|
|
|
|
جستجو در مقالات منتشر شده |
|
|
14 نتیجه برای سادات
شهرام حبیب زاده، شهنام عرشی، ناطق عباسقلی زاده، محرم یوسفی سادات، محرم عالی مراد، حسین صادقی، حمید جعفر زاده، جعفر بشیری، سعید صادقیه اهری، فیروز امانی، رقیه تفرجی، نیره امینی ثانی، دوره 5، شماره 1 - ( بهار 1384 )
چکیده
زمینه و هدف: در تمدن نوین جلب مشارکت مردمی مهمترین راه کار توسعه در بخش های مختلف جامعه تلقی می شود. ایجاد مراکز توسعه اجتماعی و ارتقای سلامت قدمی است که در این راستا برداشته شده است. در این مراکز، توسعه اجتماعی در کنار ارتقای سلامت تحقق می یابد و در خلال انجام فعالیت هایی برنامه ریزی شده، مردم منطقه ضمن پیشرفت و توسعه در راه سلامت گام بر می دارند، مشارکت را تمرین می کنند، مسوولیت پذیر میشوند و درک می کنند که کلید حل بخش عمده ای از مسایل مربوط به سلامت در دست خود آنها است. روش کار: در چهارچوب مبتنی بر پژوهش عملی و با مداخلاتی که بصورت پویا وبر اساس ارزیابی های مجدد پی ریزی شد اقداماتی در دو بخش شامل تشکیل کمیته های کاری و تشکیل پایگاه تحقیقات جمعیتی انجام شد. پایگاه تحقیقات جمعیتی رویکرد برنامه ریزی شده به سلامت جامعه را بعنوان مبنای فعالیت خود قرار داد و اولین مرحله اجرایی آن بسیج جامعه بود. به منظور ارایه و ارزشیابی مدلی برای بسیج جامعه اقدامات مختلفی از جمله توجیه رابطین بهداشت، جلب مشارکت افراد کلیدی منطقه، شناخت ادبیات جامعه برای برقراری ارتباط موثر و نافذ با مردم، اطلاع رسانی،دعوت به همکاری و سرشماری عمومی برای شناسایی افراد معتمد و توانمند منطقه صورت گرفت. یافته ها: توسط رابطین بهداشتی منطقه 60 نفر از افراد کلیدی شناسایی شدند که 53 نفر از آنها دعوت به همکاری را پذیرفته و در سه جلسه اهداف مرکز بازگو و نقطه نظرات آنان ارزیابی گردید. بررسی ادبیات جامعه نشان داد که منطقه مورد نظر دارای فرهنگ متوسط به بالا با سطح سواد و درآمد متوسط به پایین و میزان علاقه مندی مناسب برای مشارکت است. ارزیابی همکاری صدا و سیما، شهرداری و سازمان های دیگر بجز آموزش و پرورش در اطلاع رسانی مطلوب نبود. پس از انتشار ویژه نامه علمی پایگاه استقبالی از سوی مردم مشاهده نگردید اما در بین مسئولین منجر به ایجاد چشم اندازی روشن گردید. 287 نفر بصورت داوطلبانه دعوت به همکاری در مرکز را پذیرفته و به عضویت آن در آمدند. پس از سرشماری عمومی مشخص شد 4355 خانوار با جمعیت کل 19652 نفر در منطقه سکونت دارند از این تعداد 9305 نفر (48%) زن و مابقی مرد بودند. میانگین سنی جمعیت 26 سال و میانگین بعد خانوار 5/4 و 8352 نفر (42%) متاهل بودند. اکثریت خانم ها خانه دار و اکثریت آقایان شغل آزاد داشتند. نتیجه گیری: فرآیند بسیج جامعه در این پروژه موفق ارزیابی گردید اما بنظر می رسد جهت نهادینه شدن و استمرار فعالیت مرکز اجتماعی و ارتقای سلامت نیاز به جلب مشارکت و همکاری بیشتر سازمان ها و اقشار مختلف مردم وجود دارد.
