[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي مقالات آماده انتشار آخرين شماره تمام شماره‌ها جستجو ثبت نام ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات مجله::
هیات تحریریه::
آرشیو مجله و مقالات::
برای نویسندگان::
برای داوران::
خط مشی دبیری::
ثبت نام و اشتراک::
تماس با ما::
::
شاپا
شاپاچاپی  
2228-7280
شاپا الکترونیکی
2228-7299
..
بانک ها و نمایه ها

 

 

 

 

 

 
..
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
لینک مفید بر ای داوران

سرقت ادبی وعلمی فارسی

سرقت ادبی وعلمی لاتین

..
دسترسی آزاد
مقالات این مجله با دسترسی آزاد توسط دانشگاه علوم پزشکی اردبیل تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.
 
..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
14 نتیجه برای عباسی

محمد رهبر، رقیه صبوریان، مهناز صارمی، محمد عباسی، حسین معصومی اصل، محمود سروش،
دوره 7، شماره 1 - ( بهار 1386 )
چکیده

  زمینه و هدف: بیماری وبا در ایران یک بیماری بومی می باشد و هر ساله مواردی از آن در بعضی از نقاط کشور گزارش می گردد. هدف از این مطالعه بررسی جنبه های اپیدمیولوژیکی و تعیین مقاومت آنتی بیوتیکی سویه های ویبریو کلرای ا لتور سروتایپ اینابا در همه گیری تابستان سال 1384 در ایران می باشد.

  روش کار: نمونه های مد فوع از بیماران مشکوک به وبا که به بیمارستان ها و درمانگاه ها مراجعه می کردند جمع آوری و سپس در محیط های آب پپتون قلیائی و تیو سولفات سیترات بایل ساکاروز آگار TCBS ( Thiosulfate Citrate Bile Salts Sucrose ) کشت داده شدند و سپس با استفاده از روش های باکتریولوژیکی تائید و نهایتا با آنتی سرم های اختصاصی سروتایپ شدند. جهت تایید نهایی 5% سویه های جدا شده به آزمایشگاه ر فرانس کشوری ارسال گردیدند. د رآزمایشگاه رفرانس پس از تایید نهایی آنتی بیوگرام به روش د یسک دیفیوژن و E-test جهت تعیین حد اقل غلظت مهار کنندگی از رشد ( (MIC انجام شد.

  یافته ها: در مجموع 1118 بیمار مبتلا به وبا در مد ت زمان همه گیری تشخیص داده شد ند. بیماری از 26 استان کشور گزارش گردید. بیشترین موارد بیماری از استان های تهران، همدان و قم گزارش گردید. 50% از بیماران بین سنین 34-15 سال بودند. 53 % از بیماران مذکر و 47%مؤنث بودند. 7/97% از بیمارا ن ملیت ایرانی و 3/2% غیر ایرانی و از کشورهای پاکستان و افغانستا ن بودند. 20% از بیماران در بیمارستان بستری شد ند و80% بصورت سرپایی درمان شدند. میزان مرگ و میر بیماری 1% بود. از 1118 سویه جدا شده، 1104 مورد سروتایپ اینابا و 14 مورد اگاوا بودند. مطالعه حاضر نشان داد به احتمال زیاد منشاء بیماری بواسطه مصرف سبزی خام بوده است که بواسطه فاضلاب آبیاری می شدند. مواردی از ویبریو کلرا ،سروتایپ اینابا از سبزی جدا گردید. تمامی سویه های جدا شده نسبت به کوتریموکسازول، نالید یکسیک اسید، و فورازولیدون مقاوم بودند. بر عکس تمامی سویه ها در مقابل تترا سیکلین، سیپروفلوکساسین، اریترومایسین وآمپی سیلین حساس بودند. حد اقل غلظت مهار کنندگی از رشد برای کوتریموکسازول، نالید یکسیک اسید و فورازولیدون بیش از 256 میکرو گرم در میلی لیتر بود و برای اریترومایسین 5/1 میکروگرم در میلی لیتر بود. با توجه به یکسان بودن نتایج آنتی بیوگرام بنظر می رسد که تمامی سویه های جدا شده از بیماران منشأ یکسانی داشته باشند.

  نتیجه گیری: مطالعه حاضر نشان می د هد که برخلاف همه گیری های سا ل های قبل سویه عامل در همه گیری تابستان سال1384 اینابا بود و با تو جه به الگوی آنتی بیوگرام مشابه احتمالا، منشأ یکسانی داشتند.


حمید میرزائی، سلطانعلی محبوب، بهرام عمواوغلی تبریزی، مهران مسکری عباسی، محمد منافی،
دوره 8، شماره 2 - ( تابستان 1387 )
چکیده

زمینه و هدف: هیپرلیپیدمی یکی از عوامل ایجاد کننده بیماریهای قلبی عروقی بوده و این بیماریها یکی از مهمترین علل مرگ و میر در جهان به شمار می روند. استفاده از فرآورده های حاوی سویه های خاص باکتریهای مفید تحت عنوان پروبیوتیکها، از طریق ایجاد تعادل در فلور میکروبی دستگاه گوارش اثرات مفیدی در بدن میزبان ایجاد می نمایند. لاکتوباسیلوس کازئی یکی از پروبیوتیک ها بوده و هدف از اجرای این مطالعه ارزیابی تأثیر مصرف شیر حاوی لاکتوباسیلوس کازئی بر الگوی لیپیدی رت های تغذیه شده با جیره غذایی پرچرب می باشد.

