[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي مقالات آماده انتشار آخرين شماره تمام شماره‌ها جستجو ثبت نام ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات مجله::
هیات تحریریه::
آرشیو مجله و مقالات::
برای نویسندگان::
برای داوران::
خط مشی دبیری::
ثبت نام و اشتراک::
تماس با ما::
::
شاپا
شاپاچاپی  
2228-7280
شاپا الکترونیکی
2228-7299
..
بانک ها و نمایه ها

 

 

 

 

 

 
..
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
لینک مفید بر ای داوران

سرقت ادبی وعلمی فارسی

سرقت ادبی وعلمی لاتین

..
دسترسی آزاد
مقالات این مجله با دسترسی آزاد توسط دانشگاه علوم پزشکی اردبیل تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.
 
..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
5 نتیجه برای رضائی

خلیل رستمی، حسین ظهوری ، ایرج صیاد رضائی،
دوره 8، شماره 4 - ( زمستان 1387 )
چکیده

مقدمه: شایعترین علت مرگ افراد بین 44-1سالگی ناشی از صدمات می باشد و در کل سومین علت مرگ درتمام سنین را شامل می شود. تصادفات جاده ای وشهری با وسائط نقلیه موتوری واثرات آن در مجموع 50% از موارد ضربه های وارد به انسان را شامل می شوند.میزان مرگ ومیردر حوادث ترافیکی بیانگرعمق فاجعه بوده ولی بهر حال بیشتر مصدومین قابل نجات بوده واغلب این حوادث قابل پیش گیری هستند. تصادفات در کشورهای در حال توسعه از جمله کشور ما از اهمیت خاصی برخوردار است، زیرا علاوه بر از دست دادن تعداد زیادی از نیروهای فعال اقتصادی و اجتماعی، خسارات زیادی نیز بر پیکر جامعه وارد می کند ، بطوری که نرخ خسارات وضایعات ناشی از تصادفات بالغ بر 3% تولید ناخالص کشور می باشد.
روش کار: پژوهش حاضر که یک مطالعه توصیفی بوده و به منظور بررسی اپیدمیولوژیک حوادث منجر به فوت استان اردبیل از فروردین 1380 تا اسفند 1380، با استفاده از اطلاعات جمع آوری شده از پزشکی قانونی اردبیل در بیمارستانها انجام شد و تحت نرم افزار spss تحلیل گردید.
 یافته ها: تجزیه وتحلیل داده های جمع آوری شده که مشتمل بر272مورد فوت در اثر حادثه نشان می دهد که اغلب فوت شدگان حوادث، مذکر(82%) و در رده سنی 30-21 سال (19/9%)قرار دارند. وجود رابطه معکوس بین میزان تحصیلات وفراوانی متوفیان از یافته های دیگر این مطالعه بود.همچنین مشخص شد که اغلب وسائل نقلیه منجر به فوت وسیله نقلیه سبک بوده (70/6%)و اکثر قربانیان حوادث را عابرین پیاده تشکیل می دهند(34%). میزان تصادفات جاده ای بین شهری (63/6%) و تصادفات داخل شهری (36/4%) بوده واغلب حوادث در فصل تابستان رخ داده اند (38/2%) اغلب مرگ ومیرها در محل حادثه ودر دقایق اولیه پس از تصادف رخ داده (50%) و علت مرگ و میر اکثر متوفیان صدمات متعدد (48/5%) و صدمات مغزی (46/4%) بوده است.
نتیجه گیری: جنس مذکر، سن 30-21 سال، سطح تحصیلات پایین افراد، فصل تابستان و وسیله نقلیه سبک فاکتورهای موثر در میزان مرگ ناشی از تصادفات بوده و علت عمده آن صدمات متعدد و صدمات مغزی بود.
علی پزشکی، مصطفی رضائیان، میترا زارع بوانی،
دوره 13، شماره 2 - ( تابستان 1392 )
چکیده

  زمینه و هدف: ژیاردیا دئودنالیس شایعترین انگل روده ای با انتشار جهانی است. این انگل در بسیاری از گونه های حیوانات از جمله گربه، سگ، گاو، گوسفند، گوزن، خوک و موش آبی به انضمام انسان یافت می شود. در این مطالعه احتمال تشابه ژنومی ژیاردیا دئودنالیس انسان و گربه و نیز احتمال زئونوز بودن (بیماری مشترک میان انسان وحیوان) آن بررسی گردیده است.

  روش کار: آزمایش به دو روش مستقیم و روش تغلیظی فرمل- اتربر روی مدفوع گربه انجام شد. در نمونه‌های مثبت حاوی کیست ژیاردیا، جمع آوری و تخلیص کیست ها با روش گرادیان ساکارز صورت پذیرفت. جهت استخراج DNA از روش فنل- کلروفرم و روش Cetyl trimethyl ammonium bromid ( CTAB ) استفاده گردید. DNA ی کیست ها به سختی و با تکرار فریز و ذوب کردن استخراج شد. ژن تریوز فسفات ایزومراز (tpi) در نظر گرفته شد. سپس تکثیر DNA با روش واکنش زنجیره ای پلیمراز ( Polymerase Chain Reaction ) انجام شد. دو جفت پرایمر اختصاصی PM290 و PM924 که به ترتیب دو آمپلیکون 290 و 924 جفت بازی را تکثیر می‏نمایند، مورد استفاده قرار گرفتند. برای هضم آنزیمی restriction fragment length polymorphism ( RFLP ) قطعات حاصل از تکثیر توسط این دومجموعه پرایمر، از آنزیمهای هضم کننده RsaI و AvaI استفاده گردید.