محمد حسین صومی، سارا فرهنگ، طاهر افتخار سادات، ایرج قربانی گلزاری، دوره 7، شماره 3 - ( پاییز 1386 )
چکیده
مقدمه: مری بارت شدیدترین عارضه هسیتوپاتولوژیک ریفلاکس مزمن ترشحات معده به مری است که زمینه ساز آدنوکارسینوم مری می باشد . مشخصات همه گیر شناسی این بیماری در ایران کاملا واضح نیست. هدف مطالعه حاضر بررسی شیوع مری بارت سگمان کوتاه در بیماران دارای علایم ریفلاکس است که برای اولین بار در یک مرکز دانشگاهی مورد بررسی قرار می گیرند. روش کار: در این مطالعۀ مقطعی، 100 بیمار پی در پی که با حداقل یکی از علایم ریفلاکس معده به مری (سوزش سردل و احساس برگشت اسید به دهان) به مدت حداقل یک سال به درمانگاه دانشگاه علوم پزشکی تبریز مراجعه کرده اند،پس از اخذ رضایت نامه آگاهانه جهت آندوسکوپی فوقانی معرفی شده، از نظر مری بارت سگمان کوتاه مورد بررسی قرار گرفتند. چهار نمونه از سمت مروی محل اتصال مری به معده جهت هیستولوژی، همچنین نمونه ای از ناحیه آنتر جهت بررسی عفونت با هلیکوباکتر پیلوری توسط تست اوره آز سریع تهیه شد. مری بارت در صورت وجود متاپلازی روده ای توسط دو نفر پاتولوژیست تائید شد. یافته ها: از 100 بیمار واجد شرایط ورود به مطالعه که مورد آندوسکوپی فوقانی قرار گرفتند 39 بیمارمذکر و 61 بیمار مونث بودند. میانگین سنی بیماران 15/12± 42/3 سال بود. مری بارت سگمان کوتاه در نمونه های اخذ شده از 8 بیمار گزارش شد. وجود مری بارت با جنسیت یا علایم و شدت شکایات بیماران ارتباطی نداشت ولی در افراد با علایم در طی بیش از 5 سال گذشته شایع تر بود . وجود ازوفاژیت و مری بارت ارتباطی با هم نداشتند.افراد هلیکوباکتر پیلوری مثبت کمتر دچار ازوفاژیت بودند ولی وجود عفونت با این باکتری ارتباطی با مری بارت نداشت. نتیجه گیری: با توجه به شیوع بالای مری بارت در افراد دارای علایم ریفلاکس در منطقۀ مورد مطالعه پیشنهاد انجام آندوسکوپی در مورد افرادیکه این علایم را به مدت بیشتر از 5 سال تجربه کرده اند بدون توجه به سن انجام شود. بیماران از آگاهی و توجه بیشتر آندوسکوپیست در تهیه نمونه ،سود خواهد برد.
سید داور سیادت، هدی شیردست، محمدرضا آقاصادقی، داریوش نوروزبان، سید محمد اطیابی، سید مهدی سادات، ساناز سلیمانیه، علی شریفات، ارفع مشیری، دوره 10، شماره 3 - ( پاییز 1389 )
چکیده
زمینه و هدف: پژوهش ها نشان می دهد که لیپوپلی ساکارید ( LPS ) بعنوان مهمترین ساختمان آنتی ژنیکی سویه های صاف بروسلا ،کاندیدای مناسبی برای طراحی واکسن های زیرواحدی است. از طرفی کاربرد ادجوانت های با منشا میکروبی در القاء پاسخهای ایمنی سبب طراحی نسل جدید واکسنهای زیرواحدی شده است که نمونه آن وزیکول غشای خارجی ( Outer Membrane Vesicle: OMV ) نیسریا مننژیتیدس است. وزیکول غشای خارجی باعث افزایش عیار آنتی بادی از کلاس IgM و IgG علیه آنتی ژنی می شود که به همراه آن تزریق شده است. در این تحقیق، تاثیر کمپلکس غیر کوالان LPS+OMV در القای ایمنی سلولی با ارزیابی مقدار تولید و ترشح IFN-γ ، IL-4 و IL-10 بررسی و الگوی فعالسازی زیر گروه های Th1 و Th2 تعیین گردید. روش کار: لیپو پلی ساکارید توسط روش بهینه سازی شده فنلی تخلیص شد و سپس برنامه ایمیونیزاسیون در سه گروه شش تایی موش BALB /c در روزهای 0، 14، 28 و 42 به صورت زیرپوستی با LPS بروسلا آبورتوس به تنهایی، LPS به همراه ادجوانت فروند و کمپلکس LPS بروسلا آبورتوس و OMV نیسریا مننژیتیدیس سروگروه B انجام گردید. پس از تهیه سوسپانسیون سلول های طحالی، عیار ساتیوکاین های IFN-γ ، IL-4 و IL-10 با روش الایزا بررسی گردید. یافته ها: ایمیونیزاسیون با LPS بروسلا آبورتوس به تنهایی باعث القاء معنی دار عیار IFN -γ نسبت به دو گروه دیگر ( LPS+OMV و LPS+FA ) شد (05/0 p < ) در حالی که عیار IL-4 و IL-10 در تمام گروه ها افزایش اندکی نشان داد. اگرچه به دنبال تزریق کمپلکس LPS+OMV در مقایسه با LPS عیار IL-4 و IL-10 افزایش یافته است ولی در همین گروه نیز عیار IFN -γ در مقایسه با IL-4 و IL-10 بیشتر است. نتیجه گیری: در هر سه گروه، حیوانات ایمیونیزه شده دارای عیار سرمی بالای IFN -γ در مقایسه با IL-4 و IL-10 میباشند. افزایش IFN -γ به دنبال ایمیونیزاسیون مدل حیوانی با LPS (به تنهایی، به صورت کمپلکس با OMV و به همراه ادجوانت) نشان دهنده پاسخ های سلولی Th1 است که باعث افزایش فعالیت سلول های پلی مورفونوکلئر و در نتیجه تسهیل پاکسازی عفونت می شود . عیار کمتر IL-4 و IL-10 در مقایسه با IFN -γ که نشان دهنده مهار پاسخ سلول های Th2 می باشد در هر سه گروه به دنبال ایمیونیزاسیون با LPS مشاهده می شود که می تواند به عنوان عاملی مؤثر در کارآیی واکسن زیر واحدی بروسلوز (بر پایه LPS ) مطرح گردد چراکه پاسخ سلول های Th2 اساساً در ساز و کارهای دفاعی علیه بروسلا نه تنها کاربردی ندارد بلکه با مهار جمعیت های مؤثر از سلول های Th ( ( Th1 باعث افزایش احتمال بقای درون سلولی این میکروارگانیسم می گردد.
