|
|
|
|
جستجو در مقالات منتشر شده |
|
|
8 نتیجه برای شاکر
سید محمود طباطبائی، حسین نعمت اللهی، فریده شاکری منش، دوره 5، شماره 1 - ( بهار 1384 )
چکیده
زمینه و هدف: برای انجام معاینه و اقدامات دندانپزشکی با کیفیت مطلوب برای کودکان و همچنین القای نگرش مثبت نسبت به این اقدامات در آنان، آگاهی و شناخت درست از رفتار کودکان و عوامل موثر بر آن اهمیت اساسی دارد. طی سه دهه گذشته، مطالعاتی در این زمینه انجام شده است و این مطالعه نیز با هدف دستیابی به راهکارهای مناسب به منظور کنترل و نتیجه گیری بهتر از اقدامات تشخیصی و درمانی و تاثیر ویژگی های شخصیتی مادر- بعنوان یکی از مهمترین عوامل موثر بر رفتار کودک انجام شد. روش کار: در این مطالعه 104 کودک (53 پسر و 51 دختر) گروه سنی 6-3 ساله همراه با مادران شان بطور تصادفی انتخاب شدند. کودکان سابقه ای از مراجعه به دندانپزشک نداشته و هیچ گونه معلولیت جسمی و روانی یا رفتارهای ویژه نیازمند کنترل نداشتند. سنجش رفتار کودکان در طی سه جلسه بر اساس طبقه بندی فرانکل انجام شد که در آن چهار رتبه متمایز تحت عناوین کاملا منفی، منفی، مثبت و کاملا مثبت به دقت تعریف و نمره گذاری شده اند. در جلسه اول، کودک معاینه شد، در جلسه دوم، فلوراید تراپی و در جلسه سوم، یک درمان ترمیمی بعمل آمد. همزمان، ویژگی های روانی رفتاری و شخصیتی مادران از طریق مصاحبه روانپزشکی و با توجه به معیارهای DSMIV و استفاده از آزمون سلامت عمومی ( GHQ ) ارزیابی شده و چهار گروه عمده نرمال، افسرده، مضطرب و وسواسی، شناسایی و تشخیص داده شدند. یافته ها: نتایج این مطالعه نشان می دهدکه 5/12% کل کودکان در طی سه جلسه فاقد همکاری بوده و اکثریت آنان در گروه سنی 4-3 سال قرار داشتند. این تفاوت با گروه سنی 5-4 سال و 6-5 سال از نظر آماری، معنی داری بود(05/0 p< ). در همه گروه های سنی یادشده، تفاوت جنسی، تاثیری در رفتار کودک نداشت، همچنین مشخص شد که کودکان مادرانی که شخصیت وسواسی دارند، در مقایسه با سایر مادران، در طی سه جلسه، بالاترین نمره رفتاری را داشته و این تفاوت در جلسه اول از نظر آماری، معنی دار بود(05/0 p< ). نتیجه گیری: ویژگی های روانی رفتاری مادر، در اولین جلسه ملاقات با دندانپزشک، بیشترین تاثیر را بر رفتار کودک در کیلینیک دندانپزشکی نشان داد.
رضا راست منش، راهبه شاکر حسینی، مهرداد شعاع کاظمی، یداله محرابی، لیدا نوایی، دوره 6، شماره 3 - ( پاییز 1385 )
چکیده
زمینه و هدف: شناسایی زود هنگام دیابت از پیدایش پیامدهای ناخواسته و برگشت ناپذیر دیابت جلوگیری می کند پیامدهایی که مسلتزم صرف هزینه های گزاف، روش های پیشرفته درمانی و بهره گیری از افراد کارآزموده است. مطالعه حاضر به منظور بررسی فراوانی ابتلا به دیابت در خویشاوندان درجه یک افراد دچار دیابت نوع II، نابردبار به گلوکز و افراد سالم صورت گرفت.
روش کار: طی یک مطالعه مورد - شاهدی 277 نفر سالم (129 مرد و 148 زن) 11 تا 95 ساله از خویشاوندان درجه یک در سه گروه افراد مبتلا به دیابت نوع II، نابردبار به گلوکز (Impaired Glucose Tolerance) و سالم، از نظر ابتلا به دیابت مورد مطالعه قرار گرفتند. برای جداسازی موارد دیابت و نابردباری گلوکز از معیار سازمان بهداشت جهانی استفاده گردید. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرم افزار SPSS نسخه 10 و آزمون مجذور کای استفاده شد.
