|
|
|
|
جستجو در مقالات منتشر شده |
|
|
4 نتیجه برای خامنه
سهیلا رفاهی، سعید خامنه، علی عابدی ، دوره 3، شماره 4 - ( زمستان 1382 )
چکیده
زمینه و هدف: مهمترین سیستم کنترل لحظه به لحظه فشار خون، بارورفلکس کاروتیدی است. در گذشته برای ارزیابی بارورفلکس کاروتیدی از روش های تهاجمی استفاده می کردند. در سال 1975 اکبرگ توانست دستگاه غیر تهاجمی برای تست حساسیت بارورفلکس کاروتیدی ابداع نماید. هدف اصلی این پژوهش طراحی دستگاه ی برای تست حساسیت بارورفلکس کاروتیدی به روش غیر تهاجمی است که قادر باشد با مکش گردن باعث تحریک بارورسپتورهای گردنی گردد. توسط این دستگاه فیزیولوژیست ها و فارماکولوژیست ها قادر خواهند بود تحقیقات زیادی در مورد بارورسپتور های کاروتیدی انجام دهند. روش کار : مدارات و سیستم های پیشرفته الکترونیکی و مکانیکی که می تواند با ایجاد فشار منفی کنترل شده در جدار سینوس کاروتید افزایش فشار خون را تقلید نماید ساخته شد . این دستگاه بر اساس ایجاد فشار منفی در جلوی گردن کار می کند که این امر موجب کشش بافتهای نرم گردن و از جمله سینوس کاروتیدی می شود . از تغییرات مهمی که در طرح دستگاه داده شد انتخاب لاستیک مقاوم نخ تاب برای ساخت محفظه گردنی بجای ورقه های نرم سربی و نیز قابلیت کنترل الکترونیکی و کامپیوتری بود که دستگاه حاضر را نسبت به مدل پیشنهادی اکبرگ پیشرفته تر نموده است . به منظور تست دستگاه در 12 داوطلب مذکر جوان به مدت 10 ثانیه فشار محفظه گردنی به mmHg 30 - تا mmHg 90 - تقلیل داده شد . با توجه به اینکه سیکل قلبی توسط دستگاه کاردیوپن II بطور ممتد ثبت می شد ، تغییرات سیکل قلبی در حین مکش قابل ارزیابی بودند . یافته ها: با تحریک بارورسپتورهای کاروتیدی طول سیکل قلبی در آن واحد افزایش یافت که با سطح پایه اختلاف معنی داری نشان می دهد (003/0 < p ). این موضوع عملکرد صحیح دستگاه را نشان می دهد. نتیجه گیری: آزمون های نهایی کار آ یی دستگاه مزبور را در ایجاد تحریک بارورسپتور های کاروتیدی تایید می نماید. دستگاه فوق قابل تولید و بکارگیری در سایر دانشگاه های علوم پزشکی و مراکز تحقیقاتی می باشد.
