[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي مقالات آماده انتشار آخرين شماره تمام شماره‌ها جستجو ثبت نام ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات مجله::
هیات تحریریه::
آرشیو مجله و مقالات::
برای نویسندگان::
برای داوران::
خط مشی دبیری::
ثبت نام و اشتراک::
تماس با ما::
::
شاپا
شاپاچاپی  
2228-7280
شاپا الکترونیکی
2228-7299
..
بانک ها و نمایه ها

 

 

 

 

 

 
..
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
لینک مفید بر ای داوران

سرقت ادبی وعلمی فارسی

سرقت ادبی وعلمی لاتین

..
دسترسی آزاد
مقالات این مجله با دسترسی آزاد توسط دانشگاه علوم پزشکی اردبیل تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.
 
..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
39 نتیجه برای رحیمی

منوچهر براک، نیره امینی ثانی، مهرداد میرزا رحیمی، سید مرتضی شمشیرگران، ناطق عباسقلیزاده،
دوره 2، شماره 4 - ( زمستان 1381 )
چکیده

زمینه و هدف: ویروس هپاتیت C شایعترین علت هپاتیت های بعد از انتقال خون است. این مطالعه به منظور ارزیابی شیوع هپاتیت C در بیماران تالاسمی ماژور با سابقه انتقال خون های مکرر انجام شد.
روش کار: در سال 1379، 45 بیمار مبتلا به تالاسمی ماژور و4 بیمار هموفیلی و یک بیمار مبتلا به آنمی آپلاستیک بطور آینده نگر مورد بررسی قرار گرفتند. پرسشنامه اولیه در خصوص سن، جنس، دوره و دفعات انتقال خون، سابقه فامیلی، نوع محصول دریافتی و تاریخ اولین دریافت آن تکمیل شد. سپس نمونه خون جهت بررسی Anti-HCV از بیمار گرفته شد.
یافته ها: 62% بیماران مذکر و 38% مؤنث بودند که در محدوده سنی 6 ماه تا 29 سال قرار داشتند. 92% بیماران از گلبول قرمز متراکم استفاده می کردند، 27 نفر از بیماران مبتلا به تالاسمی سابقه فامیلی مثبت بیماری تالاسمی را داشتند. دو نفر (4%) بیماران آلوده به HCV مبتلا به تالاسمی بودند و دوره و دفعات انتقال خون در آنها نسبت به دیگران بیشتر بود. در آنالیز داده ها رابطه معنی داری بین متغیر های مورد بررسی و موارد هپاتیتC وجود نداشت.
نتیجه گیری: بیماران تالاسمی به دلیل انتقال خون مکرر در خطر بالای آلودگی به HCV هستند. بنابراین غربالگری روتین خون و نیز بررسی مرتب بیماران از نظر آلودگی حایز اهمیت است.
زهرا تذکری، مریم زارع، مهرداد میرزا رحیمی،
دوره 2، شماره 4 - ( زمستان 1381 )
چکیده

  زمینه و هدف: دیابت یکی از مهمترین مشکلات بهداشتی جهان و بیماری مزمنی است که مراقبت های مداوم را می طلبد و به همین جهت لازم است تا بیماران فوق تحت آموزش های خود مراقبتی و تغذیه ای قرار گیرند. این مطالعه به منظور بررسی تاثیر آموزش تغذیه بر میزان قند خون و درشت مغذی های دریافتی بیماران دیابتی وابسته به انسولین انجام گرفت.

  روش کار: 24 بیمار دیابتی زیر 20 سال از مراجعین به مرکز آموزش درمانی علی اصغر اردبیل در سال 1379 که حاضر به شرکت در کلاس های آموزشی شدند به عنوان نمونه انتخاب و پس از جلب رضایت بیماران یاد آمد خوراک و قندخون آن ها قبل و بعد آموزش کنترل و با استفاده از آزمون تی - زوج ونرم افزار Food Processor و SPSS تجزیه ، تحلیل و مقایسه شدند.

  یافته ها: بررسی نشان داد که قند خون قبل و بعد از آموزش تغییر کرد ولی نتایج آماری معنی‌داری وجود نداشت. می ـ زان درشت مغذی های دریافتی (کربوهیدرات- چربی- پروتئین) قبل و بعد از آموزش رابطه معنی دار آماری داشت و پ ـ س از آموزش نتایج با مقادی ـ ر توصیه ای WHO هم خوان ـ ی داشت. می ـ زان HbA1C اکث ـ ر بیم ـ اران در سط ـ ح 12 - 9 درصد بود، که نشانگر کنترل بیماری در سطح متوسط می باشد و میزان هیپوگلیسمی در مدت مطالعه از 2/4% به 3% کاهش یافت.

  نتیجه گیری: هر چند تغییرات چشم گیری در میزان قند خون مشاهده نشد، ولی میزان HbA1C و درشت مغذی های دریافتی نشانگر تاثیر مثبت آموزش های تغذیه ای در این بیماران بود.


ناطق ‌ عباسقلی‌ زاده، منوچهر براک، مهرداد میرزارحیمی، اسماعیل‌ ولی‌زاده‌ حقی،
دوره 3، شماره 1 - ( بهار 1382 )
چکیده

  زمینه‌ و هدف‌: افزایش جمعیت و رشد بی رویه آن یکی از مشکلات اساسی کشورمان می باشد و ترویج استفاده از وسایل تنظیم خانواده نقش بسزایی در کاهش آن دارد. نتایج مطالعات انجام شده در سطح‌ کشور تاثیر آموزش را در کاربرد روش ها و وسایل تنظیم خانواده نشان می دهند. هدف‌ از این‌ مطالعه‌ تعیین‌ میزان‌ آگاهی‌ زنان‌ 49-15 ساله‌ تحت‌ پوشش‌ مراکز بهداشتی‌، درمانی‌ شهر اردبیل‌قبل و بعد از مطالعه جزوه آموزشی بوده است.

  روش‌ کار: نمونه‌ مورد مطالعه در این‌ پژوهش‌ 138 نفر از مادران‌ واجد شرایط 49-15 ساله‌ تحت‌ پوشش‌ مراکز بهداشتی‌، درمانی‌ شهراردبیل‌ بوده اند، که‌ از بین‌ چهارده‌ مرکز بهداشتی‌، درمانی‌ به‌ صورت‌ تصادفی ساده‌ و از هر مرکز‌ ده‌ نفر با حداقل سطح‌ سواد سیکل‌ (راهنمایی‌) انتخاب‌ شده‌ بودند. این‌ مطالعه‌ به‌ صورت‌ توصیفی‌، مقطعی‌ و آینده‌نگر از طریق‌ بررسی‌ متون‌، تدوین‌ پرسشنامه‌، تهیه‌ جزوه‌ آموزشی‌ و ارایه‌جزوات‌ به‌ مادران‌ واجد شرایط و تکمیل‌ پرسشنامه‌ توسط آنها قبل‌ و بعد از مطالعه‌ در فاصله‌ زمانی‌ دی‌ 1379 لغایت‌ خرداد 1380 انجام‌ شده‌ است‌.

