14 نتیجه برای جلال
عبدالجلال مرجانی،
دوره 6، شماره 2 - ( تابستان 1385 )
چکیده
زمینه و هدف: بیماری دیابت ممکن است با عدم تعادل بین تاثیر دفاعی آنتی اکسیدان ها و افزایش تولید رادیکال های آزاد ارتباط داشته باشد. با توجه به تناقض یافته ها و تعیین تغییرات مالون دی آلدئید پلاسما و فعالیت آنزیم آنتی اکسیدان سوپراکسیددسموتاز گلبول قرمز در بیماران دیابتی نوع II مطالعه حاضر طراحی و انجام شد.
روش کار: این مطالعه مورد- شاهدی با روش نمونه گیری تصادفی در سال 1384 انجام شد. 38 بیمار دیابتی نوع II مراجعه کننده به درمانگاه دیابت مرکز آموزشی- درمانی پنج آذر و 19 فرد سالم که از لحاظ سن و جنس با بیماران دیابتی همسان بودند برای مطالعه انتخاب گردیدند . از بیماران نمونه خون هپارینه تهیه شد. پلاسمای جدا شده جهت انجام آزمایش قند خون، پراکسیداسیون لیپید و گلبول های قرمز خون جهت آزمایش های هموگلوبین گلیکوزیله و فعالیت آنزیم سوپراکسید دسموتاز استفاده شد. در پایان نتایج به دست آمده با برنامه آماری SPSS نسخه 10 و آزمون تی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: در مطالعه حاضر سطح پلاسمایی مالون دی آلدئید بیماران دیابتی نوع II (80 /0 ± 27/6 نانومول در میلی لیتر) در مقایسه با گروه کنترل (98/0 ± 56/3 نانومول در میلی لیتر) افزایش معنی داری نشان داد (05/0 p< ). فعالیت آنزیم سوپراکسید دسموتاز گلبول قرمز بیماران دیابتی نوع II (36/59 ± 78/678 واحد در گرم هموگلوبین) در مقایسه با گروه کنترل ( 98/52 ± 47/1056 واحد در گرم هموگلوبین) کاهش معنی داری داشت (05/0 p< ).
نتیجه گیری: وجود اختلاف معنی دار در افزایش مالون دی آلدئید و کاهش فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدان بیماران دیابتی ممکن است در پیشرفت عوارض خطرناک در این بیماران نقش مهمی ایفا نماید. زیرا افزایش سطح مالون دی آلدئید و کاهش سیستم دفاعی آنتی اکسیدانی در بدن می تواند منجر به تخریب سلولی شود. به همین دلیل بیماران دیابتی ممکن است به آنتی اکسیدان های بیشتری نیاز داشته باشند. استفاده از مکمل های دارویی و غیر دارویی مهار کننده رادیکال های آزاد مانند ویتامین E ، C و ترکیبات حاوی ویتامین C (مرکبات) نقش مهمی در تقویت سیستم دفاعی آنتی اکسیدانی داشته و می تواند در بهبود زندگی بیماران دیابتی بسیارمهم باشد.
جلال صولتی، آذر سبکبار، جلیل وند یوسفی، نسرین کلخورانی،
دوره 10، شماره 4 - ( زمستان 1389 )
چکیده
زمینه و هدف : مطالعات نشان داده است که باکتریهای پروبیوتیک نقش مفیدی در سلامت جانوران ایفاء میکنند. باکتریهای پروبیوتیک میتوانند باعث جلوگیری از رشد پاتوژن ها در دستگاه گوارش، بهبود مصرف چربیها و تقویت سیستم ایمنی شوند. در تحقیق حاضر گونههای انتروکوکوس از نمونه پنیر محلی ایران جداسازی گردیده و فعالیت پروبیوتیکی آنها مانند اثر بر سطح چربیها، گلوکز و سایتوکاینهای ( IL-6 , IL-10, IL-2 ) بررسی گردید.