سعید خامنه، ناهیده قندچیلر، هوشنگ نجفی، مهدی فرهودی، دوره 6، شماره 1 - ( بهار 1385 )
چکیده
زمینه و هدف: پژوهش های متعددی در ارتباط با خودتنظیمی جریان خون مغز به انجام رسیده است، اما تغییرات احتمالی آن همزمان با تاکیکاردی پس از رفع تحریک واگ هنوز مورد مطالعه قرار نگرفته است. مطالعه حاضر با هدف مطالعه تاثیر تاکی کاردی پس از رفع تحریک واگ بر جریان خون مغز در افراد جوان و میانسال انجام شد. روش کار: در این مطالعه 52 داوطلب سالم شامل 13 نفر مذکر جوان با میانگین سنی 8/0 ± 9/23، 13 نفر مونث جوان با میانگین سنی 7 /0 ± 2/24، 13 نفر مذکر میانسال با میانگین سنی 9/0 ± 58 و 13 نفر مونث میانسال با میانگین سنی 7 /0 ± 4/56 تحت این بررسی قرار گرفتند. دستگاه ترانس کرانیال داپلر برای ارزیابی سرعت جریان خون شریان مغزی میانی و دستگاه مکش گردنی اکبرگ ( Eckberg ) برای تحریک بارورسپتورهای کاروتیدی استفاده شد. در نهایت داده های به دست آمده با استفاده از نرمافزار مینی تب و SPSS نسخه 10 تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: همزمان با تحریک بارورسپتورهای کاروتیدی، ضربان قلب در تمام گروه ها به طور معنی داری کاهش یافت (05/0 (p< ، اما سرعت متوسط جریان خون مغز هیچ گونه تغییر معنیداری پیدا نکرد. پس از قطع تحریک بارورسپتورهای کاروتیدی و همزمان با تاکیکاردی پس از رفع تحریک واگ سرعت متوسط جریان خون مغز در تمام گروه ها بجز مذکر میانسال دچار یک افزایش گردید . این افزایش در گروه مونث میانسال نیز به سطح معنی داری رسید(05/0 p< ). نتیجه گیری: نتایج مطالعه حاضر دلالت بر آن دارد که خودتنظیمی جریان خون مغز همزمان با تحریک حاد بارورسپتورهای کاروتیدی به خوبی عمل می نماید و این کارایی با افزایش سن به سطح میانسالی نیز همچنان حفظ می شود، ولی در مواجهه با تاکیکاردی پس از رفع تحریک واگ خودتنظیمی جریان خون مغز فاقد کارایی کافی می باشد.
زهرا فردی آذر ، فرزانه ظاهری ، صدیقه صادقی خامنه ، سکینه محمد علیزاده ، حسین کوشاور، دوره 6، شماره 1 - ( بهار 1385 )
چکیده
زمینه و هدف: درد پرینه بعد از اپیزیوتومی یکی از علل شایع ناخوشی زنان در دوره نفاس می باشد و اغلب به خوبی درمان نمی شود. مطالعه حاضر جهت مقایسه اثر، عوارض جانبی و رضایت بیمار از استعمال ژل بی حسی موضعی لیدوکائین و دارونما بر روی درد و ترمیم اپی زیو تومی انجام گرفته است. روش کار: این مطالعه تجربی به صورت کارآزمایی بالینی دوسوکور است. 124 خانم زایمان کرده با اپی زیو تومی مدیو لترال و بدون عوارض زایمانی جهت دریافت ژل لیدوکائین و پلاسبو به طور تصادفی انتخاب گردیدند. با شروع درد بعد از اپی زیوتومی و سپس در ساعات مختلف بعد از مصرف ژل، شدت درد با مقیاس عددی 10 نمره ای ارزیابی شد. میزان تسکین به وسیله نیاز به مصرف قرص های مسکن، مقدار ژل مصرفی و میزان بی دردی تعیین گردید. اثر ژل بر روی ترمیم زخم با استفاده از معاینه بالینی در روزهای اول و دهم ارزیابی و داده ها در پرسشنامه وارد شد و با استفاده از نرم افزار آماری SPSS نسخه 11 تجزیه و تحلیل گردید. یافته ها: میزان مسکن خوراکی مصرف شده، مقدار ژل مورد استفاده و همچنین میزان رضایت از بی دردی بین مصرفکنندگان ژل لیدوکائین و دارونما تفاوت آماری معنی داری نداشت. از نظر ترمیم زخم در معاینه روز اول و دهم بین دو گروه تفاوت آماری معنی دار دیده نشد و تمام موارد زخم اپیزیوتومی در روز دهم، بهبودی مورد انتظار را داشتند. میزان رضایت از استعمال ژل در دو گروه یکسان بود. نتیجه گیری: بر خلاف نتایج برخی از مطالعات، در مطالعه حاضر استفاده از ژل موضعی لیدوکائین 2% در کاهش درد و ترمیم زخم تفاوت معنی داری با دارونما نداشت، ولی در مجموع ترمیم محل زخم در هر دو گروه خوب بود. تائید تاثیر لیدوکائین درکاهش درد زخم با دوزهای بالاتر و همچنین تاثیر مثبت استفاده از ژل به عنوان نرم کننده در ترمیم زخم نیاز به مطالعات بیشتر دارد.