یافته ها: نسبت احتمال (Odds ratio) موارد دیابت و IGT در خویشاوندان درجه یک افراد دیابتی و دچار نابردباری گلوکز نسبت به افراد سالم 5/261 برابر بود که فاصله اطمینان 95% آن، 12/82-2/15 شد. فراوانی ابتلا به دیابت و نابردباری به گلوکز، هم در مردان و هم در زنان خویشاوند درجه یک افراد دیابتی و افراد مبتلا به نابردباری گلوکز، در قیاس با مردان و زنان خویشاوند درجه یک افراد سالم بیشتر بود(p<0/005).
نتیجه گیری: از آنجا که فراوانی موارد دیابت و نابردباری به گلوکز در خویشاوندان درجه یک افراد دیابتی و دچار نابردباری به گلوکز به طور معنی داری بیشتر از افراد سالم است، این روش سریع و بسیار کم هزینه می تواند در سیستم خدمات بهداشتی کشور برای شناسایی موارد پنهان دیابت نوع دو در خویشاوندان درجه یک این افراد به کار رود.
سلطانعلی محبوب، مجید محمد شاهی، ابوالحسن شاکری، علیرضا استادرحیمی، سید جمال قائم مقامی، فاطمه حیدری، دوره 7، شماره 2 - ( تابستان 1386 )
چکیده
زمینه و هدف: شیوع گواتر در کودکان سنین مدرسه یک شاخص مهم برای اختلالات ناشی از کمبود ید در جامعه است و شیوع بیش از 5% آن نشانگر یک مشکل بهداشتی عمومی می باشد. در مناطق با IDD خفیف تا متوسط اندازه گیری حجم غده تیروئید بوسیله اولتراسونوگرافی به روش مشاهده و لمس ترجیح داده شده است. مطالعه حاضر، با توجه به اهمیت موضوع، کوهستانی بودن منطقه و عدم استفاده از این روش برای تعیین شیوع گواتر در استان آذربایجان شرقی طراحی شد. روش کار: در این مطالعه توصیفی- تحلیلی حجم غده تیروئید 230 دانش آموز پسر 15-12 ساله شهرستان تبریز توسط دستگاه اولتراسونوگرافی پرتابل اندازه گیری شد و همچنین غلظت ید ادرار نیز بوسیله روش A ( Sandell-kolthoff reaction ) تعیین شد. یافته ها: میانگین حجم غده تیروئید در افراد مورد بررسی ml 21/2 ± 12/8 بود و شیوع گواتربا توجه به آخرین استاندارد های ارائه شده ایران و WHO/NHD بر حسب سن 7/51% و برحسب سطح بدن 1/81% تعیین شد. نتایج نشان داد که میانه ید ادرار نمونه های مورد بررسی µg/dl 2/15 و شیوع کمبود ید 1/29% بود.رابطه معنی داری بین ید ادرار و حجم غده تیروئید مشاهده نشد. نتیجه گیری: حجم بالای غده تیروئید دانش آموزان شهرستان تبریز به احتمال زیاد به علت کمبود ید دریافتی در سال های اول زندگی این افراد است. نقش کمبود دریافت مواد غذایی غنی از ید، مصرف گواتروژن ها و اثر شرایط اقلیمی منطقه را بر حجم غده تیروئید در دانش آموزان تبریزی نباید نادیده گرفت. انجام مطالعات بیشتر جهت تعیین یک مرجع منطقه ای برای حجم غده تیروئید و اطمینان از مصرف نمک های یددار ضروری به نظر می رسد .
