|
|
|
|
جستجو در مقالات منتشر شده |
|
|
6 نتیجه برای سهرابی
منوچهر ایرا ن پرور، عباس یزدانبد، فیروز امانی، شبنم سهرابی، دوره 3، شماره 3 - ( پاییز 1382 )
چکیده
زمینه و هدف : گره های قابل لمس تیروئید تقریباٌ در 5 % بالغین یافت می شوند. با توجه به شیوع بالای این حالت، تشخی ـ ص و نح ــ وه ارزی ـ ابی آن ـ ها برای پ ــ زشکان اهمی ـ ـت دارد. ب ـ رای تشخی ـ ص ماهی ــ ت پات ــ ول ـ وژی گ ـ ره ها، انجام FNA (Fine Needle Aspiration) ، به عنوان اولین روش تشخیصی آسان و مقرون به صرفه است. هدف از مطالعه حاضر بررسی اپیدمیولوژی و ارزیابی یافته های پاتولوژیک بیماران از طریق FNA بوده است. روش ک ا ر : این مطالعه از نوع توصیفی بوده که بر روی کل 145 بیمار ی (113 نفر زن و 32 نفر مرد) که از اول مهرماه 1379 تا اول مهرماه 1381 به کلینیک خص و صی مراجعه نموده بودند به انجام رسیده است. اطلاعات مربوط به بیماران طی پرسش نامه از قبل طراحی شده همراه با انجام معاینه فیزیکی و درج یافته های بالینی و انجام FNA و گزارش نتایج آسپیراسیون سوزنی توسط یک پاتولو ژ یست جمع آوری گردید. نتایج با استفاده از آمار توصیفی در قالب جداول فراوانی و فراوانی نسبی در نرم افزار آماری SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: بیشتر بیماران (5/36 %) در محدوده سنی 40 - 30 سال ب ـ ودند . FNA 115 بیمار (4/79 %) خوش خیم ، 6 مورد (1/4 %) بدخ ـ یم ، 16 مورد (11%) مشکوک و در 8 بیمار (5/5%) FNA ناکاف ـ ی بوده است. از میان م ـ وارد خوش خی ـ م، 102 نفر (6/70%) گواتر ندولر، 8 نفر (5/5%) کیست کلوئیدال، 3 نفر (2%) آدنوم فولیکولر و دو مورد (3/1%) تیروئیدیت داشتند. موارد بدخیم شامل یک مورد (7/0%) کارسینوم فولیکولری و 5 مورد (4/3 %) کارسینوم پاپیلری بوده است . نتیجه گیری: در مطالعه حاضر کارسینوم پاپیلری تیروئید شایع ترین نوع بدخیمی بود که نسبت به مطالعات کشوری از شیوع پایین تری برخوردار است. با توجه به فراوانی قابل توجه سرطان تیروئید در میانسالی ضروری است که گره های تیروئید در این گروه سنی به دقت بررسی و ارزیابی شود.
فیروز امانی، بهرام سهرابی ، سعید صادقیه ، مهرناز مشعوفی ، دوره 4، شماره 1 - ( بهار 1383 )
چکیده
زمینه و هدف : افسردگی اختلال شایعی است که ممکن است هر فردی را تحت تاثیر قرار دهد، ولی برخی افراد جامعه مثل دانشجویان رشته های مختلف علوم پزشکی که هر کدام به نحوی درگیر حفظ سلامت جسمی و روانی افراد جامعه هستند ، بدلیل موقعیت خاص نسبت به این اختلال آسیب پذیرترند. با تشخیص به موقع و زود هنگام این اختلال در دانشجویان، می توان فرصتی برای پیشگیری اولیه و جلوگیری از پیشرفت و وخامت آن و نهایتا ً تامین بهداشت روانی آنان و جامعه فراهم نمود . هدف از این بررسی سنجش میزان افسردگی دانشجویان رشته های مختلف دانشگاه علوم پزشکی اردبیل بوده است. روش کار : این پژوهش یک مطالعه توصیفی تحلیلی می باشد که بر روی 324 نفر از دانشجویان رشته های مختلف دانشگاه علوم پزشکی اردبیل انجام شده است. روش جمع آوری داده ها شامل پرسشنامه ای در دو بخش است، بخش اول مربوط به اطلاعات دموگرافیک افراد مورد مطالعه و بخش دوم سؤا لات مربوط به سنجش میزان افسردگی بر اساس آزمون سنجش افسردگی بک ب ود . داده ها با استفاده ازنرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل گردید و از آمار توصیفی در قالب جداول فراوانی و از آمار تحلیلی به منظور بررسی ارتباط بین متغیرها استفاده شد. یافته ها : یافته های پژوهش نشان داد که از 324 دانشجوی مورد پژوهش 186 نفر( 4/57 %) با درجات مختلفی دچار افسردگی بودند و از بین آنها تعداد 126 نفر( 64 %) دچار افسردگی بالینی بودند. شیوع افسردگی بالینی در دانشجویان رشته مامایی 4/21% بود. در رشته تحصیلی تکنسین اتاق عمل بیشترین شیوع افسردگی دیده شد ولی بین رشته تحصیلی و شیوع افسردگی ارتباط معنی داری مشاهده نگردید . آزمون آماری مجذور کای ارتباط معنی داری را بین میزان افسردگی دانشجویان با ترم تحصیلی ، تعداد خواهر و برادر، وجود بیماری عمده جسمی در خود، وجود مشکل عمده روحی در اعضای خانواده و همچنین وقوع اتفاقات عمده در طول سال قبل از مطالعه نشان داد ) 001/0 p= ). نتیجه گیری : براساس نتایج بدست آمده از مطالعه افسردگی در بین دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اردبیل از شیوع بالایی برخوردار است ولازم است به منظور پیشگیری از این معضل بزرگ اجتماعی برنامه ریزی گردد .
