|
|
|
 |
جستجو در مقالات منتشر شده |
 |
|
6 نتیجه برای سیاه کوهیان
ندا کیانی ماوی، معرفت سیاه کوهیان، کاظم هاشمی مجد، دوره 10، شماره 1 - ( بهار 1389 )
چکیده
زمینه و هدف: نقطه شکست ضربان قلب ( HRDP ) در برآورد آستانۀ بیهوازی و کنترل برنامۀ تمرینی ورزشکاران اهمیت فراوانی دارد ولی علیرغم تحقیقات انجام شده، مکانیزمهای فیزیولوژیکی اصلی دخیل در وقوع HRDP به طور واضح تبیین نشدهاند. بر همین اساس، پژوهش حاضر با هدف بررسی همگرایی HRDP و نقطه شکست پتاسیم سرم ( KTP ) (افزایش ناگهانی در مقادیر پتاسیم سرم)، به عنوان یکی از مکانیزمهای احتمالی دخیل در وقوع HRDP به اجرا درآمده است. روش کار: برای این منظور تعداد 30 نفر داوطلب مرد جوان ورزشکار (با میانگین و انحراف معیار سن 2/1 20 سال، قد 34/7 176سانتیمتر و وزن 66/5 58/61 کیلوگرم) به عنوان آزمودنیهای پژوهش انتخاب شدند. به منظور ایجاد HRDP از پروتکل هافمن استفاده شد، پس از تعیین HRDP در آزمودنیها با استفاده از روش S.Dmax ، یک هفته بعد، همزمان با اجرای پروتکل، نمونۀ خونی از ورید دست چپ آزمودنیها در 5 مرحلۀ مختلف جمعآوری شده و میزان پتاسیم سرم آنها با استفاده از فلیم فتومتر به طور مستقیم اندازهگیری شد. یافته ها: نتایج نشان داد که HRDP در تمامی آزمودنیها (100%) به طور میانگین در HRmax 78% و نقطه شکست پتاسیم سرم به طور میانگین در HRmax 79% اتفاق میافتد و بین HRDP و نقطه شکست پتاسیم سرم اختلاف معنی داری وجود ندارد (84/3 158 در برابر 88/3 159 ضربه در دقیقه؛ 184/0= p ) و هر دو پدیده ( HRDP و KTP ) همزمان در مرحله سوم خونگیری واقع شدند. نتیجهگیری: افزایش پتاسیم سرم در طول پروتکل تمرینی فزایندۀ دوچرخۀ کارسنج هافمن، می تواند یکی از مکانیزمهای موثر در وقوع HRDP باشد
اصغر محمودی، معرفت سیاه کوهیان، منوچهر ایران پرور، حسن اناری، دوره 19، شماره 1 - ( بهار 1398 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به شیوع روزافزون NAFLD، تمرکز بر استراتژیهای مختلف برای پیشگیری و مدیریت آن ضروری است. هدف این پژوهش بررسی تأثیر دویدن روی تردمیل و رژیم غذایی کمکالری بر مقادیر ویسفاتین و hs-CRP در افراد مبتلا به NAFLD بود.
روش کار: در این مطالعه نیمهتجربی 55 فرد مبتلا به NAFLD انتخاب شدند و به طور تصادفی در یکی از چهار گروه تمرین (14 نفر)، رژیم غذایی (14 نفر)، تمرین و رژیم غذایی (14 نفر) و کنترل (13 نفر) قرار گرفتند. برنامه تمرینی شامل هشت هفته تمرین با شدت 75-55 درصد حداکثر ضربان قلب، 45 دقیقه و سه روز در هفته بود. رژیم غذایی با کسر 500 کیلوکالری از ثبت غذایی سه روزه بیماران طراحی شد. آزمودنیهای گروه ترکیبی هر دو نوع مداخله را به کار بردند. دادهها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس و آزمون تعقیبی بونفرونی در سطح معنیداری 0/05>p تجزیه و تحلیل شدند.
یافته ها: مقادیر ویسفاتین در گروه تمرین (0/01= p)، در گروه ترکیبی (0/001=p ) و مقادیر hs-CRP در گروه تمرین (0/003= p) و گروه ترکیبی (0/008p=) کاهش معناداری را نشان داد. شاخص توده بدنی آزمودنیها نیز بر اثر تمرین (0/003p=) و مداخله ترکیبی (0/001p=) کاهش معناداری یافت.