فاطمه رنجکش، شکوه السادات حاج سید ابوترابی، جمیله کجینه باف، فرشته عباسی، دوره 10، شماره 4 - ( زمستان 1389 )
چکیده
زمینه و هدف : پرهاکلامپسی یکی از علل مهم مرگ و میر مادر و نوزاد در تمام دنیا است. اما علت اصلی آن هنوز ناشناخته میباشد. کاهش و افزایش فلزات نادر میتواند به عنوان یک عامل زیانآور در بارداری باشد. این مطالعه به منظور ارزیابی وضعیت مس در زنان باردار پراکلامپتیک انجام شد. روشکار : 95 زن باردار پرهاکلامپتیک (مورد) و 92 نفر زن باردار سالم (شاهد) در این مطالعه مورد-شاهدی شرکت داشتند. مس سرم و ادرار 24 ساعته آنها به روش اسپکتروفتومتری جذب اتمی اندازهگیری شد. دادهها پس از جمعآوری با آزمون های تی، کای دو و همبستگی پیرسون تحلیل شدند. یافتهها : غلظت مس سرم و ادرار 24 ساعته در گروه پرهاکلامپسی بطور معنیداری بیشتر از غلظت مس سرم و ادرار 24 ساعته در گروه باردار با فشارخون طبیعی بود (000/0> p ). اما ارتباطی بین شدت پرهاکلامپسی و غلظت مس سرم و ادرار 24 ساعته بدست نیامد. نتیجه گیری : نتایج این مطالعه ارتباط بین افزایش غلظت مس سرم و ادرار با پره اکلامپسی را مطرح میکند. اما این افزایش نمیتواند بیانگر شدت پرهاکلامپسی باشد با بررسیهای بیشتر میتوان از این تست برای پیشگویی پرهاکلامپسی استفاده کرد.
سوسن سلیمی پرمهر، نورالسادات کریمان، زهره شیخان، حمید علوی مجد، دوره 10، شماره 4 - ( زمستان 1389 )
چکیده
زمینه و هدف: سرطان پستان یک سوم کلیه سرطانها در زنان و دومین علت مرگ ناشی از سرطان در آنان میباشد. با پیشگیری و انجام غربالگری، میزان ابتلاء و مرگ و میر کاهش خواهد یافت. لذا این مطالعه با هدف تعیین انجام آزمونهای غربالگری سرطان پستان و عوامل مرتبط با انجام آزمونهای غربالگری سرطان پستان در زنان شهر اردبیل صورت گرفته است. روش کار: در این مطالعه توصیفی ـ تحلیلی تعداد 300 زن مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهر اردبیل با روش نمونهگیری چندمرحلهای انتخاب شدند. اطلاعات از طریق پرسشنامه خود ساخته شامل دو قسمت، سؤالات آگاهی و نگرش و یک فرم اطلاعاتی در زمینه مشخصات دموگرافیکی، عوامل خانوادگی، اجتماعی- اقتصادی، عوامل خطر و زنان- مامائی جمعآوری گردید. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از نرم افزار SPSS نسخه 16 و آزمونهای آمار توصیفی و استنباطی استفاده شد و 05/0 p < به عنوان معنی دار در نظر گرفته شد. یافته ها: میزان انجام خودآزمائی پستان 4%، معاینات بالینی 7/4% و انجام ماموگرافی 7/3% بود. بین تحصیلات (003/0 p = )، آگاهی (002/0 p = ) و نگرش (004/0 p = ) با انجام خودآزمائی پستان ارتباط معنیدار بود. بین وضعیت بیمه، سابقه هورمون درمانی و انجام آزمونهای غربالگری سرطان پستان ارتباط معنیداری دیده نشد. نتیجه گیری: با توجه به میزان پایین انجام آزمونهای غربالگری سرطان پستان و شناسایی عوامل تاثیرگذار بر آن، ارائه برنامههای آموزشی مناسب و انجام مطالعات مداخلهای تاکید میشود.
