[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي مقالات آماده انتشار آخرين شماره تمام شماره‌ها جستجو ثبت نام ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات مجله::
هیات تحریریه::
آرشیو مجله و مقالات::
برای نویسندگان::
برای داوران::
خط مشی دبیری::
ثبت نام و اشتراک::
تماس با ما::
::
شاپا
شاپاچاپی  
2228-7280
شاپا الکترونیکی
2228-7299
..
بانک ها و نمایه ها

 

 

 

 

 

 
..
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
لینک مفید بر ای داوران

سرقت ادبی وعلمی فارسی

سرقت ادبی وعلمی لاتین

..
دسترسی آزاد
مقالات این مجله با دسترسی آزاد توسط دانشگاه علوم پزشکی اردبیل تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.
 
..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
13 نتیجه برای زر

علیرضا ظهور، مسعود بزرگمقام،
دوره 2، شماره 4 - ( زمستان 1381 )
چکیده

زمینه و هدف: ضربه مغزی یکی از شایع ترین دلایل منجر به فوت در حوادث می باشد. در مرگ مغزی، بیمار فعالیت های قشر و ساقه مغز خود را از دست داده و احتمال بازگشت بطور مطلق وجود ندارد. سالانه بیش از ده هزار مرگ مغزی در اثر سوانح و تصادفات در کشوررخ می دهد و کمتر از 10% آنان جزو اهدا کنندگان عضو می باشند. تعداد پیوند اعضا در ایران به دلیل کمبود اعضای اهدایی قابل پیوند، بسیار پایین تر از اروپا و آمریکا بوده است. این مطالعه به منظور بررسی نگرش شهروندان 20 تا 60 ساله تهرانی نسبت به اهدای عضو در مرگ مغزی انجام گرفت.
روش کار: مطالعه به صورت مقطعی (cross-sectional) در بهار سال 1379 انجام شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه تنظیمی و روش نمونه گیری چند مرحله ای استفاده گردید. در این پژوهش 730 نفر (384 زن و 346 مرد) مورد بررسی قرار گرفتند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS و آزمون های مجذور کای و تی استفاده گردید.
یافته ها: حدود 44% افراد تحت بررسی بازگشت به حیات را در مرگ مغزی غیر ممکن دانسته اند که حدود 93% از آنها با پیوند اعضا از افراد با مرگ مغزی موافق بودند. نتایج همچنین نشان داد که 88% موافقین با پیوند اعضا، راضی به تکمیل و امضای فرم اهدای عضو بودند. رضایت دهندگان مهمترین دلایل خود را توجه به بعد انسانی و ثواب اخروی بیان داشتند.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده از این پژوهش،آموزش به مردم در جهت افزایش آگاهی نسبت به مرگ مغزی و ایجاد نگرش مثبت در اهدای عضو ضروری به نظر می رسد. در ضمن تدوین قوانین منطبق با شرع مقدس اسلام در مورد مرگ مغزی، اهدای عضو و پیوند اعضا توصیه می گردد.
همایون صادقی بازرگانی، شهنام عرشی، علی اکبر مرتضی زاده، جعفر بشیری، نیره امینی ثانی، سید هاشم سزاوار، حسن عدالتخواه، شهرام سیف نژاد، علی روحی، هاله شهلا ‌زاده،
دوره 5، شماره 2 - ( تابستان 1384 )
چکیده

  زمینه و هدف: جامعه عشایری از جمله جوامعی است که نیازمند برنامه ریزی صحیح در ارایه خدمات بهداشتی- درمانی به منظور ارزیابی و مقایسه نحوه ارایه خدمات اعم از پزشکی، بهداشتی و غیره می باشد. مطالعه حاضر در سطح جمعیت عشایر قشلاقی استان اردبیل با هدف ارزیابی وضعیت بهداشت و سلامت و نحوه ارایه خدمات بهداشتی انجام گرفت.

  روش کار: این مطالعه مقطعی در سال 1381 انجام شد. جامعه مورد مطالعه در آن 320 خانوار (در کل 1800 نفر) درقالب 40 خوشه 8 خانواری می باشد. به علاوه از 458 سگ از طریق ورید سفالیک خونگیری انجام و آزمون آگلوتیناسیون مستقیم انجام شد. در محل خونگیری برای هر نمونه آزمون Dipstick نیز انجام شد و نیز از کل کودکان زیر 12 سال آزمون آگلوتیناسیون مستقیم انجام شد. در محاسبه حجم نمونه قابلیت تعمیم برای 63 متغیر با حداقل سطح اطمینان 90% و حداکثر 97% لحاظ گردیده و با توجه به خوشه ای بودن مطالعه ضریب اثر طرح( Design Effect ) حداقل برابر 56/1 و حد اکثر 4 برای متغیرهای مختلف در حجم نمونه اولیه اعمال گردید.