  یافته ها: در این مطالعه 166 نمونه مدفوع گربه ولگرد و نیمه ولگرد جمع آوری شد.10 نمونه مدفوع از نظر کیست ژیاردیا مثبت بودند، که مورد بررسی مولکولی قرار گرفتند. 4 مورد از این نمونه ها با پرایمرهای PM290 تکثیر و باند در ناحیه 290 دادند. هیچیک از نمونه ها با پرایمر 924 PM تکثیر نشدند. الگوی PCR-RFLP ایزوله های تکثیر یافته با ایزوله‏های انسانی AC≠AF069556 (زیرگروه AC≠U57897 ) تطابق داشتند.

  نتیجه گیری: در مجموع به نظر می‌رسد که تشابه ژنومی بین ژیاردیای انسانی و گربه‌ای وجود داشته و می‌توان احتمال زئونوز بودن و انتقال این تک یاخته از گربه به انسان و بالعکس ( Cross-transmission ) را مطرح کرد.


طیبه محمدی، محمود خاکساری مهابادی، حسین نجف زاده ورزی، زهرا رضائی،
دوره 16، شماره 2 - ( تابستان 1395 )
چکیده

زمینه و هدف: سیکلوفسفامید یکی از داروهای رایج در درمان سرطان است. سیکلوفسفامید روی جفت اثر سوء میگذارد و در زنان آبستن، ناهنجاری­ زا است. هدف از مطالعه حاضر، بررسی اثرات محافظتی تجویز همزمان مسنا و اسانس باریجه در برابر سمیت سیکلوفسفامید در بافت جفت موش صحرایی بود.

روش کاز: 22 سر موش صحرایی ماده آبستن به طور اتفاقی در 3 گروه تقسیم شدند: 1) کنترل (سرم فیزیولوژی) (تعداد 7 موش)، 2) سیکلوفسفامید 15mg/kg)) (تعداد 7 موش) و 3) سیکلوفسفامید 15mg/kg))، مسنا 100mg/kg)) و باریجه 200mg/kg)) (تعداد 8 موش). داروها در روز سیزدهم آبستنی به صورت داخل صفاقی تجویز و موش­ها در روز بیستم آبستنی آسان­ کشی شدند. جفت­ها جدا و پس از مطالعه ماکروسکوپی فیکس شدند. مقاطع بافتی 5 میکرومتری آماده، رنگ آمیزی و با میکروسکوپ نوری مطالعه شدند.

یافته­ ها: سیکلوفسفامید وزن، ضخامت و طول قطرهای کوچک و بزرگ جفت را کاهش داد. از نظر بافت شناسی، ضخامت لایه­ های لابیرنت و بازال را کاهش داد و موجب نکروز و پرخونی در این لایه­ ها شد. تعداد سلول­های غول پیکر را کاهش داد و باعث جمع­ شدگی هسته آنها شد (0.05>p). تجویز مسنا و اسانس باریجه روی مورفومتری جفت نسبت به گروه سیکلوفسفامید اثری نداشت (0.05<p)، اما در سطح بافتی توانست ضخامت ناحیه بازال و تعداد سلول­های غول­ پیکر را افزایش دهد (  0.05>p )همچنین توانست مانع از جمع شدگی هسته، نکروز سلول­های غول­پیکر و اسپانژیوتروفوبلاست در لایه بازال شود و پرخونی در ناحیه لابیرنت را کاهش دهد (0.05>p).

نتیجه ­گیری: تجویز مسنا و اسانس باریجه بافت جفت موش صحرایی آبستن را در برابر اثرات توکسیک سیکلوفسفامید محافظت می­کند.


محمد رسول میرزائی، شهرام غلامرضائی، رامین شعبانی،
دوره 22، شماره 3 - ( پاییز 1401 )
چکیده