  یافته‌ها: بین‌ اشتغال‌ مادر واستفاده‌ از وسایل‌ تنظیم‌ خانواده‌ ارتباط معنی‌ دار مشاهده‌ نگردید. نتایج‌ آزمون‌ مک‌ نیمار و t-test نشان‌ دادند بین آموزش‌ های ارایه‌ شده‌ در زمینه نحوه‌ شروع‌ استفاده‌ ازقرص‌های‌ ضدبارداری، نحوه‌ فاصله‌ دهی‌ در مصرف‌ قرص‌های‌ ضدبارداری‌، اقدام‌ هنگام‌ فراموشی‌ مصرف‌ قرص، ارجح‌ بودن‌ روش‌وازکتومی‌ نسبت‌ به‌ توبکتومی، فاصله‌ تزریق‌ آمپولهای‌ ضدبارداری‌ و طول‌ اثر IUD قبل‌ و بعد از مطالعه‌جزوه آموزشی اختلاف معنی دار آماری وجود داشت.

  نتیجه‌گیری‌: آموزش در ارتقای سطح آگاهی جامعه مورد پژوهش تاثیر قابل توجهی داشته و در نتیجه در بهبود عملکرد آنان در زمینه تنظیم خانواده موثر است، بنابراین توصیه می شود مقوله آموزش زنان در این زمینه جدی گرفته شود.


محمد رضا قدرتی، قدرت اخوان اکبری، فیروز امانی، شهناز رحیمی، نسرین شهاب،
دوره 3، شماره 3 - ( پاییز 1382 )
چکیده

  زمینه و هدف : بی حسی ناحیه ای روش انتخابی در جراحی سزارین می باشد ، ولی در سزارین اورژانسی معمولاً بیهوشی عمومی انتخاب می شود. داروهای خواب آور داخل وریدی که در القای بیهوشی عمومی استفاده می شوند به سرعت از جفت عبور کرده باعث دپرسیون جنین می شوند. باتوجه به شیوع بالای بیهوشی عمومی در ایران نیاز به مطالعات بیشتر ی در این زمینه وجود دارد . هدف از این مطالعه، مقایسه دو داروی پروپوفول و تیوپنتال سدیم از نظر تاثیر بر آپ گ ار نوزاد و وضعیت همودینامیک مادر و معرفی داروی مناسبتر برای القای بیهوشی در سزارین می باشد.

  روش کار : مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی دو سو کور بود و بر روی 60 نفر از زنان حامله کاندید سزارین که جنین طبیعی و ترم داشته و در کلاس I یا II ASA (American Society of Anesthesiology) بودند، انجام گردید. نمونه ها بصورت تصادفی ساده در دو گروه 30 نفره دریافت کننده تیوپنتال سدیم mg/kg 4 و پروپوفول mg/kg 2 قرار گرفتند. شرایط همودینامیک بیماران قبل و بعد از القا و لوله گذاری تراشه و تا 12 دقیقه بعد از لوله گذاری اندازه گیری شد. زمان های القای بیهوشی تا خروج نوزاد (قطع بند ناف) و برش رحم تا خروج نوزاد ثبت شد. آپگار نوزادان بعد از تولد در دقایق 1، 5، 10و 15 از طریق معاینه بالینی تعیین گردید . داده ها با استفاده از آمار توصیفی و تحلیلی در نرم افزار آماری SPSS در قالب آزمونهای آماری T ، مجذور کایو آنالیز واریانس تجزیه و تحلیل گردید.

  یافته ها: آپگار نوزادان دو گروه در زمان های 1، 5، 10و 15 تفاوت مع ـ نی داری نشان ن ـ داد (دقی ـ قه 1 پروپ ـ وفول 2/2 ± 1/7 و تیوپنتال 8/1 ± 4/7، دقیقه 5 پروپوفول7/0 ± 2/9، تیوپنتال 9/0 ± 1/9 ( . حداکثر نوسانات ضربانات قلب و فشار خون مادران نیز در دو گروه تفاوت معنی دار نداشته است. زمان های القا ی بیهوشی تا خروج نوزاد (زیر 8 دقیقه) و برش رحم تا خروج نوزاد (زیر 130 ثانیه) نیز در دو گروه مشابه بود.

  نتیجه گیری: تیوپنتال سدیم و پروپوفول به عنوان داروی القای بیهوشی عمومی در جراحی سزارین تفاوت معنی داری از لحاظ تاثیر روی نمره آپگار نوزاد و شرایط همودینامیک مادر ندارند.


منوچهر براک، لیلا آذری نمین، علی نعمتی ، ناطق عباسقلی زاده، مهرداد میرزارحیمی، انوشیروان صدیق،
دوره 3، شماره 4 - ( زمستان 1382 )
چکیده

زمینه و هدف : اختلال رشد (FTT) به رشد فیزیکی ناکافی و یا ناتوانی در میزان رشد مورد نظر در طول زمان اطلاق می شود . اختلال رشد کودکان بعنوان یکی از مشکلات بهداشت غذایی در ایران مطرح است و یک مشکل چند وجهی است که عوامل ارگانیک و غیرارگانیک در بروز آن دخیل می باشند. این مطالعه با هدف شناسایی عوامل خطر ساز عمده و دخیل در رشد کودکان زیر دو سال که آسیب پذیرترین گروه سنی برای اختلالات رشد می باشند انجام گرفت .
روش کار : مطالعه از نوع مورد- شاهدی است و بر روی 120 کودک (60 مورد و 60 شاهد ) تحت پوشش شبکه بهداشتی درمانی شهرستان نمین در سال 82-1381 انجام گرفت. موارد شامل کودکانی بودند که منحنی رشد آنها زیر صدک سوم قرار داشت و یا منحنی رشد آنان سیر نزولی از دو منحنی ماژور را در مدت کوتاهی داشت. گروه شاهد از بین کودکان زیر دو سال با منحنی رشد نرمال انتخاب گردید. مشخصات دموگرافیک پدر، مادر و مشخصات تغذیه ای و آنتروپومتریک (قد،وزن و دور سر) کودک اندازه گیری شد. اطلاعات بدست آمده توسط نرم افزار SPSS تحت برنامه های آماری مجذور کای و ANOVA مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نتایج این مطالعه نشان داد که در گروه مورد تعداد دفعات عفونت تنفسی ، تعداد دفعات ابتلا به اسهال و استفراغ نسبت به گروه شاهد از نظر آماری بیشتر بود (p<0/05)، ولی در گروه شاهد تعداد کودکان کمتر از 6 ماه که تغذیه انحصاری با شیر مادر داشتند از نظر آماری بیشتر از گروه مورد بود(p<0/05)، بیشتر کودکان مبتلا به نارسایی رشد، وزن هنگام تولد کمتری نسبت به گروه شاهد داشتند (p<0/05). مادران گروه شاهد سطح تحصیلات بالاتری نسبت به گروه مورد داشتند در صورتیکه بی سوادی مادر در گروه مورد نسبت به شاهد بیشتر بود (p<0/05) همچنین تعداد افراد خانوار و خانه دار بودن مادر در گروه مورد بیشتر از گروه شاهد بود (p<0/05). هیچ اختلاف معنی داری بین تعداد دفعات تغذیه با شیر مادر و رتبه تولد فرزندان در دو گروه مورد مطالعه مشاهده نگردید.
نتیجه گیری : نتایج این بررسی نشان داد که برخی از عوامل خطر ساز مانند عفونت تنفسی ، وزن تولد کم ، سواد، آگاهی مادر، تغذیه انحصاری با شیر مادر و تعداد دفعات ابتلا به اسهال و استفراغ نسبت به عواملی چون تعداد دفعات تغذیه با شیر مادر و رتبه تولد تاثیر بیشتری در اختلال رشد کودکان داشته است.
منوچهر براک، نیره امینی ثانی، ناطق عباسقلیزاده، مهرداد میرزارحیمی ،
دوره 4، شماره 2 - ( تابستان 1383 )
چکیده