روش کار: نمونه پنیر محلی از استان اردبیل تهیه گردید. انتروکوکهای موجود در پنیر محلی بواسطه محیط کشتهای انتخابی جداسازی گردیده و با استفاده از تستهای تخمیر قند شناسایی شدند. اثرات بازدارنگی انتروکوکهای جداسازی شده بروش کشت چاهکی بر روی سودوموناس ائروژینوزا و پاتوژنهای دستگاه گوارش شامل شیگلا دیسانتری، اشریشیاکلی، سالمونلا تیفی موریوم بررسی گردید. برای مطالعه اثرات پروبیوتیکی انتروکوکهای جداسازی شده در جانوران زنده، موشهای سوری نژاد NMRI به گروههای مختلف تقسیم شده و به مدت دو هفته دوزهای مختلف انتروکوکهای جداسازی شده را در رقتهای معادل کدورتهای 2 ( CFU/mL 108× 6 )، 3 ( CFU/mL 108× 9 ) و4 ( CFU/mL 108× 12 ) مک فارلند به حجم 1 میلی لیتر به ازای هر موش بصورت دهانی (گاواژ) دریافت کردند. پس از دو هفته تیمار مداوم سطح کلسترول، تریگلیسیرید، LDL و HDL به روش طیف سنجی و با استفاده از اسپکتروفتومتر و سطح اینترلوکینهای 2، 6 و 10 سرم به روش الیزا اندازه گیری شد .
یافته ها: نتایج حاصل از پژوهش حاضر نشان میدهد که تیمار با گونه فاسیوم باعث کاهش سطح کلسترول خون و افزایش سطح اینترلوکین 10 در سرم موشها میگردد اما اثر معنیداری بر سطح گلوکز، تریگلیسریدها و اینترلوکینهای 2 و 6 ندارد (05/0 p < ). تیمار با گونه فکالیس تغییر معنیداری در سطح، گلوکز و چربیهای خون بوجود نمیآورد ولی باعث افزایش معنیداری در سطح اینترلوکینهای 6 و 10 سرم میشود (05/0 p < ). نتایج بدست آمده همچنین نشان میدهد که هیچکدام از گونههای مذکور اثر معنیداری بر روی رشد پاتوژنهای روده نداشتند.
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه بیانگر آن است که تیمار مداوم با گونه فاسیوم باعث کاهش کلسترول سرم در موش ها میشود. همچنین تیمار مداوم با هر دو گونه می تواند با تاثیر برالگوی سایتوکائنی، فعالیت سیستم ایمنی را تغییر دهد.
امیر ضیایی، سیما هاشمی پور، تکتم کریم زاده، آزاده جلال پور، امیر جوادی،
دوره 12، شماره 2 - ( تابستان 1391 )
چکیده
زمینه و هدف: امروزه مشخص شده است که کمبود ویتامین D عملکرد متابولیک بسیاری از سلول ها از قبیل بخش درون ریز پانکراس را تغییر می دهد. شواهد بالینی و تجربی، پیشنهاد کننده این موضوع هستند که غلظت سرمی ویتامین D فعال به طور معکوس با دیابت نوع دو، اجزای سندرم متابولیک و بیماری های قلبی- عروقی همراهی دارد. این مطالعه به منظور مقایسه سطح سرمی D3 در بیماران مبتلا به دیابت با افراد غیر دیابتی و رابطه آن با شاخص های سندرم متابولیک انجام شد.
روش کار: این مطالعه توصیفی تحلیلی بر روی 69 نفر از مراجعه کنندگان به درمانگاه غدد انجام شد. این افراد در سه گروه شامل افراد دیابتی با کنترل خوب قند خون، افراد دیابتی با کنترل ضعیف و گروه غیر دیابتی بررسی شدند. برای تمام افراد، وزن، قد، فشار خون سیستولیک و دیاستولیک، قند خون ناشتا، قند دو ساعت پس از صرف غذا، درصد هموگلوبین گلیکوزیله، سطح سرمی ویتامین D فعال و لیپیدهای سرم اندازه گیری و ثبت شدند. داده ها با استفاده از آزمون های آماری مجذور کای، تی، آنالیز واریانس، همبستگی پیرسون و آزمون تکمیلی توکی تحلیل شدند.
یافته ها: میانگین سطح سرمی ویتامین D فعال در افراد دیابتی 6/16 ± 5/36 و در افراد غیر دیابتی 1/19 ± 6/56 نانو مول بر لیتر بود (001/0> p ). ولی، سطح این ویتامین بین دو گروه با کنترل خوب و ضعیف قند خون و همچنین بین افراد مبتلا به سندرم متابولیک با افراد غیر مبتلا به سندرم متابولیک تفاوت معنی داری نداشت. بین متوسط سطح سرمی ویتامین D3 به تفکیک گروههای مورد مطالعه و وضعیت هر یک از شاخص های سندرم متابولیک اختلاف معنی داری وجود نداشت.
