مردان و زنان، پروستات و کبد در مردان را مشخص نموده است. هدف از انجام این تحقیق تعیین تاثیر پارامترهای موثر بر عملکرد غشاء اسمز معکوس در حذف آرسنیک از آب میباشد. روش کار: در این تحقیق حذف آرسنیک با استفاده از غشاء اسمز معکوس با مدول مارپیچی (مدل TE 2521 ساخت شرکت CSM کره) مورد بررسی و آزمایش قرار گرفت. محلول مورد استفاده به صورت سنتتیک در آزمایشگاه و با استفاده از آرسنات سدیم تهیه گردید و عملکرد سیستم تحت تاثیر پارامترهای غلظت آرسنیک، فشار، pH و دمای محلول ورودی مورد بررسی قرار گرفت. در هر حالت میزان جریان عبوری به ازای واحد سطح غشاء و سرعت عرضی نیز اندازه گرفته شد. برای هرحالت پس از 30 دقیقه نمونههای مورد نظر برداشت و به روش نقره دیاتیلدیتیوکاربامات (آزمایش شماره 3500 - As B استاندارد متد) تحت آزمایش قرار گرفتند. یافته ها: نتایج حاصل از آزمایشات و اندازهگیریها نشان داد پارامترهای غلظت، pH ، دمای محلول ورودی و فشار در عملکرد غشاء اسمز معکوس مدل TE 2521 تاثیر داشته و افزایش و یا کاهش هر کدام منجر به تغییر در راندمان و عملکرد آن می گردد. شرایط مطلوب و بهینه عملکرد غشاء تحت تاثیر پارامترهای فوق به صورت زیر تعیین گردید: فشار در محدوده 210-190 پوند بر اینچ مربع، غلظت در محدوده mg/L 5/0-2/0، دما در محدوده C ˚ 30 – 25 و pH در محدوده 8-6. راندمان حذف آرسنیک در شرایط بهینه عملکرد سیستم در حدود 99 – 95 درصد اندازه گرفته شد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج حاصل و راندمان قابل قبول و بالای عملکرد، می توان این روش را به عنوان روشی موثر در حذف آرسنیک در مناطق دارای آب آلوده به آرسنیک به کار برد.
حمیده منتظری طالقانی، نادر شاکری، خسرو ابراهیم، رحمان سوری، ماندانا غلامی، دوره 22، شماره 2 - ( تابستان 1401 )
چکیده
زمینه و هدف: بیماری دیابت علاوه بر اختلالات گلیسمی، عوارض مزمنی در ساختار و عملکرد بافتها، مشکلاتی نظیر آپوپتوز و فیبروز نیز ایجاد میکند. پژوهش حاضر به بررسی اثر 8 هفته تمرین استقامتی و مقاومتی بر انواع مسیرهای سیگنالینگ آپوپتوز و فیبروز بافتی قلب موشهای صحرایی دیابتی پرداخت.
روش کار: 30 سر موش صحرایی نژاد ویستار با سن تقریبی ۱۰-۸ هفته، محدوده وزنی 250-210 گرم با روش تزریق درون صفاقی استرپتوزوتوسین دیابتی گردیده و به طور تصادفی به سه گروه تمرین استقامتی، تمرین مقاومتی وکنترل تقسیم شدند. موشهای گروه تمرین استقامتی روی نوار گردان به مدت 8 هفته، 5 روز در هفته با شدت (vo2Max۸۰-۶۰%) و گروه تمرین مقاومتی روی نردبانی با شیب 85 درجه و با وزنهای برابر 100-30 درصد وزن بدن تمرین کردند. ۴۸ ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی، نمونه خون جمع آوری و بافت بطن قلب موشها استخراج شد. مقادیر گلوکز، انسولین و شاخص مقاومت به انسولین سرمی و سطوح بیان ژن Bcl-2, Bax, caspase 8 و نسبت Bax به Bcl2 ارزیابی شد. به منظور بررسی هیستولوژیک ساختار قلب موشهای صحرایی دیابتی جهت تشخیص فیبروز از روش رنگآمیزی تریکروم- ماسون و هماتوکسیلین- ائوزین استفاده شد.
یافته ها: در گروه تمرین استقامتی و مقاومتی کاهش معنی داری در بیان ژن Bax و نسب Bax به Bcl-2 و افزایش معنیداری در Bcl-2 و کاسپاز ۸ نسبت به گروه کنترل مشاهده شد. میزان پارگی الیاف کاردیومیوسیت در گروه استقامتی و مقاومتی نسبت به گروه کنترل کمتر بود بطوریکه در برخی از الیاف در گروه کنترل حضور سلولهای لنفوسیتی مشاهده شد ( <0/05p).
نتیجه گیری: نتایج نشان داد که تمرینات مقاومتی با شدت بالا و استقامتی با شدت متوسط میتوانند از ایجاد فیبروز بافتی ناشی از رسوب کلاژن در دیابت جلوگیری نمایند و این نوع تمرینات میتوانند عوامل درگیر در آپوپتوز را هم در مسیر داخلی و هم در مسیر خارجی فعال نمایند، از سوی دیگر میتوان از این شدت تمرینی به عنوان یک راه کار غیردارویی مؤثر برای کاهش عوارض آپوپتوز و فیبروز ناشی از دیابت در بافت قلبی استفاده کرد.
سید یاسر غلمانی، هما موذن، طاهره فلاح تفتی، اعظم کبیرزاده، سمیه غلامی، مسعود میرزایی، دوره 22، شماره 4 - ( زمستان 1401 )
چکیده
زمینه و هدف: شواهدی از تغییرات پایدار در پارامترهای بیوشیمیایی و هماتولوژی افراد مبتلا به بیماری کووید-19 وجود دارد. هدف از انجام مطالعه حاضر بررسی و مقایسه تغییرات بیوشیمیایی و هماتولوژی بالغین 70-20 سال با و بدون سابقه ابتلا به کووید-١٩ بود.
روش کار: مطالعه حاضراز نوع مقطعی بود که بر روی دو گروه مورد با سابقه ابتلا به کووید-19 (72 نفر) و شاهد بدون سابقه ابتلا به کووید-19 (52 نفر) انجام شد. افراد مورد و شاهد از شرکت کنندگان مطالعات همگروهی آینده نگر سلامت مردم یزد (یاس) و کوهورت شاهدیه انتخاب شدند. پارامترهای بیوشیمیایی خون مانند گلوکز خون، پروفایلهای لیپیدی، کبدی، کلیوی و نیز فاکتورهای هماتولوژی در دو گروه مورد و شاهد مقایسه و تجزیه و تحلیل شدند.
یافته ها: میزان گلبولهای قرمز خون در موارد مبتلا به کووید-19به طور معناداری بیشتر از افراد بدون سابقه ابتلا بود (0.05< p). میانگین حجم کوریوسکولار در گروه مورد کمتر از گروه شاهد بود (0.001< p). هر چند تفاوت معناداری بین پروفایلهای لیپیدی و کلیوی و آنزیمهای کبدی دو گروه یافت نشد.
نتیجه گیری: اگرچه تفاوت معناداری بین دو گروه افراد با سابقه ابتلا به کووید-19 و افراد غیر مواجهه یافته با کووید-19 بر حسب میزان آنزیمهای کبدی و پروفایلهای لیپیدی و کلیوی یافت نشد، که احتمالاً حاکی از عدم تأثیر کووید-19 بر این متغیرها میباشد، ولی تفاوت معناداری در میزان گلبولهای قرمز خون و میانگین حجم کوریوسکولار در بین دو گروه مشاهده شد.
|
|
|
|
|
|