9 نتیجه برای سیفی
عباس یزدانبد، منوچهر ایران پرور، سولماز سیفی،
دوره 4، شماره 3 - ( پاییز 1383 )
چکیده
زمینه و هدف: طبق گزارشات وزارت بهداشت و درمان سرطان معده بالاترین علت مرگ ناشی از سرطان در کشور ایران است وسرطان های ناحیه کاردیا شایع ترین نوع سرطان های دستگاه گوارش فوقانی می باشند. هدف از مطالعه حاضر بررسی اپیدمیولوژیک سرطان های ناحیه کاردیا در استان اردبیل بود.
روش کار: این مطالعه بصورت توصیفی-مقطعی به مدت چهار سال (82-1379) در تنها کلینیک فوق تخصصی ارجاعی اردبیل انجام شد. نتایج حاصل از اندوسکوپی بیماران شامل تعیین دقیق توپوگرافی سرطان های ناحیه کاردیا و جمع آوری اطلاعات کلی بیماران ثبت گردید و اطلاعات جمع آوری شده به کمک برنامه آماری SPSS نسخه 10 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: از مجموع 4356 اندوسکوپی انجام شده، 533 مورد سرطان معده و مری که تشخیص آنها از طریق پاتولوژی تأیید شده بود وجود داشت. از 242 مورد سرطان که در محل اتصال مری به معده قرار داشت، 82 مورد (33/9%) در دیستال مری و E-G junction، 130 مورد (53/7%) در ناحیه کاردیا و 30 مورد (12/4%) در پروگزیمال معده قرار داشت. 130 مورد تومورها (53/7%) در سمت راست کاردیا قرار داشتند و طبق طبقه بندی بورمن 43/8% آنها از نوع اولسرو انفیلتراتیو بودند.
نتیجه گیری: در تحلیل آماری، نوع و توپوگرافی سرطان با دیسفاژی، کاهش وزن و درد اپی گاستر ارتباط معنی دار آماری داشت (p<0/05)، همچنین بین انواع سرطان ها و توپوگرافی آنها نیز با طبقه بندی بورمن ارتباط معنی دار بود (p=0/001)، بنابراین انجام مطالعات بیشتر در جهت کشف علت سرطان های کاردیا در استان اردبیل پیشنهاد می گردد.
یوسف محمدی کبار، الهام نژاد سیفی، حسن قبادی مراللو، فیروز امانی،
دوره 14، شماره 4 - ( زمستان 1392 )
چکیده
زمینه و هدف: پروکلسیتونین، پیش هورمون کلسیتونین است که از 116 اسید آمینه تشکیل شده و در سلولهای نورو آندوکرین تیرویید ساخته میشوداما در شرایطی مثل شوک سپتیک، کانسر های متاستاتیک و عفونتهای باکتریال و قارچی از سلولهای نورو آندوکرین ریه، سلولهای کبدی و لکوسیتها ترشح میشود. این پروتئین به عنوان یک پروتئین واکنش دهنده فاز حاد در پروسه های التهابی نقش دارد. از این رو در این مطالعه به بررسی پروکلسیتونین سرم و مایع پلور در انواع شایع افیوژن پلور پرداخته شده است.
روش کار: مطالعه حاضر از نوع مقطعی Case-series بوده که بر روی 60 بیمار با پلورال افیوژن انجام شد. در این مطالعه موارد افیوژن ناشی از سل، بدخیمی، افیوژن متعاقب پنومونی و نیز ترانسودا وارد مطالعه شدند و سایر علل افیوژن پلور از مطالعه خارج گردید. پس از جمع آوری نمونه ها، سطح پرو کلسیتونین در مایع پلور و سرم بیماران اندازه گیری و سپس به مقایسه آماری آنها با توجه به اتیولوژی اولیه افیوژن پرداخته شد.