  یافته ها: ازکل خانوارهای مورد مطالعه 30 خانوار (7/9%) از مزایای آب شبکه لوله کشی داخل واحد مسکونی و بیشترین تعداد خانوار (41%) ا زآب تانکر سیار جهت شرب استفاده می کردند. میزان کلر باقیمانده آب آشامیدنی در 7/88% موارد صفر بود. 89 خانوار (8/27%) در منزل توالت و 22 خانوار (7%) حمام داشتند . 273 خانوار (4/90%) از خانوارهایی که در رژیم غذایی خود از سبزیجات خام استفاده می کردند آن را فقط با آب معمولی می شستند. میزان بروز حوادث در خانوارهای عشایر در یک ماه 230 مورد در 10000 خانوار بود. 1/18% از زنان واجد شرایط عشایر سابقه سقط و 9/38% حاملگی ناخواسته و برنامه ریزی نشده داشتند. 1/47% از زنانی که طی سه سال اخیر زایمان داشتند توسط هیچ فردی که مجاز به انجام مراقبت باشند مراقبت نشده بودند. آگاهی زنان واجد شرایط در خصوص روش های پیشگیری از بارداری رویهم رفته ضعیف بود. کمترین میانگین تاخیر تزریق واکسن مربوط به نوبت سوم واکسن پولیوی خوراکی و برابر 25/19 ± 9/16 روز بود. بیشترین میانگین تاخیر مربوط به نوبت سوم واکسن هپاتیت با 7/60 ± 44/46 روز بود. در اندازه گیری فشار خون از مجموع 503 نفر بزرگتر یا مساوی 12 سال،‌ 77 نفر مبتلا به پر فشاری خون بودند. خونریزی لثه در 7/13%، تورم لثه ها در 8/14% و پیوره در 3/19% موارد وجود داشت. درد گردنی در 2/10%، درد پشت و کمر در 7/18% و درد مفاصل در 5/13% موارد وجود داشتند. میزان تقاضای برآورد نشده جهت ویزیت پزشک 8/64% بود. فراوانی کودکان دارای آزمون مثبت لیشمانیوز احشایی برای پسرها 4/3% و برای دخترها 06/3% بود. 28 سگ نر و 6 سگ ماده نتیجه آزمایش مثبت آگلوتیناسیون مستقیم داشتند که جمعاً 4/7% از موارد را تشکیل می داد. تنها در تیتر 640/1 DAT≥ حساسیت Dipstick به حدقابل قبول بالاتر از 80% رسید.

  نتیجه گیری: بسیاری از شاخص های بهداشتی و سلامت عشایر به استثنای واکسیناسیون، نامناسب بوده نیازمند توجه جدی تر مسئولین و سیاست گزاران بهداشتی کشور می باشد. امکان گسترش بیماری کالاآزار در شمال استان اردبیل و سایر استان های همجوار متاثر از پدیده کوچ عشایر وجود دارد و پیش بینی می شود در سال های آتی شهرستان های بیله سوار و پارساباد نیز به منطقه آندمیک بیماری تبدیل شوند.


صمد غفاری، رضا زره پوش،
دوره 7، شماره 4 - ( زمستان 1386 )
چکیده

زمینه و اهداف: الکتروکاردیوگرام وسیله ای با ارزش در پیش بینی محل انسداد شریان های کرونر، عملکرد بطن چپ و پیش آگهی بیماران با انفارکتوس حاد میوکارد می باشد. تعیین صحیح محل انسداد شریان کرونر و ناحیه در معرض خطر جهت تصمیم گیری برای اقدامات تهاجمی تر و سریع تر برای برگرداندن جریان خون با ارزش می باشد.

روش کار: در این مطالعه آینده نگر نوار قلب 100 بیمار با اولین انفارکتوس حاد میوکارد با بیشترین تغییرات قبل از شروع درمان بهمراه فیلم آنژیوگرافی کرونر آنها که معیارهای لازم را داشتند تحت مطالعه قرار گرفت و رابطه تغییرات قطعه STو موجTبا محل انسداد شریان کرونر بررسی شد.