نتیجه گیری: بر اساس یافته ها، سطح سرمی ویتامین D در افراد دیابتی کمتر از افراد سالم بود. در بین بیماران دیابتی بین سطح سرمی ویتامین D3 با طول مدت ابتلا به دیابت، HBA1C ارتباط معنی داری وجود نداشت. همچنین اختلاف معنی داری بین متوسط سطح سرمی مبتلایان و غیر مبتلایان به سندرم متابولیک وجود نداشت. با توجه به نقش این ویتامین در ترشح و اثر انسولین، به نظر می رسد پایش سطح سرمی ویتامین D در بیماران دیابتی و در صورت لزوم تجویز مکمل های آن مفید باشد.
غلامرضا ایراجیان، رضا میرنژاد، محمد رضا جلالی ندوشن، نفیسه قربانپور،
دوره 13، شماره 1 - ( بهار 1392 )
چکیده
مقدمه و هدف: پروستاتیت از بیماری های نسبتاً شایع ارولوژی در بیماران مسن می باشد. درمان این بیماری مشکل است و اغلب به خاطر عودهای مکرر آن مشکلات پیچیده ای را برای بیمار و پزشک معالج به دنبال دارد. تشخیص مخازن بیماری و همچنین تعیین میزان شیوع سویه خاص در انسان در شناسایی جنبه های اپیدمیولوژیک بیماری و ارائه برنامه کنترل اهمیت زیادی دارد. این مطالعه با هدف تعیین میزان شیوع مایکوپلاسما ژنیتالیوم با تکنیک PCR در بیماران مبتلا به پروستاتیت انجام گرفت.
روش کار: دراین مطالعه توصیفی- مقطعی، 200 نمونه پارافینه پروستات که توسط متخصص پاتولوژی از بیماران دچار پروستاتیت که به بیمارستان های سطح تهران، در طی سال های 87 تا 90 مراجعه کرده بودند تهیه و به آزمایشگاه ارسال گردید. در آزمایشگاه پس از برش بافتها و استخراج ژنوم، با استفاده ازپرایمر اختصاصی مایکوپلاسما ژنیتالیوم برای تکثیر نواحی 465 bp ژن 16S ، واکنش PCR انجام شد. بعد از انجام PCR و سکانس کردن، نمونه های مثبت تحت اثر آنزیم های محدودالاثر ( Cac8I ، BbsI ، EcoRI ، AluI ، TaqI ) قرار گرفتند.
یافته ها: 4 نمونه از 200 نمونه دارای قطعه مورد نظر بوده و در PCR مثبت شدند که هر چهار نمونه بعد از برش آنزیمی و تعیین توالی مشخص شد که از نوع مایکوپلاسما ژنیتالیوم تیپ G37 می باشند.
نتیجه گیری: وجود ژنوم مایکوپلاسما در نمونه های بافتی پروستات نشان می دهد که این میکروارگانیسم می تواند یکی از عوامل ایجاد کننده پروستاتیت درمردان باشد. هر چند که برای اثبات دقیق این موضوع نیازمند مطالعات وسیع تر و با داشتن گروهای کنترلی می باشد.
محمدحسین راضی جلالی، سمیه بهرامی، آرش جعفری،
دوره 13، شماره 4 - ( زمستان 1391 )
چکیده
زمینه و هدف: دیکروسلیوم دندریتیکوم انگلی با انتشار جهانی است که در کبد، مجاری صفراوی و کیسهی صفرای پستانداران خصوصا" نشخوارکنندگان و همچنین انسان یافت میشود. با شناسایی آنتیژنهای اختصاصی میتوان به تشخیص زود هنگام بیماری کمک نمود. هدف از انجام این مطالعه جداسازی و شناسایی آنتیژنهای دفعی _ترشحی و سوماتیک کرم بالغ دیکروسلیوم دندریتیکوم با روش SDS -PAGE و ارزیابی پاسخ ایمنی هومورال ضد این آنتی ژنها به روش وسترن بلات در گوسفند میباشد.
