|
|
|
|
جستجو در مقالات منتشر شده |
|
|
4 نتیجه برای شیخکانلوی میلان
حمید شیخکانلوی میلان، دوره 12، شماره 3 - ( پاییز 1391 )
چکیده
زمینه و هدف: نقش ساقه مغز بخصوص ناحیه منقاری- شکمی- میانی بصلالنخاع یا Rostral Ventromedial Medulla (RVM) مدتهاست که ازنظر کنترل درد مد نظر بوده است، در این میان نقش ماده خاکستری دور قناتی (PAG) و ناحیه منقاری ـ شکمی ـ میانی بصلالنخاع ( RVM ) در ایجاد ضددردی اثبات شده است. علاوه بر این در آزمایشات انجام گرفته، معلوم شده که RVM از هسته میخی شکل یا Cuneiformis (CnF) نیز پیامهای عصبی دریافت میکند و احتمال میرود که هسته CnF نیز دارای مکانیسمی مشابه PAG باشد. بنابراین در این طرح مطالعاتی، سعی شده است نقش هسته CnF و مسیرهای مربوط به سیستم گاباارژیک در امر ضددردی بررسی گردد. روش کار: موشها توسط داروی تیوپنتال بیهوش شدند. با استفاده از دستگاه استریوتاکس و اطلس پاکسینوس، نقطه موردنظر (هسته CnF ) در روی جمجمه مشخص گردید. بعد از یک هفته از زمان جراحی، موشها برای انجام آزمایش آماده شدند. حیوانات به سه گروه تقسیم شدند. ابتدا برای تعیین گروه کنترل، 5/0 میکرولیتر سالین نرمال به داخل هسته CnF تزریق گردید. سپس به روش وابسته به دوز، داروی بیکوکولین به عنوانآنتاگونیست (گیرندههای GABAA ) در حد نانوگرم به داخل هسته CnF تزریق و سپس به روش وابسته به دوز، داروی بیکوکولین به عنوانآنتاگونیست (گیرندههای GABAA ) به داخل هسته CnF تزریق گردید یافتهها: نتایجی نشان دهنده نقش هسته CnF در ایجاد بیدردی میباشد. چون موقعی که داروی بیکوکولین تزریق میگردید زمان تأخیر پسکشیدن دم موش (به عنوان شاخص احساس درد) افزایش مییافت که مؤید احساس بیدردی در موش متعاقب تزریق آنتاگونیست گیرندههای GABAA میباشد. علاوه بر این تزریق داروی بیکوکولین به روش وابسته به دوز (با افزایش دوز دارو)، زمان تأخیر پسکشیدن دم را بیشتر افزایش داد. نتیجه گیری: بر اساس نتایج مطالعه حاضر، هسته CnF نقش مؤثری در کنترل درد دارد و در این بین مسیرهای گاباارژیک نیز نقش اساسی در ایجاد حالت بیدردی دارند .
شیرین حیدری تجدد، نوروز نجف زاده، مینا مهدوی راد، حمید شیخکانلوی میلان، حسین کلارستاقی، وحید نجاتی، دوره 15، شماره 2 - ( تابستان 1394 )
چکیده
زمینه و هدف: سلول های بنیادی فولیکول مو چند توان هستند و چندین نوع سلول بنیادی در ناحیه بالج فولیکول مو شناسایی شده است. جداسازی دقیق سلول های بنیادی فولیکول مو با استفاده از مارکرهای سطحی یکی از روش های مناسب جهت جایگزینی روش های جداسازی قدیمی محسوب می شود. در این مطالعه از روش جداسازی سلول در میدان آهنربایی برای جداسازی سلول های بنیادی فولیکول مو استفاده شده است.
روش کار: در این مطالعه فولیکول موی سبیل موش سوری نژاد Balb/c در زیر میکروسکوپ معکوس تشریح شد و نواحی حاوی سلول های بنیادی فولیکول مو (بالج) جدا شد و نواحی بالج به مدت 14 روز کشت داده شدند. سلولهای CD34 مثبت با روش جداسازی سلول در میدان آهنربایی و توسط آنتی بادی مونوکلونال CD34 متصل به میکروبید جداسازی شدند و در محیط کشت DMEM/F12 حاوی 10% سرم گاوی کشت داده شدند و تعداد سلول های CD34 با استفاده از لام نئوبار شمارش شدند و در زیر میکروسکوپ فلوروسنت سلول های CD34 مثبت مشاهده شدند.
یافته ها: نتایج این مطالعه نشان داد که جداسازی سلول های بنیادی CD34 مثبت با روش مکس ( MACS ) موفقیتآمیز بوده و 04/1 ± 12 درصد سلول های CD34 مثبت بودند و این سلول ها بعد از یک هفته کشت در محیط کشت زنده ماندند.
نتیجه گیری: یافته این مطالعه نشان داد که روش جداسازی سلولی در میدان آهنربایی باعث افزایش تراکم سلول های بنیادی فولیکول مو در محیط کشت می شود.