یافته ها: در جریان انفارکتوس قدامی بالا رفتن قطعهST در لیدaVRو بلوک شاخه راست (p=0/001) و افت قطعه ST در لید p=0/005) V5) قویا نشانه انسداد پروگزیمال شریان Left Anterior Descending artery)LAD) می باشند. همچنین افت قطعه ST بویژه بیشتر یا مساوی یک میلی متر در لیدهای تحتانی بر ضایعه پروگزیمال LAD دلالت می کند. امافقدان افت قطعه ST در لیدهای تحتانی در انفارکتوس قدامی حاد با ضایعه قسمت دیستال LAD همراه می باشد (p=0/01). افت قطعه STدر لید aVL نیز نشانگر ضایعه دیستالLADاست (p=0/01). در بیماران با انفارکتوس تحتانی افت قطعه ST بیشتر یا مساوی یک میلی متر در لیدaVL,I و بیشتر بودن صعود قطعه ST در لید III از لید II بنفع ضایعه کرونر راست می باشد (p=0/001).

نتیجه گیری: درجریان انفارکتوس حاد قدامی از الکتروکاردیوگرافی می توان در تعیین پروگزیمال یا دیستال بودن محل درگیری شریان LADاستفاده کرد. همینطور تغییرات نوار قلبی در تعیین شریان گرفتار در انفارکتوس تحتانی و محل انسداد آن نیز کمک کننده هستند و بدین ترتیب کمک به تعیین بیماران پرخطر و نیاز به اقدامات تهاجمی جهت برقراری مجدد جریان خون کرونر می نمایند.
علیرضا عبادی، سعید گل بیدی، محسن تقدسی، زریچهر وکیلی، بهاره ارباب، شکوه سربلوکی، بتول زمانی،
دوره 8، شماره 4 - ( زمستان 1387 )
چکیده

زمینه و هدف: با توجه به شیوع بیماری دیابت و نقش متناقض درمان با متفورمین بر سطح سرمی ویتامین B12 و اسیدفولیک سرم و با توجه به اهمیت موضوع این مطالعه به منظور تعیین ارتباط سطح سرمی ویتامین B12 و اسید فولیک در بیماران مبتلا به دیابت تحت درمان با متفورمین در سال 83-1382 در مرکز دیابت کاشان صورت گرفت.
روش کار: این تحقیق به روش Historical Cohort برروی بیماران دیابتی که جهت کنترل و آموزش به صورت دوره ای به واحد کنترل دیابت کاشان، مراجعه میکردند انجام شد. اطلاعات لازم در مورد نحوه انجام تحقیق، اهداف و نتایج داده شده و از بین افراد داوطلب کلیه افرادی که تحت درمان با آنتی اسیدها، مکملهای ویتامین B12 و اسیدفولیک و داروهای شیمی درمانی و افراد الکلیک یا مبتلابه بیماریهای گوارشی و کبد بودند از مطالعه حذف شدند افراد باقیمانده به دو گروه تقسیم شدند. گروه اول تحت درمان با متفورمین بودند. گروه دوم افرادی که با سایر داروهای ضددیابت تحت درمان بودند. کلیه افراد حداقل به مدت 6 ماه تحت درمان با رژیم مخصوص به خود بودند. و بعد از14 ساعت ناشتا بودن سطح ویتامین B12 و اسید فولیک در سرم بیماران اندازه گیری شد و نتایج حاصله با استفاده از نرم افزار SPSS و با کمک تستهای X2 و Fisher exact test مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها : از 172 بیمار 145 نفر( 84/31%) زن و 27 نفر مرد (15/69%) بودند. میانگین سنی بیماران 7/12 ± 1/52 سال بود. متوسط دوره بیماری 9/1±5/42 سال و متوسط شاخص توده بدن 4/7±27/7 کیلوگرم بر متر مربع بود. میزان اسیدفولیک در بیماران دریافت کننده متفورمین 5/1±9/2 نانوگرم در دسی لیترو در بیماران بدون دریافت متفورمین 4/6±8/7 نانوگرم در دسی لیتر بود که تفاوت معنی داری نشان نداد. متوسط ویتامین B12 در بیماران تحت درمان با متفورمین 342/54±528/6 پیکوگرم در دسی لیتر بود و در بیماران بدون دریافت متفورمین 32/16±516 پیکوگرم در در دسی لیتر بود که از نظر محاسبات آماری تفاوت معنی داری بین این دو گروه نبود. بین سن بیماران مورد مطالعه و میزان اسید فولیک آنان همبستگی معنی داری مشاهده شد (p=0/01). اما سن با میزان ویتامین B12 و اسید فولیک همبستگی معنی داری نشان نداد. همبستگی معنی داری بین سن، طول دوره بیماری، شاخص توده بدن با ویتامین B12 وجود نداشت. بین طول دوره بیماری و شاخص توده بدنی با اسید فولیک نیز ارتباط معنی داری یافت نشد.
نتیجه گیری: دراین مطالعه ارتباطی بین مصرف متفورمین و کمبود ویتامین B12 ناشی از مداخله دارو با جذب گوارشی این عامل یافت نشد. متفاوت بودن نتایج این مطالعه با سایر مطالعات شاید ناشی از مصرف بیشتر و روتین مکملهای ویتامینی می باشد که توسط بیماران بدون تجویز پزشک مصرف میگردد. و همچنین اختلافات ژنتیکی و سن بیماران در این مطالعه و ترکیب شیمیایی نوع دارو مورد مصرف در ایران از دلایل احتمالی این تناقض می باشد
غلامرضا زرینی، ایرج رسولی، محسن اباذری، یونس قاسمی،
دوره 11، شماره 4 - ( زمستان 1390 )
چکیده

