|
|
|
|
جستجو در مقالات منتشر شده |
|
|
5 نتیجه برای حسن پور
سید اسماعیل حسن پور، سید مهدی موسوی زاده، خلیل رستمی، نسیم یونسی، دوره 10، شماره 1 - ( بهار 1389 )
چکیده
زمینه و هدف: دیفکت های اسکالپ ناشی از عوامل مختلف حجم زیادی از اعمال جراحی را بخود اختصاص می دهد و روشهای باز سازی متفاوتی را می طلبد . این عوامل شامل سرطانهای اسکالپ، تروما، سوختگی ها، ضایعات عروقی مادرزادی (همانژیوم، مالفورماسیون های عروقی)، اکتسابی، نواقص پوستی مادرزادی مثل آپلازی کوتیس و عفونت ها می باشد. این مطالعه به منظور تعیین علت ضایعات مختلف و انواع روشهای بازسازی بر حسب نوع ضایعه شامل ترمیم اولیه، گرافت پوستی، استفاده از فلپ های پایه دار، اتساع دهندههای نسجی و فلپ های آزاد بافتی و نتایج درمانی آنها طراحی شده است. روش کار: تحقیق به روش توصیفی بر اساس بررسی پرونده بیمارانی که بعلت دیفکت اسکالپ طی یک دوره دو ساله تحت عمل جراحی قرار گرفته بودند انجام شد. متغیرهای سن، جنس، علت ضایعه، محل دیفکت، روش بازسازی بر حسب نوع ضایعه، مدت بستری ،مدت پی گیری و عوارض بعد از عمل در فرم های جداگانه ثبت گردید و مورد ارزیابی قرار گرفت. یافته ها: 75 بیمار مبتلا به دیفکت اسکالپ مورد بررسی قرار گرفت. سن متوسط بیماران 42 سال بود 23 مورد زن و 52 مورد مرد بود. بیشترین علت دیفکت های اسکالپ، سرطان سلول پایهی پوست ( BCC ) اعم از اولیه و عود کرده (2/39%) بود . درگیری اسکالپ درناحیه تمپوروپاریتال بیشتر از سایر قسمت ها بود (33/25%). اکثر موارد بازسازی با استفاده از متسع کننده بافتی و گرافت پوست بود (به ترتیب 7/46% و 3/29%). عوارض عمل بصورت نکروز پارشیل دیستال فلپ یا نکروز قسمتی از گرافت بود که در این موارد گرافت مجدد استفاده شد. دریک مورد عفونت اتساع دهنده نسجی منجر به خارج کردن آن و گذاشتن مجدد در مرحله بعدی شد. نتیجه گیری: بطور کلی شایعترین علل دیفکت های اسکالپ به ترتیب BCC ، سوختگی، تروما و خالهای ملانوسیتی مادرزادی بود و شایعترین روش های بازسازی بکار گرفته شده به ترتیب اتساع دهنده نسجی و گرافت پوستی، فلپ های موضعی و فلپ منطقه ای بوده است.
علی رضا محمد زاده، فرشاد توفیقی، محمد حسن پور، خاطره عیسی زاده فر، دوره 16، شماره 1 - ( بهار 1395 )
چکیده
زمینه و هدف: آریتمی های قلبی بعد از عمل جراحی بای پس قلبی یکی از شایعترین عوارض عمل جراحی قلب میباشد؛ که خود میتواند عوارض دیگری ایجاد کند. تأثیر سطح سرمی منیزیوم، درمان هیپومنیزیومی و تجویز منیزیوم پروفیلاکسی در ایجاد و پیشگیری این آریتمی ها موردبحث است و اختلاف نظرهای بسیاری وجود دارد. هدف از این مطالعه بررسی اثر تجویز منیزیوم در کاهش آریتمی های قلبی بعد از جراحی بای پس قلبی است.