یافته ها: در مطالعه حاضر 60 بیمار (10 بیمار مبتلا به TB، 10 بیمار مبتلا به بدخیمی، 10 بیمار مبتلا به افیوژن پاراپنومونیک و 30 بیمار افیوژن پلورال ترانسوداتیو) شرکت نمودند که 7/61% مرد و 3/38% زن (204/0 =P ) و میانگین سنی آنها 38/19± 68/62 سال بود. نتایج نشان داد میانگین پروکلسی تونین در مایع پلور بیماران با افیوژن اگزوداتیو ng/ml 0/74 (در بدخیمی ng/ml 0/63، درتوبرکلوز ng/ml 0/42 و پاراپنومونیک ng/ml 1/51) و بیماران ترانسوداتیو ng/ml 0/42 و نیز در سرم بیماران با پلورال افیوژن اگزوداتیو ng/ml 0/74 (در بدخیمی ng/ml 0/65، در توبرکلوز ng/ml 0/40 و در پاراپنومونیک ng/ml 1/20) و در بیماران ترانسوداتیو ng/ml 0/43 بود. پس از تحلیل داده ها مشاهده شد که میان پروکلسیتونین مایع پلور (016/0 =P ) و سرم (009/0 =P ) بیماران مبتلا به پلورال افیوژن ترانسودا واگزودا تفاوت معنی داری وجود داشت. همچنین پس از حذف بیماران ترانسودایی درمیان بیماران اگزوداتیو نیز تفاوت معنی داری مشاهده شد به گونه ای که در گروه پارا پنومونیک هم میزان پرو کلسیتونین سرم وهم مایع پلور بیش از دو گروه توبرکلوز و بدخیمی بود.
نتیجه گیری: پروکلسیتونین سرم و مایع پلور به عنوان یک مارکر در پاسخ به التهاب افزایش می یابد. اگرچه در بیماران با عفونت باکتریال وپنومونی افزایش آن قابل توجه می باشد ولی در بیماران دچار التهاب ثانویه به توبرکلوز ویا بدخیمی نیز میتواند افزایش یابد و از آن میتوان به عنوان یک مارکر التهابی در بررسی بیماران مبتلا به پلورال افیوژن استفاده کرد.
فرناز سیفی اسگ شهر، ارسلان دمیرچی، منوچهر فرجامی نژاد، پروین بابایی،
دوره 15، شماره 1 - ( بهار 1394 )
چکیده
زمینه و هدف: وضعیت ردوکس درون سلول نمایانگر محیط احیاگر یا اکسایشگر است؛ که به ترتیب میتواند شاخص سلامت سلول یا بیماری آن باشد. تمرینهای ورزشی مختلف میتوانند با تغییر نسبت تیول به دیسولفید زوجهای ردوکس مثل گلوتاتیون باعث جابهجایی تعادل ردوکس گردند. مطالعه حاضر با هدف بررسی اثر یک جلسه فعالیت هوازی شدید بر وضعیت گلوتاتیون ردوکس گلبول های قرمز خون در ورزشکاران حرفهای، ورزشکاران تفریحی و غیرورزشکاران انجام شد.
روش کار: این مطالعه از نوع نیمه تجربی بود که درآن ده نفر از آزمودنیهای مرد ورزشکار حرفهای، ورزشکار تفریحی و غیرورزشکار داوطلب با میانگین سنی 72/1 ± 10/21؛ 88/1 ± 70/21 و 44/1 ± 10/20 سال به صورت تصادفی انتخاب شدند.از آزمودنیها قبل، بلافاصله، ده و سی دقیقه پس از فعالیت با شدت 75% حداکثر اکسیژن مصرفی نمونه خونی اخذ شد و مقادیر گلوتاتیون احیاشده، گلوتاتیون اکسیدشده و نسبت گلوتاتیون احیا شده به گلوتاتیون اکسید شده در گلبولهای قرمز و سطح سرمی کورتیزول و کراتین کینازاندازهگیری شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که نسبت گلوتاتیون احیاشده به اکسیدشده گلبولهای قرمز خون در ورزشکاران حرفهای، ورزشکاران تفریحی و غیر ورزشکاران به ترتیب عدم تغییر، افزایش و کاهش داشت. پایینترین و بالاترین نسبت گلوتاتیون ردوکس به ترتیب مربوط به گروه ورزشکاران حرفهای و تفریحی بود. مقادیر سرمی کورتیزول و آنزیم کراتین کیناز در هر سه گروه متعاقب فعالیت افزایش یافت.