  زمینه و هدف: گسترش مشکل مقاومت میکروبی، نیاز به تحقیقات دارویی را، برای جایگزینی داروهای شیمیایی ضروری کرده است؛ که از ارزنده ترین جایگزین­ها، متابولیت­های ثانویه آنتی بیوتیکی سیانوباکتری­ها است. از آن جایی که تاکنون گزارشی از بررسی فعالیت ضدمیکروبی سیانوباکتری­های حوضه آبریز دریاچه ارومیه صورت نگرفته است؛ لذا در این تحقیق به بررسی خواص ضدباکتریایی و ضدقارچی سیانوباکتری­های جدا شده از دریاچه ارومیه و شناسایی سویه­های پرتوان پرداخته ایم.

  روش کار: انواع نمونه­های محیطی برای جداسازی سویه­های سیانوباکتری غربالگری شد؛ علاوه بر سوپرناتانت محیط­های کشت، عصاره­های سیانوباکتری­ها با استفاده از انواع حلال­ها تهیه گردید. اثر سوپرناتانت و عصاره­های سیانوباکتری با استفاده از روش انتشار از دیسک و همچنین اندازه­گیری حداقل غلظت بازدارندگی ( MIC Minimum Inhibitory Concentration ) علیه باکتری­های گرم مثبت و منفی و قارچ­ها بررسی شد؛ سیانوباکتری­های دارای فعالیت ضدمیکروبی بالا بر اساس ویژگی­های ماکروسکوپیک و میکروسکوپیک و همچنین توالی 16SrRNA مورد شناسایی قرار گرفتند.

  یافته ها: در این بررسی تعداد 54 سویه مختلف سیانوباکتری جداسازی شد که شش سویه با داشتن اثرات ضدمیکروبی قابل توجه شناسایی شدند که مربوط به جنس­های Synechococcus sp., Gloeocapsa sp., Anabaena sp., Nodularia sp., Leptolyngbya sp. و گونه Chroococcus disperses بودند. بهترین اثر ضدمیکروبی با عصاره­های کلروفرمی حاصل شد که روی باکتری­های گرم مثبت و قارچ­ها بیشترین اثر مشاهده شد. مقادیر MIC در سویه­های سیانوباکتریایی مورد مطالعه بین20 تا 80 میکروگرم بر میلی­لیتر متغیر بود و سویه لپتولینگبیا با داشتن MIC حدود µg/ml 20 روی کاندیدا کروزئی بالاترین فعالیت ضدمیکروبی را در بین سیانوباکتری­ها نشان داد.

  نتیجه گیری: بر اساس نتایج بدست آمده سیانوباکتری­ها می­توانند به عنوان یکی از منابع تولید ترکیبات ضدمیکروبی مطرح شوند. نتایج حاصل نشان داد که سیانوباکتری­های رشته­ای Anabaena sp., Nodularia sp., و Leptolyngbya sp. ترکیبات موثرتری را علیه باکتری­های گرم مثبت و قارچ­های مخمری تولید می­کنند.


دلسوز رضایی، غلامرضا زرینی، محمد آهنگرزاده رضایی،
دوره 14، شماره 1 - ( بهار 1393 )
چکیده

  زمینه و هدف : آسینتوباکتر بومانی [1] پاتوژنی گرم منفی است که ارتباط نزدیکی با انواعی از عفونت­های بیمارستانی ایجاد شده بویژه در بیماران بخش مراقبت­های ویژه دارد. این باکتری عمدتا عامل سپتی­سمی ، نومونی و عفونت ادراری بیماران بستری شده در بیمارستان می­باشد. در این مطالعه حساسیت آنتی­بیوتیکی جدایه­های آسینتوباکتر بومانی و الگوی تیپ­بندی مولکولی بوسیله­ی PCR توالی های تکراری پالیندرومیک خارج ژنی (REP-PCR) در میان جدایه­های مقاوم تعیین گردید.