  زمینه و هدف: هر ساله هزاران نفر از کودکان کمتر از پنج سال در دنیا بخاطر بیماری های حاد تنفسی و اسهال می میرند. شمار زیادی از آنها بستری می شوند و میلیونها ویزیت پزشک را به خود اختصاص می دهند در حالیکه بیشتر این موارد با درمان به موقع قابل پیشگیری است. حفظ و ارتقای سلامت کودکان از ارکان بهداشتی هر جامعه است و شناسایی الگوی بیماری های کودکان در جهت ارایه خدمات درمانی و مراقبت های بهداشتی مناسب ضروری است. این مطالعه با هدف بررسی علل بستری در کودکان صورت گرفت تا مهمترین علل منجر به بستری در کودکان مشخص شده و در جهت کاهش آنها راهکارهای مناسب ارایه گردد.

  مواد و روش ها: این مطالعه به روش مقطعی از ابتدای سال 1380 تا پایان آن در بیمارستان علی اصغر اردبیل صورت گرفت. آزمودنی های مورد نظر از لیست پذیرفته شدگان هر روز بیمارستان بطور تصادفی انتخاب و پرسشنامه ای که شامل مشخصات کلی چون سن، جنس، زمان مراجعه، تشخیص اولیه، تشخیص نهایی و دیگر موارد بود تکمیل گردید. داده ها پس از گرد آوری با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 9 تجزیه و تحلیل و از آمار توصیفی برای ارایه نتایج استفاده شد.

  یافته ها: کل پذیرفته شدگان سال 1380 بیمارستان، 1945 نفر بود که حدود نیمی از آنها وارد مطالعه شدند.شایعترین علت بستری تشنج ناشی از تب (26%) بود واسهال و استفراغ (1/22%)‌ و پنومونی (20%) در رتبه های بعدی قرار داشتند. سایر علل بستری به ترتیب شامل اپی لپسی، مسمومیت دارویی، مننژیت، اوریون، آنسفالیت اوریونی، آسم و ... بودند.

  نتیجه گیری: با توجه به یافته های مطالعه حاضر می بایست در خصوص علل مهم بستری تدابیر مناسب درمانی و مراقبتی صورت گیرد و با توجه به آنکه تشنج ناشی از تب شایعترین علت بستری بوده است و این الگو با سایر مطالعات مشابه تفاوت دارد، لازم است بررسی های بیشتری در خصوص شناسایی علل منجر به آن صورت گیرد.


گیتی رحیمی،
دوره 4، شماره 3 - ( پاییز 1383 )
چکیده

زمینه و هدف: دیابت حاملگی (Gestational Diabetes Mellitus) به درجات مختلف عدم تحمل کربوهیدرات که برای اولین بار در حاملگی بروز یا تشخیص داده شود اطلاق می گردد. شناسایی این اختلال در طول دوران بارداری می تواند از ایجاد عوارض آن بر مادر و جنین جلوگیری نماید. هدف از این مطالعه، تعیین میزان شیوع دیابت حاملگی در خانم های حامله مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی اردبیل بوده است.
روش کار: در این مطالعه مقطعی 601 خانم باردار در هفته های 24 الی 28 حاملگی با 50 گرم گلوکز خوراکی غربالگری شدند(Glucose Challenge Test). معیار مثبت بودن در آزمون غربالگری، گلوکز سرم برابر یا بالاتر از 140 میلی گرم در دسی لیتر بود و از افراد باGCT+ آزمون تحمل گلوکز خوراکی سه ساعته (Oral Glucose Tolerance Test) با 100 گرم گلوکز به عمل آمد. معیارهای تشخیص دیابت حاملگی، معیارهای گروه ملی اطلاعات دیابت(National Diabetes DataGroup) بود، همچنین تاریخچه، سن، قد، فشار خون، وزن قبل از بارداری و سایر مشخصات افراد در قالب یک پرسشنامه ثبت گردید و سپس آنالیز داده ها با نرم افزار SPSS انجام گرفت.
یافته ها: از 601 خانم باردار 64 مورد (10/6%) +GCT مثبت داشتند که برای این 64 مورد آزمون تحمل گلوکز خوراکی سه ساعته انجام شد که 8 نفر از آنها دیابت حاملگی (GCT+, OGTT+) داشتند و میزان شیوع 1/3% برآورد شد. ارتباط آماری معنی داری بین میانگین شاخص توده بدنی(BMI)، میانگین سنی و میانگین فشار خون دیاستولیک با شیوع دیابت حاملگی و آزمون غربالگری مثبت (GCT+ ) وجود داشت (p<0/05). شیوع GDM و GCT+ با بالا رفتن سن و BMI افزایش نشان داد (p<0/05) ولی ارتباط آماری معنی داری بین شیوع GDM و GCT+ با افزایش فشار خون سیستولیک و تعداد حاملگی ها دیده نشد.
نتیجه گیری: چنین به نظر می رسد که شیوع دیابت حاملگی در اردبیل پایین بوده و از این جهت نیازی به غربالگری عمومی خانم های باردار وجود ندارد و شیوع آن با افزایش سن، BMI و چاقی افزایش می یابد.
منوچهر براک، فیروز امانی، مهرداد میرزا رحیمی، ناطق عباسقلیزاده، علیرضا‌ حمید‌خلق،
دوره 5، شماره 1 - ( بهار 1384 )
چکیده

  زمینه و هدف: هر گونه غفلت از کودکان تأثیرات سوء و غیر قابل جبرانی را از نظر ارتقای رشد، تکامل، فراگیری و سلامت حال و آینده آنان بر جا می گذارد. با توجه به اینکه یکی از عوامل مهم در ایجاد سوء تغذیه و تبعات ناگوار آن، نبودن آگاهی های تغذیه ای و عدم رعایت اصول صحیح تغذیه اطفال است، این مطالعه به ارزیابی و سنجش میزان آگاهی مادران در زمینه تغذیه کودکان و عوامل مؤثر بر آن و نیز تاثیر این آگاهی بر رشد و نمو کودکان می پردازد.