روش کار: پس از جداسازی انگلهای زنده، بخشی از انگلها بهمنظور تهیهی آنتیژنهای پیکری با استفاده از سونیکاتور هموژن شدند و بخش دیگر در شرایط استریل به محیط کشت انتقال یافتند تا از مواد ترشح شده از انگل بهعنوان آنتیژن دفعی- ترشحی استفاده شود. از گوسفندان آلوده با درجات مختلف آلودگی به دیکروسلیوم خونگیری به عمل آمد. پروتئینهای پیکری و دفعی - ترشحی با روش سدیم دو دسیل سولفات جداسازی و با کوماسی بلو رنگآمیزی شد و همچنین خاصیت ایمنیزایی پروتئینهای حاصله با روش وسترن بلات مشخص گردید.
یافتهها: در مطالعهی حاضر پس از انجام الکتروفورز آنتیژنهای سوماتیک 21 باند پروتئینی دیده شد که در سرم گوسفندی با شدت آلودگی کم باند 130، در شدت آلودگی متوسط باندهای 130-80-48 و در شدت آلودگی زیاد باندهای 130-80-60-48 کیلودالتون با روش وسترن بلات ایمونوژن بودند. در SDS-PAGE آنتیژنهای دفعی - ترشحی 7 باند پروتئینی دیده شد که در سرم گوسفندی با شدت آلودگی کم باند 130 کیلودالتون، در شدت آلودگی متوسط باندهای 130-120-100 کیلودالتون و در شدت آلودگی زیاد باندهای 130-120-100-85-80 و 45 کیلودالتون باعث تحریک سیستم ایمنی شده بودند.
نتیجهگیری: در تمامی شدتهای آلودگی ایمونوژنترین باند آنتیژن حدودا" 130 کیلودالتونی است که در آنتیژن دفعی ترشحی و سوماتیک وجود دارد. از این آنتی ژن در زمینه واکسیناسیون و ایمنی زایی میتوان استفاده کرد.
محمد حسین راضی جلالی، سمیه بهرامی، حسین نجف زاده، زینب اسدی،
دوره 14، شماره 3 - ( پاییز 1393 )
چکیده
زمینه و هدف: لیشمانیوزیس از جمله بیماریهای عفونی مهم و موثر بر سلامت عمومی در مناطق مختلف است. ترکیبات شیمیایی مختلفی علیه لیشمانیوز موثر میباشند، اما بطور کلی درمان لیشمانیوز احشایی اغلب دشوار است. بنابراین شناسایی عوامل شیمیایی جدید برای درمان و کنترل بیماری مهم است. از آنجایی که مسیرهای سنتز ارگوسترول یکی از اهداف درمانی انگلهای لیشمانیا می باشند، هدف از مطالعهی حاضر بررسی اثرات مجزا و همزمان دو داروی آمیودارن و کتوکونازول بر روی انگل لیشمانیا اینفانتوم بوده است.
روش کار: برای به دست آوردن فاز لگاریتمی، انگل در محیط BHI حاوی 10% سرم جنین گوساله، آنتی بیوتیک پنیسیلین و استرپتومایسین کشت داده و در دمای 24 درجه سانتیگراد انکوبه شد. فرمهای مشابه اماستیگوتها در محیط BHI با 20% سرم جنین گوساله و 5/5 = pH کشت و در دمای 37 درجه سانتیگراد انکوبه گردیدند. حساسیت لیشمانیا اینفانتوم به آمیودارون و کتوکونازول با بررسی تکثیر انگل در حضور یا عدم حضور داروها با روش MTT ارزیابی شد. برای ارزیابی اثرات سینرژیس تی دو دارو بر ضد پروماستیگوتها و اماستیگوتهای اکسنیک، FIC محاسبه شد و منحنی ایزوبولوگرام آن رسم گردید.
یافتهها: آمیودارون باعث کاهش زندهمانی پروماستیگوتها و اماستیگوتهای اکسنیک لیشمانیا گردید. از طرف دیگر کتوکونازول نیز اثر وابسته به دوز داشته و بر روی پروماستیگوتها و اماستیگوتهای اکسنیک موثر بود. در استفاده همزمان دو دارو با بررسی مقدار FIC و منحنی مقعر ایزوبولوگرام مشخص گردید که دو دارو دارای اثرات سینرژیستی بوده و اثر یکدیگر را کاملا تقویت میکنند.