  روش کار: در طول این مطالعه جدایه­های آسینتوباکتر بومانی جدا شده از بیمارستان­های تهران مورد مطالعه قرار گرفت. جدایه­ها با استفاده از روش­های بیوشیمیایی استاندارد شناسایی و حساسیت گونه­ها به آنتی بیوتیک­های مختلف، با روش دیسک دیفیوژن تعیین گردید. استخراج DNA با روش CTAB و تیپ­بندی مولکولی جدایه­ها با روش REP-PCR انجام گرفت.

  یافته­ها: در این مطالعه از 75 آسینتوباکتر بومانی جدا شده از بیماران با میانگین سنی 45/18 ± 51 سال بیشترین مقاومت در برابر آنتی­بیوتیک­های آزترونام (97%)، سفتازیدیم (93%)، سفپیم (93%)، تیکارسیلین (93%)، سیپروفلوکساسین (93%) وپیپراسیلین -تازوباکتام (93%) بوده در حالی که کمترین مقاومت به ترتیب در برابر آنتی­بیوتیک­های تایجیسایکلین (68%)، توبرامایسین (32%)، آمپی­سیلین-سولباکتام (28%)، آمیکاسین (21%) و کارباپنم­ها (15%) بود. REP-PCR نشان داد شایعترین ژنوتیپ­ها میان آنتی­بیوتیک­های مقاوم، B, A و C بودند.

  نتیجه­گیری: این مطالعه نشان دهنده­ی مقاومت بالا به عوامل ضدمیکروبی بخصوص در ژنوتیپ­های B, A و C جدایه­های آسینتوباکتر بومانی می­باشد. بنابراین استراتژی­هایی برای کنترل گسترش سویه­های مقاوم باید طراحی و ارزیابی شود.


مریم زرکش، کامران گیتی، نیما حسین زاده، فریدون عزیزی، مریم السادات دانشپور،
دوره 15، شماره 4 - ( زمستان 1393 )
چکیده

زمینه و هدف: با توجه به اهمیت مطالعات ژنتیکی بر روی سندرم متابولیک، هدف از این مطالعه بررسی تجمع خانوادگی این سندرم و خطر ابتلای آن در میان خواهر و برادرها در جمعیت تهرانی بود.

روش کار: در مطالعه مقطعی حاضر، شاخص­های تن‌سنجی، بیوشیمیایی و فشار خون 566 خانواده از افراد شرکت کننده در مطالعه قند و لیپید تهران اندازه­گیری شد. سپس، نقش عوامل خطرساز در سندرم متابولیک، همبستگی نسبی پیرسون بین اجزای سندرم متابولیک و عوامل مربوط به فاکتورهای لیپیدی افراد محاسبه گردید.

یافته­ها: شیوع سندرم متابولیک در میان مادران و دختران به ترتیب 4/78 و 9/12 درصد بود. میزان عوامل خطرساز از جمله کلسترول تام، لیپوپروتئین با دانسیته پایین، فشار خون سیستولی، تری­گلیسیرید و قند خون ناشتا در مادربزرگ­ها بیشتر بود. چهار فاکتور خطرساز از جمله فاکتور 1 تری­گلیسیرید و کلسترولLDL-، فاکتور 2 اندازه دور کمر و شاخص توده بدنی، فاکتور 3 فشار خون سیستولی و دیاستولی و در نهایت فاکتور 4 لیپوپروتئین با دانسیته بالا، تری­گلیسیرید و قند خون ناشتا مشخص گردید که 7/77 درصد از کل واریانس جمعیت را شامل بودند. نسبت خطر ابتلا به سندرم متابولیک در بین خواهر و برادرها 61/5 بود (ضریب اطمینان 95%: 97/9-15/3). بخت ابتلای تعدیل شده برای سن و جنس نسبت به فرد مبتلا در خانواده 33/1 (ضریب اطمینان 95%: 67/1-06/1) که از بین چهار فاکتور به دست آمده عامل چاقی از خطر بالاتری50/7، برخوردار بود (فاصله اطمینان 95%: 52/9-19/5).

نتیجه­گیری: یافته های حاضر وجود تجمع خانوادگی سندرم متابولیک و بخت خطر ابتلای آن را در جمعیت مورد مطالعه تایید کرد. همبستگی میان خواهر و برادرها بسیار بالاتر از سایر اعضای خانواده بود، که نشاندهنده نقش عوامل ژنتیکی در این سندرم بود و افزایش خطر ابتلا حدود 2 برابر را نشان داد


نعمت اله غیبی، جواد شهبازی، زهرا زرمحمدی، محمود علیپور حیدری، افتخار کاکایی، محمد صوفی آبادی،
دوره 17، شماره 1 - ( بهار 1396 )
چکیده

زمینه و هدف: بره موم سرشار از ترکیبات پلی فنلی است که اثر حفاظتی بر نورون ها دارند. لذا در مطالعه حاضر تاثیر بره موم بر روی حافظه احترازی غیر فعال، در موش سوری نر بالغ بررسی شد.