عاطفه قنبری، اکرم السادات منتظری، مریم نیکنامی، زهرا عطرکار روشن، عبدالرسول سبحانی، بهروز نجفی، دوره 10، شماره 4 - ( زمستان 1389 )
چکیده
زمینه و هدف: تهوع و استفراغ ناشی از شیمیدرمانی از شدیدترین عوارض و از نگرانیهای مهم بیماران مبتلا به سرطان میباشد. زنجبیل یک داروی گیاهی و موثر در درمان تهوع و استفراغ و هیچ نوع عارضه خاصی ایجاد نمیکند. این گیاه در بعضی از کشورها در تهیه داروهای ضد استفراغ مورد استفاده قرار میگیرد. هدف این مطالعه تعیین تاثیر زنجبیل بر شدت تهوع و استفراغ ناشی از شیمی درمانی در بیماران مبتلا به سرطان است. روش کار: مطالعه حاضر یک کارآزمایی بالینی تصادفی، متقاطع، دوسوکور و مشابهسازی شده است که بر روی 44 بیمار تحت شیمی درمانی انجام گرفت. بیماران بر اساس تقسیم تصادفی بلوک چهارتایی در سیکل اول مطالعه یکی از رژیمهای ضداستفراغ رژیم الف (روتین +1گرم زنجبیل) و رژیم ب (روتین+ 1گرم دارونما) را دریافت کردند و در سیکل بعدی پس از 28 روز رژیم دیگر (الف یا ب) را همراه با داروهای شیمی درمانی دریافت نمودند. شدت، دفعات و نمره تهوع و شدت و دفعات استفراغ 4 ساعت (1،2،3،4) پس از دوز دوم رژیمهای درمانی و پایان 24 ساعت از شروع شیمی درمانی با استفاده از ابزار VAS و کورتیلا مورد بررسی قرار گرفت. در نهایت اطلاعات کسب شده با استفاده SPSS نسخه 16 مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. مقایسه بین گروهها با استفاده از آزمونهای تی مستقل، آزمون غیر پارامتری (من ویتنی یو) صورت گرفت. یافته ها: نتایج تحقیق بیانگر آن است که در تمام ساعات بررسی، تفاوت قابل توجه آماری در دفعات تهوع و استفراغ بین دو رژیم درمانی بدست نیامد. اما در رابطه با تهوع، رژیم زنجبیل در مقایسه با دارونما شدت و نمره تهوع را به شکل معنی دار کاهش داد. آزمون تی مستقل و من ویتنی یو نیز تفاوت معنیدار آماری را در نمره تهوع در ساعت سوم و پایان 24 ساعت (06/0 p = و 01/0 = p ) نشان دادند. نتیجه گیری: با توجه به کاهش نمره تهوع در رژیم حاوی زنجبیل نسبت به دارونما، به نظر میرسد که استفاده از زنجبیل یک روش ساده و بیخطر است که میتواند به عنوان مکمل داروهای ضد استفراغ در بیماران تحت شیمی درمانی بکار رود.
رضوان ذبیح اللهی، مریم نورمحمدی، آذر فرهنگ اصفهانی، روح اله وهاب پور، سید مهدی سادات، محمد رضا آقاصادقی، منصور صالحی، سید داور سیادت، دوره 12، شماره 1 - ( بهار 1391 )
چکیده
زمینه و هدف: تحقیقات بسیاری در زمینه یافتن داروهای ضد ویروس HIV در حال انجام میباشند. بررسی بر روی این ترکیبات نیازمند کار با ویروس زنده است که خطرات زیستی فراوانی برای کاربران دارد. لذا در تحقیق حاضر، یک سیستم جدید و ایمن سنجش میزان اثرات سایتوپاتیک HIV با استفاده از ویروسهای HIV-1 با قابلیت یک سیکل همانندسازی (SCR) معرفی شده است. روش کار: ویروسهای HIV-1 با قابلیت یک سیکل زندگی، به وسیله ترانسفکشن در سلولهای HEK293T تولید شدند. پلاسمیدهای pMD2G ، pSPAX2 و pmzNL4-3 برای تولید ویروس استفاده شدند. سلولهای هدف MT-2 با مقادیر مختلف از ویروس SCR HIV-1 آلوده شدند. میزان تشکیل سنسشیوم در میان سلولهای آلوده شده به وسیله شمارش زیر میکروسکوپ نوری بررسی شد. میزان مرگ و میر سلولهای آلوده شده به ویروس به وسیله سنجش میزان تکثیر