بهرام سهرابی، بهناز پور اصغر، سعید دستگیری، دوره 6، شماره 4 - ( زمستان 1385 )
چکیده
زمینه و هدف: تحقیقات مختلف، نتایج متضادی را در ارتباط با فزونی میزان مرگ و میر زودرس بعد از انفارکتوس حاد میوکارد در زنان نسبت به مردان گزارش کرده است. این نتایج بصورت خام و بعد از تعدیل بر اساس سن و سایر تفاوت ها گزارش شده است. این مطالعه با این فرض که جنسیت مونث در مرگ ومیر زودرس بعد از انفارکتوس حاد میوکارد نقش مهمی را ایفا می کند، انجام گرفت. روش کار: در این تحقیق بمدت 6 ماه از تاریخ 82/4/1 لغایت 82/9/30 تمام بیمارانی که تشخیص نهایی آنها انفارکتوس حاد میوکارد بود (80 زن و 174 مرد ) با در نظرگرفتن عوامل خطر بیماری های عروق کرونری، شرایط بالینی در هنگام پذیرش، اقدامات درمانی در بیمارستان و هنگام ترخیص، حوادث بالینی در بیمارستان و مرگ و میر بیمارستانی و در طی یک ماه، بعد از ترخیص از بیمارستان، مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: شانس نسبی برای مرگ در بیمارستان در زنان نسبت به مردان برابر 2 با فاصله اطمینان 95% ( 4/208 -951/0) بود. میزان نسبت شانس برای مرگ در طی یک ماه بعد از انفارکتوس حاد میوکارد بعد از ترخیص از بیمارستان در زنان نسبت به مردان برابربا 586/4 با فاصله اطمینان 95% (16/252- 1/294) بود.این میزان بعد از تعدیل بر اساس سن برابر با 15/3 با فاصله اطمینان 95% (11/579- 0/857) بود. بعد از تعدیل بر اساس تمام تفاوت ها شانس نسبی 5/387 با فاصله اطمینان 95% (22/393 - 1/296) بود. زنان در شرایط بالینی وخیم در مقایسه با مردان مراجعه تاخیری داشتند. زنان کمتر از مردان تحت درمان با استرپتوکیناز، آسپرین، بتا بلوکر و اقدامات تشخیصی و درمانی تهاجمی قرار گرفتند و بیشتر از مردان بلوک کننده های کانال های کلسیم و نیترات دریافت کردند. نتیجه گیری: زنان در مقایسه با مردان ریسک بالاتری برای مرگ و میر زودرس (در طی یک ماه بعد از انفارکتوس حاد میوکارد، بعد از ترخیص از بیمارستان) دارند و سن بالا مهمترین عامل بالقوه قابل توجیه برای این احتمال خطر بالا نمی باشد.