روش کار: در این مطالعه، 40 سر موش سوری نر در 8 گروه قرار گرفتند. شامل: گروه کنترل، گروه شم (دریافت حلال) و گروه های تیمار که به ترتیب غلظت های 50، 100 و 200 میلی گرم بر کیلوگرم از بره موم را به مدت دو هفته قبل از شوک و یک هفته پس از آن دریافت کردند. یادگیری و حافظه احترازی غیر فعال موش ها در بازه های زمانی، 24 ساعت، 48 ساعت، چهار روز و یک هفته پس از دادن شوک توسط دستگاه شاتل باکس ثبت شد. داده ها با استفاده از آزمون های  ANOVAو تعقیبی دانت تحلیل و 0/05>p تفاوت معنی دار در نظر گرفته شد.

یافته ها: تجویز عصاره هیدرو الکلی  بره موم با غلظت 50 میلی گرم /کیلوگرم زمان ورود به اتاقک تاریک را در بازههای زمانی 24، 48 ساعت (0/001p<)، و در غلظت های 100 و 200 میلی گرم /کیلوگرم این پارامتر را در همه بازه های زمانی بعد از شوک (0/001p<) بصورت معنی دار افزایش داد.

 نتیجه ­گیری: مصرف خوراکی بره موم به صورت وابسته به دوز موجب بهبود یادگیری و حافظه در موش سوری نر بالغ می شود،


میترا ربیعی، غلامرضا زرینی، مجید مهدوی،
دوره 18، شماره 2 - ( تابستان 1397 )
چکیده

زمینه و هدف: سرطان کولورکتال یکی از شایعترین عوامل سرطان در دنیا است. توجه زیادی روی مکملهای غذایی که میتوانند فلور روده را به عنوان عوامل پیشگیریکننده از سرطان کولون تغییر دهند، متمرکز است. طبق تحقیقات انجامشده، باکتریهای تولید کننده لاکتیک اسید موجود در مواد غذایی به صورت بالقوه قادر به القای آپوپتوز هستند. در این زمینه بیشترین بررسی روی جنس لاکتوباسیلوس بوده است. طی این پروژه، فعالیت سمیت سلولی متابولیتهای حاصل از لاکتوباسیلهای جداسازیشده از پنیرهای سنتی آذربایجان بر روی سلولهای سرطان کلورکتال HCT116 مورد بررسی قرار گرفت.
روش کار: در این مطالعه تحلیلی، نمونه های پنیرهای سنتی لیقوان و کوزه منطقه آذربایجان جمع آوری و از محیط کشت MRS  برای جداسازی لاکتوباسیل ها استفاده شد. جدایهها پس از شناسایی بیوشیمیایی و مولکولی، جهت تولید متابولیت و جداسازی مایع رویی در محیط MRS مایع کشت داده شدند. اثر مهاری مایع رویی حاصل از جدایه ها روی سلولهای سرطانی HCT116 توسط میکروسکوپ و همچنین تست MTT بررسی گردید.
یافته ها: در این بررسی تعداد 3 جدایه از پنیر لیقوان و 16 جدایه از پنیر کوزه جداسازی شد. نتایج بررسی فعالیت ضدسرطانی نشان داد که مایع رویی جدایه های CT2 و JTa1 اثر ضدسرطانی قابل توجه روی سلولهای سرطانی HCT116 داشتند (05/0˂p). شناسایی جدایه های CT2 و JTa1به ترتیب وجود 99 و 96 درصد شباهت با لاکتوباسیلوس برویس را نشان دادند.
نتیجه گیری: لاکتوباسیلهای موجود در لبنیات سنتی آذربایجان از نظر خواص ضدسرطانی از ارزش قابل توجهی برخوردار هستند.
 
ودود نوروزی، محمد حسنپوردرگاه، خاطره عیسی زاده فر، زرین مهنیا،
دوره 19، شماره 2 - ( تابستان 1398 )
چکیده

