|
|
|
|
جستجو در مقالات منتشر شده |
|
|
4 نتیجه برای شعبانی
حسن عدالت خواه، شهنام عرشی، همایون صادقی، وحید سپهرام، بهرخ محمودزاده، اکبر مرتضی زاده، مسعود شعبانی، دوره 2، شماره 4 - ( زمستان 1381 )
چکیده
زمینه و هدف: شیوع ابتلا به شپش یکی از معیارهای ارزیابی رعایت بهداشت فردی در جوامع می باشد و از جمله بیماری های مهم در بین دانش آموزان است. پدیکولوز سر در مورد دانش آموزان مدارس شبانه روزی از اهمیت به سزایی برخوردار است. هدف ما از این مطالعه تعیین میزان شیوع آلودگی شپشی بین دانش آموزان و عوامل مرتبط با ایجاد پدیکولوز بود. روش مطالعه: این مطالعه به صورت توصیفی تحلیلی و به روش مقطعی بر روی 417 نفر از دانش آموزان مدارس شبانه روزی دخترانه استان اردبیل که بصورت نمونه گیری سیستماتیک انتخاب شده بودند انجام گرفت. تشخیص پدیکولوز بصورت مشاهده چشمی مستقیم غیر مسلح توسط پزشکان عمومی آموزش دیده انجام شد. داده ها توسط پرسشنامه جمع آوری و با استفاده از نرم افزار EPI2000 و SPSS 10 تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: تعداد 116 نفر (8/27%) از دانش آموزان از خارش سر شکایت داشتند.2/41% از دانش آموزان بدلایل مختلف اصلا در مدرسه حمام نمی کردند و تنها 2/45% از دانش آموزان یک بار یا بیشتر در هفته در مدرسه حمام می کردند. در پاسخ به این سوال که آیا در مدرسه شما حمام وجود دارد 3/74% پاسخ مثبت داده بودند و در پاسخ به این سوال که آیا امکان دسترسی به حمام در مدرسه در هر لحظه وجود دارد 6/33% پاسخ مثبت دادنـد. 53 نفـر (7/12%) از دانش آموزان سابقه ابتلا به شپش سر را ذکر نمودند. 21 نفر (5%) سابقه درمان پدیکولوز سر را داشتن ـ د. 119نف ـ ر (5/28%) از دانش آموزان مبتلا به پدیکولوز سر بودند. بین آلودگی به شپش سر و سابقه قبلی بیماری و وجود حمام در منزل ارتباط معنی دار آماری وجود داشت. بین آلودگی به شپش سر و استفاده از لوازم شخصی مشترک مانند شانه یا مقنعه در مدرسه یا منزل ارتباط معنی دار آماری مشاهده نشد. شیوع بیماری در دانش آموزان روستایی بالاتر از شهری بود. نتیجه گیری: برخیمدارس شبانه روزی استان امکانات بهداشتی کافی در محل زیست دانش آموزان را ندارندو شیوع پدیکولوز بین دانش آموزان مدارس شبانه روزی به ویژه دانش آموزان روستایی بالاست.