سلولی با روش XTT بررسی شد. داروهای نویراپین و ایندیناویر به عنوان کنترل مثبت استفاده شدند. یافته ها: با افزایش میزان ویروس شروع کننده آلودگی تا حد 1600ngP24 ، تعداد سنسشیوم در میان سلولهای هدف افزایش نشان داد. با افزایش میزان ویروس به میزان بالاتر تولید سنسشیوم در میان سلولهای MT-2 کاهش یافت. افزایش تعداد سنسشیوم تا سه روز پس از آلودگی مشاهده و سپس کاهش خود به خودی نشان داد. مرگ سلولی در میان سلولهای هدف با رسیدن میزان ویروس شروع کننده به 1600ngP24 به حداکثر خود رسید. میزان توان 50% بازدارندگی اثرات سایتوفیت ( IC50 ) محاسبه شده برای ترکیبهای BMS806 و نویراپین بر اساس روش ابداع شده در این مطالعه به ترتیب 30 و 50 نانومولار بوده است. نتیجه گیری: با توجه به نتایج مطالعه امکان انجام بررسی اثرسایتوپاتیک HIV با استفاده از ویروسهای SCR HIV وجود دارد. همچنین نتایج بررسی میزان اثر ضد ویروسی دو داروی نویراپین و BMS806 نشان دهنده دقت این روش برای سنجش اثر ضد HIV-1 ترکیبات مختلف میباشد. همانندسازی یک دورهای SCR HIV باعث افزایش امنیت زیستی روش ابداعی در این مطالعه نسبت به استفاده از ویروس نامیرا میباشد.
حسن قبادی، افشان شرقی، ژیلا سادات کرمانی، دوره 13، شماره 2 - ( تابستان 1392 )
چکیده
زمینه و هدف: سرطان ریه، یکی از شایعترین سرطانها در سراسر جهان و یکی از پنج سرطان شایع در ایران محسوب میشود. هدف این مطالعه بررسی همه گیر شناسی سرطان ریه و عوامل خطر ساز آن در استان اردبیل میباشد. روش کار: این مطالعه مقطعی از خرداد 1388 تا خرداد 1390در اردبیل انجام شده است. اطلاعات بیماران از دو مرکز مورد جمع آوری قرار گرفت. در گروه اول، تمامی بیماران مراجعه کننده به بیمارستان امام خمینی اردبیل که تحت برونکوسکوپی قرار گرفته و گزارش نمونه پاتولوژی آنها برای سرطان اولیه ریه مثبت بوده است قرارگرفتند و گروه دوم، شامل بیمارانی بودند که در طی مدت زمان مطالعه، اسامی آنها در مرکز ثبت سرطان اردبیل با تشخیص پاتولوژی سرطان اولیه ریه وارد شده بود و برداشت نمونه پاتولوژی آنها در سایر مراکز انجام شده بود. برای هر گروه چک لیست جداگانه تهیه شد و پس از تکمیل، اطلاعات حاصل توسط برنامه آماری SPSS 16 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: در مجموع 124 بیمار با تشخیص سرطان ریه مورد بررسی قرار گرفتند (79% در گروه اول و 21% در گروه دوم). برتری جنسیتی با جنسیت مذکر (3/82%) و میانگین سنی 99/9 ± 23/64 در کل بیماران بود. در گروه اول بیش از نصف بیماران (10/54%) شهرنشین بودند، 8/90% سابقه مصرف سیگار (با میانگین 70/25 ± 67/38 پاکت سیگار در سال)، 7/34% سابقه مصرف اوپیوئید و 3/17% سابقه خانوادگی مثبت بدخیمی داشتند و شایع ترین شکایت اصلی هنگام مراجعه به پزشک خلط خونی (7/32%) بود. همچنین لوب فوقانی راست با 64/27% شایع ترین محل بروز ضایعه در برونکوسکوپی این گروه بود. کارسینوم سلول سنگفرشی با 3/61% شایع ترین فرم بدخیمی در کل بیماران بود. نتیجه گیری: بر خلاف کشورهای توسعه یافته و همانند مطالعات داخلی، سرطان سلول سنگفرشی شایعترین سرطان ریه در بیماران بوده و آدنوکارسینوم شیوع کمتری دارند. مردان 6/4 برابر بیشتر از زنان مبتلا به سرطان ریه بودند و سیگار مهمترین عامل خطر ساز در ایجاد بیماری است.
