[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي مقالات آماده انتشار آخرين شماره تمام شماره‌ها جستجو ثبت نام ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات مجله::
هیات تحریریه::
آرشیو مجله و مقالات::
برای نویسندگان::
برای داوران::
خط مشی دبیری::
ثبت نام و اشتراک::
تماس با ما::
::
شاپا
شاپاچاپی  
2228-7280
شاپا الکترونیکی
2228-7299
..
بانک ها و نمایه ها

 

 

 

 

 

 
..
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
لینک مفید بر ای داوران

سرقت ادبی وعلمی فارسی

سرقت ادبی وعلمی لاتین

..
دسترسی آزاد
مقالات این مجله با دسترسی آزاد توسط دانشگاه علوم پزشکی اردبیل تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.
 
..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
9 نتیجه برای عبدی

مهدی محبعلی، جواد رفیع نژاد، حسن وطن دوست، زکیه تلمادره ای، محمد عبدی گودرزی، مجید توکلی، فائزه فقیهی، ماندانا ابوالحسنی، ذبیح ا. زارعی، ملیحه جداری، فاطمه محترمی، علی اعظم سلگی،
دوره 9، شماره 2 - ( تابستان 1388 )
چکیده

زمینه و هدف :کنه ها نقش مهمی در انتقال بیماریهای مختلف به انسان و حیوان دارند. با توجه به گزارش موارد بیماری تب راجعه کنه ای و بیماری تب خونریز ی دهنده کریمه کنگو از شهرستانهای استان اردبیل در این تحقیق اقدام به جمع آوری کنه های سخت و نرم از دامهای اهلی و اماکن نگهداری گردید تا با شناسائی گونه ها، تعیین سطح حساسیت و وفور فصلی آنها تصمیم گیری مناسبی در مبارزه با کنه ها و در نتیجه کاهش انتقال بیماریها توسط آنها بدست آید.

روش کار : نمونه برداری بطور تصادفی و بشکل خوشه ای در طی چهار فصل از روستا های مختلف انجام گردید و تست انجام گردید و این تست با سوش ها ی دیگری از استانهای مختلف Topical application حساسیت با استفاده از روش کشور مقایسه شد

یافته ها : در این بررسی تعداد 2080 کنه جمع آوری و شناسایی گردید. که شامل ده گونه از دو خانواده ایگزودیده و آرگازیده بود. از کنه های سخت جنس Hyalomma با 5/65% بیشترین، جنس Rhipicephalus با 3/34% و جنس Heamaphysalis با 2/0% کمترین فراوانی را به خود اختصاص داده است . از خانواده آرگازیده حنس Ornithodoros 2/97% فراوانترین و جنس Argas 8/2% کمترین فراوانی را داشته اند. سطح حساسیت کنه های نرم با استفاده از سم سایپرمترین تعیین شد. سوش مشکین شهر LD50(DL) با 7/1 نسبت به سوش های دیگر حساسیت کمتری نسبت به سم مذکور نشان داد. جنس Hyalomma از نظر گونه نسبت به جنس های دیگر کنه های ایگزودیده از تنوع برخوردار است. گونه Hyalomma Marginatum با 9/16 درصد بیشترین فراوانی و Hyalomma aegyptium با 3/0% کمترین وفور را داشت. از جنس Rhipicephalus فقط گونه Rhipicephalus brsa و از جنس Haemaphysalis گونه Haemaphysalis inermis جمع آوری شد. از خانواده Argasidae جنس Ornithodoros lahorensis با 2/97% بالاترین وفور را در طی فصول پاییز و زمستان داشت و در مورد خانواده Ixodidae بیشترین وفور در فصول بهار و تابستان بود. میزبانها به ترتیب وفور صید کنه، شامل گوسفند، گاو،طیور، بز، گاومیش و شتر بوده است

نتیجه گیری : سوش های مشکین شهر نسبت به سوش های مناطق دیگر حساسیت کمتری نسبت به سم سایپرمترین نشان دادند


شهرام عبدلی اسکویی، محمد آهنگرزاده رضایی، علی آژنگ، بابک عبدی نیا،
دوره 13، شماره 1 - ( بهار 1392 )
چکیده