روش کار: مطالعه حاضر از نوع تجربی می باشد که در آن ابتدا 30 رت نر نژاد ویستار سفید با وزن
15±200 گرم بطور تصادفی به دو گروه 15 عددی تحت تیمار و کنترل تقسیم و در عرض یک هفته به غذای پرچرب (11/47%) و آب حاوی 25% شیر عادت داده شدند. رتهای هر دو گروه به مدت 48 روز غذای پرچرب و آب حاوی 25% شیردریافت نمودند، با این تفاوت که به آب گروه تحت تیمار لاکتوباسیلوس کازئی اضافه می شد. با توجه به اینکه مقدار آب مصرفی در طول دوره نگهداری افزایش می یافت لذا تعداد لاکتوباسیلوس کازئی اضافه شده به شیر طوری تنظیم می شد که روزانه هر رت حدود CFU 109 از آنها را مصرف می نمود.

یافته ها: بر اساس آزمون تی مستقل در سطح 0/05 = α میانگین کلسترول تام و LDL-C سرمی رتهای گروه تحت تیمار بطور معنی دار کمتر از گروه کنترل برآورد گردید(p<0/05). ولی تفاوت میانگین تری گلیسرید، HDL-C و VLDL-C سرمی در دو گروه فوق الذکر معنی دار نبود. از طرف دیگر میزان افزایش رشد وزن رت ها در گروه تحت تیمار بطور معنی دار بیشتر از گروه کنترل برآورد شد (p<0/01).

نتیجه گیری: مصرف روزانه و طولانی مدت شیر حاوی لاکتوباسیلوس کازئی01 از طریق کاهش کلسترول تام و LDL-C الگوی لیپیدی سرم را بهبود بخشیده و سرعت افزایش وزن بدن را بالا می برد.


مهشید طالبی طاهر، معصومه عباسی، میترا براتی،
دوره 10، شماره 3 - ( پاییز 1389 )
چکیده

  زمینه و هدف: تعیین و تشخیص عفونت پای دیابتی به علت پاسخ های التهابی کاهش یافته به تهاجم میکروارگانیسم ها یک مسئله پیچیده می باشد. اهداف این مطالعه تعیین عوامل باکتریال عفونت زخم پای دیابتی ، تعیین الگوی مقاومت آنتی بیوتیکی و در صد موارد آمپوتاسیون در بیماران مبتلا به عفونت پای دیابتی می باشد.

  روش کار: این مطالعه توصیفی- مقطعی به صورت گذشته نگر در دو بیمارستان آموزشی انجام شد. همه مدارک متعلق به بیماران مبتلا به عفونت پای دیابتی در مرحله سوم و چهارم مورد بررسی قرار گرفتند. اطلاعات دموگرافیک، تظاهرات بالینی، نتایج کشت، الگوی مقاومت میکروبی و دیگر اطلاعات ضروری در برگه پرسشنامه ثبت گردید. جهت آنالیز آماری داده ها از نرم افزار SPSS نسخه13 و ازمون های کای دو و تی تست استفاده شد. 05/0 p < معنی دار در نظر گرفته شد.

  یافته ها: پنجاه ودو بیمار انتخاب شدند، 36 بیمار (2/69%) مرد بودند. سن متوسط بیماران 8/12 ± 60 سال و زمان متوسط ابتلا به دیابت شیرین 6/10 ± 17 سال بوده است. بیست ونه بیمار تحت آمپوتاسیون قرار گرفتند و ارتباط معنی داری مابین طول مدت ابتلا به دیابت و آمپوتاسیون بدست آمد (04/0 (p = . شایعترین پاتوژن های بدست آمده استافیلوکوک طلایی (46/38%) ، اشرشیاکلی (4/15%)، استافیلوکوک های کوآگولاز منفی (5/13%) و پروتئوس میرابیلیس (5/13%) بوده است . تمامی نمونه های استافیلوکوک طلایی و کواگولاز منفی به وانکومایسین حساس بودند و 55% از سویه های استافیلوکوک طلایی به متی سیلین مقاوم بوده اند. به ترتیب 100% و 5/87 % از اشرشیاکلی ها به سفتازیدیم و سفتریاکسون مقاوم بودند. از سه مورد پسودوموناس ائروژینوزا جدا شده همگی به سفتازیدیم حساس بودند.

  نتیجه گیری: نتایج نشان داد بیش از نصفی از بیماران با عفونت پای دیابتی تحت آمپوتاسیون قرار گرفته بودند و ارتباط معنی داری بین طول مدت دیابت و آمپوتاسیون وجود داشت. بنابراین پیشگیری از زخم پای دیابتی از اهمیت زیاد برخوردار است. نتایج نشان داد که اکثر باکتری های جدا شده در مقابل آنتی بیوتیکهای معمول مورد استفاده مقاوم بودند لذا بهترین روش انتخاب دارو برای این بیماران انجام کشت بافتی و تعیین الگوی مقاومت میکروبی می باشد.


فاطمه رنجکش، شکوه السادات حاج سید ابوترابی، جمیله کجینه باف، فرشته عباسی،
دوره 10، شماره 4 - ( زمستان 1389 )
چکیده

  زمینه و هدف : پره­اکلامپسی یکی از علل مهم مرگ و میر مادر و نوزاد در تمام دنیا است. اما علت اصلی آن هنوز ناشناخته می­باشد. کاهش و افزایش فلزات نادر می­تواند به عنوان یک عامل زیان­آور در بارداری باشد. این مطالعه به منظور ارزیابی وضعیت مس در زنان باردار پراکلامپتیک انجام شد.