  روش کار: این پژوهش یک مطالعه توصیفی- تحلیلی بود که به منظور بررسی میزان آگاهی مادران از نحوه صحیح تغذیه نوزادان و شیرخواران و تأثیر آن در رشد و نمو کودکان در مرکز بهداشتی، درمانی هیر انجام گرفت. پرسشنامه ای حاوی 20 سوال تنظیم و پس از مراجعه به مراکز بهداشت تکمیل گردید. همچنین اندازه گیری وزن، قد و دور سر 100کودک زیر دو سال انجام شد. اطلاعات به دست آمده به کمک برنامه نرم افزار آماری SPSS تجزیه و تحلیل گردید.

  یافته ها: کلیه مادران در محدوده سنی بین 36 - 16 سال قرار داشته و همگی خانه دار بودند. از میان مادران مورد مطالعه، 15% بیسواد، 18% تحصیلات دبیرستانی و بالاتر و بقیه تحصیلات ابتدایی یا راهنمایی داشتند. 55% کودکان مورد مطالعه دختر و بقیه پسر بودند. 67% مادران از نحوه صحیح تغذیه نوزادان و شیر خواران آگاهی داشتند. 97% مادران نسبت به زمان شروع تغذیه کودک با مواد غذایی مختلف آگاهی ضعیف و 3% مادران آگاهی متوسط داشتند. هیچ یک از مادران از سطح آگاهی خوبی در این زمینه برخوردار نبودند.

  نتیجه گیری : بر اساس نتایج این مطالعه و با توجه به پایین بودن سطح آگاهی مادران در زمینه زمان شروع غذاهای مختلف برای کودکان از یک سو و نیز نقش مهم تغذیه اصولی در رشد و نمو آنها از سوی دیگر، ارتقای میزان آگاهی مادران و نیز اعتلای بهداشت و سلامت نسل آینده ضروری است.


گیتی رحیمی،
دوره 5، شماره 1 - ( بهار 1384 )
چکیده

  زمینه و هدف: هیسترکتومی شایع ترین جراحی در زنان غیر حامله می باشد. بازنگری اندیکاسیون های هیسترکتومی می تواند دیدگاه های جدیدی را در درمان این بیماران برای متخصصین فراهم نماید. این مطالعه با هدف بررسی اندیکاسیون های انجام هیسترکتومی و روش های مورد استفاده در بیماران مرکز آموزشی- درمانی علوی انجام شد.

  روش کار: این بررسی توصیفی- مقطعی به مدت دو سال از اول 1381 تا اواخر سال 1382 در مرکز آموزشی- درمانی علوی صورت گرفت. اطلاعات از 257 بیمار هیسترکتومی شده با روش مصاحبه حضوری و مطالعه پرونده های آنان در پرسشنامه های از قبل تنظیم شده ثبت شد، سپس داده های گرد آوری شده توسط نرم افزار کامپیوتری SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

  یافته ها: تعداد هیسترکتومی های انجام شده در سال 1382 نسبت به سال1381، 4/38%‌کاهش داشت. میانگین سنی بیماران 09/8 ± 8/45 سال بود. در این مطالعه شایع ترین اندیکاسیون هیسترکتومی، لیومیوم (2/42%) بود. روش آبدومینال در 93% از موارد و روش واژینال در 7% از موارد انجام شده بود. در بیمارانی که به علت عوارض زایمان و حاملگی هیسترکتومی شده بودند، شایع ترین اندیکاسیون، چسبندگی غیر طبیعی جفت به رحم (50%‌) بود. شیوع عوارض در روش آبدومینال 3/26% و در روش واژینال 6/16%‌ بود. شایع ترین عارضه مشاهده شده افزایش درجه حرارت بدن بدون عامل عفونی در 7/25% ‌موارد بود.

  نتیجه گیری: لیومیوم شایع ترین اندیکاسیون هیسترکتومی در بیماران مرکز آموزشی - درمانی علوی و شایع ترین روش مورد استفاده در این مرکز هیسترکتومی آبدومینال می باشد. شیوع عوارض در روش آبدومینال بیشتر از روش واژینال می باشد.


جعفر رحیمی پناهی، عطا محمودپور، سهراب نگارگر، رسول آذرفرین،
دوره 5، شماره 2 - ( تابستان 1384 )
چکیده

  زمینه و هدف: یکی از روش های لوله گذاری بدون استفاده از شل کننده، استفاده از پروپوفول و رمی فنتانیل می باشد. روش معمول تجویز رمی فنتانیل و بعد پروپوفول است که گاهی موجب ایجاد نوسان های شدید همودینامیک می شود. هدف از این مطالعه تجویز پروپوفول و بعد رمی فنتانیل جهت بررسی اثر بخشی توالی تجویز داروها در کاهش عوارض فوق می باشد.

  روش کار: 40 بیمار با کلاس I و II ASA ( American Society of Anaesthesiology ) که تحت عمل جراحی انتخابی کوچک قرار گرفتند و در معاینه راه هوایی مالامپاتی کلاس I و II داشتند، انتخاب شدند و به طور اتفاقی به دو گروه 20 نفری تقسیم شدند. گروه اول 5/2 میلی گرم بر کیلوگرم پروپوفول و سپس 5/1 میکروگرم بر کیلو گرم رمی فنتانیل دریافت کردند و گروه دوم 5/1 میکروگرم بر کیلو گرم رمی فنتانیل و سپس 5/2 میلی گرم بر کیلو گرم پروپوفول دریافت کردند. شرایط لارنگوسکوپی و تغییرات همودینامیک بیماران در دو گروه با هم مقایسه شدند.