روش کار: طی این مطالعه کار آزمایی بالینی 140 بیمار کاندید جراحی بای پس قلبی وارد مطالعه شدند. بر اساس سطح خونی منیزیوم اولیه به دو گروه هیپومنیزیوم و نرمومنیزیوم تقسیم شدند.گروه هیپومنیزیوم با دریافت منیزیوم به سطح خونی نرمال رسید. هر دو گروه با سطح خونی نرمال جراحی شدند. بعد از جراحی هر دو گروه بهصورت تصادفی به دو زیرگروه تقسیمشده و به یک زیرگروه 2گرم سولفات منیزیوم تزریق و زیرگروه بعد پلاسبو دریافت کرد. زیرگروهها به مدت 3 روز از نظر رخداد آریتمی ها در بخش مراقبت های ویژه جراحی قلب باز تحت نظر بودند. سپس داده های حاصل با آزمونهای آماری مورد تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج حاصل از این مطالعه حاکی از آن بود که ایجاد آریتمی در هیچ یک از زیرگروهها با هم دیگر تفاوت معناداری نداشت ( P>0.05). همچنین ایجاد آریتمی ها با سطح خونی منیزیوم در هیچیک از روزها ارتباط معناداری نداشت ( P>0.05).
نتیجهگیری: سطح خونی منیزیوم و تجویز منیزیوم در کاهش آریتمی های بعد از جراحی بای پس قلبی نقشی ندارد. بیشترین میزان بروز آریتمی در گروه هیپومنیزیومی و بدون دریافت پروفیلاکسی در روز سوم بعد از عمل بود که این تفاوت از لحاظ آماری معنی دار نبود
فرانک حسن پور، کمال الدین حمیدی، صابر زهری، سعید لطیفی نوید، دوره 17، شماره 2 - ( تابستان 1396 )
چکیده
زمینه و هدف: سرطان پستان، یکی از شایعترین بدخیمیهای زنان در جهان است. مسیر آپوپتوز یکی از مهمترین مسیرهای مقابله با آسیبهای سلولی به ویژه سرطان است که معمولاً در این بیماری مسدود میشود. از آنزیمهای اصلیِ به راه اندازنده این مسیر آنزیمهای (β3،α3،1،2) JNK هستند که بر اثر استرسهای سلولی فعال میشوند.
روش کار: در این مطالعه آزمایشگاهی، سلولهای سرطان پستان با منشأ رده سلولی MCF-7 در محیط کشت RPMI با 10% سرم جنین گاوی کشت داده شدند. سپس تحت تنشهای گرما (45 و 42 درجه سانتیگراد) به مدت 1، 2، 4، 6 و 8 ساعت و تنشهای اشعه X وγ به مدت 1، 2، 3 و4 ساعت قرار گرفتند و میزان زیستایی آنها با روش MTT و میزان آنزیم JNK با تست الایزا مورد بررسی قرار گرفت.
یافته ها: یافتهها نشان داد که تنشهای غیرزیستی همانند گرما و اشعه باعث افزایش میزان آنزیم JNK و همچنین بازیابی مسیر عملکردی آپوپتوزی آن در سلولهای سرطان پستان میشود. همچنین کاهش زیستایی و افزایش میزان JNK در سلولهای تحت تنش وابسته به مدت زمان و نوع تنش متفاوت است.
نتیجهگیری: نتایج این تحقیقات نشان داد که استرسهای غیرزیستی تاثیر مستقیمی بر میزان آنزیم JNK دارند. افزایش میزان این آنزیم در سلول باعث فعالیت مسیر آپوپتوز سلولی شده و مرگ برنامه ریزی شده سلول را به همراه دارد. امید است با ادامه روند شناخت بیشتر آنزیم JNK و مسیرهای مربوطه بتوان راهکارهایی برای کمک به درمان این سرطان را به کار برد.
وحید ادیبان، سمیه متین، محمد حسن پور درگاه، میرسلیم سیدصادقی، کبری قربان زاده، دوره 20، شماره 1 - ( بهار 1399 )
چکیده
زمینه و هدف: آندوسکوپی روشی تهاجمی و دردناک است. استفاده از داروهای آرام بخش مخصوصاً در کودکان در حال گسترش است. این مطالعه با هدف بررسی و مقایسه اثرات آرام بخشی کتوفول و ترکیب میدازولام- کتامین در اندوسکوپی فوقانی اطفال 1 تا 14 سال مراجعه کننده به بیمارستان طالقانی شهر گرگان انجام گرفت.