  روش­کار : 95 زن باردار پره­اکلامپتیک (مورد) و 92 نفر زن باردار سالم (شاهد) در این مطالعه مورد-شاهدی شرکت داشتند. مس سرم و ادرار 24 ساعته آنها به روش اسپکتروفتومتری جذب اتمی اندازه­گیری شد. داده­ها پس از جمع­آوری با آزمون های تی، کای دو و همبستگی پیرسون تحلیل شدند.

  یافته­ها : غلظت مس سرم و ادرار 24 ساعته در گروه پره­اکلامپسی بطور معنی­داری بیشتر از غلظت مس سرم و ادرار 24 ساعته در گروه باردار با فشارخون طبیعی بود (000/0> p ). اما ارتباطی بین شدت پره­اکلامپسی و غلظت مس سرم و ادرار 24 ساعته بدست نیامد.

  نتیجه گیری : نتایج این مطالعه ارتباط بین افزایش غلظت مس سرم و ادرار با پره اکلامپسی را مطرح می­کند. اما این افزایش نمی­تواند بیانگر شدت پره­اکلامپسی باشد با بررسی­های بیشتر می­توان از این تست برای پیشگویی پره­اکلامپسی استفاده کرد.


هرمز عظیمی، شعله خادم عباسی،
دوره 11، شماره 3 - ( پاییز 1390 )
چکیده

زمینه و هدف: اولین جراحی کله سیستکتومی به روش لاپاروسکوپی در سال 1985 انجام شد و در حال حاضر بیش از 90% جراحیهای کله سیستکتومی در کشورهای پیشرفته به روش لاپاروسکوپیک انجام می شود. این روش یکی از شایعترین جراحی های الکتیو محسوب می شود. هدف از انجام این مطالعه بررسی اولین گروه بیماران تحت لاپاروسکوپیک کله سیستکتومی در استان اردبیل در دو بیمارستان آرتا و سبلان که توسط یک جراح تحت عمل قرار گرفته اند، می باشد تا فراوانی و نوع عوارض ایجاد شده بعد از عمل در این روش و میزان تبدیل به جراحی باز مورد بررسی قرار گیرد.
روش کار: در این مطالعه که به روش توصیفی - تحلیلی صورت گرفت، 200 بیمار (176 نفر زن و 24 نفر مرد) که با تشخیص قطعی کله سیستیت (سنگ کیسه صفرای علامتدار) از مهر ماه 1385 تا اول سال 1388 تحت عمل لاپاروسکوپیک کله سیستکتومی قرار گرفته بودند، وارد مطالعه شدند و اطلاعات به وسیله پرسشنامه (تا 6 ماه بعد از جراحی) جمع آوری شد. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارSPSS و آزمون مجذور کای صورت گرفت و 05/0 > P به عنوان معنی دار در نظر گرفته شد.
یافته ها: میانگین سن بیماران 6/44 سال بود. در تشخیص های نهایی، 168 نفر (84%) کله سیستیت مزمن و 32 نفر (16%) کله سیستیت حاد داشتند. فقط 8 نفر (4%) تبدیل به جراحی باز شد. هشت مورد (4%) دچار عوارض ارگانیک شدند که شامل: 4 مورد (2%) ایکتر بعد عمل، 1 مورد (5/0%) تب بعد از عمل، یک مورد (5/0%) لیک صفراوی، یک مورد (5/0%) نشت مختصر مواد خونابه ای از محل عمل و یک مورد (5/0%) مربوط به افزایش آنزیم های کبدی بدون علائم دیگر بود. از میان عوامل خطر تبدیل به جراحی باز، بین کله سیستیت حاد و جنسیت مرد با تبدیل به جراحی باز ارتباط معنی دار دیده شد. در مورد میزان رضایتمندی بعد از عمل، 5/89% رضایت کامل، 5/2% نارضایتی کامل و 8% نارضایتی نسبی داشتند. هیچ مورد مرگ و میر دیده نشد.
نتیجه گیری: کله سیستکتومی لاپاراسکوپیک بعنوان روش انتخابی و استاندارد درمان سنگ های کیسه صفرا دارای مزایای بسیار بالایی می باشد ولی در کنار آن یک سری عوارض وجود داشته که اکثریت این عوارض با درمان طبی و بدون نیاز به جراحی قابل درمان و کنترل می باشد در ضمن در تبدیل کله سیستکتومی لاپاراسکوپیک به جراحی باز عواملی مرتبط بوده مانند جنسیت مذکر، کله سیستکتومی حاد و تبحر و مهارت جراح که با کنترل این عوامل در حد امکان می توان تبدیل به جراحی باز را بیش از پیش کاهش داد.

بهنود عباسی، مسعود کیمیاگر، شهریار شهیدی، مینو محمد شیرازی، خسرو صادق نیت، مهدی هدایتی، بهرام رشید خانی،
دوره 13، شماره 2 - ( تابستان 1392 )
چکیده

  زمینه و هدف: همراه با پیشرفت هایی که در زمینه بهداشت عمومی و کنترل بیماریهای عفونی بدست آمده است، جمعیت جهان از جمله ایران به سوی پیر شدن پیش می رود و نگرانی ها در مورد بیماری های شایع در سالمندی درحال افزایش است. در نتیجه این نگرانی ها، وزارت بهداشت ایران همگام با سازمان بهداشت جهانی، "سلامت و سالمندی" را به عنوان شعار بهداشتی سال 1391 اعلام کرده است. اختلالات روانی از جمله فراوانترین اختلالات سالمندان اند. مطالعات پیشین به وجود رابطه ای دوطرفه بین برخی اختلالات روانی و بیخوابی اشاره می کنند. همچنین شواهدی مبنی بر نقش منیزیم در بهبود اختلالات عصبی – روانی و بیخوابی وجود دارد. هدف این مطالعه، بررسی تأثیر مکمل‌ یاری منیزیم بر شاخص های اختلالات روانی در سالمندان مبتلا به بیخوابی بود.