  یافته ها: گروه اول از نظر تعداد موارد لارنگوسکوپی تفاوتی با گروه دوم نداشت ( 145/0 p= ) ولی در گروه اول تعداد موارد لارنگوسکوپی راحت بیشتر (85% ) از گروه دوم (60%) بود (031/0 p= ). تغییرات فشار خون سیستولی بیماران در گروه اول به دنبال لوله گذاری (7/7 ± 20 میلی متر جیوه) کمتر از گروه دوم (7/6 ± 28 میلی متر جیوه ) بود (001/0 p= ). دو گروه از نظر میزان تغییرات فشار خون دیاستولی و ضربان قلبی تفاوت معنی داری نداشتند( 88/0 p= ، 86/0 p= ) .

  نتیجه گیری: تجویز ابتدایی پروپوفول و سپس رمی فنتانیل حین القای بیهوشی سبب ایجاد تغییرات قابل قبول همودینامیک در بیماران می شود.


سعید دستگیری، سلطانعلی محبوب، هلدا توتونچی، علیرضا استاد رحیمی،
دوره 6، شماره 3 - ( پاییز 1385 )
چکیده

زمینه و هدف: ناامنی غذایی و گرسنگی می تواند علاوه بر تأثیر بر سلامت جسمی، تبعات اجتماعی و روانی نیز به همراه داشته باشد، از اینرو پایش امنیت غذایی و مقابله با ناامنی غذایی و گرسنگی در جامعه لازم و ضروری به نظر می رسد. مطالعه حاضر با هدف بررسی عوامل موثر بر ناامنی غذایی در شمال غرب تبریز(منطقه اسدآبادی) به اجرا درآمد.

روش کار: این پژوهش در سال 84-1383 به صورت مقطعی در 300 نفر از افراد انجام گرفت. میزان شیوع ناامنی غذایی با استفاده از پرسشنامه کوتاه شش سئوالی ارزیابی شد. اطلاعات مربوط به وضعیت اقتصادی و خصوصیات اجتماعی و فرهنگی توسط پرسشنامه های مربوطه بررسی شد. برای مشاهده وضعیت امنیت غذایی براساس درآمد، جایگاه شغلی، میزان تحصیلات و بعد خانوار توزیع دو گروه از وضعیت امنیت غذایی(گروه امن و گروه ناامن) در هر یک از گروه ها تعیین و معنی دار بودن این ارتباط با آزمون مجذور کای بررسی و وضعیت تغذیه ای افراد با استفاده از پرسشنامه بسامد خوراک ارزیابی شد. گروه های غذایی که با درآمد سرانه سالانه ضریب همبستگی معنی داری داشتند (همبستگی گروه ها و مواد غذایی زیر مجموعه آنها با درآمد با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون بررسی شد) به عنوان معیار مقایسه دو گروه امن و ناامن انتخاب شدند و سپس میانگین بسامد مصرف مواد غذایی معیار در دو گروه بررسی و با روش آزمایش نمونه غیر وابسته مورد مقایسه قرار گرفت.

یافته ها: براساس یافته های این مطالعه میزان شیوع ناامنی غذایی 36/3% بود. با افزایش بعد خانوار نا امنی غذایی در افراد مورد مطالعه بیشتر شده و بالعکس با افزایش درآمد سرانه سالانه، جایگاه شغلی و میزان تحصیلات سرپرست خانوار ناامنی غذایی کاهش یافت (p<0/01). یافته های مربوط به بسامد مصرف مواد غذایی نشان داد که میانگین بسامد مصرف نان و سیب زمینی در گروه ناامن به طور معنی داری بیشتر از گروه امن و میانگین بسامد مصرف برنج، سبزی، میوه، گوشت قرمز و لبنیات در گروه ناامن به طور معنی داری کمتر از گروه امن بود(p<0/001).

نتیجه گیری: نتایج حاصل از این مطالعه مؤید تأثیر عوامل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بر امنیت غذایی بوده و شیوع بالای مشکلات تغذیه ای را در جامعه نشان می دهد. بنابراین ارائه راهکارهایی عملی برای حل مسأله ناامنی غذایی به عنوان مشکل ریشه دار در جامعه ضروری به نظر می رسد.
محمد مأذنی، حسن ارگانی، نادره رشتچی زاده، محمد رهبانی نوبر، امیر قربانی حق جو، رضا مهدوی، رضا رزاقی، بابک رحیمی اردبیلی، سید جمال قائم مقامی،
دوره 6، شماره 3 - ( پاییز 1385 )
چکیده

  زمینه و هدف: شواهد بسیاری دال بر بالا بودن استرس اکسیداتیو در بیماران همودیالیزی وجود دارد. این مطالعه با هدف بررسی اثر تجویز روی در بهبود استرس اکسیداتیو در بیماران همودیالیزی مزمن انجام شد.

  روش کار: در یک کارآزمایی بالینی دوسوکور 65 بیمار همودیالیزی مزمن انتخاب و به دو گروه تقسیم شدند. گروه اول، (35 بیمار)‌ دارونما و گروه دوم، (30 بیمار) 100 میلی گرم عنصر روی ( به صورت سولفات روی) روزانه و به مدت دو ماه دریافت کردند. سپس مکمل و دارونما به مدت دو ماه قطع و به دنبال آن، مطالعه دو ماه دیگر به صورت متقاطع ادامه یافت. مقادیر روی، گلوتاتیون تام ( tGSH = Total Glutathione ) ، مالون دی آلدئید ( MDA = Malondialdehyde )، ظرفیت آنتی اکسیدانی تام سرم ( Total Antioxidant Capacity =TAC ) و فعالیت سوپراکسید دسموتاز خون تام ( SOD = Superoxide Dismutase ) در نمونه های ناشتا و قبل از دیالیز در روزهای 0 ، 60 ، 120 و 180 ا ندازه گیری شد. یاد آمد غذایی روز قبل از دیالیز در روزهای فوق ثبت و میزان روی رژیم غذایی آنها بر آورد گردید.

  یافته ها: روی سرم در حالت پایه در هر دو گروه کمتر از 80 میکروگرم در دسی لیتر بود و تجویز روی در هر دو گروه سبب افزایش معنی دار در سطح سرمی آنها شد. تجویز روی به طور معنی داری در هر دو گروه سبب افزایش سطح سرمی TAC ، tGSH و افزایش فعالیت SOD خون تام گردید. همچنین تجویز روی در هر دو گروه مقادیر MDA سرم را به طور معنی داری کاهش داد. در مرحله مصرف دارونما مقادیر گلوتاتیون در گروه دوم کاهش و مقادیر MDA در این مرحله در گروه اول به طور معنی داری افزایش یافت . میزان نمایه توده بدن (Body Mass Index) در طی مطالعه تغییر معنی داری نشان نداد.