  زمینه و هدف: گونه‌های استافیلوکوک از جمله عوامل شایع عفونت‌های بیمارستانی و اکتسابی از جامعه می‌باشند. در دهه اخیر مقاومت این باکتری‌ها بویژه در محیط‌های بیمارستانی نسبت به انواع آنتی‌بیوتیک‌ها از جمله وانکومایسین به سرعت در حال افزایش است. هدف از این مطالعه بررسی میزان مقاومت ایزوله‌های بالینی استافیلوکوک اورئوس و استافیلوکوک‌های کواگولاز منفی جدا شده از کودکان مراجعه کننده به بیمارستان کودکان تبریز نسبت به آنتی‌بیوتیک‌های رایج و تعیین MIC وانکومایسین می‌باشد.

  روش کار: در این مطالعه توصیفی و آینده‌نگر، طی یکسال از فروردین لغایت اسفندماه 1390 تعداد 88 ایزوله‌ استافیلوکوک شامل 53 گونه استافیلوکوک اورئوس و 35 گونه استافیلوکوک کواگولاز منفی از نمونه‌های بالینی بیماران جداسازی و وارد مطالعه شدند. الگوی حساسیت آنتی‌بیوتیکی ایزوله‌ها نسبت به 15 داروی ضدمیکروبی رایج با روش انتشار دیسک در آگار مطابق توصیه‌های CLSI و میزان MIC وانکومایسین با روش استاندارد E-test اندازه‌گیری شد.

  یافته‌ها: بر اساس نتایج تست آنتی‌بیوگرام ، وانکومایسین و ریفامپین جزو مؤثرترین و کلیندامایسین به همراه پنی‌سیلین جزو کم اثرترین داروهای ضدمیکروبی بر روی ایزوله‌های استافیلوکوک اورئوس و استافیلوکوک کواگولاز منفی بودند. بر همین اساس میزان شیوع سویه‌های مقاوم به متی‌سیلین استافیلوکوک اورئوس بیش از 80% تعیین شد. با توجه به میزان MIC وانکومایسین بترتیب 2/13% و 3/3% ایزوله‌ها ی استافیلوکوک اورئوس و استافیلوکوک کواگولاز منفی دارای مقاومت حدواسط به وانکومایسین بودند اما هیچ ایزوله‌ مقاوم به وانکومایسین در این تحقیق شناسایی نشد.

  نتیجه‌گیری : هرچند سویه‌های دارای مقاومت کامل به وانکومایسین در بین ایزوله‌ها یافت نشد، اما شناسایی سویه‌های VISA در جامعه مورد مطالعه بهمراه گزارش‌های متعدد از ظهور سویه‌های مقاوم به وانکومایسین در ایران و سایر کشورها، ضرورت دقت پزشکان در تجویز وانکومایسین بعنوان داروی اصلی در درمان عفونت‌های استافیلوکوکی را روشن می‌سازد. همچنین لزوم استفاده از روش‌ MIC در تعیین حساسیت استافیلوکوک‌ها به وانکومایسین بیش از پیش آشکار می‌گردد.


احمد عبدی، نسرین رمضانی، مهدی امینی،
دوره 18، شماره 1 - ( بهار 1397 )
چکیده

زمینه و هدف: آیریزین مایوکاین جدیدی است که از FNDC5 آزاد شده و از طریق قهوه ای کردن بافت چربی سفید و گرمازایی بر چاقی، متابولیسم و هموستاز گلوکز تاثیر میگذارد. هدف پژوهش حاضر بررسی اثر هشت هفته تمرین مقاومتی بر بیان ژن FNDC5 و مقادیر پروتئینی آیریزین چربی احشایی در رت های دیابتی نوع 2 میباشد.
روش کار: 18 سر موش صحرایی نر (هشت هفته ای) برای این پژوهش انتخاب شدند. موش ها با استفاده از داروی نیکوتین آمید و استرپتوزتوسین دیابتی شدند. پنج روز پس از تزریق، موش هایی که گلوکز ناشتای خون آنها بین 400-126 میلی گرم در دسی لیتر بود به عنوان نمونه دیابتی انتخاب شدند. موش ها بر اساس وزن همگن سازی شده و در گروه کنترل- دیابتی (9n=) و تمرین مقاومتی- دیابتی (9n=) قرار گرفتند. گروه تمرینی هشت هفته (5 روز در هفته) تمرین مقاومتی را اجرا کردند. تمرین مقاومتی شامل بالا رفتن از نردبان یک متری به همراه وزنه های بسته شده به دم موش بود. برای اندازهگیری بیان ژن FNDC5 به روش Quantitative Real time RT-PCR و برای اندازه گیری پروتئین آیریزین از روش الایزا استفاده شد. داده ها با استفاده از ازمون t مستقل در سطح معنی داری 0/05 pآزمون شد.
یافته ها: تمرینات مقاومتی باعث افزایش معنیداری در بیان ژن FNDC5 و سطوح پروتئینی آیریزین در بافت چربی احشایی رتهای دیابتی نوع 2 شد.
نتیجه گیری: به نظر میرسدFNDC5 و آیریزین تاثیر مهمی در بیماریهای متابولیکی دارند و میتوانند تحت تاثیر تمرینات مقاومتی قرار گیرند. شاید تغییر در سطوح این شاخص ها، یک هدف بالقوه جدید برای درمان اختلالات متابولیکی از جمله دیابت باشد.
حسن دلروز، احمد عبدی، علیرضا براری، پروین فرزانگی،
دوره 19، شماره 3 - ( پاییز 1398 )
چکیده

