|
|
|
|
جستجو در مقالات منتشر شده |
|
|
2 نتیجه برای رحیم زاده
صادق حضرتی، منصور رضا زاده آذری، هادی صادقی، سهیلا رحیم زاده، ناصر مستعد، دوره 9، شماره 4 - ( زمستان 1388 )
چکیده
زمینه و هدف: غلظتهای بالای گردوغبار در هوای تنفسی شاغلین از جمله مهمترین عوامل محیطی موثر بر سلامت کارگران شاغل در صنعت سیمان می باشد. با توجه به نقش محوری سلامت نیروی کار در توسعه پایدار، این مطالعه با هدف ارزیابی میزان گردوغبار در هوای تنفسی و همچنین تعیین درصد سیلیس آزاد ذرات معلق در کارخانه سیمان اردبیل انجام گرفت. روش کار: در این مطالعه مقطعی غلظت گردوغبار در هوای تنفسی کارگران ارزیابی شد که با جمع آوری 64 نمونه گردوغبار فردی و 35 نمونه محیطی در دو اندازه قابل تنفس و قابل استنشاق بررسی شدند. مقدار غلظت سیلیس آزاد نیز در 4 نمونه گردوغبار تعیین گردید. یافته ها: متوسط غلظت گردوغبار قابل استنشاق و قابل تنفس برای نمونه های فردی به ترتیب معادل 13 و 58 میلی گرم بر متر مکعب و برای نمونه های محیطی به ترتیب معادل 27 و 154 میلی گرم بر متر مکعب برآورد گردید. بطور متوسط غلظت گردوغبار در90% نمونه های محیطی و بیش از 80% نمونه های فردی، بیشتر از مقادیر استاندارد ایران می باشد. متوسط درصد سیلیس آزاد در نمونه های آنالیز شده معادل 86/2% اندازه گیری شد که دامنه آن از 33/2% در قسمت بارگیرخانه تا 67/3% در قسمت نمونه گیری (آسیاب مواد) متغیر می باشد. نتیجه گیری: با توجه به میزان سیلیس آزاد موجود، غلظت ذرات گردوغبار سیمان در این مطالعه بیش از مقادیر مجاز تعیین شده توسط کمیته فنی بهداشت حرفه ای ایران می باشد.
مریم رحیم زاده، لیلا پیردل، دوره 18، شماره 1 - ( بهار 1397 )
چکیده
زمینه و هدف: سلولهای بنیادی مزانشیمی به عنوان سلولهای با ایمونوژنیسیته پایین و تعدیل کننده ایمنی شناخته شدهاند. مواجهه سلولهای بنیادی مزانشیمی با اینترفرون گاما (IFN-g) ممکن است ویژگیهای تعدیلکنندگی این سلولها را تحت تاثیر قرار دهد. در مطالعه حاضر، میزان بیان اکتونوکلئوتیدازهای CD39 و CD73 تولیدکننده آدنوزین به عنوان مهارکننده ایمنی در سلولهای بنیادی مزانشیمی مشتق از ژله وارتون کشت شده در حضور و غیاب INF-γ بررسی شد.
روش کار: در این مطالعه تجربی، سلولهای بنیادی مزانشیمی از ژله وارتون بندناف انسان استخراج، کشت و تکثیر داده شدند. شناسایی فنوتیپ این سلولها از طریق آنالیز فلوسایتومتری مارکرهای سطحی آنها صورت گرفت. سپس سلولهای بنیادی مزانشیمی کشت داده شده با اینترفرون گاما تیمار شدند. پس از گذشت 24 ساعت بیان CD39 و CD73 با استفاده از روش qPCR در سلولهای کنترل و سلولهای تیمار شده با IFN-g بررسی شدند.
یافتهها: آنالیز فلوسایتومتری سلولهای بنیادی با مورفولوژی شبیه سلولهای فیبروبلاستی نشاندهنده بیان مارکرهای سطحی CD105 و CD73 در این سلولها بود. دادههای qPCR نشان داد که بیان CD39 در مواجهه با IFN-g نسبت به حالت بدون مواجهه به صورت معنیداری افزایش یافته است، در حالیکه بعد از تیمار با IFN-g در سطح بیان CD73 بین سلولهای کنترل و سلولهای تیمار شده تفاوت معنیداری مشاهده نشد.
نتیجه گیری: نتایج نقش احتمالی اینترفرون گاما در ایجاد ظرفیت تعدیل ایمنی سلولهای بنیادی مزانشیمی را نشان میدهد که ممکن است از طریق بیان ژنهای هدف نمایان شود و این می بایست مورد مطالعه قرار گیرد.
|
|
|
|
|
|