نتیجهگیری: مطالعهی حاضر نشان داد که دو داروی آمیودارون و کتوکونازول به تنهایی و به صورت ترکیبی در شرایط برون تنی بر انگل لیشمانا اینفانتوم موثر میباشند و ممکن است ترکیب دو داروی آمیودارون و کتوکونا ز ول بتواند در درمان لیشمانیو ز احشایی موثر باشد. از طرف دیگر با ترکیب این دو دارو نه تنها از دوز دارو کاسته خواهد شد بلکه ا ز اثرات جانبی داروی آمیودارون مانند اختلالات قلبی ، اختلالات تیروئید و فیبروز ریوی کاسته خواهد شد.
نسرین فولادی، فرهاد پورفرضی، جلال تقی زاده، حسین علی محمدی، راحله محمدی،
دوره 14، شماره 4 - ( زمستان 1392 )
چکیده
زمینه و هدف: اعتیاد عامل تهدید جدی ساختارهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی می باشد. برای کاهش رفتارهای پرخطر ناشی از اعتیاد تزریقی، باید شناخت دقیقی از رفتارها و ویژگی های معتادین داشت. این پژوهش با هدف ارزیابی این ویژگی ها صورت گرفت.
روش کار: مطالعه مقطعی مقایسه ای بر روی دو گروه 360 نفری شامل 180 معتاد با و 180 معتاد بدون تزریق مشترک با استفاده از پرسشنامه راهنمای مصاحبه انجام گرفت. نتایج با نرم افزار SPSS نسخه 16 و روشهای آماری توصیفی (انحراف معیار و میانگین) و تحلیلی شامل تی تست، آنالیز واریانس و همبستگی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج نشان داد که جنس، وضعیت تاهل، وضعیت اشتغال، سن شروع اعتیاد، سن شروع تزریق، تواتر تزریق مواد مخدر، دفعات تزریق در روز، محل دریافت سرنگ برای تزریق، نوع شرکای جنسی در چند ماه اخیر، بین معتادین تزریقی با تزریق مشترک و معتادین تزریقی بدون تزریق مشترک، تفاوت معناداری نداشت. ولی معتادین با تزریق مشترک، سطح تحصیلات پایین تر داشتند ( 037/0 =P)، تعداد سرنگ نو دریافتی شان در ماه کمتر بود ( 001/0 =P)، احتمال ابتلا به ایدز را در خود بیشتر دانسته اند (001/0 =P)، مذاکره با شریک جنسی در مورد استفاده از کاندوم و نیز استفاده از کاندوم در آخرین رابطه جنسی خود را کمتر ذکر کرده اند (001/0 =P)، میانگین تعداد شرکای جنسی خود در 3 ماه اخیر را بیشتر ذکر کرده اند (003/0 =P). همچنین بین درک از خطر و نیز استفاده از کاندوم درمعتادین تزریقی با تزریق مشترک ارتباط معناداری وجود داشت ( 001/0 =P ).
نتیجه گیری: با توجه به ارتباط معنادار بین درک از خطر و استفاده از کاندوم در معتادین تزریقی با تزریق مشترک، باید جهت افزایش استفاده از کاندوم در میان معتادین تزریقی، اطلاع رسانی مناسبی به معتادان شود.
سمیه بهرامی، محمد حسین راضی جلالی، زهرا رمضانی، مهدی پورمهدی بروجنی، فریال طعیمه پور،
دوره 15، شماره 4 - ( زمستان 1393 )
چکیده
زمینه و هدف: یکی از مهمترین بیماری های انگلی مشترک انسان و دام، هیداتیدوز است که توسط مرحله لاروی اکینوکوکوس گرانولوزوس ایجاد می شود. تحقیقات نشان داده است که متابولیت های ثانویه گیاهان دارویی مانند اسانسها دارای خواص ضد انگلی می باشند. از آن جایی که برای تره تیزک خصوصیات ضدانگلی عنوان شده است، در مطالعه حاضر اثرات ضد پروتواسکولکسی اسانس گیاه تره تیزک مورد تحقیق قرار گرفته است.