حسین کوشاور، رقیه شیرینکام، ریحانه ایوان بقا، معصومه سهرابی، دوره 9، شماره 3 - ( پاییز 1388 )
چکیده
زمینه و هدف: آسیب پرینه به طور شایع به هنگام زایمان اتفاق می افتد و می تواند باعث عوارض کوتاه مدت و بلند مدت بعد زایمانی شود. درد، خونریزی و اختلالات ادراری، روده ای، جنسی از عوارض پس از زایمان مرتبط با آسیب پرینه می باشد و سلامت مادر و نوزاد را به خطر می اندازد. هدف این مطالعه، مقایسه تأثیر دو روش کنترل پرینه " مانور ریتگن و عدم دستکاری پرینه " در مرحله دوم زایمان بر میزان و درجه پارگیهای پرینه و ترمیم پارگیها در زنان اول زا می باشد. روش کار: این مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی تصادفی است. در این مطالعه 70 زن اول زایی که تمایل به شرکت در پژوهش و شرایط انجام زایمان طبیعی را داشتند، به صورت تصادفی در دو گروه ریتگن (35 نفر) و عدم تماس پرینه (35 نفر) قرار گرفتند. در مادرانی که در گروه ریتگن قرار گرفته بودند در مرحله دوم زایمانی هنگامی که سر جنین پرینه را متسع می کرد، از طریق پرینه ودرست در جلوی استخوان دنبالچه با یک دست بر روی چانه جنین فشار رو به جلو اعمال می شد و در همان زمان با دست دیگر فشار رو به بالا بر سر جنین (اکسی پوت) وارد می گردید. در روش عدم تماس پرینه در طی مرحله دوم زایمان تا زمان خروج سر جنین، پرینه لمس نمی شد و تنها از قسمت قدامی و پیشابراه به هنگام خروج سر حمایت می شد. داده های بدست آمده از مطالعه به وسیله روش های آماری توصیفی، رابطه مجذور کای، تفاوت میانگین تی تست و آزمون ناپارامتری من ویتنی و با استفاده از نرم افزار SPSS 15 مورد بررسی و تجزیه وتحلیل آماری قرار گرفت. یافته ها: میزان سلامت پرینه در گروه عدم تماس پرینه با اختلاف معنی داری بیشتر از گروه ریتگن بود (p=0.01) (42/9%, 74/3%). میزان پارگی درجه 1و 2 در گروه عدم تماس پرینه با تفاوت معنی داری کمتر از گروه ریتگن بود (p=0.01) (45/7%, 20% و 11/4%, 5/7%). در زمینه پارگی پرینه قدامی «اطراف پیشابراه، لبیال، واژن» (p=0.3) و نیاز به ترمیم پارگیها اختلاف آماری معنی داری بین دو گروه وجود نداشت. نتیجه گیری: عدم تماس پرینه در مرحله دوم زایمانی احتمال سلامت پرینه را افزایش می دهد.
حسین دوستکامی، عدالت حسینیان، عفت مظاهری، ناصر اصلان آبادی، صمد غفاری، بهرام سهرابی، ایرج محمدزاده، فرهاد پورفرضی، ناصر مویدنیا، دوره 13، شماره 3 - ( پاییز 1392 )
چکیده
زمینه و هدف: ضایعات محل دو شاخه شدن عروق کرونر از ضایعات مهم و پیچیده باانواع متفاوت استراتژیهای درمانی هستند. در این مطالعه بیماران مبتلا به ضایعات دو شاخه تحت درمان قرار گرفتند و پیامدهای بالینی طی دوره نه ماهه مورد پیگیری قرار گرفت. روش کار: در این مطالعه توصیفی- تحلیلی که از دی ماه 1386 تا اسفند 87 در مرکز آموزشی درمانی شهید مدنی تبریز انجام شد، 96 بیمار (83 نفر مرد و 13 نفر زن) مورد مطالعه قرار گرفتند .بیماران بر اساس استفاده از یک یا دو استنت و همچنین استفاده از استنت دارویی و غیر دارویی در دو گروه قرار گرفتند و بعد از آنژیو پلاستی تشخیصی در صورت وجود ضایعات دو شاخه بر اساس تقسیم بندی مدینا بر حسب نوع ضایعه آنژیو پلاستی انجام گرفت. در صورت وجود درد، تغییرات الکتروکاردیوگرام و اندیکاسیون آنژیوگرافی اقدام تشخیصی مناسب طی مدت زمان پیگیری انجام گردید. پیامدهای بالینی شامل حوادث حاد عروق کرونری ثبت شد ند و تجزیه و تحلیل آماری با استفاده ازSPSS-16 انجام شد. جهت مقایسه ارتباط متغیر ها از آزمونهای کای دو، فیشر وT test استفاده گردید. یافته ها: 5/86% بیماران مرد و 5/13% زن بودند. متوسط سن بیماران 9/9 ±56 سال، شایعترین عامل خطر هیپرتانسیون (7/47%) و شایعترین شکایت در هنگام مراجعه آنژین پایدار (2/55%) بود. 26٪ سابقه MI و 2/7٪ PCI و 2/5٪ سابقه CABG داشتند. در 5/65٪ بیماران شایعترین محل ضایعه محل دو شاخه شدن شریان قدامی نزولی چپ بود. در 4/10٪ شایعترین عارضه خونریزی خفیف از محل آنژیوگرافی بود و 2/5% بیماران هماتوم ملایم داشتند. از نظر وجود شرح حال سکته قلبی و مراجعه با آنژین پایدار و صعود قطعه ST در الکتروکاردیوگرام بین دو گروه، دارای یک و دو استنت، تفاوت معنی دار موجود بود (03/0=p). همچنین از نظر وجودگرفتاری و طول ضایعه در شاخه فرعی انجامKissing balloon بعد از تعبیه دو استنت تفاوت معنیداری بین این دو گروه نشان داد. در بین دو گروه دارای استنت دارویی و استنت غیر دارویی، زمان پروسیجر، دوز رادیاسیون و زمان فلوروسکوپی بین دو گروه تفاوت معنیدار وجود داشت (05/0=p) از نظر حوادث حاد عروق کرونری کلی درشش ماه اول در گروه دارای دو استنت این حوادث بیشتر و تفاوت معنیدار بود. نتیجه گیری: سن بیماران در این مطالعه پایین بود و در بسیاری از این بیماران استنت غیر دارویی مورد استفاده قرار میگیرد و بدین علت نتایج استفاده از دو استنت غیر دارویی با پیامدهای نامطلوبی همراه است.