علی عابدی، بابک تیمورزاده، مهران ظریفی، ودود نوروزی، هاشم سزاوار، مصطفی محمدی نقده، سعید خامنه، رسول لطف اله زاده، دوره 10، شماره 2 - ( تابستان 1389 )
چکیده
زمینه و هدف: مصرف تنباکو جزء مشکلات بشری بوده که علاوه بر عوارض اجتماعی، اقتصادی و بهداشتی، منجر به سرطان ریه، گوارش، مثانه و تغییر کروموزمی و تغییر فاکتورهای خونی و غیره می گردد. بر خلاف سیگار در مورد تاثیرات قلیان روی عملکرد اندامهای انسانی مطالعات اندکی صورت گرفته است. روش کار: در این مطالعه مورد شاهدی، 133 فرد قلیانی که حداقل سه بار در روز و به مدت سه سال یا بیشتر قلیان استفاده می کردند از قهوه خانه های سطح شهر اردبیل انتخاب و اسپیرومتری بر روی این افرادحداقل سه بار صورت گرفت. جهت مقایسه پارامترهای ریوی به همین تعداد فرد سالم درمحدوده سنی مشابه که هیچ گونه بیماری نداشتند و از دخانیات استفاده نمی نمودند و ازلحاظ شرایط اجتماعی، اقتصادی مشابه با افراد قلیان بودند انتخاب و اسپیرومتری انجام گرفت. داده ها با نرم افزار 11Spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. برای هر مرحله علاوه بر محاسبه میانگین و انحراف معیار، جهت مقایسه میانگین ها ازآزمون تی تست استفاده گردید و در تمامی متغییرها احتمال خطای کمتر از 5% معنی دار تلقی گردید. یافته ها: محدوده سنی افراد قلیانی و نرمال به ترتیب 78-17 و 82-20 سال بود و میانگین سنی افراد قلیانی 9/14 ± 37/44 سال و افراد سالم 46/14 ± 54/41 سال بود. نتایج این پژوهش نشان دهنده وجود اختلاف آماری معنی دار بین پارامترهای دو گروه بود. مقایسه ( FEV1 (Forced Expiratory volume in 1st second در افراد قلیانی 21/0 ± 87/1 لیتر) و افراد نرمال (12/0 ± 99/2 لیتر) و مقایسه Forced Vital capacity) FVC ) افراد قلیانی (63/0 ± 44/3 لیتر ) و افراد نرمال (59/0 ± 99/4 لیتر) و مقایسه نسبت EV1/ FVC (Forced expiratory Volum in 1 st second / Forced Vital Capacity در افراد قلیانی (5/10 ± 83/70درصد) و افراد نرمال (6/5 ± 13/92 درصد) اختلاف معنی داری را نشان داد ( p کمتر از 05/0 ) . 27 نفر (20% ) از افراد قلیانی دچار بیماریهای احتقانی مزمن ریوی بوده و10 نفر (5/7%) FEV1 % کمتر از 70 داشته اند. نتیجه گیری: با توجه به کاهش پارامترهای ریوی نسبت به اندازه نرمال آن به نظر میرسد که استفاده از قلیان نظیر سیگار در کاهش پارامترهای ریوی موثر بوده ومیتواند اثرات مخرب بر روی سیستم ریوی داشته باشد. با توجه به یافته های این مطالعه آگاهی دادن به مردم به ویژه جوانان در مورد مضرات قلیان توسط وسایل ارتباط جمعی ضروری می باشد.
|
|
|
|
|
|