سید احمد مختاری، میترا غلامی، محمد شاکر خطیبی، سید حامد میرحسینی، دوره 10، شماره 3 - ( پاییز 1389 )
چکیده
زمینه و هدف: آرسنیک سومین عنصر گروه پنجم جدول تناوبی است و یکی از عناصر کمیاب در پوسته زمین است که از لحاظ فراوانی در رده بیستم قرار دارد . این ماده در کشاورزی، دامداری، پزشکی، الکترونیک، صنعت و متالورژی کاربرد دارد و از راههای طبیعی و فعالیت انسان وارد محیط زیست شده و سبب آلودگی آن میگردد. آب یکی از منابع انتقال آرسنیک در محیط زیست میباشد. مطالعات مختلف ارتباط معنیدار بین غلظت بالای آرسنیک در آب آشامیدنی و سرطانهای کبد، سوراخ بینی، ریه، پوست، مثانه و کلیه در مردان و زنان، پروستات و کبد در مردان را مشخص نموده است. هدف از انجام این تحقیق تعیین تاثیر پارامترهای موثر بر عملکرد غشاء اسمز معکوس در حذف آرسنیک از آب میباشد. روش کار: در این تحقیق حذف آرسنیک با استفاده از غشاء اسمز معکوس با مدول مارپیچی (مدل TE 2521 ساخت شرکت CSM کره) مورد بررسی و آزمایش قرار گرفت. محلول مورد استفاده به صورت سنتتیک در آزمایشگاه و با استفاده از آرسنات سدیم تهیه گردید و عملکرد سیستم تحت تاثیر پارامترهای غلظت آرسنیک، فشار، pH و دمای محلول ورودی مورد بررسی قرار گرفت. در هر حالت میزان جریان عبوری به ازای واحد سطح غشاء و سرعت عرضی نیز اندازه گرفته شد. برای هرحالت پس از 30 دقیقه نمونههای مورد نظر برداشت و به روش نقره دیاتیلدیتیوکاربامات (آزمایش شماره 3500 - As B استاندارد متد) تحت آزمایش قرار گرفتند. یافته ها: نتایج حاصل از آزمایشات و اندازهگیریها نشان داد پارامترهای غلظت، pH ، دمای محلول ورودی و فشار در عملکرد غشاء اسمز معکوس مدل TE 2521 تاثیر داشته و افزایش و یا کاهش هر کدام منجر به تغییر در راندمان و عملکرد آن می گردد. شرایط مطلوب و بهینه عملکرد غشاء تحت تاثیر پارامترهای فوق به صورت زیر تعیین گردید: فشار در محدوده 210-190 پوند بر اینچ مربع، غلظت در محدوده mg/L 5/0-2/0، دما در محدوده C ˚ 30 – 25 و pH در محدوده 8-6. راندمان حذف آرسنیک در شرایط بهینه عملکرد سیستم در حدود 99 – 95 درصد اندازه گرفته شد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج حاصل و راندمان قابل قبول و بالای عملکرد، می توان این روش را به عنوان روشی موثر در حذف آرسنیک در مناطق دارای آب آلوده به آرسنیک به کار برد.
معصومه حاجی شفیعها، شاکر سالاری لک، مینو خیری تبار، سیامک ناجی، مهزاد مهرزاد صدقیانی، ناهیده صادق اسدی، دوره 11، شماره 1 - ( بهار 1390 )
چکیده
زمینه و هدف: با وجودی که روشهای درمان ناباروری پیشرفت چشمگیری داشته است اما درصد لانه گزینی و تولد نوزاد زنده تغییر چندانی پیدا نکرده است. چرا که عدم لانه گزینی و سقط زودرس سبب کاهش درصد تولد زنده در این روشها می گردد. از علل مطرح در بروز مشکلات لانه گزینی و سقط زودرس جنین در این روشها عفونتهای دستگاه تناسلی می باشد. از جمله این عفونتها می توان به واژینوزباکتریال اشاره کرد. در صورت اثبات نقش واژینوزباکتریال در این مشکلات و با توجه به اینکه تشخیص و درمان واژینوزباکتریال آسان و کم هزینه است شاید بتوان با تشخیص و درمان صحیح و قبل از انجام فن آوریهای کمک باروری ( Assisted reproductive technology (ART) ) احتمال حاملگی و درصد تولد زنده را در این روشها افزایش داد. این مطالعه با هدف تعیین ارتباط واژینوباکتریال با لانه گزینی و سقط زودرس جنین در زنان تحت درمان با روشهای ناباروری به انجام رسید. روش کار: در این مطالعه 209 زن نابارور مراجعه کننده به درمانگاه نازایی کوثر ارومیه که تحت درمان با تزریق داخل سیتوپلاسمی اسپرم قرار می گرفتند به روش نمونه گیری در دسترس ساده انتخاب شدند. در هنگام انتقال جنین به داخل رحم ، ابتدا با سواپ پنبه استریل نمونه ای از کلدوساک خلفی برداشته شده و روی لام شیشه ای تثبیت وبعد از رنگ آمیزی گرم توسط پاتولوژیست از نظر واژینوزباکتریال درجه بندی گردید. پس از اخذ نمونه، انتقال جنین انجام شده و سپس ارتباط واژینوزباکتریال با لانه گزینی جنین و سقط زودرس مورد مطالعه قرار گرفت. داده ها وارد نرم افزار SPSS شده و با استفاده از آزمونهای آماری واریانس یکطرفه و کای دو مورد آنالیز قرارگرفتند. سطح معنی دار از نظر آماری 05/0 > pدر نظر گرفته شد. یافته ها: در نازایی با فاکتور لوله و مشکلات تخمک گذاری شیوع واژینوزباکتریال بیشتر از دیگر علل بود (013/0= p ). شیوع حاملگی در بیماران دچار واژینوزباکتریال نسبت به فلور طبیعی و بینابینی تفاوت معنی دار نداشت. از نظر بروز سقط زودرس نیز تفاوت آماری معنی داری بین بیماران با واژینوزباکتریال و فلورطبیعی و بینابینی دیده نشد. نتیجه گیری: شیوع واژینوزباکتریال در بیماران نابارور بیشتر از جمعیت عمومی بوده و در بیماران نازا با فاکتور لوله و مشکلات تخمکگذاری بیشتر از دیگر علل نازایی می باشد ولی بر میزان بارور شدن تخمک تاثیری ندارد.