علی مجید پور، حسن عدالتخواه، سید هاشم سزاوار، نیره امینی ثانی، مسعود شعبانی، علی نعمتی، دوره 3، شماره 3 - ( پاییز 1382 )
چکیده
زمینه و هدف: ارتقای سلامت به عنوان یک اولویت اساسی در سیاست ها و برنامه های بین المللی، ملی، منطقه ای و محلی قرار گرفته است. حفظ و ارتقای سلامت آحاد جامعه منوط به داشتن اطلاعات از ضرورت ها و اولویت های آینده است لذا تعیین اولویت های بهداشتی و تدوین سیاست ها و برنامه های بهداشت عمومی از جمله اقدامات مهم کشور ها و سازمان های ذیربط است.به نظر می رسد بازنگری اساسی در سیستم ارایه خدمات بهداشتی درمانی بر اساس معیارهای ارتقای سلامت به منظور افزایش تاثیرات برنامه های مداخله ای بهداشتی، ترویج کیفیت خدمات بهداشتی و بهبود فعالیت های بهداشت عمومی لازم و ضروری است. روش کار : این پروژه از بهمن ماه سال 1380 آغاز گردید و در ابتدا با سازماندهی دقیق چارت تشکیلاتی آن تعریف گردید.این پروژه دو محور اصلی شامل تحلیل وضعیت موجود سلامت و اولویت بندی را دنبال نمود ، که تحلیل وضعیت موجود از سه طریق بررسی مطالعات انجام یافته قبلی، پژوهش های کیفی و عملیات میدانی صورت گرفت و در آن با 1000 خانوار شهری و 1000 خانوار روستایی در خصوص ابعاد مختلف سلامت اعم از ویژگی های جمعیتی، تغذیه، عوامل خطر، رفتارهای درمانی و غیره مصاحبه به عمل آمد . از افراد بالای 15 سال200 خانوار نمونه خون جهت اندازه گیری پارامترهایی نظیر هموگلوبین، هماتوکریت، قند و لیپیدها اخذ گردید. قد ، وزن و فشار خون تمام افراد بالای 15 سال و قد، وزن و دور بازو برای کودکان کمتر از 6 سال اندازه گ یری شد. پس از جمع آوری اطلاعات و جمع بندی آنها بر اساس معیار علمی امتیازدهی شد و در نهایت فهرست اولویت های پژوهشی دانشگاه در حوزه سلامت تعیین گردید. در تمام مراحل از مشارکت مردم و سایر سازمان ها استفاده گردید. یافته ها: نتایج حاصل از این مطالعه نشان دادکه در استان اردبیل اولویت های پژوهشی عبارتند از مرگ و میر کودکان زیر 5 سال، سوانح و حوادث و ... که در مجموع 34 اولویت مهم در ابعاد مختلف سلامت تعیین گردید. نتیجه گیری: با تو ج ه به ت ج ربه عظیم تعیین اولو یت های پژوهشی از طریق نیازسنجی که برای اولین بار بدین شیوه و با مشارک ـ ت وسیع مردم و سای ـ ر سازمان ها ص ـ ورت گرفت و نیازهای واقعی سلامت مردم مشخص گردید. به نظر می رسد که این کار باید هر چند سال یکبار صورت گیرد و به سایر بخش ها تسری یابد، تا از اتلاف هزینه، زمان و نیروی انسانی جلوگیری شده و تحقیقات به سمت نیازهای واقعی و انجام مداخلات لازم جهت ارتقای سلامت مردم باشد.
منصوره شمسی سوسهاب، علیرضا علمیه، رامین شعبانی، دوره 22، شماره 3 - ( پاییز 1401 )
چکیده
زمینه و هدف: بیماری پارکینسون نوعی اختلال پیشرونده عصبی است که با تخریب نورونهای دوپامینرژیک جسم سیاه همراه است. تمرین بدنی میتواند خطر آسیبهای نورونی را کنترل کند. ترکیبات روغن زیتون، بر فعالیت سیستم کولینرژیک مغزی اثر تعدیلی دارد. مطالعه حاضر با هدف بررسی هشت هفته تمرین ترکیبی مقاومتی هوازی با مصرف روغن زیتون بر تعادل و برخی ژنهای آپوپتوز جسم سیاه مغز در موشهای پارکینسونی انجام شد.
روش کار: تعداد 48 موش صحرایی نر به هشت گروه ششتایی تقسیم شدند. جهت القای پارکینسون از تزریق داخل هیپوکامپی 6- هیدروکسی دوپامین استفاده شد. روغن زیتون روزانه 0/4 میلی لیتر به مدت هشت هفته به موشهای مورد نظر خورانده شد. تمرین هوازی 30 دقیقه روی تردمیل با سرعت 11 متر در دقیقه با شدت 60 تا 65 در صد VO2max انجام شد. تمرین مقاومتی با بالا رفتن از نردبان با وزنه به دم موش با 30 درصد وزن بدن شروع و در انتهای هفته هشتم به 100 درصد وزن بدن رسید. جهت بررسی تعادل موشها از میله تعادل استفاده شد، بیان ژنها با روش Real time-PCR انجام شد. تحلیل آماری با استفاده از آزمون آنالیز واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی تامهن در سطح معنی داری0/05>p انجام شد.