زهرا کریمیان، زهره سادات، معصومه عابدزاده، ناهید سرافراز، محبوبه کفایی عطریان، نصرت بهرامی، دوره 13، شماره 4 - ( زمستان 1391 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به شیوع بالای دیسمنوره و تاثیر بر فعالیت های روزانه فرد و عوارض کمتر داروهای گیاهی نسبت به داروهای شیمیایی، این مطالعه با هدف مقایسه تاثیر کپسول مفنامیک اسید و کپسول بابونه بر دیسمنوره اولیه انجام گرفت. روش کار: این مطالعه که یک کارآزمایی بالینی تصادفی سه سو کور بود بر روی 90 نفر از دانشجویان دختر مبتلا به دیسمنوره اولیه (درد قاعدگی) ساکن در خوابگاه های دانشگاه علوم پزشکی کاشان در سال 1390 انجام شد. افراد بصورت تصادفی در دو گروه مفنامیک اسید و بابونه قرار گرفتند. 45 نفر بابونه 250 میلی گرم هر 8 ساعت و 45 نفر مفنامیک اسید 250 میلی گرم هر 8 ساعت از 48 ساعت قبل از قاعدگی تا 24 ساعت بعد از آن دریافت کردند. افراد در طی 2 سیکل دارو را دریافت کردند و شدت درد آنها با کمک خط کش درد مک گیل تعیین شد. در نهایت تجزیه و تحلیل داده ها با کمک نرم افزار SPSS نسخه 16 و با استفاده از آزمون های آماری کای دو، آزمون t ، فیشر و آزمون t زوجی انجام گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که شدت دیسمنوره اولیه در هر گروه درمانی نسبت به قبل از درمان کاهش معنی دار آماری را نشان می دهد (005/0 > p ) و در مقایسه بین مفنامیک اسید و بابونه میزان تفاوت کاهش شدت درد از لحاظ آماری معنی دار نمی باشد(05/0 P> ) یعنی هر دو دارو به یک مقدار درد را کاهش داده اند. نتیجه گیری: مصرف کپسول بابونه میتواند شدت دیسمنوره اولیه را به طور موثری کاهش دهد. لذا با توجه به نتایج حاصل از این مطالعه، استفاده از بابونه در درمان دیسمنوره اولیه زنان توصیه می شود.
هاشم فعال مغانلو، فاطمه سادات حسینی، فرزانه میکائیلی منیع، دوره 14، شماره 3 - ( پاییز 1393 )
چکیده
زمینه و هدف: شیوه های تمرینی مختلفی برای کمک به بهبود مهارت های حرکتی افراد کم توان ذهنی وجود دارد. از این رو هدف تحقیق حاضر مقایسه اثر برنامه حرکتی اسپارک و تکنیک های بسکتبال بر بهبود مهارت های حرکتی درشت پسران کم توان ذهنی می باشد. روش کار: در این مطالعه نیمه تجربی تعداد 30 دانش آموز (دامنه سنی 9 الی 13 سال و میانگین بهره هوشی 4/64) از بین 98 دانش آموز پسر کم توان ذهنی آموزش پذیر که مشغول تحصیل در مدارس استثنایی شهرستان ارومیه بوده و شرایط لازم را دارا بودند انتخاب و بر اساس پیش آزمون به سه گروه همسان (2 گروه تجربی و 1 گروه کنترل) تقسیم شدند. ابزار اندازه گیری، مجموعه آزمون تبحر حرکتی برونینکس – اوزرتسکی بود. برنامه های مورد استفاده شامل: برنامه حرکتی منتخب (برنامه حرکتی اسپارک) که حاوی برنامه های تقویتی، بازی و ورزش برای کودکان است و همچنین تکنیک های منتخب بسکتبال بود که به مدت 24 جلسه بر روی آزمودنی ها اجرا شدند. از آزمون های آماری t وابسته و کوواریانس برای مقایسه میانگین ها استفاده شد. یافته ها: 24 جلسه تمرین برنامه حرکتی اسپارک تغییرات معناداری را در تمامی متغیر های پژوهشی به جز سرعت و چابکی در گروه اسپارک ایجاد کرد. تغییرات در گروه اسپارک شامل سرعت و چابکی ( 343/0= p )، تعادل (000/0 = p )، هماهنگی جانبی ( 000/0 = p ) و قدرت ( 001/0= p ) می باشد . همچنین 24 جلسه تمرین تکنیک های بسکتبال تغییرات معناداری را در تمامی متغیر های پژوهشی در گروه بسکتبال ایجاد کرد. تغییرات در گروه بسکتبال شامل سرعت و چابکی ( 001/0 = p )، تعادل ( 000/0= p )، هماهنگی دو طرفه( 013/0 = p ) و قدرت (007/0 = p ) بود. همچنین با مشاهده میانگین تعدیل شده گروه ها، اسپارک (62) و بسکتبال (58) مشخص شد که برنامه حرکتی اسپارک نسبت به تکنیک های بسکتبال تاثیر بیشتری بر روی مهارت های حرکتی درشت پسران کم توان ذهنی دارد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده از این مطالعه می توان مدعی شد که مشارکت در برنامه حرکتی اسپارک و تکنیک های بسکتبال موجب بهبود مهارت های حرکتی درشت در کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر می شود. همچنین تفاوت معناداری بین این دو برنامه در بهبود مهارت های حرکتی درشت کودکان کم توان ذهنی وجود دارد.