زمینه و هدف: کبد چرب غیرالکلی (NAFLD) با اختلال عملکرد میتوکندری همراه می‌باشد. هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر تمرین هوازی همراه با مصرف رزوراترول بر بیان OPA1 و DRP1 بافت قلب موش‌های صحرایی نر مبتلا به NAFLD بود.
روش‌ کار: در این مطالعه تجربی، تعداد 48 موش صحرایی نر ویستار به دو گروه NAFLD (40=n) و کنترل- سالم (CN)، (8=n) تقسیم شدند. NAFLD با رژیم غذایی پرچرب در موش‌ها القاء و سپس به 5 زیر گروه تجربی بیمار (NAFLD)، شم (SHAM)، تمرین- بیمار (TRNAF)، مکمل- بیمار (SUPNAF) و تمرین- مکمل- بیمار (TRSUPNAF) تقسیم شدند. گروه‌های تمرینی به مدت 8 هفته برنامه تمرینی دویدن را روی تردمیل انجام دادند. به گروه‌های SUPNAF و TRSUPNAF (20 میلی‌گرم/کیلوگرم) رزوراترول تزریق شد. 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی، موش‌های صحرایی بی‌هوش شدند، بافت قلب برداشته و بلافاصله در محلول نیتروژن فریز و در دمای 80- درجه سانتی گراد برای اندازه‌گیری شاخص‌ها نگهداری شد. برای تجزیه و تحلیل آماری از تحلیل واریانس یک‌طرفه در سطح معنی‌داری 0/05 اpستفاده شد.
یافته‌ها: نتایج نشان داد که القای کبد چرب باعث کاهش بیان OPA1 (00/001=p) و افزایش بیان DRP1 (0/001=p) نسبت به CN شد. همچنین در گروه‌های SUPNAFLD و TRSUPNAF نسبت به گروه NAFLD میزان OPA1 (به ترتیب 0/014=p و01 0/0=p) افزایش معنی‌داری و میزان DRP1 (به ترتیب43 0/0=p و07 0/0=p) کاهش مشاهده شد.
نتیجه‌گیری: به نظر می‌رسد تمرین ورزشی و رزوراترول به تنهایی و یا به صورت ترکیبی از طریق افزایش OPA1 و کاهش DRP1 میوسیت‌ها، آسیب‌های قلبی را در بیماران NAFLD تعدیل می‌کند.
 