یاور محمودزاده، سید اقبال متولی باشی، خیام بامداد، اسلام ذبیحی، حمید شیخکانلوی میلان، نسرین حمیدی، دوره 17، شماره 1 - ( بهار 1396 )
چکیده
مقدمه و هدف: قارچ دنبلان1(TB) دارای بیش از 15 نوع پروتئین، گالیک اسید، کاتچین ها، فلاونوئیدها، تانین ها و سایر ترکیبات نظیر بتاکاروتن و لینولئیک اسید می باشد. برخی از این ترکیبات دارای اثرات آنتی اکسیدانی و آنتی هیپرلیپیدمیک هستند. بنابراین این مطالعه با هدف بررسی اثرات آنتی اکسیدانی و محافظتی این قارچ بر روی آسیب کبدی القا شده به وسیله تتراکلرید کربن انجام گرفت.
روش کار: 30 موش صحرایی نر نژاد ویستار به شکل تصادفی به 5 گروه 6 تایی تقسیم شدند. گروه 1 (گروه کنترل نرمال) و گروه 2 (کنترل CCl4) به مدت 14 روز سرم فیزیولوژی به شکل خوراکی دریافت کردند. گروه 3، 4 و 5 بترتیب دوز های 500، 1000، 1500 میلی گرم بر کیلوگرم عصاره ی متانولی TB را به مدت 14روز قبل از تزریق تتراکلرید کربن دریافت کردند.در چهاردهمین روز، همه گروه ها بجز گروه یک 1/5میلی لیتر بر کیلوگرم تتراکلرید کربن (V/V1:1حل شده در روغن زیتون) به شکل داخل صفاقی دریافت کردند. گروه 1 بجای تتراکلرید کربن 1/5میلی لیتر بر کیلوگرم روغن زیتون در روز چهاردهم دریافت کرد.
یافته ها: تزریق تتراکلرید کربن به موش های صحرایی سبب افزایش فعالیت سرمی ALT، AST، ALP و سطوح سرمی تری گلیسرید،VLDL ،LDL ، کلسترول و گلوکز و کاهش سطحHDL و ظرفیت آنتیاکسیدانی تام 1(TAC) شد. اما پیش درمان با عصاره ی متانولی TB به شکل معنی داری تغییرات ایجاد شده را تعدیل کرد.
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که عصاره متانولی TB می تواند کبد را در مقابل ترکیبات اکسیدان و رادیکال های آزاد تولید شده در اثر متابولیسم تتراکلرید کربن محافظت کند.
محمد امانی، علی حسینی نیا، حمید شیخکانلوی میلان، دوره 23، شماره 1 - ( بهار 1402 )
چکیده
زمینه و هدف: بیماری پارکینسون یک اختلال تخریب کننده نورونی پیشرونده است و شواهد روزافزونی در تأثیر استرس اکسیداتیو به عنوان عامل پاتوژن پیشرفت بیماری پارکینسون وجود دارد. ترکیب کارنوزیک اسید موجود در گیاه رزماری میزان رادیکالهای آزاد مغز را کاهش داده و خطرات ناشی از بیماریهای نورودژنراتیو مغز مانند آلزایمر را کاهش میدهد. لذا پژوهش حاضر اثر گیاه فوق بر بهبود بیماری پارکینسون را مورد بررسی قرار داده است.
روش کار: در این پژوهش از 35 سر موش سوری نر که به پنج گروه هفت تایی تقسیم شدند استفاده شد. گروههای مورد بررسی شامل: گروه کنترل، گروه پارکینسون القا شده توسط سم MPTP و سه گروه درمان با عصاره آبی گیاه رزماری با دوزهای 100، 150 و 200 میلیگرم بر کیلوگرم. نتایج با بررسی پراکسیداسیون لیپیدها، فعالیت سوپراکسید دیسموتاز، سفتی عضلات و میزان نگه داشتن دست بر روی سکو بر اساس سیستمهای امتیازدهی و تست رفتاری چرخش مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافته ها: درمان با رزماری با دوزهای 150و200 میلیگرم بر کیلوگرم میزان فعالیت سوپراکسید دسموتاز، تست سفتی عضلات و رفتار چرخشی حیوانات را بطور معنی داری نسبت به گروه MPTP تغییر داد. همچنین دوز 200 میلیگرم بر کیلوگرم رزماری پراکسیداسیون لیپیدی را بطور معناداری نسبت به گروه MPTP تغییر داد هر چند پراکسیداسیون لیپیدی هنوز نسبت به گروه کنترل بصورت معنادار بالا بود.
نتیجه گیری: این مطالعه نشان داد که عصاره آبی رزمانی به طور وابسته به دوز در دوز mg/kg200 می تواند باعث کاهش علایم پارکینسون و کنترل بیماری شود.
|
|
|
|
|
|