نتیجهگیری : بر اساس یافتههای مطالعه انجام شده، تعادل ردوکس به دنبال فعالیت هوازی شدید در ورزشکاران حرفهای تغییری نمیکند؛ اما در ورزشکاران تفریحی به سمت محیطی با احیاگری بیشتر و در غیرورزشکاران به سمت محیط اکسیدکنندهتر جا به جا میشود.
سوادعلی سیفی نوشنق، شهربانو عریان، اکرم عیدی، پریچهر یغمایی،
دوره 16، شماره 2 - ( تابستان 1395 )
چکیده
زمینه و هدف: سندرم تخمدان پلی کیستیک یکی از بیماریهای شایع غدد درون ریز بوده و 15-5 درصد زنان را در سنین باروری مبتلا می کند. هورمون لپتین که از بافت چربی به شکل متناوب ترشح می شود یک پیپتید 167 آمینواسیدی است و در تنظیم وزن نرمال بدن نقش اساسی دارد. مانند هورمون کلوتو (klotho) که بیشترین تجلی ژن آن در سلولهای لوله پیچیده دور کلیه ها و شبکه کوروئید مغز مشاهده می شود، دارای نقشی در پاتوژنز اختلالات تولید مثلی میباشد. کلوتو به عنوان یک هورمون ضد سرطان و ضد پیری شناخته شده است. متفورمین یک داروی ضد دیابت با خواص ضد اشتها است که عملکرد تخمدان ها را نیز تحت تاثیر قرار می دهد.
روش کار: در این مطالعه ی مورد- شاهدی 45 بیمار مبتلا به PCOS که در سال 1392 به مرکز درمان نازایی جهاد دانشگاهی اردبیل مراجعه کرده بودند، برحسب معیار NIH انتخاب شدند. 45 زن سالم نیز به عنوان گروه شاهد برگزیده شدند. BMI بیماران از تقسیم وزن به مجذور قد محاسبه گردید. شاخص مقاومت به انسولین با مدل HOMA-IR محاسبه شد. سطح سرمی لپتین باکیت الایزا با مارک LDN و سنجش کلوتو با کیت الایزا با مارک Glory انجام شد. در گروه بیماران یک ماه پس از مصرف متفورمین دوباره سنجش های مذکور انجام گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها توسط SPSS-20 انجام گرفت. تمامی نتایج بدست آمده به صورت میانگین ± انحراف معیار بیان شد، به منظور مقایسه میانگین بین گروه ها از آزمون تی مستقل و همبسته استفاده شد.
یافته ها: بیماران PCOS یک ماه پس از مصرف متفورمین بهبودی چشمگیری نشان دادند. وزن بیماران پس از درمان کاهش نشان داد (p<0.05)سطح ناشتای گلوکز، مقاومت به انسولین کاهش چشمگیری داشت( p<0.01) .ارزیابی های هورمونی نشانگر کاهش چشمگیر سطوح لپتین و انسولین و افزایش سطح کلوتو بودند. در BMI بیماران تغییر چندانی حاصل نشد. سنجش لپتین و کلوتو در 45 بیمار نشان داد که سطح لپتین از 34.74به 28.41نانوگرم در لیتر کاهش یافت. ضمنا ً سطح کلوتو از 4.01 به 5.43 نانو گرم در لیتر افزایش یافت.
نتیجه گیری: مطالعه حاضر نشان داد مصرف متفورمین بدون تاثیر در BMI زنان PCOS، میزان هورمون کلوتو را افزایش و میزان لپتین را کاهش می دهد. احتمالاً لپتین اثرات فیزیولوژیک خود را در غلظت پائین و کلوتو اثرات خود را در غلظت بالا اعمال می کند.
اصغر محمودی، معرفت سیاهکوهیان، منوچهر ایرانپرور، حسن اناری، فرناز سیفی،
دوره 17، شماره 4 - ( زمستان 1395 )
چکیده
زمینه و هدف: بیماری کبد چرب غیرالکلی شایعترین بیماری مزمن کبدی در دنیا است که با بیماریهای قلبی- عروقی همراه است. هدف پژوهش حاضر بررسی تغییرات پلاسمایی کمرین و پنتراکسین-3 متعاقب 8 هفته تمرین استقامتی در مردان مبتلا به بیماری کبد چرب غیرالکلی بود.