  نتیجه گیری: یافته ها نشان داد که در بیماران همودیالیز استرس اکسیداتیو در دوره عدم تجویز روی تشدید می شود. در این بیماران غلظت های پایین روی سرم با تجویز روی بهبود می یابد و تجویز روی سبب بهبود استرس اکسیداتیو می شود.


سلطانعلی محبوب، مجید محمد شاهی، ابوالحسن شاکری، علیرضا استادرحیمی، سید جمال قائم مقامی، فاطمه حیدری،
دوره 7، شماره 2 - ( تابستان 1386 )
چکیده

  زمینه و هدف: شیوع گواتر در کودکان سنین مدرسه یک شاخص مهم برای اختلالات ناشی از کمبود ید در جامعه است و شیوع بیش از 5% آن نشانگر یک مشکل بهداشتی عمومی می باشد. در مناطق با IDD خفیف تا متوسط اندازه گیری حجم غده تیروئید بوسیله اولتراسونوگرافی به روش مشاهده و لمس ترجیح داده شده است. مطالعه حاضر، با توجه به اهمیت موضوع، کوهستانی بودن منطقه و عدم استفاده از این روش برای تعیین شیوع گواتر در استان آذربایجان شرقی طراحی شد.

  روش کار: در این مطالعه توصیفی- تحلیلی حجم غده تیروئید 230 دانش آموز پسر 15-12 ساله شهرستان تبریز توسط دستگاه اولتراسونوگرافی پرتابل اندازه گیری شد و همچنین غلظت ید ادرار نیز بوسیله روش A ( Sandell-kolthoff reaction ) تعیین شد.

  یافته ها: میانگین حجم غده تیروئید در افراد مورد بررسی ml 21/2 ± 12/8 بود و شیوع گواتربا توجه به آخرین استاندارد های ارائه شده ایران و WHO/NHD بر حسب سن 7/51% و برحسب سطح بدن 1/81% تعیین شد. نتایج نشان داد که میانه ید ادرار نمونه های مورد بررسی µg/dl 2/15 و شیوع کمبود ید 1/29% بود.رابطه معنی داری بین ید ادرار و حجم غده تیروئید مشاهده نشد.

  نتیجه گیری: حجم بالای غده تیروئید دانش آموزان شهرستان تبریز به احتمال زیاد به علت کمبود ید دریافتی در سال های اول زندگی این افراد است. نقش کمبود دریافت مواد غذایی غنی از ید، مصرف گواتروژن ها و اثر شرایط اقلیمی منطقه را بر حجم غده تیروئید در دانش آموزان تبریزی نباید نادیده گرفت. انجام مطالعات بیشتر جهت تعیین یک مرجع منطقه ای برای حجم غده تیروئید و اطمینان از مصرف نمک های یددار ضروری به نظر می رسد .


گیتی رحیمی، فریده مصطفی زاده ، مهرناز مشعوفی،
دوره 8، شماره 2 - ( تابستان 1387 )
چکیده

زمینه و هدف: از آنجایی که سرطان سرویکس یکی از سرطان های مهم زنان بوده و عوامل احتمالی را در بروز آن موثر دانسته اند و از طرف دیگر تشخیص زودرس و درمان به موقع مراحل اولیه آن در پیش آگهی بیماری و بقاء حیات بسیار موثر است، لذا در این مطالعه به بررسی ارتباط احتمالی بین وسایل پیشگیری از بارداری با ضایعات سرویکس طرح ریزی شد.

روش کار: این مطالعه یک مطالعه توصیفی تحلیلی است که با مراجعه به کلیه آزمایشگاه های آسیب شناسی شهرستان اردبیل (6 مرکز) و بررسی 399 مورد گزارش پاپ اسمیر به روش نمونه گیری آسان و در دسترس انجام شد یک مورد به علت شیمی درمانی کنار گذاشته شد.

یافته ها: در این مطالعه 90 نفر 22/5% پاپ اسمیر طبیعی و 309 نفر 77/5% پاپ اسمیر غیر طبیعی داشتند که شامل سرویسیت غیر اختصاصی 298 نفر، سرویسیت اختصاصی 129 نفر و اختلا لا ت سلولی اپیتلیومی 105 نفر بود. از نظر استفاده از وسایل پیشگیری از بارداری 15 نفر 3/8% وسیله نداشتند، 172 نفر 43% نیز از یکی از روش های طبیعی یا بستن لوله استفاده می کردند، 131 نفر 32/9% ازOCP (Oral Contraceptive Pill) . 63 نفر 15/8% ازIUD (Intrauterine Device) و 18 نفر 4/5% از کاندوم استفاده می کردند. با آزمون کای دو بین استفاده از روش های پیشگیری از بارداری با اختلا لات سلولی اپیتلیومی و سرویست غیر اختصاصی (ضایعه خوش خیم التهابی مزمن سرویکس) بترتیب (p=0/008) و (p=0/0001) ارتباط معنی داری نشان داده شد. dir="rtl">

نتیجه گیری: بین استفاده از روش های پیشگیری از بارداری با اختلالات سلولی اپیتلیومی و سرویسیت غیر اختصاصی ارتباط معنی داری وجود دارد (p=0/008) و (p=0/0001).  


مهرداد میرزارحیمی، علی عابدی، فاطمه شهنازی ، حکیمه سعادتی، افسانه انتشاری،
دوره 8، شماره 4 - ( زمستان 1387 )
چکیده

زمینه و هدف: میزان مرگ و میر نوزادان از شاخصهای مهم توسعه بهداشتی محسوب می شود و بی تردید اولین قدم در راه کاهش میزان مرگ و میر و ارتقاء سطح این شاخص، شناسایی علل مرگ و میر آن است. بنابراین در این مطالعه علل مرگ و میر نوزادان در بیمارستانهای وابسته به دانشگاه علوم پزشکی شهرستان اردبیل مورد بررسی قرار گرفت.
روش کار: این مطالعه، یک مطالعه مقطعی، توصیفی- تحلیلی و گذشته نگر می باشد، که با مطالعه پرونده ها و تکمیل فرم ثبت پزشکی، برای تمام نوزادانی که در بیمارستان امام و علوی شهرستان اردبیل از مهر 1385تا شهریور 1386 بستری شده اند، انجام گرفت. فرم پژوهش شامل متغیرهایی نظیر جنس، وزن تولد، سن حاملگی، علت فوت و سن مرگ بود. داده ها با استفاده از نرم افزارSPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و جهت آنالیز داده ها از آزمون کای اسکوئر و T-testاستفاده شد.
یافته ها: در این مطالعه148 (7/86%) نوزاد از 1881 نوزاد بستری فوت کرده بودند. علل مرگ و میر شامل بیماری غشاء هیالین HMD)) (52/02%)، سپسیس (14/86%) ، پنومونی (9/45%)، آنومالی مادر زادی (12/83%)، آسفیکسی (7/43%)و آسپیراسیون مکونیوم (3/37%) بود. از بین نوزادان فوت شده 54/72% پسر و بقیه دختر بودند. 550 نوزاد کم وزن بودند که 111 نفر از آنها فوت کردند و میزان مرگ و میر در نوزادان کم وزن ، 20/18% بود. 578 نوزاد نارس بودند که 122 نفر از آنها فوت کردند و میزان مرگ و میر در نوزادان نارس، 21/10% بود.
نتیجه گیری: نارسی و وزن کم زمان تولد (LBW)، ثابت ترین و مهمترین عامل تعیین کننده مرگ و میر نوزادی می باشد و شایعترین علل مرگ و میر نوزادان، بیماری غشاء هیالین و سپسیس بودند.
مهرداد میرزارحیمی، حکیمه سعادتی، منوچهر براک، ناطق عباسقلی زاده، احد اعظمی، افسانه انتشاری،
دوره 9، شماره 1 - ( بهار 1388 )
چکیده