مهدی امینی، احمد عبدی، آسیه عباسی دلویی،
دوره 20، شماره 1 - ( بهار 1399 )
چکیده

زمینه و هدف: پروتئین‌های خانواده لیپوکالین، آدیپوکاین‌هایی هستند که با چاقی، دیابت نوع 2 (T2D) و سندرم متابولیک همراه هستند. تمرین ورزشی و ترکیبات فعال گیاهان دارای اثرات ضددیابتی بوده و می‌توانند در درمان T2D استفاده شوند. در این مطالعه اثر تمرین ورزشی و خیار تلخ بر رتینول متصل شونده به پروتئین 4 (RBP4)، پروتئین متصل به اسیدچرب-4 (FABP4) و لیپوکالین-2 (LCN2) در مردان T2D بررسی شد.
روش کار: در این مطالعه کارآزمایی بالینی، 36 نفر مرد T2D  تهرانی انتخاب و به­طور تصادفی به چهار گروه (کنترل، خیارتلخ، تمرین و تمرین+خیار تلخ) تقسیم شدند. گروه­های تمرین به­مدت هشت هفته، هر هفته سه جلسه (با شدت 40 تا 70 درصد ضربان قلب ذخیره و مدت 15 تا 45 دقیقه) در برنامه تمرینی هوازی فزاینده شرکت کردند. گروه­های خیار تلخ و تمرین+ خیار تلخ، 2000 میلی­گرم پودر خشک میوه خیار تلخ را به مدت هشت هفته (دوبار در روز قبل از صبحانه و شام) مصرف نمودند. دو روز قبل و بعد از اجرای پروتکل، در حالت ناشتا خون­گیری انجام شد. داده ها با استفاده از آزمون تی مستقل و ANOVA در سطح معنی‌داری 0/05 <pآزمون شد.
نتایج: نتایج نشان داد که میزان RBP4، FABP4 و LCN2 در گروه‌های تجربی کاهش معنی‌داری داشت (0/0001 <p). همچنین میزان RBP4، FABP4 و LCN2 در گروه تمرین+ خیار تلخ نسبت به گروه تمرین و خیار تلخ کاهش معنی‌داری داشت (0/05 <p).
نتیجه‌گیری: تمرین‌هوازی و خیار تلخ با کاهش لیپوکالین‌ها می‌تواند منجر به کاهش التهاب در افراد T2D ‌شود. علاوه بر این، تمرین هوازی همراه با خیار تلخ اثر بهتری داشت.
خدیجه نیکنام، علیرضا براری، احمد عبدی، پروین فرزانگی،
دوره 20، شماره 3 - ( پاییز 1399 )
چکیده

زمینه و هدف: استئوآرتریت یک بیماری است که در نتیجه تخریب غضروف مفصلی بروز میکند و منجر به درد و سفتی مفاصل میگردد. هدف از تحقیق حاضر بررسی اثر تمرینات استقامتی و ازن درمانی بر بیان ژن FLS و VEGF در بافت زانو موش­های مبتلا به استئوآرتریت زانو میباشد.
روش کار: آزمودنی­ها شامل موش­های صحرایی نر ویستار بودند که پس از سازگاری دو هفته­ای به صورت تصادفی به 5 گروه شامل گروه­های: کنترل- سالم، کنترل- بیمار، بیمار- ازن، بیمار- ورزش و بیمار- ورزش- ازن تقسیم شدند. برای سازگاری موش­ها با ورزش و تردمیل، قبل از ورزش، برنامه پیاده روی انجام گردید. برنامه تمرین شامل 30 دقیقه دویدن روی تردمیل بدون شیب و با سرعت 16 متر در دقیقه برای هفته اول بود و هر هفته یک متر بر دقیقه اضافه شد تا در هفته هشتم به 22 متر بر دقیقه رسید. ازن از طریق خط مفصل تیبیوفمورال با غلظت 20 میکروگرم بر میلی لیتر، یک بار در هفته و در ساعت 9 صبح و به مدت 3 هفته به زانو تزریق شد. سطح بیان ژنهای FLS و VEGF توسط Real Time PCR اندازه گیری شد. برای تعیین تفاوت بین گروهها از روش ANOVA و توکی استفاده شد.
یافته­ها: نتایج حاصل از تحلیل آماری نشان داد که سطح بیان ژن FLS و VEGF در موش­های مبتلا به استئوآرتریت افزایش معناداری داشت. همچنین نشان داده شد که تمرینات بدنی و ازن درمانی موجب روند کاهشی سطح تغییرات بیان ژن FLS و VEGF در موش­های مبتلا به استئوآرتریت شد.VEGF و گیرنده­های آن در غضروف OA بیان شده است و این احتمال را نشان می دهد که VEGF برای از بین بردن غضروف مفصلی OA از طریق افزایش تولید MMP نقش دارد.
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه امیدوارانه در مورد نقش VEGF به عنوان یک نشانگر تشخیصی است. VEGF می­تواند در تغییرات اولیه OA شرکت کند و یک روش درمانی با تعدیل تولید VEGF می­تواند یک امکان برای آینده باشد.
مژگان صحرائی، احمد عبدی، حامد جلال،
دوره 20، شماره 3 - ( پاییز 1399 )
چکیده