  روش کار: این پژوهش به شیوه کارآزمایی بالینی تصادفی دوسوکور انجام شده است. ابتدا 46 سالمند مبتلا به بیخوابی به دو گروه مکمل منیزیم و دارونما تقسیم شدند و به مدت 8 هفته تحت مداخله با روزانه mg 500 منیزیم عنصری یا دارونما قرار گرفتند. در ابتدا و انتهای مطالعه پرسشنامه های SCL-90-R و ISI تکمیل و غلظت منیزیم و کورتیزول سرم اندازگیری شد. عوامل مخدوشگر انتروپومتریک، مقادیر دریافت منیزیم، کلسیم، پتاسیم، کافئین رژیم غذایی با پرسشنامه یادآمد 24 ساعته خوراک به مدت سه روز بدست آمد. آنالیزهای غذایی با نرم افزار N4 و آنالیزهای آماری با نرم افزار SPSS19 انجام شد.

  یافته ها: تفاوت معنی داری در متغیر های زمینه ای در ابتدای مطالعه بین دو گروه مورد مطالعه مشاهده نشد. انجام این مداخله به میزان معنی داری باعث بهبود GSI ، PST ، PSDI ، ISI ، امتیاز شکایت جسمانی، افسردگی، اضطراب، روان پریشی و کاهش غلظت کورتیزول سرم در گروه مکمل منیزیم نسبت به دارونما شد. در حالی که نمره مقیاس های وسواس، حساسیت فردی، پرخاشگری، ترس مرضی، تصورات پارانوئید و غلظت منیزیم سرم تفاوت معنی داری را نشان ندادند.

  نتیجه گیری: مکمل یاری منیزیم می تواند با بهبود برخی شاخص های سلامت روانی و تصحیح بیخوابی باعث افزایش سلامت روانی در سالمندان مبتلا به بیخوابی شود.


مسلم عباسی، پرویز پرزور، کاظم معاضدی، طاهر اصلانی،
دوره 15، شماره 1 - ( بهار 1394 )
چکیده

زمینه و هدف: بیماران مبتلا به پراشتهایی عصبی ممکن است دچار تصویر ذهنی مختل از بدنشان و ترس زیاد نسبت به افزایش وزن باشند. هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان پذیرش و تعهد بر بهبود تصویر بدنی دانش آموزان دختر مبتلا به پراشتهایی عصبی بود.
روش کار: این پژوهش شبه آزمایشی و از نوع  پیش‌آزمون و پس‌آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه‌ی دانش‌آموزان دختر مبتلا به پراشتهایی عصبی 12-16 ساله شهر اردبیل بود که در سال تحصیلی 93-1392 در شهر اردبیل مشغول به تحصیل بودند. به منظور انتخاب نمونه، ابتدا 400 دانش آموز به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای از جامعه آماری انتخاب شدند. سپس از بین افراد دارای پراشتهایی عصبی، 40 آزمودنی به صورت تصادفی ساده انتخاب و به صورت تصادفی در گروه های آزمایش (پذیرش و تعهد درمانی) و گروه گواه گمارده شدند. گروه آزمایش در 8 جلسه به صورت گروهی تحت درمان  پذیرش و تعهد قرار گرفتند.  برای جمع آوری داده ها، از پرسشنامه عادات خوردن و پرسشنامه تصویر بدنی استفاده شد. داده های پژوهش با روش تحلیل کواریانس تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: نتایج آزمون تحلیل کواریانس نشان داد که درمان پذیرش و تعهد باعث افزایش نمره تصویر بدنی و کاهش علائم پراشتهایی عصبی آزمودنی های گروه آزمایش نسبت به گروه گواه در مرحله پس آزمون شده است (p< 0/001).
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که پذیرش و تعهد درمانی از طریق راهبردهای درمانی خود، موجب کاهش پرخوری عصبی و بهبود تصویر بدنی در افراد تحت درمان می شود. لذا استفاده از این روش درمانی برای مبتلایان به پراشتهایی عصبی در جامعه دختران ایرانی پیشنهاد می شود.


فرشته عزتی قادی، کیان آقاعباسی، ناهید عسکری، عبدالله رمضانی قرا، مسعود ترک زاده ماهانی،
دوره 19، شماره 4 - ( زمستان 1397 )
چکیده