روش کار: در این مطالعه 55 کودک 1 تا 14 سال بعد از اخذ رضایت از والدین وارد مطالعه شدند. سپس به روش تصادفیسازی ساده به دو گروه دریافت کننده کتامین- پروپوفول (KP) و کتامین- میدازولام (KM) تقسیم شدند. در تمام مراحل انجام کار بیماران تحت مانیتورینگ قلبی و تنفسی قرار گرفتند. تمامی پارامترهای همودینامیک و نمره سدیشن رامسی در پنج بازه زمانی قبل، حین و پایان آندوسکوپی برای همه شرکت کنندگان ثبت شد. برای تجزیه و تحلیل و مقایسه داده ها از آزمون ANOVA و تست تعقیبی بونفرونی در نرم افزار spss استفاده شد.
یافته ها: 5/54 درصد بیماران پسر بودند. آزمون ANOVA نشان داد نمره سدیشن دو گروه در زمانهای مورد بررسی تفاوت معنادار آماری داشت (0/02 p=). در گروه KM میانگین فشارخون و ضربان قلب بیماران در تمام زمانهای مورد بررسی نسبت به قبل از مداخله افزایش یافت (0/005 =p). فشارخون در گروه KP با گذشت زمان روند ثابتی داشت
(0/001 p<).
نتیجه گیری: بین نمره سدیشن دو گروه تفاوت معنادار آماری مشاهده شد و گروه (KM) نمرات بالاتری کسب کردند اما استفاده از دو رژیم دارویی پروپوفل- کتامین و کتامین- میدازولام سبب ایجاد آرام بخشی مناسبی در آندوسکوپی اطفال شد. ترکیب پروپوفل- کتامین سبب ثبات همودینامیکی بیشتری در پارامترهای قلبی- عروقی در حین و بعد از انجام آندوسکوپی گردید.
بهروز شادمان، مسعود نیکان فر، جعفر رضایی، مهدی حسن پور، محمد نوری، علیرضا نورآذریان، دوره 22، شماره 2 - ( تابستان 1401 )
چکیده
زمینه و هدف: میکروRNA ها بر تمایز و عملکرد سلولهای التهابی تأثیر میگذارند. علاوه بر این، آنها میتوانند بیان ژنهای پیش التهابی را در نورونها تنظیم کنند. بنابراین در این مطالعه میزان بیان میکرو RNA ها و ارتباط آنها با فاکتورهای التهابی مایع مغزی نخاعی (CSF) در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس (MS) بررسی شده است.
روش کار: از RT-PCR برای تعیین میزان بیان miRNA-21، miRNA-155، miRNA-182 و miRNA-437 در نمونههای مایع مغزی نخاعی بیماران مبتلا به MS و گروه کنترل استفاده گردید. سطح سیتوکینهای التهابی IL-1β، IL-6 و α TNF-در مایع مغزی نخاعی با استفاده از الیزا اندازه گیری شد. علاوه بر این، سطوح پروتئین hs-CRP با استفاده از تکنیکهای کدورتسنجی کمی اندازهگیری شد.
یافته ها: بیان میکرو RNA ها و عوامل التهابی در مایع مغزی نخاعی بیماران مبتلا به MS به طور معنی داری بیشتر از گروه کنترل بود (0/05>p). نتایج تجزیه و تحلیل منحنی ROC نشان داد که ناحیه زیر منحنی برای (0/0001>p، 0/97)miR-21، (0/0001>p، 0/97)miRNA-182 و برای (0/0001>p،0/96) miRNA-155 نشان داد. بالاترین میزان تشخیص صحیح بیماران مبتلا به MS مربوط به سطوح miRNA-155 در مایع مغزی نخاعی بود. علاوه بر این رابطه معنی دار آماری بین سایتوکاینهای التهابی و miRNA-21، miRNA-155 و miRNA-182 بود، اما یک همبستگی غیرمستقیم و متوسط معنی دار بین miRNA-437و hs-CRP مشاهده شد.
نتیجه گیری: نتایج مطالعه حاضر نشان داد که سطوح IL-1β، IL-6، TNF-α، hs-CRP تحت تاثیر میکرو RNA های انتخابی مایع مغزی نخاعی قرار میگیرند. این میکروRNA ها میتوانند به عنوان نشانگرهای زیستی التهاب سیستم عصبی مرکزی و فرآیندهای تخریب عصبی در بیماران مبتلا به MS مهم تلقی شوند.
|
|
|
|
|
|