سعادت جلیلی، موسی آقائی کوهساره، اکرم السادات سعید مهدوی، دوره 14، شماره 4 - ( زمستان 1392 )
چکیده
زمینه و هدف: امروزه بازار مراقبت سلامت به یک بازار رقابتی تبدیل شده وعوامل متعددی دربهره مندی از مراقبتهای بیمارستانی و انتخاب بیمارستان توسط بیماران موثرواقع می شوند. پژوهش حاضر به منظور بررسی عوامل موثر بر انتخاب نوع بیمارستان دولتی یا خصوصی از دیدگاه بیماران غیر اورژانس در بیمارستانهای منتخب استان اردبیل درسال 1391 انجام شده است. روش کار: این پژوهش یک مطالعه توصیفی و همبستگی از نوع مقطعی می باشد که جامعه آماری آن را بیماران الکتیو دو بیمارستان خصوصی و چهار بیمارستان دولتی شهر اردبیل در سال 1391 تشکیل داده اند. تعداد نمونه آماری این مطالعه 598 نفر بود که با استفاده از روش تخصیص متناسب به روش تصادفی انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه ای محقق ساخته بوده که روایی و پایایی آن با ضریب همبستگی 92% تایید شده و ازآمار توصیفی و جداول فراوانی و نیزآزمون رگرسیون لجستیک برای تحلیل داده ها استفاده شده است. یافته ها: یافته های این پژوهش نشان دادکه بین عوامل اجتماعی ، خدمات بیمارستانی و امکانات بیمارستان با انتخاب نوع بیمارستان با ضریب اطمینان 95% همبستگی مستقیم وجود دارد؛طبق آزمون رگرسیون انجام گرفته و مقدار EXP(B) از میان سه متغیر مذکور خدمات بیمارستانی اولویت اول بیماران و پس ازآن عوامل اجتماعی و امکانات بیمارستانی به ترتیب اولویتهای بعدی بیماران در انتخاب بیمارستان بودهاند. نتیجه گیری: مهمترین عامل جذب بیماران به بیمارستانهای بخش دولتی پایین بودن هزینههای بیمارستان و در بخش خصوصی توصیه پزشک معالج بوده است. نقش به سزای این دو عامل منجر به کم رنگ شدن تاثیر سایر عوامل مورد بررسی در این مطالعه شده است.
مریم زرکش، کامران گیتی، نیما حسین زاده، فریدون عزیزی، مریم السادات دانشپور، دوره 15، شماره 4 - ( زمستان 1393 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به اهمیت مطالعات ژنتیکی بر روی سندرم متابولیک، هدف از این مطالعه بررسی تجمع خانوادگی این سندرم و خطر ابتلای آن در میان خواهر و برادرها در جمعیت تهرانی بود.
روش کار: در مطالعه مقطعی حاضر، شاخصهای تنسنجی، بیوشیمیایی و فشار خون 566 خانواده از افراد شرکت کننده در مطالعه قند و لیپید تهران اندازهگیری شد. سپس، نقش عوامل خطرساز در سندرم متابولیک، همبستگی نسبی پیرسون بین اجزای سندرم متابولیک و عوامل مربوط به فاکتورهای لیپیدی افراد محاسبه گردید.
یافتهها: شیوع سندرم متابولیک در میان مادران و دختران به ترتیب 4/78 و 9/12 درصد بود. میزان عوامل خطرساز از جمله کلسترول تام، لیپوپروتئین با دانسیته پایین، فشار خون سیستولی، تریگلیسیرید و قند خون ناشتا در مادربزرگها بیشتر بود. چهار فاکتور خطرساز از جمله فاکتور 1 تریگلیسیرید و کلسترولLDL-، فاکتور 2 اندازه دور کمر و شاخص توده بدنی، فاکتور 3 فشار خون سیستولی و دیاستولی و در نهایت فاکتور 4 لیپوپروتئین با دانسیته بالا، تریگلیسیرید و قند خون ناشتا مشخص گردید که 7/77 درصد از کل واریانس جمعیت را شامل بودند. نسبت خطر ابتلا به سندرم متابولیک در بین خواهر و برادرها 61/5 بود (ضریب اطمینان 95%: 97/9-15/3). بخت ابتلای تعدیل شده برای سن و جنس نسبت به فرد مبتلا در خانواده 33/1 (ضریب اطمینان 95%: 67/1-06/1) که از بین چهار فاکتور به دست آمده عامل چاقی از خطر بالاتری50/7، برخوردار بود (فاصله اطمینان 95%: 52/9-19/5).