 
زمینه و هدف: اندازه‌گیری فشار پرشدگی سیستمیک لوکال در بالین باعث آگاهی از سایر پارامترهای همودینامیک نظیر مقاومت بازگشت وریدی، و حجم استرس‌دار می‌شود. هدف از مطالعۀ حاضر بررسی ارتباط فشار پرشدگی سیستمیک لوکال با فشار ورید مرکزی بدن بود.
روش کار: در این مطالعه بیماران کاندید عمل جراحی قلب در بیمارستان امام خمینی اردبیل، در نیمه اول سال 1397، با شرط رضایت خود بیمار انتخاب و وارد مطالعه شدند؛ سپس یک کاتتر داخل شریانی (Arterial Line) در اندام فوقانی تعبیه، یک تورنیکه به بازوی همان اندام بسته و در طول عمل فشار شریانی اندازه‌گیری شد. هم‌زمان با این اقدام فشار ورید مرکزی (CVP) بیمار نیز سنجیده شد. در انتها سایر متغیرهای به‌دست آمده از اکوکاردیوگرافی ترانس ازوفارنژیال (TEE) و اطلاعات دموگرافیک به‌دست آمده در چک لیست هر بیمار ثبت گردید.
یافته‌ها: تعداد 43 نفر (71/7%) از افراد مورد مطالعه مرد و 17 نفر (28/3%) زن بودند. میانگین CVP، Pmsf، CO و CI به‌ترتیب 4/5±8/3، 6/1±17/0، 1/1±3/27 و 0/7±1/89 میلی متر جیوه بود. تعداد 10 نفر (16/7%) نارسایی قلبی خفیف و 42 نفر (70%) نارسایی قلبی متوسط و 8 نفر (13/3%) نارسایی قلبی شدید داشتند. روابط مثبت و معنی‌داری بین CVP و Pmsf وجود داشت. وضعیت EF بر رابطۀ بین میزان CVP با میزان SBP و DBP، MAP، CO و CI تأثیر معنی‌داری نداشت. بین میزان PSF با میزان CO و CI در موارد Severe HF همبستگی معکوس و معنی‌داری وجود داشت (0/05>p).  
زمینه و هدف: اندازه‌گیری فشار پرشدگی سیستمیک لوکال در بالین باعث آگاهی از سایر پارامترهای همودینامیک نظیر مقاومت بازگشت وریدی، و حجم استرس‌دار می‌شود. هدف از مطالعۀ حاضر بررسی ارتباط فشار پرشدگی سیستمیک لوکال با فشار ورید مرکزی بدن بود.
روش کار: در این مطالعه بیماران کاندید عمل جراحی قلب در بیمارستان امام خمینی اردبیل، در نیمه اول سال 1397، با شرط رضایت خود بیمار انتخاب و وارد مطالعه شدند؛ سپس یک کاتتر داخل شریانی (Arterial Line) در اندام فوقانی تعبیه، یک تورنیکه به بازوی همان اندام بسته و در طول عمل فشار شریانی اندازه‌گیری شد. هم‌زمان با این اقدام فشار ورید مرکزی (CVP) بیمار نیز سنجیده شد. در انتها سایر متغیرهای به‌دست آمده از اکوکاردیوگرافی ترانس ازوفارنژیال (TEE) و اطلاعات دموگرافیک به‌دست آمده در چک لیست هر بیمار ثبت گردید.
نتیجه‌گیری: نتایج مطالعۀ حاضر نشان داد که ارزیابی Pmsf در مقایسه با CVP به‌خصوص در بیماران دچار Severe HF از ارزش بالاتری برخوردار است.
 
امید قانع، فرشیده دیدگر، نادر زرین فر، فاطمه رفیعی، زهرا اسلامی راد،
دوره 19، شماره 4 - ( زمستان 1397 )
چکیده

زمینه و هدف: تضعیف سیستم ایمنی شرایط استقرار انگل آکانتامبا در بدن انسان را مهیا مینماید. در این مطالعه مورد-شاهدی به بررسی میزان آلودگی ترشحات بینی و دهان افراد HIV مثبت و منفی با انگل آکانتامبا پرداخته شد.
روش کار: ترشحات بینی و دهان 53 بیمار HIV+ و 53 فرد HIV- در این مطالعه مورد- شاهدی بررسی شد. ترشحات بینی و دهان هر بیمار توسط سوآبهای استریل تهیه و به آزمایشگاه منتقل شد. همه نمونه ها کشت داده شد ولی فقط نمونه های مثبت برای آزمایش مولکولی استفاده گردید.
یافته ها: در روش کشت، از 53 بیمار HIV+ جمعاً 11 نمونه شامل 5 نمونه بینی و 6 نمونه دهانی آلوده به آکانتامبا بود. از 53 فرد HIV-، 3 نمونه ترشحات بینی آلوده به این انگل بودند. روش مولکولی، وجود انگل مذکور در 10 نمونه شامل 5 نمونه دهانی و 5 نمونه بینی افراد HIV+ را تایید نمود. تجزیه و تحلیل آماری تفاوت معنی دار در میزان آلودگی افراد HIV+ به انگل آکانتامبا در مقایسه با افراد HIV- نشان داد.
نتیجه گیری: نتایج مطالعه کنونی نشان داد که میزان آلودگی افراد HIV+ به انگل آکانتامبا بیش از افراد HIV- است. همچنین با توجه به این که در گروه شاهد (افراد HIV-) فقط نمونه ترشحات بینی، آلوده به انگل مذکور بود به نظر میرسد در گروه مورد (افراد HIV+) آلودگی ترشحات دهان به این انگل در پی ورود کیستهای آن به بینی و انتقال به دهان فرد انجام می شود.
مریم زراعتی، بلال مسافری،
دوره 20، شماره 4 - ( زمستان 1399 )
چکیده