ظریفه سهرابی، حسن یعقوبی، بهزاد شالچی، امیرصالح دل آرا، پرویز مولوی، دوره 17، شماره 2 - ( تابستان 1396 )
چکیده
زمینه و هدف: صرع اختلال مزمن و طغیان عمل مغزی است که به علت تخلیه نابهنجار الکتریکی نورونهای مغز پیدا میشود و مشکلاتی چون نوسانات خلقی، افسردگی و اضطراب برای بیماران بدنبال دارد. هدف از پژوهش حاضر مقایسه ناگویی هیجانی در بیماران مصروع تونیک- کلونیک، صرع میوکلونیک جوانان و افراد سالم میباشد.
روشکار: مطالعه حاضر بر اساس طرح پس رویدادی (علی- مقایسهای)، با روش نمونهگیری در دسترس تنظیم شد. جامعه مورد نظر شامل تمامی افراد مبتلا به صرع و حجم نمونه متشکل از 134 نفر (74 نفر بیمار و60 نفر افراد سالم) در گروه سنی 35-18 سال بود. از گروه نمونه بیماران 14 نفر بدلیل نداشتن ملاکهای انتخاب حذف شدند و 60 نفر بیمار (29 نفر صرع میوکلونیک و 31 نفر صرع تونیک کلونیک) باقی ماندند. ابزار مورد استفاده جهت سنجش ناگوییهیجانی مقیاس ناگوییهیجانی تورنتو بود. دادههای جمعآوری شده با استفاده از تحلیل واریانس یک طرفه، آزمون تعقیبی شفه و آزمون t برای گروههای مستقل مورد تجزیه تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: میانگین ناگویی هیجانی در صرع میوکلونیک جوانان، تونیک کلونیک و افراد سالم به ترتیب برابر با 44/64، 61/41 و 54/24 بود. تفاوت به دست آمده در بین دو گروه صرع میوکلونیک و تونیک- کلونیک معنادار نبود ( p>0.05و 5/19t =) اما تفاوت به دست آمده بین صرع میوکلونیک جوانان با افراد سالم (<0.01 pو 121/01t = ) و صرع تونیک- کلونیک با افراد سالم (0/01> pو 6/82t =) معنادار بود. همچنین افراد مصروع میوکلونیک جوانان و تونیک- کلونیک دشواریهای بیشتری را در شناسایی احساسات، توصیف احساسات و جهتگیری فکری بیرونی نسبت به افراد سالم نشان دادند اما چنین تفاوتی بین دو نوع صرع میوکلونیک جوانان و تونیک- کلونیک به دست نیامد.
نتیجه گیری: بیماری صرع با کاهش توانایی پردازش اطلاعات هیجانی همانند کاهش ناگویی هیجانی در بیماران مصروع همراه است، افراد مصروع تونیک- کلونیک و صرع میوکلونیک جوانان توانایی کمتری در زمینه شناسایی و توصیف اطلاعات هیجانی دارند و بیشتر جهتگیری فکری بیرونی دارند. همچنین بدلیل اینکه محل تخلیه حملات تشنج در دو نوع صرع منتشر و مشابه است، تفاوت معناداری در ناگویی هیجانی بین دو نوع صرع مشاهده نشد.
|
|
|
|
|
|