 زمینه و هدف : تولد با وزن کمتر از 2500گرم (به عنوان حاصل زایمان پیش از موعد و یا محدودیت رشد داخل رحمی) شاخص عمده ارزیابی سلامت نوزادی و شیر خواری می باشد. علل عمده شیرخواران با وزن کم در کشورهای صنعتی، تولد زودرس است، در حالی که در کشورهای در حال توسعه علت آن اغلب محدودیت رشد داخل رحمی است. علل متفاوتی شامل علل دموگرافیک و رفتاری در دوران قبل از حاملگی و حین حاملگی در بروز LBW (نوزادان با وزن تولد کمتر) موثر می باشند که با شناسایی و کنترل این عوامل خطر میزان بروز LBW و مرگ و میر نوزادان کاهش می یابد. این مطالعه با هدف شناسایی عوامل خطر LBW در شهر اردبیل انجام شده است.
روش کار: در این مطالعه مورد - شاهدی همه نوزادان کم وزن متولد شده در سال 1385 در بیمارستانهای آرتا ، علوی و سبلان اردبیل مورد مطالعه قرار گرفتند. نوزادان متولد شده با وزن کمتر از 2500 گرم (470 n=) به عنوان گروه مورد و 482 نوزاد متولد شده با وزن بیش از 2500 گرم به عنوان گروه شاهد در نظر گرفته شدند. اطلاعات از طریق پرسشنامه ، مصاحبه با مادر و معاینه فیزیکی جمع آوری گردید و اطلاعات بدست آمده توسط نرم افزار SPSS در سطح معنی داری (05/0p<) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها : طبق نتایج بدست آمده از این تحقیق میزان بروز LBW در بیمارستانهای شهر اردبیل 4/6 % می باشد. و در این مطالعه ارتباط معنی داری بین نارسی و سن حاملگی کمتر از 37 هفته، سن، وزن و شغل مادر، چند قلوئی ، پارگی زودرس کیسه آب و سابقه زایمان با نوزاد کم وزن، مصرف دارو و بیماری های مادر، خونریزی واژینال مادر در طول حاملگی، ناهنجاریهای مادرزادی، فاصله کمتر از 2 سال بین دو حاملگی اخیر با بروز کم وزنی نوزاد بدست آمد. ولی رتبه تولد، مراقبت بهداشتی در طول مدت حاملگی، مصرف اسید فولیک، آهن، سیگاری بودن و اعتیاد مادر، محل زندگی (شهر یا روستا)، میزان تحصیلات مادر و ازدواج فامیلی با بروز کم وزنی ارتباط معنی داری نداشت.
نتیجه گیری: مهمترین ریسک فاکتورهای LBW در نوزادان این منطقه بیشتر نارسی یا سن حاملگی کمتر از 37 هفته، چند قلوئی، پارگی زودرس کیسه آب، سن مادر 35 ≤ سال وزن مادر kg> 50 و بیماریهای مادر می باشد.
مرضیه روشنی، مهرداد میرزا رحیمی ، عادل احدی،
دوره 9، شماره 2 - ( تابستان 1388 )
چکیده

  خلاصه: پورپورا هنوخ شوئن لاین که پورپورای آناف ی لاکتویید نیزنامیده می شود یک واسکولیت عروق کوچک با عوارض پوستی وسیستمیک است. در پاتوژنز هنوخ شوئن لاین اغلب عوامل عفونی وغیر عفونی گوناگونی نقش دارند .با این وجود، تا کنون همراهی آن با عامل عفونی آنتامبا هیستولیتیکا فقط یکبار گزارش شده است. در این گزارش هنوخ شو ئن لاین همراه با اسهال خونی در زمینه آنتامبا هیستولیتیکا در یک پسر 7 ساله بود. با تشخیص بیماری بر اساس معیارهای تشخیصی هنوخ شوئن لاین بیمار تحت درمان با استروئید قرار گرفت، با توجه به عدم پاسخ به درمان در بررسی مجدد مدفوع و مشاهده شدن کیست و تروفوزوئیت با درمان بیماری آمیبیاز علائم ونشانه های بیماری بهبود یافته و بیمار از بیمارستان مرخص شد.


فیض اله اکبری، عباس رحیمی، حسن افتخار اردبیلی ، نگین نهان مقدم، سمیرا شهباززادگان،
دوره 9، شماره 3 - ( پاییز 1388 )
چکیده

زمینه و هدف : با وجود میزان بالای پوشش تنظیم خانواده در استان اردبیل نسبت به متوسط کشوری، میزان رشد جمعیت در این استان نسبت به متوسط کشوری در سطح بالایی می باشد که این امر می تواند نمایانگر استفاده غیر صحیح روش، عدم استمرار استفاده و قطع استفاده از وسیله پیشگیری باشد. لذا این مطالعه با هدف بررسی بقا و تعیین عوامل موثر بر عدم تداوم استفاده از (Intrauterine devices) IUD در زنان مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهرستان اردبیل درسال 1383 انجام گردید.