زمینه و هدف: صرع یکی از مشکلات شایع در حوزه سلامت است که برخی از انواع آن مقاوم به درمان هستند. اخیراً غنیسازی محیطی در بهبودی برخی موارد صرع نتایج مفیدی نشان‌داده‌است.
روش ­کار: موش­های آزمایشگاهی نر در دوران رشد خود، در محیط غنی­ سازی‌شده و یا محیط معمولی پرورش ‌یافتند و در سن بلوغ هر گروه به دو زیرگروه تقسیم‌شده که یکی از هر‌کدام از آنها جهت ایجاد رفتارهای تشنجی، یازده مرتبه با فاصله زمانی دو روزه تحت تیمار پنتیلن‌تترازول قرار‌گرفتند.
یافته­ ها: محیط غنی­سازی‌شده تا حدود زیادی باعث کاهش رفتارهای تشنجی شده و از بروز رفتارهای اضطرابی و اختلالات شناختی تحت آن شرایط جلوگیری‌کرد. همچنین از افزایش سیتوکین التهابی TNF-α در هیپوکمپ نیز جلوگیری‌کرد.
نتیجه­ گیری: محیط رشد مناسب دوران کودکی و نوجوانی می­تواند در جلوگیری  و محافظت از اختلالات تشنج در سنین بلوغ مفید واقع‌شود.
زهرا کارگر دولت ابادی، عبدالصالح زر، سارا زارع کاریزک، روح الله رنجبر،
دوره 24، شماره 4 - ( زمستان 1403 )
چکیده

زمینه و هدف: مسیرهای سیگنالی مختلفی در ایجاد هیپرتروفی در اندام های مختلف بدن درگیر می باشند، یکی از این مسیر های مهم،  مسیر سیگنالی mTOR  می باشد که به عنوان یک تنظیم‌کننده کلیدی در فرآیندهای رشد و متابولیسم سلولی، نقش مهمی در هیپرتروفی عضلانی و عملکرد کلیه ایفا می‌کند. هدف مطالعه حاضر بررسی اثر تمرین مقاومتی و مکمل اسپیرولینا بر بیان ژن‌هایIGF-1 ،AKT ، Rheb ، TSC2 در موش‌های صحرایی نر می باشد.
روش کار: تعداد 32 سر موش‌های صحرایی نر نژاد اسپراگ داولی با سن 3 ماه و میانگین وزن 20  ± 150 گرم به صورت تصادفی در چهار گروه کنترل، تمرین مقاومتی، مکمل اسپیرولینا و تمرین مقاومتی + مکمل اسپیرولینا قرار گرفتند. اسپیرولینا به صورت خوراکی به موش‌­های صحرایی در گروه‌ اسپیرولینا و  گروه تمرین مقاومتی + اسپیرولینا با دوز 200 میلی گرم/کیلوگرم وزن بدن در روز به مدت هشت هفته تجویز شد. پروتکل تمرین مقاومتی شامل هشت هفته بالا رفتن از نردبان به ارتفاع یک متر بود. میزان بیانIGF-1 ،AKT ، Rheb، TSC2 با استفاده از روشReal-time PCR  اندازه‌‌‌گیری گردید.
یافته­ ها: میزان بیان ژن­های IGF-1 (0.001>p)، AKT (0.0001>p) و Rheb ((0.0001>p) در گروه‌ تمرین + مکمل اسپیرولینا افزایش معناداری نشان دادند. در حالیکه بیان ژن TSC2 در گروه‌ تمرین + مکمل اسپیرولینا کاهش معنادار یافت (0.0001>p).
نتیجه­ گیری: یافته‌ها حاکی از تأثیر مثبت تمرینات مقاومتی و مکمل اسپیرولینا بر بیان ژن‌هایIGF-1 ،AKT ، Rheb ، TSC2 در بافت کلیه می­باشند.


صفحه 1 از 1     

مجله دانشگاه علوم پزشکی اردبیل Journal of Ardabil University of Medical Sciences
Persian site map - English site map - Created in 0.31 seconds with 43 queries by YEKTAWEB 4623