زمینه و هدف: سرطان یکی از عوامل اصلی مرگ و میر در دنیا است. این تحقیق به منظور بررسی اثرات سمیت سلولی عصاره هیدروالکلی برگ دغدغک بر روی رده­های سلول­های سرطانی سینه و پروستات و اثر افزایشی آن با دوکسوروبیسین انجام گرفت.
روش­ کار: عصاره هیدروالکلی برگ دغدغک با روش خیساندن و حلال­ اتانول ­70% تهیه شد. غلظت­های10­، 7/5، 5، 2/5، 1/25، 0/625،   0/312و 0/156 میلی ­گرم بر میلی ­لیتر از عصاره و غلظت­های 20،80، 320 و640 نانومولار از دوکسوروبیسین تهیه شد و اثر هم­افزایی غلظت 20 نانومولار دارو و غلظت 0/156میلی­گرم بر میلی­ لیتر عصاره مورد بررسی قرار گرفت. رده­های سلولی سرطان پستان (MCF7)، پروستات (LNCaP) و فیبروبلاست (SKM) کشت داده شدند. تست MTT جهت بررسی اثرات سمیت سلولی عصاره بر روی رده­ های سلولی در مدت 24­، 48 و 72 ساعت انجام گرفت و میزان آپوپتوز در رده­ های سلول­های سرطانی از روش Annexin/PI سنجش شد.
یافته­ ها­: عصاره ­ها دارای سمیت سلولی بودند و درصد زنده ­مانی سلول­های سرطانی نسبت به فیبروبلاست کم­تر بود، در مدت زمان­های مختلف، غلظت­10 میلی­گرم بر میلی­ لیتر عصاره بیشترین اثر مهار رشد روی سرطان پستان و پروستات نشان داد، اثر ترکیبی عصاره و دارو در هیچ یک از رده ­های سلولی نسبت به کنترل در سطح 1 درصد معنی­ دار نبود. نتایج Annexin/PI نشان­داد میزان آپوپتوز اولیه، تاخیری و نکروز در رده­های سلولی تیمار شده نسبت به بدون تیمار افزایش داشته است.
نتیجه­گیری: عصاره هیدروالکلی برگ دغدغک توانایی مهار رشد سلول­های سرطانی و القاء آپوپتوزیس سلول­های سرطانی سینه و پروستات را دارد.
عزیز همایونی راد، حمیده فتحی زاوشتی، نازلی درود، نیر شهبازی، امین عباسی،
دوره 19، شماره 4 - ( زمستان 1397 )
چکیده

زمینه و هدف: ارتباط مسقیم بین حضور میکروبیوتای مفید، توسعه عملکرد سیستم ایمنی و حفظ هومئوستازیس وجود دارد. از این­رو مصرف غذاها یا مکمل­های حاوی ترکیبات پست­بیوتیک­، از مهم­ترین راهبردها برای تعدیل توازن میکروبیوتا و بهبود وضعیت سلامت میزبان محسوب می­شود. در این بررسی، مروری بر مفهوم پست­بیوتیک­ها و نقش بالینی آن­ها در سلامت میزبان انجام گرفته است.
روش کار: مقالات مرتبط با موضوع مطالعه در پایگاه­های اطلاعاتیISI Web of Knowledge, PubMed/Medline, Scopus  و  Google Scholarجستجو شدند و مطالعاتی که اثرات پست­بیوتیک­ها را در بیماری­ها بررسی کرده بودند، وارد مطالعه شدند.
یافته­ ها: طبق شواهد موجود، پست­بیوتیک­ها در مقایسه با سلول­های پروبیوتیک والد خود نیازی به زنده­مانی نداشته و میتوانند اثرات سلامت­بخش مشابه پروبیوتیک­ها را ایجاد کنند. همچنین تولید و به کارگیری آن­ها در سیستم­های تحویل مختلف، مقرون به صرفه­تر می­باشد که این اهمیت پست­بیوتیک­ها را از جنبه­های تکنولوژیکی، بالینی و اقتصادی آشکار میکند. این ترکیبات دارای فعالیت­های زیستی از جمله فعالیت تعدیل­کنندگی سیستم ایمنی، ضد میکروبی، ضد التهابی، آنتیاکسیدانی و ضد تکثیر سلولی بوده و می­توانند در تعدیل عملکرد سیستم ایمنی، بهبود روش­های درمانی و کاهش اثرات نامطلوب آن­ها در برخی موارد اختلالات گوارشی و بیماری­های مزمن نقش موثری ایفا کنند. 
نتیجه­ گیری: پست­بیوتیک­ها را می­توان به عنوان راهبردی نوین در طیف وسیعی از محصولات دارویی جهت اهداف پیشگیری یا بهبود روش­های درمانی و همچنین در محصولات غذایی جهت به تاخیر زمینه و هدف: ارتباط مسقیم بین حضور میکروبیوتای مفید، توسعه عملکرد سیستم ایمنی و حفظ هومئوستازیس وجود دارد. از این­رو مصرف غذاها یا مکمل­های حاوی ترکیبات پست­بیوتیک­، از مهم­ترین راهبردها برای تعدیل توازن میکروبیوتا و بهبود وضعیت سلامت میزبان محسوب می­شود. در این بررسی، مروری بر مفهوم پست­بیوتیک­ها و نقش بالینی آن­ها در سلامت میزبان انجام گرفته است.
روش کار: مقالات مرتبط با موضوع مطالعه در پایگاه­های اطلاعاتیISI Web of Knowledge, PubMed/Medline, Scopus  و  Google Scholarجستجو شدند و مطالعاتی که اثرات پست­بیوتیک­ها را در بیماری­ها بررسی کرده بودند، وارد مطالعه شدند.
یافته­ ها: طبق شواهد موجود، پست­بیوتیک­ها در مقایسه با سلول­های پروبیوتیک والد خود نیازی به زنده­مانی نداشته و میتوانند اثرات سلامت­بخش مشابه پروبیوتیک­ها را ایجاد کنند. همچنین تولید و به کارگیری آن­ها در سیستم­های تحویل مختلف، مقرون به صرفه­تر می­باشد که این اهمیت پست­بیوتیک­ها را از جنبه­های تکنولوژیکی، بالینی و اقتصادی آشکار میکند. این ترکیبات دارای فعالیت­های زیستی از جمله فعالیت تعدیل­کنندگی سیستم ایمنی، ضد میکروبی، ضد التهابی، آنتیاکسیدانی و ضد تکثیر سلولی بوده و می­توانند در تعدیل عملکرد سیستم ایمنی، بهبود روش­های درمانی و کاهش اثرات نامطلوب آن­ها در برخی موارد اختلالات گوارشی و بیماری­های مزمن نقش موثری ایفا کنند. 
نتیجه­ گیری: پست­بیوتیک­ها را می­توان به عنوان راهبردی نوین در طیف وسیعی از محصولات دارویی جهت اهداف پیشگیری یا بهبود روش­های درمانی و همچنین در محصولات غذایی جهت به تاخیر زمینه و هدف: ارتباط مسقیم بین حضور میکروبیوتای مفید، توسعه عملکرد سیستم ایمنی و حفظ هومئوستازیس وجود دارد. از این­رو مصرف غذاها یا مکمل­های حاوی ترکیبات پست­بیوتیک­، از مهم­ترین راهبردها برای تعدیل توازن میکروبیوتا و بهبود وضعیت سلامت میزبان محسوب می­شود. در این بررسی، مروری بر مفهوم پست­بیوتیک­ها و نقش بالینی آن­ها در سلامت میزبان انجام گرفته است.
روش کار: مقالات مرتبط با موضوع مطالعه در پایگاه­های اطلاعاتیISI Web of Knowledge, PubMed/Medline, Scopus  و  Google Scholarجستجو شدند و مطالعاتی که اثرات پست­بیوتیک­ها را در بیماری­ها بررسی کرده بودند، وارد مطالعه شدند.
یافته­ ها: طبق شواهد موجود، پست­بیوتیک­ها در مقایسه با سلول­های پروبیوتیک والد خود نیازی به زنده­مانی نداشته و میتوانند اثرات سلامت­بخش مشابه پروبیوتیک­ها را ایجاد کنند. همچنین تولید و به کارگیری آن­ها در سیستم­های تحویل مختلف، مقرون به صرفه­تر می­باشد که این اهمیت پست­بیوتیک­ها را از جنبه­های تکنولوژیکی، بالینی و اقتصادی آشکار میکند. این ترکیبات دارای فعالیت­های زیستی از جمله فعالیت تعدیل­کنندگی سیستم ایمنی، ضد میکروبی، ضد التهابی، آنتیاکسیدانی و ضد تکثیر سلولی بوده و می­توانند در تعدیل عملکرد سیستم ایمنی، بهبود روش­های درمانی و کاهش اثرات نامطلوب آن­ها در برخی موارد اختلالات گوارشی و بیماری­های مزمن نقش موثری ایفا کنند. 
نتیجه ­گیری: پست­بیوتیک­ها را می­توان به عنوان راهبردی نوین در طیف وسیعی از محصولات دارویی جهت اهداف پیشگیری یا بهبود روش­های درمانی و همچنین در محصولات غذایی جهت به تاخیر
مهدی امینی، احمد عبدی، آسیه عباسی دلویی،
دوره 20، شماره 1 - ( بهار 1399 )
چکیده