نتیجه گیری: دویدن روی تردمیل و رژیم غذایی کمکالری بصورت همزمان باعث کاهش بیشتر مقادیر پلاسمایی ویسفاتین و hs-CRP در بیماران مرد مبتلا به NAFLD میشود. بنابراین برای کاهش عوامل التهابی وابسته به NAFLD مداخله درمانی مفیدی هستند
آیلار ایمانی، معرفت سیاه کوهیان، پوران کریمی، مسعود اصغرپور، فرناز سیفی اسگ شهر، دوره 20، شماره 1 - ( بهار 1399 )
چکیده
زمینه و هدف: تمرینات ورزشی و مصرف برخی مکملها میتواند در کاهش آپوپتوزیس مؤثر باشد. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر تمرین استقامتی و مکمل عصاره گل محمدی بر آپوپتوزیس میتوکندریایی میوکارد بود.
روشکار: این مطالعه تجربی، روی 52 سر موش نر ویستار انجام گردید که بصورت تصادفی در پنج گروه همگن کنترل سه ماهه، کنترل شش ماهه، گل محمدی، تمرین استقامتی و تمرین استقامتی+ گل محمدی تقسیم شدند. گروههای تمرینی بهمدت 12 هفته در تمرین استقامتی شرکت نمودند. گروه عصاره گل محمدی و تمرین استقامتی+ گل محمدی، به ازای هر کیلوگرم وزن بدن، 1 گرم عصاره گل محمدی دریافت کردند. پس از اجرای پروتکل تمرینی و مصرف عصاره، مراحل جراحی و استخراج بافت قلبی انجام شد. دادهها با استفاده از آزمون آنوا و تعقیبی بونفرونی در سطح معنیداری کمتر از 5 درصد با نرمافزار SPSS-22 تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: نتایج نشان داد نسبت Bax/Bcl-2 و Caspase-3 در گروههای تمرین استقامتی و تمرین استقامتی+ گل محمدی کاهش معنیداری را در مقایسه با گروه کنترل داشته است (0/05˂p). Bax/Bcl-2 در گروه گل محمدی کاهش معنیداری را نشان داد (0/05˂p)، اما Caspase-3 در گروه گل محمدی معنیدار نبود.
نتیجه گیری: انتظار میرود تمرین استقامتی با مکمل عصاره گل محمدی بر نسبت بیان ژن Bax به Bcl-2 و میزان بیان ژن Caspase-3، بستر مناسبی را بر سازوکارهای کاسپازی و فرآیند آپوپتوزیس در میوکارد موشهای صحرایی فراهم نماید.
بهمن ابراهیمی ترکمانی، معرفت سیاه کوهیان، علی خازنی، سجاد انوشیروانی، لطفعلی بلبلی، مریم اسدی، دوره 20، شماره 3 - ( پاییز 1399 )
چکیده
زمینه و هدف: در طی دو دهه گذشته، تحقیقات زیادی برای درک تأثیر ژنتیک بر عملکرد ورزشی تمرکز داشتهاند. توالییابی کل اگزوم پتانسیل زیادی برای شناسایی واریانتهای ژنتیکی مرتبط با عملکرد جسمانی دارد، اما با این وجود در تحقیقات ژنتیک ورزشی هنوز از این تکنیک جدید استفاده نشده است. بنابراین هدف از نگارش مقاله حاضر گزارش واریانتهای جدید در ژنهای درگیر در قدرت و هایپرتروفی عضلانی (ACE، NOS3، IGF1R و IL-6) در یکی از قهرمانان وزنهبرداری جهان با استفاده از روش توالی یابی کل اگزوم بود.
روش کار: پس از اخذ رضایتنامه کتبی از یکی از ورزشکاران عضو تیم ملی وزنهبرداری مردان، 5 سیسی خون دریافت شد و پس از استخراج DNA از نمونه خون، با استفاده از روش توالییابی کل اگزوم مورد بررسی قرار گرفت.
یافته ها: نتایج حاصل از توالییابی کل اگزوم نشان دهنده وجود واریانت بد معنی (99454613G>A) در ژن IGF1R، پلیمورفیسم (22771156C>T) در ژن IL-6، پلیمورفیسمهای (61564052A>G و 61573761T>C) در ژن ACE و پلیمورفیسمهای (150695726T>C و 150704250C>G) در ژن NOS3 بود.
نتیجه گیری: نتایج تجزیه و تحلیل توالی یابی کل اگزوم واریانت و پلی مورفیسم هایی را در ژنهای مرتبط با هایپرتروفی و قدرت عضلانی در این وزنه بردار نخبه نشان داد. تحقیقات دیگری با حجم نمونه بیشتر جهت بررسی ارتباط این واریانت و پلیمورفیسمها با عملکرد ورزشکاران قدرتی مورد نیاز است.