یافته ها: افزایش معنیداری در بیان ژن PINK-1، AKT و کاهش در بیان ژن کاسپاز-3 و p53 در گروه تمرین، تمرین با و بدون مصرف روغن زیتون و روغن ذرت در مقایسه با گروه پارکینسون مشاهده شد (0/001= p). لیکن بین این سه گروه اختلاف معنی داری وجود نداشت .بهبود تعادل در موشهای با تمرین و مصرف روغن زیتون نسبت به گروه پارکینسونی مشاهده شد (0/001= p).
نتیجه گیری: هشت هفته تمرین ترکیبی مقاومتی- هوازی باعث افزایش معنی دار در بیان ژن AKT و PINK1 و کاهش بیان ژن کاسپاز-3 و P53 در موشهای پارکینسونی میشود. همچنین این شیوه تمرینات ورزشی به همراه مصرف روغن زیتون باعث بهبود تعادل در موشهای پارکینسونی میگردد.
محمد رسول میرزائی، شهرام غلامرضائی، رامین شعبانی، دوره 22، شماره 3 - ( پاییز 1401 )
چکیده
زمینه و هدف: افزایشBnip3 و Parkin نقش مهمی در حفظ عملکرد میتوکندری و مهارROS دارد. بین ظرفیت تنفسی میتوکندری با سطوح mRNA پروتئینهای Bnip3 و Parkin آزمودنیها در اثر تمرین، همبستگی مشاهده شده که نشان از نقش بارز دینامیک میتوکندریایی بر بهبود ظرفیت تنفسی دارد. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر هشت هفته تمرین تناوبی با شدت بالا و مصرف مکمل کورکومین بر بیان ژن Bnip3 و Parkin میتوکندریایی کاردیومیوسیت موشهای نر مدل سکته قلبی بود.
روش کار: در مطالعه تجربی حاضر 32 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار از طریق تزریق درون صفاقی ایزوپروترنول (mg/kg 100- دو روز متوالی) به آنفارکتوس میوکارد مبتلا و پس از اطمینان از آنفارکتوس (سنجش تروپونین)، بطور تصادفی به چهار گروه؛ کنترل، تمرین تناوبی با شدت بالا، کورکومین (mg15کورکومین خالص و دی متیل سولفوکساید با غلظت 10% به ازای هر کیلوگرم از وزن بدن پنج روز در هفته بصورت گاواژ) و توام (مکمل+ تمرین) تقسیم شدند. گروههای تمرین و توام، هشت هفته تحت تمرین (10 وهله فعالیت چهار دقیقه ای با شدت 90-85 درصد VO2max) قرار گرفتند. بیان ژن Bnip3 و Parkin به روش Real-time PCRبه دست آمد. ﺩﺍﺩﻩﻫﺎ توسط ﺁﺯﻣﻮن کولموگروف- اسمیرنوف و تحلیل واریانس یک طرفه ﺁﻧﺎﻟﻴﺰ ﺷﺪﻧﺪ.
یافته ها: نتایج نشان داد که بین میانگین گروهها در بیان ژن Bnip3 و Parkin تفاوت معنی داری وجود دارد. نتایج آزمون توکی نشان داد که بیان ژنهای Bnip3و Parkin در گروههای تمرین تناوبی شدید و تمرین- مکمل، بیشتر از گروههای کنترل و مکمل بود. بین گروههای مکمل و کنترل، تفاوت معنی داری وجود نداشت. در واقع استفاده از کورکومین بدون تمرین، تاثیری بر بیان ژن Bnip3 و Parkin نسبت به گروه کنترل نداشت.
نتیجه گیری: این مطالعه نشان می دهد تمرین تناوبی و مصرف کورکومین اثر محافظتی بر کیفیت میتوکندریایی در دوره انفارکتوس دارد.
|
|
|
|
|
|