زمینه و هدف: پروتئین‌های خانواده لیپوکالین، آدیپوکاین‌هایی هستند که با چاقی، دیابت نوع 2 (T2D) و سندرم متابولیک همراه هستند. تمرین ورزشی و ترکیبات فعال گیاهان دارای اثرات ضددیابتی بوده و می‌توانند در درمان T2D استفاده شوند. در این مطالعه اثر تمرین ورزشی و خیار تلخ بر رتینول متصل شونده به پروتئین 4 (RBP4)، پروتئین متصل به اسیدچرب-4 (FABP4) و لیپوکالین-2 (LCN2) در مردان T2D بررسی شد.
روش کار: در این مطالعه کارآزمایی بالینی، 36 نفر مرد T2D  تهرانی انتخاب و به­طور تصادفی به چهار گروه (کنترل، خیارتلخ، تمرین و تمرین+خیار تلخ) تقسیم شدند. گروه­های تمرین به­مدت هشت هفته، هر هفته سه جلسه (با شدت 40 تا 70 درصد ضربان قلب ذخیره و مدت 15 تا 45 دقیقه) در برنامه تمرینی هوازی فزاینده شرکت کردند. گروه­های خیار تلخ و تمرین+ خیار تلخ، 2000 میلی­گرم پودر خشک میوه خیار تلخ را به مدت هشت هفته (دوبار در روز قبل از صبحانه و شام) مصرف نمودند. دو روز قبل و بعد از اجرای پروتکل، در حالت ناشتا خون­گیری انجام شد. داده ها با استفاده از آزمون تی مستقل و ANOVA در سطح معنی‌داری 0/05 <pآزمون شد.
نتایج: نتایج نشان داد که میزان RBP4، FABP4 و LCN2 در گروه‌های تجربی کاهش معنی‌داری داشت (0/0001 <p). همچنین میزان RBP4، FABP4 و LCN2 در گروه تمرین+ خیار تلخ نسبت به گروه تمرین و خیار تلخ کاهش معنی‌داری داشت (0/05 <p).
نتیجه‌گیری: تمرین‌هوازی و خیار تلخ با کاهش لیپوکالین‌ها می‌تواند منجر به کاهش التهاب در افراد T2D ‌شود. علاوه بر این، تمرین هوازی همراه با خیار تلخ اثر بهتری داشت.
عزیز همایونی راد، پروین اروج زاده، امین عباسی،
دوره 20، شماره 2 - ( تابستان 1399 )
چکیده