زمینه و هدف: افزایشBnip3 و Parkin نقش مهمی در حفظ عملکرد میتوکندری و مهارROS دارد. بین ظرفیت تنفسی میتوکندری با سطوح mRNA پروتئین­های Bnip3 و Parkin آزمودنی­ها در اثر تمرین، همبستگی مشاهده شده که نشان از نقش بارز دینامیک میتوکندریایی بر بهبود ظرفیت تنفسی دارد. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر هشت هفته تمرین تناوبی با شدت بالا و مصرف مکمل کورکومین بر بیان ژن Bnip3 و Parkin میتوکندریایی کاردیومیوسیت‌ موش‌های نر مدل سکته قلبی بود.
روش­ کار: در مطالعه تجربی حاضر 32 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار از طریق تزریق درون صفاقی ایزوپروترنول (mg/kg 100- دو روز متوالی) به آنفارکتوس میوکارد مبتلا و پس از اطمینان از آنفارکتوس (سنجش تروپونین)، بطور تصادفی به چهار گروه؛ کنترل، تمرین تناوبی با شدت بالا، کورکومین (mg15کورکومین خالص و دی متیل سولفوکساید با غلظت 10% به ازای هر کیلوگرم از وزن بدن پنج روز در هفته بصورت گاواژ) و توام (مکمل+ تمرین) تقسیم شدند. گروههای تمرین و توام، هشت هفته تحت تمرین (10 وهله‌ فعالیت چهار دقیقه ­ای با شدت 90-85 درصد VO2max) قرار گرفتند. بیان ژن Bnip3 و Parkin به روش Real-time PCRبه دست آمد. ﺩﺍﺩﻩ­ﻫﺎ توسط ﺁﺯﻣﻮن کولموگروف- اسمیرنوف و تحلیل واریانس یک طرفه ﺁﻧﺎﻟﻴﺰ ﺷﺪﻧﺪ.
یافته­ ها: نتایج نشان داد که بین میانگین گروه­ها در بیان ژن Bnip3 و Parkin تفاوت معنی­ داری وجود دارد. نتایج آزمون توکی نشان داد که بیان ژن­های Bnip3و Parkin در گروه­های تمرین تناوبی شدید و تمرین- مکمل، بیشتر از گروههای کنترل و مکمل بود. بین گروههای مکمل و کنترل، تفاوت معنی ­داری وجود نداشت. در واقع استفاده از کورکومین بدون تمرین، تاثیری بر بیان ژن Bnip3 و Parkin نسبت به گروه کنترل نداشت.
نتیجه­ گیری: این مطالعه نشان می ­دهد تمرین تناوبی و مصرف کورکومین اثر محافظتی بر کیفیت میتوکندریایی در دوره انفارکتوس دارد.
 
صدف خاکی، نسترن هادی زاده، لیلا رضائی شیرمرد،
دوره 22، شماره 4 - ( زمستان 1401 )
چکیده

زمینه و هدف: با توجه به مشکلات روش­های قدیمی دارورسانی دهانی همچون عدم امکان غذا خوردن هنگام مصرف دارو، پروفایل آزادسازی متغیر، طعم ناخوشایند، مقبولیت کم بیماران و شسته شدن دارو با بزاق، این روش­ها به ­سرعت در حال جایگزینی با فیلم­ های نازک دهانی به عنوان سیستمی جدید و دقیق­تر برای دارورسانی حفره دهانی هستند. در این مطالعه، فیلم­ های نازک دهانی بتامتازون با هدف دارورسانی کارآمدتر در بهبود علائم بیماری­های دهانی ساخته شده ­اند.
روش­ کار: فیلم­ های نازک دهانی با و بدون بتامتازون با روش قالب­ گیری حلال تهیه شده و خصوصیات فیزیکوشیمیایی فیلمها از جمله وزن، مقاومت، ضخامت، pH سطحی، زمان از هم باز شدن در محیط in vitro، تورم ­پذیری فیلم ­ها و همچنین پروفایل رهایش دارو از فیلم­ ها در زمان­های مختلف در بزاق مصنوعی ارزیابی شده ­اند.
یافته­ ها: فیلم ­ها از یکنواختی مناسب، انعطاف­ پذیری و مقاومت مطلوب برخوردارند. نتایج آزمایشات به ­ترتیب حاکی از میانگین pH سطحی معادل 6.75 و 6.66 برای فیلم­ های بدون دارو و فیلم­ های حاوی بتامتازون هستند که با محیط خنثی بزاق سازگار است. زمان بازشدن فیلم ­ها نشانگر تورم پذیری بالاتر فیلم­ های لودشده با بتامتازون بوده و آزادسازی دارو در محیط آزمایشگاهی بیانگر رهایش 30-25 درصد دارو در 20 دقیقه­ ی ابتدایی می­باشد که به­ تدریج با افزایش تورم پلیمرهای هیدروفیل بیشتر شده و منجر به آزادسازی آهسته­ ی دارو درمدت 360 دقیقه می­شود.
نتیجه­ گیری: یافته­ های حاضر حاکی از مناسب بودن ویژگی­های فیزیکوشیمیایی فیلم­ های دهانی بتامتازون و قابلیت استفاده­ آن­ها به ­عنوان گزینه­ ای کارآمد و کاربردی در سیستم­های دارورسانی دهانی بیماری­های مانند لیکن پلان یا آفت­ های دهانی می­باشد. این فیلم­ ها با چسبیدن به مخاط، جلوگیری از شسته شدن با بزاق و بهبود پروفایل آزادسازی دارو برخی ایرادات استفاده­ ی مستقیم پمادهای موضعی را برطرف نموده و می ­توانند به روند درمان بیماران کمک قابل توجهی بنمایند.

صفحه 1 از 1     

مجله دانشگاه علوم پزشکی اردبیل Journal of Ardabil University of Medical Sciences
Persian site map - English site map - Created in 0.17 seconds with 35 queries by YEKTAWEB 4623