فیروز امانی، سعداله محمدی، افشین شاکر، سمیرا شهباززادگان، دوره 11، شماره 3 - ( پاییز 1390 )
چکیده
زمینه و هدف : مصرف دارو یکی از مهمترین روشهای درمان بیماری است، ولی مصرف غیرمنطقی و خودسرانه داروها علاوه بر عدم درمان بیماری باعث ایجاد عوارض دارویی در طولانی مدت میشود . این بررسی با هدف سنجش میزان مصرف خودسرانه دارو در بین دانشجویان دانشگاههای شهر اردبیل انجام گردید . روش کار: این مطالعه توصیفی مقطعی در سال 1389 بر روی 300 نفر از دانشجویان دانشگاههای شهر اردبیل (دانشگاههای محقق، آزاد، علوم پزشکی و پیام نور) اجرا گردید. روش نمونهگیری از نوع تصادفی ساده و نمونهها به صورت کاملا تصادفی از بین دانشجویان چهار دانشگاه انتخاب و اطلاعات از طریق پرسشنامه جمعآوری گردیدند. برای تجزیه و تحلیل دادهها از روشهای آمار توصیفی و تحلیلی در قالب جدول و آزمون آماری کای دو در نرم افزار SPSS نسخه 16 استفاده گردید. یافتهها : میانگین سنی دانشجویان 2 ± 64/20 سال و 3/23% دانشجویان متاهل و 7/76% مجرد بودند و از بین دانشجویان متاهل 9/92% غیر پزشکی و 1/7% پزشکی بودند. میزان شیوع مصرف خودسرانه دارو در دانشجویان مورد بررسی بیش از 83% بود. بالاترین میانگین امتیاز نگرش دانشجویان در سئوالات نگرشی مربوط به بیخطر بودن داروهای مصرفی بود. نداشتن وقت برای مراجعه به پزشک، اعتقاد به بدون عارضه بودن داروها و فروش دارو بدون نسخه توسط داروخانه ها، از شایعترین عوامل موثر بر مصرف خودسرانه دارو بودند. نتیجهگیری : با توجه به میزان بالای مصرف خودسرانه دارو در بین دانشجویان که بخشی از قشر تحصیل کرده اجتماع میباشند. لازم است تدابیری در راستای آموزش و اطلاع رسانی صحیح در جهت کاهش مصرف خودسرانه دارو اتخاذ گردد.
سعیده شاکری حسین آباد، غلامرضا شبانیان، شیدا شبانیان، محمود رفیعیان، سلیمان خیری، زهرا لری گوینی، کبری مسعودی، دوره 17، شماره 3 - ( پاییز 1396 )
چکیده
زمینه و هدف: درد یکی از مشکلات شایع پس از عمل سزارین میباشد که کنترل آن برای مادر در پرستاری از نوزاد و تغذیه با شیر مادر اهمیت بسیار دارد. یافتن راه های غلبه بر این درد همواره مورد توجه محققان بوده است. با توجه به کاربردهای گیاه شوید در طب سنتی به عنوان مسکن، در این پژوهش اثر اسانس بذر شوید بر درد پس از سزارین در بیماران تحت بیهوشی اسپاینال مورد مطالعه قرار گرفت.
روش کار: این مطالعه کارآزمایی بالینی دو سوکور در سال 1395-1394 در بیمارستان هاجر شهرکرد بر روی خانمهای باردار مراجعه کننده به این مرکز و واجد معیارهای ورود به مطالعه انجام گرفت. بیماران پس از انتخاب به روش نمونهگیری آسان به روش تصادفی به دو گروه تخصیص یافتند. در گروه اول، 10 سی سی اسانس بذر شوید در فواصل زمانی یک ساعت و نیم ساعت قبل از بیهوشی اسپاینال و نیم ساعت و یک ساعت و دو ساعت بعد از بیهوشی اسپاینال و در گروه دوم، در همین فواصل زمانی پلاسبو (درمان استاندارد) تجویز شد. درد و علایم حیاتی شامل فشار خون، تهوع و استفراغ، تعداد ضربان قلب، خونریزی و مصرف داروهای مخدر و هر داروی اضافی (مثل اتروپین و افدرین) حین عمل و در زمانهای30 دقیقه بعد از بیهوشی اسپاینال، یک ساعت، 4 ساعت و 12 ساعت پس از سزارین ثبت و بررسی شد.