زمینه و هدف: محصولات لبنی پروبیوتیک از جمله غذاهای فراسودمند هستند که تاکنون تأثیر مثبت آن­ها بر سلامت مصرف کنندگان توسط شواهد علمی به تأیید رسیده است. ماست به عنوان یکی از غذاهای فراسودمند لبنی پر طرفدار در ایران مطرح است که جای دادن پروبیوتیک­ها در آن می‌تواند منجر به بهبود ویژگی­های میکروبیولوژیک و حسی محصول شده و متعاقباً نقش حیاتی در ارتقا وضعیت سلامت جامعه داشته باشد. هدف از این مطالعه، بررسی تأثیر مخمر پروبیوتیک کلورومایسس مارکسیانوس بر ویژگی­های میکروبیولوژیک و حسی ماست پروبیوتیک طی نگهداری یخچالی است.
روش کار: در مطالعه حاضر از مخمر کلورومایسس مارکسیانوس PTCC=5189 برای تولید ماست پروبیوتیک و آسپرژیلوس پارازیتیکوسPTCC=5018 (IR 63)  و پنی­سیلیوم نوتاتوم PTCC=5074 به عنوان عوامل بیماری­زا شناخته شده و دخیل در فساد ماست در شرایط آزمایشگاهی استفاده گردید. تغییرات شمار مخمر پروبیوتیک و گونه­های عامل فساد و همچنین مقبولیت حسی نمونه‌ها طی 28 روز نگهداری در دمای 4 درجه‌ی سانتی­گراد ارزیابی و با نمونه شاهد مقایسه شد.  
یافته­ها: جمعیت هر دو گونه عامل ایجاد فساد طی نگهداری یخچالی، تحت تأثیر حضور کلورومایسس مارکسیانوس به صـــورت معنی­داری کاهش یافت (0/01< p). تعداد کلورومایســـس مارکســـیانوس پس از 28 روز نگهداری، با تــعداد log CFU/g 7/35 در حد مطلوب و توصیه شده فدراسیون بین‌المللی لبنیات قرار داشت. نتایج ارزیابی حسی بیانگر این است که پس از 28 روز نگهداری یخچالی، ماست معمولی پذیرش بیشتری نسبت به ماست پروبیوتیک داشت هرچند این اختلاف معنی­ دار نبود.
نتیجه ­گیری: کلورومایسس مارکسیانوس تأثیر چشم­گیری در بهبود ویژگی‌های میکروبیولوژیک داشته و می­تواند در فرمولاسیون و تولید ماست پروبیوتیک با قابلیت نگهداری بالا و مقبولیت حسی قابل قبول مورد استفاده قرار گیرد
فائزه عباسی، رحمت‌اله پرندین، پویا پورنقی،
دوره 22، شماره 2 - ( تابستان 1401 )
چکیده

زمینه و هدف: پاتوفیزیولوژی بیماری افسردگی بسیار پیچیده‌ است. میوه نسترن کوهی حاوی ترکیبات مختلف آنتی‌اکسیدانت است. هدف این مطالعه بررسی اثر ضد افسردگی و ضد اضطرابی عصاره آبی الکلی میوه نسترن کوهی در موش‌های سوری نر در آزمون‌های رفتاری شنای اجباری، معلق ماندن دم، ماز و تست ترجیح ساکارز و همچنین آزمون‌های بیوشیمیایی نظیر ظرفیت آنتی‌اکسیدان و میزان مالون‌دی‌آلدهید بود. نسترن کوهی با داشتن مقادیر بالای ویتامین C دارای اثرات ضدافسردگی و اضطرابی می‌باشد.
روش کار: در این مطالعه تجربی، تعداد60 سر موش نر سوری به پنج گروه 12 تایی شامل گروه‌ شاهد، گروه بیسفنول‌آ و سه گروه تحت درمان با بیسفنول‌آ خوراکی با دوز 125 میلی‌گرم بر کیلوگرم در روز و عصاره آبی الکلی میوه نسترن کوهی با دوز‌های 100، 200، 400 میلی‌گرم بر کیلو‌گرم در روز از روز 50 تا 120 پس از تولد تجویز شد. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزارSPSS ، آنالیز واریانس یکطرفه در سطح معناداری 0/05 >p  تجزیه و تحلیل شدند.
یافته‌ها: یافته‌های به‌دست آمده نشان داد که بیسفنول‌آ مدت زمان بی‌حرکتی را در آزمون شنای اجباری و معلق ماندن دم به‌طور معناداری افزایش داد. عصاره در سطح 400 میلی‌گرم بر کیلوگرم در هردو آزمون مدت زمان بی‌حرکتی را کاهش داد. بیسفنول‌آ ظرفیت آنتی‌اکسیدانی سرم و مغز را به‌طور معناداری کاهش داد. عصاره در سطح 400 میلی‌گرم بر کیلوگرم هردو ظرفیت آنتی‌اکسیدانی مغز وسرم را به طور معناداری افزایش داد.
نتیجه‌گیری: یافته‌های حاصل از این تحقیق نشان داد که میوه نسترن‌کوهی اثرات آنتی‌اکسیدانی‌ دارد و با کاهش معنادار ظرفیت آنتی اکسیدانی و مدت زمان بی‌حرکتی در موش‌های سوری تحت درمان با عصاره، دارای اثرات ضد افسردگی و اضطرابی می‌باشد.
 