زمینه و هدف: افزایش شیوع بیماری‌های متابولیک (مثل: دیابت و چاقی) به طور جدی سلامت انسان و ایمنی زندگی را در سراسر جهان تحت تأثیر قرار داده است. یافتن داروهای موثر با ترکیبات طبیعی و فعالیت ورزشی برای درمان بیماری‌های متابولیک از اهمیت بالایی برخوردار است. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر مصرف بربرین کلراید با تمرین هوازی بر بیان ژن Nrf2، HO-1 و PPARγ کبدی موش‌های صحرایی دیابتی با استرپتوزوتوسین (STZ) می‌باشد.
روش‌ کار: در این مطالعه تجربی، 32 موش صحرایی نر ویستار به طور تصادفی به چهار گروه (8=n): دیابت (DM)، دیابت-بربرین (BDM)، دیابت- تمرین هوازی (TDM)، دیابت- تمرین هوازی- بربرین (TBDM) تقسیم شدند. دیابت با تزریق STZ در موش‌های نر القا شد. بربرین کلراید (mg/kg/day 30) یک بار در روز به صورت خوراکی با گاواژ خورانده شد. گروه‌های تمرین به مدت شش هفته برنامه تمرین هوازی فزاینده (18-10 متر در دقیقه، 40-10 دقیقه در روز، پنج روز در هفته) را روی تردمیل انجام دادند.
یافته ­ها: بیان Nrf2 و HO-1 در گروه‌های BDM (به ترتیب =0.027p و  p= 0.038TDM (به ترتیب  p=0.022 و  p=0.028) و TBDM (به ترتیب p=0.000 و p=0.000) افزایش معنی‌داری داشت. این افزایش در گروه‌های TBDM نسبت به BDM (به ترتیب  p=0.034 و  p=0.034) و TDM (به ترتیب p=0.043 و p=0.046) نیز مشاهده شد. PPARγ در گروه‌های TDM ( p=0.046) و TBDM ( p=0.001) افزایش معنی‌داری داشت.
نتیجه‌گیری: بربرین کلراید همراه با فعالیت ورزشی احتمالاً از طریق تنظیم افزایشی مسیر Nrf2/HO-1 و PPARγ می‌تواند آسیب کبدی ناشی از STZ را مهار کند.
قاسم ترابی پلت کله، عباس صادقی، احمد عبدی،
دوره 22، شماره 1 - ( بهار 1401 )
چکیده

زمینه و هدف: چاقی و رژیم غذایی پرچرب (HFD) با تاثیر بر مسیرهای سیگنالینگ موثر بر متابولیسم چربی و گلوکز باعث اختلالات متابولیکی در کبد می‌شود. فعالیت ورزشی و عادت‌های غذایی برای پیشگیری و مقابله با چاقی و اختلالات متابولیکی مرتبط با آن از اهمیت ویژه ای برخوردار است. همچنین کپسایسین چاقی ناشی از رژیم غذایی را در جوندگان و انسان‌ها بهبود می‌بخشد. هدف از پژوهش حاضر ارزیابی اثر تمرین هوازی همراه با کپسایسین بر بیان پروتئین کیناز فعال شده با AMP (AMPK) و پروتئین کیناز B (Akt) بافت کبدی موش‌های تغذیه شده با HFD بود.
روش‌کار: در این مطالعه تجربی، 40 سر موش صحرایی نر ویستار به مدت 8 هفته با رژیم غذایی نرمال (8=n، ND) و رژیم غذایی پرچرب (HFD) (32=n) تغذیه شدند. بعد از هشت هفته همه موش‌ها به 5 گروه: رژیم غذایی نرمال (NDرژیم غذایی پرچرب (HFD)، رژیم غذایی پرچرب-تمرین (HFDT)، رژیم غذایی پرچرب-کپسایسین (HFDCap) و رژیم غذایی پرچرب-تمرین-کپسایسین (HFDTCap) تقسیم شدند. گروه‌های تمرین به مدت هشت هفته برنامه دویدن هوازی با شدت متوسط (60-50% VO2max، 25-15 متر/دقیقه، 60-30 دقیقه/روز، پنج روز/هفته) را روی تردمیل انجام دادند. کپسایسین (mg/kg/day 4) یک بار در روز به صورت خوراکی با گاواژ خورانده شد.
یافته‌ها: القای دیابت با کاهش بیان AMPK (0/0001=p) و افزایش Akt (0/0001=p) همراه بود. نتایج نشان داد که تمرین و کپسایسین باعث افزایش معنی‌داری در بیان AMPK (به ترتیب 0/032= P و 0/045=P) و کاهش بیان Akt (به ترتیب 0/045=P و 0/049=P) سلول‌های کبدی موش‌های صحرایی HFD شد. همچنین تعامل تمرین با کپسایسین تاثیر معنی‌داری بر بیان AMPK (0/017=P) و Akt (0/0001=P) داشت.
نتیجه‌گیری: نتایج نشان داد که HFD باعث اختلال در عملکرد سلول‌های کبدی شده و تمرین هوازی و کپسایسین با افزایش AMPK و کاهش Akt، احتمالا می‌تواند لیپوژنز کبدی را بهبود ببخشد. با این وجود اثر تعامل تمرین همراه با کپسایسین بیشتر بود.  
سجاد کرمانی، آسیه عباسی دلوئی، احمد عبدی، ایوب سعیدی،
دوره 22، شماره 3 - ( پاییز 1401 )
چکیده