روش کار: در این مطالعه نیمهتجربی 34 نفر از بیماران مبتلا به بیماری کبد چرب غیرالکلی به صورت هدفمند انتخاب شدند و به طور تصادفی به دو گروه تمرین استقامتی (17 نفر) و گروه کنترل (17 نفر) تقسیم شدند. برنامه تمرین استقامتی شامل هشت هفته دویدن روی نوار گردان با شدت 75-55 درصد حداکثر ضربان قلب، به مدت 45 دقیقه و سه روز در هفته بود. 72 ساعت قبل از شروع پژوهش و در پایان هفته هشتم از تمامی افراد مشارکت کننده خونگیری به عمل آمد. داده ها با استفاده از آزمون آماری t مستقل و t زوجی در سطح معنی داری5 0/0>p تجزیه و تحلیل شدند.
یافته ها: سطوح پلاسمایی کمرین در گروه تمرین استقامتی به طور معناداری کاهش یافت (0/013=p). همچنین بین دو گروه تفاوت آماری معناداری پس از پایان دوره تمرینی مشاهده شد (0/002=p). سطوح پلاسمایی پنتراکسین-3 در گروه تمرین استقامتی به طور معناداری افزایش یافت (0/001=p). به علاوه، بین دو گروه تفاوت آماری معناداری پس از پایان دوره تمرینی مشاهده شد (0/01=p).
نتیجه گیری: مطالعه حاضر نشان داد 8 هفته تمرین استقامتی باعث افزایش مقادیر پلاسمایی پنتراکسین-3 و کاهش سطوح پلاسمایی کمرین در مردان مبتلا به بیماری کبد چرب غیرالکلی میشود. تمرین استقامتی، احتمالاً از طریق مکانیسمهای مختلفی عوامل التهابی را کاهش و عوامل ضدالتهابی را در مردان مبتلا به بیماری کبد چرب غیرالکلی افزایش میدهد. تمرین استقامتی احتمالاً با فعالسازی لیپولیز، بیشتنظیمی پروتئین جفت نشده-1 و گیرندههای فعال کننده تکثیر پراکسیزومها، تغییرات در آدیپوسایتوکینها و... موجب کاهش مقادیر کمرین و افزایش پنتراکسین-3 پلاسمایی در مردان مبتلا به بیماری کبد چرب غیرالکلی میشود.
فزناز سیفی اسک شهر، مژده خواجه لندی،
دوره 19، شماره 3 - ( پاییز 1398 )
چکیده
زمینه و هدف: اخیراً مشخص شده است برخی هورمونهای ترشح شده از بافت چربی مانند آپلین و امنتین (آدیپوکاینها) میتوانند در تنظیم سوخت و ساز متابولیکی موثر باشند. لذا، هدف از مطالعه حاضر تاثیر 12 هفته تمرین بدنی پیلاتس بر سطوح سرمی آپلین و امنتین-1 در زنان غیرفعال دارای اضافه وزن بود.
روش کار: در مطالعه کارآزمایی بالینی حاضر که با طرح پیش آزمون- پس آزمون است، 28 زن دارای اضافهوزن با میانگین BMI 1/1±27/2 کیلوگرم بر مترمربع به طور داوطلبانه شرکت کردند و به طور تصادفی به دو گروه تمرین پیلاتس (14 نفر) و گروه شاهد (14 نفر) تقسیم شدند. برنامه تمرینی پیلاتس 3 جلسه در هفته، 60 دقیقه در هر جلسه به مدت دوازده هفته به اجرا درآمد. برای اندازه گیری میزان تغییرات سطوح سرمی آپلین و امنتین-1 نمونه خونی طی دو مرحله، 48 ساعت قبل از اولین جلسه تمرین و 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین، بعد از 14-12 ساعت ناشتا گرفته شد. از آزمون آماری تی وابسته و آزمون تحلیل کوواریانس به ترتیب جهت بررسی تغییرات درون گروهی و تغییرات بین گروههای تحقیق استفاده گردید.