روش کار: در این مطالعه تجربی اسانس تره تیزک به روش تقطیر با آب تهیه گردید. کروماتوگرافی گازی- اسپکترومتری جرمی (GC/MS)، جهت تعیین ترکیبات اسانس به کار گرفته شد. کبدهای گوسفندی آلوده به کیست هیداتیک از کشتارگاه صنعتی اهواز جمع آوری گردیدند، پس از جمع آوری مایع کیست هیداتیک در شرایط استریل و سانتریفوژ آن ها پروتواسکولکس های کیست هیداتیک جمع آوری گردید. پروتواسکولکس ها تحت غلظتهای مختلف اسانس (1، 3، 5، 10 و 15 میلی گرم در میلی لیتر)، به مدت 10، 20، 30 و 60 دقیقه قرار داده شدند. میزان زنده ماندن پروتواسکولکسها توسط رنگ ائوزین 1/0 درصد تعیین گردید.
یافته ها: در این مطالعه 19 ترکیب که 5/95% کل اسانس را تشکیل می داد، تشخیص داده شد. Thujene -alpha (86/88%) ، Myrcen (9/2%) و P-cymene (67/1%) اجزای اصلی اسانس تعیین شدند. بر اساس نتایج بدست آمده میزان مرگ و میر پروتواسکولکس ها در غلظت 1، 3 و 5 میلی گرم در میلی لیتر اسانس با گروه کنترل ارتباط معنی داری نداشت، در حالیکه اختلاف در کشندگی در غلظت 10 میلی گرم در میلی لیتر اسانس در زمان های 30 و 60 دقیقه معنی دار بود. همچنین غلظت 15 میلی گرم در میلی لیتر اسانس در تمامی زمان های انکوباسیون به شکل معنی داری درصد پروتواسکولکس کشی بالاتری نسبت به گروه کنترل داشت. در مطالعه حاضر بین میزان پروتواسکولکس کشی غلظت های مختلف اسانس و زمان های متفاوت انکوباسیون ارتباط معنی داری وجود داشت، بعبارتی با افزایش غلظت اسانس و زمان انکوباسیون میزان کشندگی هم افزایش می یافت.
نتیجه گیری: نتایج تحقیق حاضر حاکی از آن است که اسانس تره تیزک غنی از Thujen - alpha بوده و دارای قدرت بالای اسکولکس کشی میباشد. این گیاه ممکن است به عنوان عامل طبیعی اسکولکس کش مورد استفاده قرار گیرد.
سمیه بهرامی، حسین نجف زاده وزیری، علی شهریاری، سارا احمدی، محمد حسین راضی جلالی،
دوره 16، شماره 4 - ( زمستان 1394 )
چکیده
زمینه و هدف: پلی آمین هایی نظیر پوترسین، اسپرمیدین و اسپرمین در تمامی سلولهای یوکاریوتی وجود دارند و نقش مهمی را در تقسیم سلولی و تمایز ایفا میکنند. یکی از راههای بیوسنتز پلی آمین ها از طریق آنزیم کلیدی اورنیتین دکربوکسیلاز که تبدیل اورنیتین به پوترسین را کاتالیز میکند تنظیم میشود. هدف از مطالعه حاضر ارزیابی سطح پوترسین، اسپرمیدین و اسپرمین در پروتواسکولکسها، مایع کیست هیداتیک و لایه ی ژرمینال و همچنین ارزیابی فعالیت آنزیم اورنیتین دکربوکسیلاز بوده است.
روش کار: در مطالعه حاضر سطح پوترسین، اسپرمیدین و اسپرمین در لایه ژرمینال، مایع کیست هیداتیک و پروتواسکولکسها اندازه گیری گردید. همچنین برای ارزیابی فعالیت آنزیم اورنیتین دکربوکسیلاز، پروتواسکولکسها با اورنیتین مجاور شدند و پس از آن مجدداً تغییرات میزان پلی آمین ها اندازه گیری گردید. برای اندازه گیری پلی آمین ها نمونه ها هموژنایز شدند و از کروماتوگرافی مایع با کارایی بالا (HPLC) استفاده شد.
یافته ها: بر اساس نتایج بدست آمده پوترسین کمترین پلی آمین موجود بوده و از آنجا که سطح آن در پروتواسکولکسهای مجاور شده با اورنیتین افزایش نیافت، فعالیت آنزیم اورنیتین دکربوکسیلاز تشخیص داده نشد. اسپرمیدین بیشترین پلی آمین موجود در کیست بدست آمد و لایه ژرمینال نیز بیشترین میزان پلی آمین ها را داشت.