زمینه و هدف: شواهد اخیر نشان می­دهد که پروتئین ­های مورفوژنتیک استخوان (BMPs) در تنظیم بافت چربی نقش دارند. هدف از این تحقیق، مقایسه تاثیر سه روش تمرین مقاومتی بر پروتئین مورفوژنتیک استخوان-2 و پروفایل لیپیدی در مردان چاق بود.
روش کار: در یک کارآزمایی نیمه تجربی، 44 مرد چاق (23-32 سال) انتخاب و به ­صورت تصادفی به چهار گروه شامل کنترل، تمرین مقاومتی تناوبی، تمرین مقاومتی سنتی و تمرین مقاومتی دایره­ ای تقسیم شدند. تمرین مقاومتی تناوبی، سنتی و دایره­ای با شدت 50 درصد تکرار بیشینه و زمان استراحت فعال، 3 جلسه در هفته و به مدت 12 هفته انجام شد. سطح پروتئین مورفوژنتیک استخوان-2 (BMP-2) سرم با استفاده از کیت و به ­روش الایزا اندازه­ گیری شد. داده­ها به روش آزمون t همبسته، آنالیز واریانس یک­ طرفه و آزمون تعقیبی توکی در سطح معنی­ داری0/05 <p تجزیه و تحلیل شد. 
 یافته‌ها: نتایج نشان داد که تمرین مقاومتی سنتی، دایره ­ای و تناوبی با کاهش معنی­ دار غلظت BMP-2، LDL، کلسترول و تری­گلیسرید در گروه­های تمرین مقاومتی تناوبی، سنتی و دایره ­ای و افزایش معنی­ دار غلظت HDL در گروه­های تمرین مقاومتی تناوبی و دایره­ای نسبت به پیش آزمون همراه بود (0/001>p). میزان BMP-2 در گروه تمرین مقاومتی تناوبی نسبت به گروه تمرین مقاومتی سنتی به ­طور معنی­ داری کمتر بود(0/001>p). میزان HDL و LDL، کلسترول و تریگلیسرید در مردان چاق در گروه­های تمرین مقاومتی تناوبی و دایره ­ای نسبت به گروه تمرین مقاومتی سنتی به ترتیب به ­طور معنی­ داری بیشتر و کمتر بود (0/001>p).
نتیجه‌گیری: 12 هفته تمرین مقاومتی تناوبی، دایره ­ای و سنتی با کاهش BMP-2 و بهبود پروفایل لیپیدی در مردان چاق همراه بود و تمرین مقاومتی تناوبی ممکن است بتواند بر BMP-2 و پروفایل لیپیدی در مردان چاق مؤثرتر ­باشد.
 

صفحه 1 از 1     

مجله دانشگاه علوم پزشکی اردبیل Journal of Ardabil University of Medical Sciences
Persian site map - English site map - Created in 0.2 seconds with 39 queries by YEKTAWEB 4623