یافته ها: بر اساس یافته های حاصل از پژوهش حاضر، دوازده هفته تمرین پیلاتس کاهش معنی داری در سطوح سرمی آپلین در هر دو مقایسه درون گروهی و بین گروهی به ترتیب با سطح معنی داری 001/0= pو 0/009= ا pیجاد کرد. سطوح سرمی امنتین-1 نیز در هر دو مقایسه درون گروهی و بین گروهی تغییر معنی داری داشت. به طوری که میزان آن درگروه تمرین نسبت به قبل از تمرین با سطح معنی داری 0/002=p و در مقایسه با گروه کنترل با سطح معنی داری 0/003= p افزایش معنی داری داشت.
نتیجه گیری: باتوجه به نتیجه پژوهش حاضر و اثر مثبت فعالیت بدنی پیلاتس بر تغییر سطوح آدیپوکاینها این گونه به نظر میرسد که ورزش پیلاتس میتواند یک عامل کاربردی برای تنظیم هورمونهای بافت چربی (آدیپوکاینها) در زنان چاق یا دارای اضافه وزن باشد و افراد دارای اضافه وزن میتوانند بر اساس توانایی خود آن را انجام دهند.
آیلار ایمانی، معرفت سیاه کوهیان، پوران کریمی، مسعود اصغرپور، فرناز سیفی اسگ شهر،
دوره 20، شماره 1 - ( بهار 1399 )
چکیده
زمینه و هدف: تمرینات ورزشی و مصرف برخی مکملها میتواند در کاهش آپوپتوزیس مؤثر باشد. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر تمرین استقامتی و مکمل عصاره گل محمدی بر آپوپتوزیس میتوکندریایی میوکارد بود.
روشکار: این مطالعه تجربی، روی 52 سر موش نر ویستار انجام گردید که بصورت تصادفی در پنج گروه همگن کنترل سه ماهه، کنترل شش ماهه، گل محمدی، تمرین استقامتی و تمرین استقامتی+ گل محمدی تقسیم شدند. گروههای تمرینی بهمدت 12 هفته در تمرین استقامتی شرکت نمودند. گروه عصاره گل محمدی و تمرین استقامتی+ گل محمدی، به ازای هر کیلوگرم وزن بدن، 1 گرم عصاره گل محمدی دریافت کردند. پس از اجرای پروتکل تمرینی و مصرف عصاره، مراحل جراحی و استخراج بافت قلبی انجام شد. دادهها با استفاده از آزمون آنوا و تعقیبی بونفرونی در سطح معنیداری کمتر از 5 درصد با نرمافزار SPSS-22 تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: نتایج نشان داد نسبت Bax/Bcl-2 و Caspase-3 در گروههای تمرین استقامتی و تمرین استقامتی+ گل محمدی کاهش معنیداری را در مقایسه با گروه کنترل داشته است (0/05˂p). Bax/Bcl-2 در گروه گل محمدی کاهش معنیداری را نشان داد (0/05˂p)، اما Caspase-3 در گروه گل محمدی معنیدار نبود.
نتیجه گیری: انتظار میرود تمرین استقامتی با مکمل عصاره گل محمدی بر نسبت بیان ژن Bax به Bcl-2 و میزان بیان ژن Caspase-3، بستر مناسبی را بر سازوکارهای کاسپازی و فرآیند آپوپتوزیس در میوکارد موشهای صحرایی فراهم نماید.
فزناز سیفی، مژده خواجه لندی،
دوره 20، شماره 3 - ( پاییز 1399 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به نقش احتمالا مثبت تمرین ورزشی بر وضعیت اکسیدانی تام (TOS) و سیستم آنتیاکسیدانی تام (TAS) و اثر متقابل آنها بر روند پروسه آنژیوژنز، هدف از مطالعه حاضر بررسی تأثیر یک دوره تمرین استقامتی با شدت متوسط بر میزان بیان ژن فاکتور رشد اندوتلیال عروق- (VEGF-B) Bوآنژیوپوئیتین-1 (ANGPT-1) و مقادیر TOS و TAS بافت قلب در موشهای صحرایی نر بود.