یافتهها: در مرحله سوم مطالعه (4 ساعت بعد از سزارین) تنها در تعداد تنفس و در مرحله چهارم (12 ساعت بعد از سزارین) در تمامی علایم حیاتی تفاوت معناداری بین دو گروه مشاهده گردید (0/05<p). همچنین میزان درد و تهوع بیماران در مرحله سوم و چهارم مطالعه در گروه مورد (اسانس بذر شوید) کمتر از گروه شاهد بود که این تفاوت تنها در میزان درد بیماران معنادار گزارش گردید (0/05<p). میزان خونریزی، مصرف داروهای ضد التهاب غیر استروئیدی (NSAID) و مخدرها 12 ساعت بعد از سزارین در گروه مورد به طور معناداری کمتر از گروه شاهد گزارش گردید (0/05<p(
نتیجهگیری: با توجه به تاثیر اسانس بذر شوید در کاهش درد، خونریزی وکاهش مصرف مخدرها و NSAID می توان از این گیاه در زنانی که تحت عمل جراحی سزارین قرار می گیرند، استفاده نمود.
حمیده منتظری طالقانی، نادر شاکری، خسرو ابراهیم، رحمان سوری، ماندانا غلامی، دوره 22، شماره 2 - ( تابستان 1401 )
چکیده
زمینه و هدف: بیماری دیابت علاوه بر اختلالات گلیسمی، عوارض مزمنی در ساختار و عملکرد بافتها، مشکلاتی نظیر آپوپتوز و فیبروز نیز ایجاد میکند. پژوهش حاضر به بررسی اثر 8 هفته تمرین استقامتی و مقاومتی بر انواع مسیرهای سیگنالینگ آپوپتوز و فیبروز بافتی قلب موشهای صحرایی دیابتی پرداخت.
روش کار: 30 سر موش صحرایی نژاد ویستار با سن تقریبی ۱۰-۸ هفته، محدوده وزنی 250-210 گرم با روش تزریق درون صفاقی استرپتوزوتوسین دیابتی گردیده و به طور تصادفی به سه گروه تمرین استقامتی، تمرین مقاومتی وکنترل تقسیم شدند. موشهای گروه تمرین استقامتی روی نوار گردان به مدت 8 هفته، 5 روز در هفته با شدت (vo2Max۸۰-۶۰%) و گروه تمرین مقاومتی روی نردبانی با شیب 85 درجه و با وزنهای برابر 100-30 درصد وزن بدن تمرین کردند. ۴۸ ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی، نمونه خون جمع آوری و بافت بطن قلب موشها استخراج شد. مقادیر گلوکز، انسولین و شاخص مقاومت به انسولین سرمی و سطوح بیان ژن Bcl-2, Bax, caspase 8 و نسبت Bax به Bcl2 ارزیابی شد. به منظور بررسی هیستولوژیک ساختار قلب موشهای صحرایی دیابتی جهت تشخیص فیبروز از روش رنگآمیزی تریکروم- ماسون و هماتوکسیلین- ائوزین استفاده شد.
یافته ها: در گروه تمرین استقامتی و مقاومتی کاهش معنی داری در بیان ژن Bax و نسب Bax به Bcl-2 و افزایش معنیداری در Bcl-2 و کاسپاز ۸ نسبت به گروه کنترل مشاهده شد. میزان پارگی الیاف کاردیومیوسیت در گروه استقامتی و مقاومتی نسبت به گروه کنترل کمتر بود بطوریکه در برخی از الیاف در گروه کنترل حضور سلولهای لنفوسیتی مشاهده شد ( <0/05p).
نتیجه گیری: نتایج نشان داد که تمرینات مقاومتی با شدت بالا و استقامتی با شدت متوسط میتوانند از ایجاد فیبروز بافتی ناشی از رسوب کلاژن در دیابت جلوگیری نمایند و این نوع تمرینات میتوانند عوامل درگیر در آپوپتوز را هم در مسیر داخلی و هم در مسیر خارجی فعال نمایند، از سوی دیگر میتوان از این شدت تمرینی به عنوان یک راه کار غیردارویی مؤثر برای کاهش عوارض آپوپتوز و فیبروز ناشی از دیابت در بافت قلبی استفاده کرد.
|
|
|
|
|
|