نتیجهگیری: یافته های حاضر وجود تجمع خانوادگی سندرم متابولیک و بخت خطر ابتلای آن را در جمعیت مورد مطالعه تایید کرد. همبستگی میان خواهر و برادرها بسیار بالاتر از سایر اعضای خانواده بود، که نشاندهنده نقش عوامل ژنتیکی در این سندرم بود و افزایش خطر ابتلا حدود 2 برابر را نشان داد
تکتم سادات وفا، مژده عمادی، سید دامون صدوقی، دوره 18، شماره 1 - ( بهار 1397 )
چکیده
زمینه و هدف: کورکومین دارای خواص آنتیاکسیدانی است و هدف از مطالعه حاضر تعیین اثر کورکومین بر میزان Bax،Bcl-2 ، آنزیمهای آنتیاکسیدانی و پراکسیداسیون لیپیدی اسپرم پس از فرایند انجماد میباشد.
روش کار: در این مطالعه تجربی از چهار راس گاو بالغ نژاد هلشتاین، دو بار در هفته در هشت نوبت نمونههای اسپرم جمعآوری شد. نمونههای منی به چهار گروه تقسیم شدند. مقادیر صفر (شاهد)، 10 (گروه تجربی یک)، 20 (گروه تجربی دو) و 30 (گروه تجربی سه) میلیگرم بر میلیلیتر کورکومین به همراه رقیقکننده به نمونههای منی اضافه شد. پس از فرایند ذوب، میزان Bax، Bcl-2، مالوندیآلدئید همچنین میزان آنزیمهای سوپراکسید دیسموتاز، گلوتاتیون پراکسیداز و کاتالاز در نمونههای اسپرم توسط روش الایزا سنجش شد.
یافتهها: با توجه به نتایج بهدست آمده، میزان Bcl-2، سوپراکسید دیسموتاز، گلوتاتیون پراکسیداز و کاتالاز در نمونههای اسپرم تحت تیمار با غلظتهای 20 و 30 میلیگرم بر میلیلیتر کورکومین در مقایسه با گروه شاهد بهطور معنیداری افزایش و سطوح Bax و مالوندیآلدئید بهطور معنیداری کاهش یافت (0/05>p). این مقایسه برای نمونه اسپرم تحت تیمار با غلظت 10 میلیگرم بر میلی لیتر کورکومین معنیدار نبود.
نتیجه گیری: مصرف وابسته به دوز کورکومین موجب کاهش استرساکسیداتیو، پراکسیداسیون لیپیدی و افزایش پروتئینهای ضدآپوپتوزیس در اسپرم منجمد- یخ گشایی میشود.
رضا نمدکلاهی، آویساسادات معراجی، صفا یلتقیانی، سمیه حکمت فر، دوره 24، شماره 1 - ( بهار 1403 )
چکیده
زمینه و هدف: پوسیدگی زودرس دندانی بیماری است که بر کیفیت زندگی کودک و سلامت کلی او تاثیر دارد و می تواند با فعالیت های روزانه و فرایند رشد کودک تداخل کند. این بیماری تحت تاثیر عوامل مختلفی چون رژیم غذایی، بهداشت دهانی و عوامل اجتماعی سلامت و مسائل روانشناختی قرار می گیرد. هدف از این مطالعه بررسی ارتباط میان پوسیدگی زودرس دندانی کودکان و کیفیت زندگی والدین بود.
روش کار: این مطالعهی مقطعی توصیفی بر روی 552 کودک 12 تا 71 ماهه در شهر اردبیل انجام شده است. روش نمونه گیری در دسترس و از میان مراجعه کنندگان کلینیک دندانپزشکی اردبیل بود. معاینهی کودکان برای ثبت شاخص dmft و پرسشنامه سازمان جهانی بهداشت به منظور ارزیابی کیفیت زندگی والدین استفاده شد. اطلاعات دموگرافیک کودکان و والدین نیز تعیین شد. آنالیزهای آماری شامل آزمون کروسکال والیس، واریانس یک طرفه، رگرسیون خطی و آزمون تی بود.
یافتهها: میانگین نمره پرسشنامه کیفیت زندگی 17.91 ± 66.42 بود. بین میانگین کیفیت زندگی والدین و شاخص dmft همبستگی معنی داری یافت نشد(0.916=p ، 0.008= r). تفاوت معنیدار بین پوسیدگی دندانی کودک و افزایش سن و تحصیلات پدرمشاهده شد (0.05>p). تفاوت معنی داری در میانگین شاخص dmft، 5/±0 32.5 در پسران و در دختران، 7.4±5.85 مشاهده نشد (0.459=p).
نتیجهگیری: مطالعهی حاضر نشان داد که کیفیت کلی زندگی والدین و زیرشاخههای آن نظیر محل زندگی کودک، سلامت اجتماعی و جسمانی والدین ارتباط مستقیمی با پوسیدگی زودرس دندانی کودکان ندارد.
|
|
|
|
|
|