روش کار: در این پژوهش 20 سر موش نر صحرایی نژاد ویستار به دو گروه مساوی بدین شرح تقسیم شدند: 1- گروه تمرین و 2- گروه کنترل که هیچگونه فعالیت ورزشی بر روی آنها انجام نشد. موشهای گروه تمرین از هفته دوازدهم زندگی بهمدت شش هفته و هر هفته 5 جلسه تمرین استقامتی انجام دادند. 24 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین برای بررسی اثر تمرین، نمونههای بافت قلب استخراج گردید. برای مقایسه بینگروهی و اختلاف معنادار بین گروهها از آزمون آماری t مستقل با سطح آماری 0/05˂p استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که در گروه تمرین نسبت به گروه کنترل میزان بیان ژن VEGF-B و ANGPT-1 و مقادیر TAS افزایش معنادار 0/001 =pو مقادیر TOS کاهش معنادار =0/008pداشتند.
نتیجه گیری: باتوجه به نتایج حاصل از پژوهش حاضر بهنظر میرسد که تمرین استقامتی با شدت متوسط با افزایش فاکتورهای مرتبط با آنژیوژنز بافت قلب موشها و بهبود TAS و کاهش TOSدر پیشگیری از بیماریهای قلبی- عروقی میتواند موثر باشد.
الهه ممشلی، فرناز سیفی اسکی شهر، معرفت سیاه کوهیان، منوچهر ایران پرور، اسداله اسدی، بهزاد داورنیا،
دوره 21، شماره 2 - ( تابستان 1400 )
چکیده
زمینه و هدف: جنسیت بر واکنشهای فرد به بیماریها مانند استعداد ابتلا و پیشرفت بیماری موثر است. هدف از این مطالعه بررسی تفاوت جنسیتی در توزیع ژنوتایپ و فراوانی آلل برخی از پلیمورفیسمهای ژن آدیپونکتین و مقایسه برهمکنش پلیمورفیسمهای مورد مطالعه و فاکتورهای خطر محیطی مرتبط با دیابت نوع 2 بین مردان و زنان بود.
روش کار: این مطالعه شامل 103 مرد و 79 زن مبتلا به دیابت نوع دو و 94 مرد و 61 زن سالم برای کنترل بود. بررسی ژنوتایپی پلیمورفیسمها با استفاده از روش تقویت سیستم مقاوم به جهش واکنش زنجیرهای پلیمراز(T-ARMS-PCR) انجام شد. آنالیز آماری با اســـتفاده از SPSS (نسخه 26)انجام شد. هـــمچنین برهمکنش بین SNP-SNP و SNPs- عوامل محیطی با استفاده از نرم افزار MDR نسخه 3.0.2 تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: اثر متقابل جنس-ژنوتیپ تنها برای تری گلیسیرید با SNP-11391G/A ارتباط معنیداری داشت (0/027=p). برای rs2241766، تفاوت ژنوتیپها بهطور مشخص با هموگلوبین A1c (0/024=p)، شاخص توده بدنی (0/033=p) و درصد چربی بدن (0/018=p) مرتبط بود. برای rs1501299 در سطح انسولین ناشتا تفاوت بالقوای در ژنوتیپها تشخیص داده شد. طبق نتایج تجزیه و تحلیل MDR ترکیب گلوکز ناشتا، rs17300539 (G/A 11391-) و جنسیت بهترین مدل سه عاملی بود. در این مدل توزیع بیماران به تفکیک جنسیت نشان داد اکثر مردان دارنده ژنوتایپهای GA و AA از G/A 11391- هموگلوبین A1C بیشتر از 8/5 داشتند در حالی که در زنان هیچ ارتباطی با ژنوتیپ یافت نشد.
نتیجه گیری: تفاوتهای جنسی بر تعامل بین پلیمورفیسمهای ژن آدیپونکتین و عوامل خطر محیطی تأثیر میگذارد. بر اساس یافتههای این مطالعه، تأثیر عوامل خطر محیطی بر پیشرفت دیابت نوع 2 مرتبط با پلیمورفیسمهای ژن آدیپونکتین در مردان بیش از زنان نشان داده شده است.