سجاد کرمانی، آسیه عباسی دلوئی، احمد عبدی، ایوب سعیدی،
دوره 22، شماره 3 - ( پاییز 1401 )
چکیده

زمینه و هدف: شواهد اخیر نشان می­دهد که پروتئین ­های مورفوژنتیک استخوان (BMPs) در تنظیم بافت چربی نقش دارند. هدف از این تحقیق، مقایسه تاثیر سه روش تمرین مقاومتی بر پروتئین مورفوژنتیک استخوان-2 و پروفایل لیپیدی در مردان چاق بود.
روش کار: در یک کارآزمایی نیمه تجربی، 44 مرد چاق (23-32 سال) انتخاب و به ­صورت تصادفی به چهار گروه شامل کنترل، تمرین مقاومتی تناوبی، تمرین مقاومتی سنتی و تمرین مقاومتی دایره­ ای تقسیم شدند. تمرین مقاومتی تناوبی، سنتی و دایره­ای با شدت 50 درصد تکرار بیشینه و زمان استراحت فعال، 3 جلسه در هفته و به مدت 12 هفته انجام شد. سطح پروتئین مورفوژنتیک استخوان-2 (BMP-2) سرم با استفاده از کیت و به ­روش الایزا اندازه­ گیری شد. داده­ها به روش آزمون t همبسته، آنالیز واریانس یک­ طرفه و آزمون تعقیبی توکی در سطح معنی­ داری0/05 <p تجزیه و تحلیل شد. 
 یافته‌ها: نتایج نشان داد که تمرین مقاومتی سنتی، دایره ­ای و تناوبی با کاهش معنی­ دار غلظت BMP-2، LDL، کلسترول و تری­گلیسرید در گروه­های تمرین مقاومتی تناوبی، سنتی و دایره ­ای و افزایش معنی­ دار غلظت HDL در گروه­های تمرین مقاومتی تناوبی و دایره­ای نسبت به پیش آزمون همراه بود (0/001>p). میزان BMP-2 در گروه تمرین مقاومتی تناوبی نسبت به گروه تمرین مقاومتی سنتی به ­طور معنی­ داری کمتر بود(0/001>p). میزان HDL و LDL، کلسترول و تریگلیسرید در مردان چاق در گروه­های تمرین مقاومتی تناوبی و دایره ­ای نسبت به گروه تمرین مقاومتی سنتی به ترتیب به ­طور معنی­ داری بیشتر و کمتر بود (0/001>p).
نتیجه‌گیری: 12 هفته تمرین مقاومتی تناوبی، دایره ­ای و سنتی با کاهش BMP-2 و بهبود پروفایل لیپیدی در مردان چاق همراه بود و تمرین مقاومتی تناوبی ممکن است بتواند بر BMP-2 و پروفایل لیپیدی در مردان چاق مؤثرتر ­باشد.
 
محمد جعفرزاده، داود ادهم، فاطمه دانا، عباس عباسی قهرمانلو، حسین شریفی، جواد ابیشوند، رضا ابراهیم اوغلی، اسلام مرادی اصل،
دوره 23، شماره 1 - ( بهار 1402 )
چکیده

زمینه و هدف: عفونت ویروسی هپاتیت ب یکی از مهمترین چالش­های سلامت عمومی می­باشد. مطالعه حاضر به منظور ارائه آمار توصیفی از موارد عفونت ویروسی هپاتیت ب شناسایی شده در استان اردبیل انجام گرفت.
روش کار: در این مطالعه گذشــته نگر طولی، پایگاه داده­ای نظام پایــش بیماری هپاتیت استان اردبیل برای بازه زمانی 1397-1393 مورد بررسی قرار گرفت. فراوانی عفونت­های ویروسی هپاتیت ب بر اساس سن، جنسیت، وضعیت تاهل، محل سکونت، علائم اولیه، و نیز منابع شناسایی کننده ارائه گردید. همچنین روند تغییرات در تعداد موارد شناسایی شده در طول زمان با استفاده از سری های زمانی مورد بررسی قرار گرفت.
یافته­ ها: تعداد 817 مورد ابتلا به هپاتیت ب با میانگین سنی 43/1 سال گزارش گردید. غالب افراد مرد بودند (503 نفر، 61/5%). تعداد موارد شناسایی شده با گذشت زمان روند کاهشی داشت. عمده عفونت­ها بدون علامت بودند (87/5%). نزدیک به 90 درصد از مبتلایان متاهل بودند و افراد ساکن در مناطق شهری بیشترین موارد شناسایی شده را به خود اختصاص دادند (598 نفر، 73/2%). بیشتر تستهای تشخیصی به صورت داوطلبانه (219 نفر، 26/8%) و یا در راستای مراقبتهای حاملگی (109 نفر، 13/3%) انجام گرفته بود. بیشترین موارد توسط شبکه بهداشت (292 نفر، 35/7%) و سازمان انتقال خون (190 نفر، 23/2%) شناسایی و گزارش شده بودند.
نتیجه ­گیری: تصمیم ­گیران حوزه سلامت استان می­ توانند از نتایج این مطالعه به عنوان منبعی برای تصمیم گیری­های مبتنی بر شواهد در راستای مدیریت صحیح و اثر بخش این بیماری استفاده نمایند.
Corresponding Author:
Eslam moradi-Asl, Department of Public Health, School of Health, Ardabil University of Medical Sciences, Ardabil, Iran.
google scholar
pubmed


صفحه 1 از 1     

مجله دانشگاه علوم پزشکی اردبیل Journal of Ardabil University of Medical Sciences
Persian site map - English site map - Created in 0.19 seconds with 44 queries by YEKTAWEB 4623