الهه ممشلی، فرناز سیفی اسکی شهر، معرفت سیاه کوهیان، منوچهر ایران پرور، اسداله اسدی، بهزاد داورنیا، دوره 21، شماره 2 - ( تابستان 1400 )
چکیده
زمینه و هدف: جنسیت بر واکنشهای فرد به بیماریها مانند استعداد ابتلا و پیشرفت بیماری موثر است. هدف از این مطالعه بررسی تفاوت جنسیتی در توزیع ژنوتایپ و فراوانی آلل برخی از پلیمورفیسمهای ژن آدیپونکتین و مقایسه برهمکنش پلیمورفیسمهای مورد مطالعه و فاکتورهای خطر محیطی مرتبط با دیابت نوع 2 بین مردان و زنان بود.
روش کار: این مطالعه شامل 103 مرد و 79 زن مبتلا به دیابت نوع دو و 94 مرد و 61 زن سالم برای کنترل بود. بررسی ژنوتایپی پلیمورفیسمها با استفاده از روش تقویت سیستم مقاوم به جهش واکنش زنجیرهای پلیمراز(T-ARMS-PCR) انجام شد. آنالیز آماری با اســـتفاده از SPSS (نسخه 26)انجام شد. هـــمچنین برهمکنش بین SNP-SNP و SNPs- عوامل محیطی با استفاده از نرم افزار MDR نسخه 3.0.2 تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: اثر متقابل جنس-ژنوتیپ تنها برای تری گلیسیرید با SNP-11391G/A ارتباط معنیداری داشت (0/027=p). برای rs2241766، تفاوت ژنوتیپها بهطور مشخص با هموگلوبین A1c (0/024=p)، شاخص توده بدنی (0/033=p) و درصد چربی بدن (0/018=p) مرتبط بود. برای rs1501299 در سطح انسولین ناشتا تفاوت بالقوای در ژنوتیپها تشخیص داده شد. طبق نتایج تجزیه و تحلیل MDR ترکیب گلوکز ناشتا، rs17300539 (G/A 11391-) و جنسیت بهترین مدل سه عاملی بود. در این مدل توزیع بیماران به تفکیک جنسیت نشان داد اکثر مردان دارنده ژنوتایپهای GA و AA از G/A 11391- هموگلوبین A1C بیشتر از 8/5 داشتند در حالی که در زنان هیچ ارتباطی با ژنوتیپ یافت نشد.
نتیجه گیری: تفاوتهای جنسی بر تعامل بین پلیمورفیسمهای ژن آدیپونکتین و عوامل خطر محیطی تأثیر میگذارد. بر اساس یافتههای این مطالعه، تأثیر عوامل خطر محیطی بر پیشرفت دیابت نوع 2 مرتبط با پلیمورفیسمهای ژن آدیپونکتین در مردان بیش از زنان نشان داده شده است.
معرفت سیاه کوهیان، لیلا فصیحی، بهمن ابراهیمی ترکمانی، دوره 22، شماره 4 - ( زمستان 1401 )
چکیده
زمینه و هدف: بیماری عروق کرونر (CAD) را میتوان به عنوان یکی از علل اصلی مرگ و میر در نظر گرفت. شیوع CAD امروزه در حال افزایش بوده و منجر به هزینه های بالای نظام سلامت در بسیاری از کشورها میشود. جامعه پزشکی و تحقیقاتی به طور فزایندهای به تشخیص بیماری عروق کرونر قلب از طریق کامپیوتر و روشهای یادگیری ماشین علاقمند است. هدف این مطالعه پیش بینی بیماری عروق کرونر قلبی با استفاده از الگوریتم آنالیز افتراقی در مردان سالمند فعال بود.
روش کار: این مطالعه تحلیلی بر روی 351 سالمند مراجعه کننده به بیمارستان آیت الله کاشانی تهران انجام شد. در این پژوهش، از الگوریتم آنالیز افتراقی برای تشخیص بیماری عروق کرونر استفاده شد. از نرمافزار پایتون برای تجزیه و تحلیل دادهها استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که با استفاده از 14 ویژگی به عنوان عامل خطر مربوط به اطلاعات آزمایشگاهی، شخصی و سبک زندگی آزمودنیها، الگوریتم آنالیز افتراقی میتواند با دقت 94.4 درصد و صحت 88.9 درصد بیماری عروق کرونر را پیش بینی کند.
نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که این سیستم احتمالاً بتواند به عنوان یک روش موثر و هوشمند در کنار سایر روشهای تشخیصی توسط متخصصین قلب و عروق برای پیش بینی بیماری عروق کرونر مورد استفاده قرار گیرد. همچنین روشهای جدید دادهکاوی میتواند در کاهش خطرات تهاجمی موثر باشد.
|
|
|
|
|
|