روش کار: این پژوهش یک مطالعه توصیفی و تحلیلی از نوع مطالعه کوهورت تاریخی می باشد. در این پژوهش 301 خانم مورد مطالعه قرار گرفتند. اطلاعات لازم از طریق پرسشنامه گردآوری و با استفاده از نرم افزار SPSS و استفاده از روش آزمون بقای کاپلان مایر و تست Log rank مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد که در 77/1% از زنان مورد مطالعه مدت تداوم استفاده ازIUD بالای 18 ماه بود. میانگین زمان تداوم در گروه سنی 25-20 سال با (1±24/5 ماه) بیشتر بود و کمترین میانگین زمان تداوم در گروه سنی بالای 25 سال (3/4±14/3 ماه) مشاهده شد. یافته های پژوهش نشان داد که بین حجم خون قاعدگی و خروج IUD ارتباط معنی دار وجود دارد (p=0.005). بطوریکه در زنانیکه خونریزی زیاد داشتند میانگین زمان تداوم 1±20/5 ماه ولی در زنانیکه خونریزی کم داشتند 1/5±22/4 ماه بود. نوع مراجعه جهت کنترل IUD و میانگین زمان استفاده ارتباط معنیداری با هم داشتند (p=0.03). میانگین زمان تداوم در زنانیکه بطور مرتب جهت کنترل IUD مراجعه می نمودند1/5 ± 22/9ماه و گروهی که گهگاه مراجعه می نمودند 0/6 ± 23/8 ماه بود. بین عوارض ایجاد شده و خروج IUD ارتباط معنی دار وجود داشت (p=0.005). بیشترین میانگین زمان از دست دادن در زنانی دیده شد که عارضه عفونت، زخم، PID را ذکر کردند (میانگین25/5 ماه) و کمترین میانگین زمان از دست دادن در زنانی دیده شد که عارضه خونریزی و لکه بینی را داشتند (میانگین 18 ماه).

نتیجه گیری : تداوم استفاده از IUD در 87/4% در زیر6 ماه، 81/4% بین 126 ماه و 72/1% بین 18- 12 ماه بود. شایعترین علت عدم تداوم مربوط به عوامل پزشکی و عوارض ایجاد شده توسط IUD و شایعترین عارضه خونریزی بود.


مهین جمشیدی ماکیانی، سید عبداله موسوی، فرشید عابدی، شافعی رحیمی، الهام گودرزی،
دوره 10، شماره 1 - ( بهار 1389 )
چکیده

  زمینه و هدف: یکی از اولین اقدامات تشخیصی در مایع جنب، افتراق نوع اگزوداتیو از ترانسوداتیو آن است. در این مطالعه با هدف شناسایی مارکرهای بیشتر در افتراق مایع جنب اگزوداتیو از ترانسوداتیو، سطح C-Reactive Protein (CRP) به عنوان یکی از پروتئین های واکنش مرحله حاد در مایع جنبی بیماران مورد بررسی قرار گرفت.

  روش کار: در این مطالعه توصیفی- مقطعی، 80 بیمار مبتلا به مایع جنبی که تشخیص نهایی بیماری آنها مشخص شده بود مورد بررسی قرار گرفتند. با استفاده از معیارهای " Lights "، بیماران بر اساس اگزوداتیو و ترانسوداتیو بودن مایع جنب آنها به دو گروه تقسیم شدند. در هر دو گروه CRP سرم و مایع جنب بیماران به روش آگلوتیناسیون لاتکس اندازه­گیری شد.

  یافته ها: از 80 نمونه مایع جنبی مورد بررسی 26 مورد (5/32%) ترانسوداتیو و54 مورد (5/67%) اگزوداتیو بود در گروه اگزوداتیو 2/72% دارای CRP مایع پلور مثبت (+1 تا +3)، اما در گروه ترانسوداتیو تنها 5/38% CRP مایع پلور مثبت بود (05/0> p ). بین علل ایجاد کننده مایع جنبی اگزوداتیو (عفونی و غیر عفونی، بدخیمی و غیر بدخیمی، سل و بدخیمی) و میزان مثبت شدن CRP ارتباط معنی داری وجود نداشت. همچنین میزان مثبت شدن CRP سرم در بیماران دارای مایع جنبی اگزوداتیو بطور قابل توجهی بیشتر از بیماران با مایع جنبی ترانسوداتیو بود (05/0> p ).

  نتیجه گیری: با توجه به نتابج این مطالعه از معیار CRP بخصوص اگر به صورت کمی مورد ارزیابی قرار گیرد می­توان به عنوان یک معیار جهت افتراق مایع جنبی اگزوداتیو از ترانسوداتیو استفاده کرد.


گیتی رحیمی، زهرا تذکری، نیلوفر شاطری،
دوره 10، شماره 2 - ( تابستان 1389 )
چکیده

  زمینه و هدف: پره اکلامپسی یکی از عوارض مهم بارداری است که بیش از 8% کل حاملگی ها را به خود اختصاص می دهد، با این حال در مورد اتیولوژی آن اطلاعات کمی در دسترس است. پاتوفیزیولوژی پذیرفته شده معمول آن به اختلال عملکرد سیستمک آندوتلیال عروق مادری نسبت داده می شود و هموسیستئین از جمله مواد توکسیکی است که گفته می شود با اختلال عملکرد اندوتلیوم مرتبط است. این مطالعه به منظور بررسی ارتباط سطح سرمی هموسیستئین و ابتلا به پره اکلامپسی در زنان با حاملگی طبیعی و آنهایی که دچار پره اکلامپسی هستند انجام شد.

  روش کار: تحقیق حاضر یک مطالعه مورد شاهدی بود که نمونه گیری آن به روش در دسترس از میان خانم های باردار مراجعه کننده به مرکز آموزشی-درمانی علوی اردبیل انجام شد (هر گروه 165 نفر) . نمونه ها از نظر سن و سن حاملگی با هم همسان سازی شدند. پس از 8-6 ساعت ناشتا بودن 2 سی سی نمونه خون از وریدهای محیطی افراد مورد مطالعه تهیه، حباب موجود در سرنگها خارج و بلافاصله در تیوپ حاوی EDTA ریخته شد ودر محیط حاوی یخ قرار گرفت و سطح هموسیستئین اندزه گیری شد.

  یافته ها: نتایج این مطالعه نشان داد میانگین سطح سرمی هموسیستئین در گروه پره اکلامیسی دارای میانگین Mmol/l 3/3 ± 4/7 بود، که در مقایسه با سطح سرمی هموسیستئین گروه شاهد Mmol/l 3/2 ± 09/4 بطور معنی داری بالا بود. میانگین سن، دور بازو، BMI مادران در گروه­ها بطور معنی­داری با هم متفاوت بودند و سایر شاخصها تفاوت آماری معنی­داری نداشتند.

  نتیجه گیری: با توجه به یافته­های این مطالعه می­توان پیش بینی نمود: مادران بارداری که سطح خونی هموسیستئین، دور بازو و BMI بالایی دارند از احتمال ابتلا به پره اکلامپسی بیشتری برخوردارند و باید با دقت بیشتری مراقبتهای دوران بارداری را دریافت کنند تا با خطرات مادری-نوزادی کمتری روبرو شوند.



صفحه 1 از 2    
اولین
قبلی
1
 

مجله دانشگاه علوم پزشکی اردبیل Journal of Ardabil University of Medical Sciences
Persian site map - English site map - Created in 0.15 seconds with 50 queries by YEKTAWEB 4623