نتیجه گیری: در مجموع نتایج مطالعه حاضر نشان داد که آنزیم اورنیتین دکربوکسیلاز در کیست هیداتیک فعالیتی نداشته و لایه ژرمینال بدلیل داشتن سلولهای با تکثیر بالا بیشترین میزان پلی آمین را به خود اختصاص میدهد.
آرزو صمدی بیله سوار، ، شبنم نوحه سرا، محمدرضا نجارزادگان، پرویز مولایی، کاوه علوی، امیرحسین جلالی ندوشن،
دوره 17، شماره 1 - ( بهار 1396 )
چکیده
زمینه و هدف: هدف کلی پژوهش حاضر، بررسی ارتباط ابعاد شخصیتی نئو بر متغیرهای سلامت عمومی، کیفیت زندگی و فرسودگی شغلی در یک نمونه از اعضای هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران بود.
روش کار: این پژوهش از نوع همبستگی میباشد. دادههای به دست آمده با روش نمونه گیری در دسترس و با استفاده از پرسشنامه های سلامت عمومی (GHQ)، کیفیت زندگی (WHOQOL-BREF)، فرسودگی شغلی (MBI) و فرم کوتاه نئو (NEO-FFI) گردآوری شدند. جامعه آماری این پژوهش کلیه اعضای هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران در سال تحصیلی 95-94 بودند. شرط ورود به پژوهش داشتن حداقل یک سال سابقه کار به عنوان هیات علمی در دانشگاه علوم پزشکی ایران در نظر گرفته شده بود. نمونه نهایی مورد پژوهش به 231 آزمودنی تقلیل یافت که از این تعداد 142 آزمودنی جزو گروه جراح و 101 آزمودنی جزو گروه غیرجراح بودند. برای تحلیل داده ها از شاخص ها و روشهای آماری شامل میانگین، انحراف معیار، ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد در گروه جراحان ابعاد شخصیت روان رنجوری، برون گرایی، وظیفه شناسی و موافقت با هر متغیر سلامت عمومی (ضریب همبستگی به ترتیب 0/435- ، 0/533 ،513/334% )، کیفیت زندگی (ضریب همبستگی به ترتیب 0/294- ، 0/438 ،459/312،%) و فرسودگی شغلی(ضریب همبستگی به ترتیب 0/259 ، 0/351- ،0/302-،0/299-) رابطه معنادار دارد؛ ولی بعد گشودگی به تجربه با هیچ یک از متغیرهای نامبرده رابطه معنادار ندارد. همچنین، میان این سه متغیر یعنی سلامت عمومی، کیفیت زندگی و فرسودگی شغلی رابطه معنادار وجود دارد.
نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش میتوان نتیجه گرفت که در آزمودنی های مورد پژوهش، افزایش نمرات در بعد روان رنجوری با کاهش نمرات در سلامت عمومی و کیفیت زندگی و بالعکس افزایش نمرات در فرسودگی شغلی همراه است و نیز افزایش نمرات در بعد برون گرایی با افزایش نمرات در سلامت عمومی و کیفیت زندگی و بالعکس کاهش نمرات در فرسودگی شغلی همراه است.
لیدا جلالی دیزجی، محمدرضا نهائی، جاوید صادقی،
دوره 19، شماره 3 - ( پاییز 1398 )
چکیده
زمینه و هدف: عفونت دستگاه ادراری ((UTI یکی از شایعترین انواع عفونتهای انسانی بوده و اشریشیاکلی وکلبسیلا پنومونیه عوامل اصلی عفونت ادراری در بین باکتریهای گرم منفی میباشند. شیوع گونههای باکتریایی تولیدکننده بتالاکتامازهای وسیع الطیف (ESBLs) و مقاوم نسبت به آنتیبیوتیکهای بتالاکتام در دهه اخیر افزایش روزافزونی داشته است. انواع مختلفی از بتالاکتامازهای وسیع الطیف از قبیل TEM،SHV و CTX-M شناسایی شدهاندکه بهطور برجسته در سویههای اشریشیاکلی و کلبسیلا پنومونیه حضور دارند. هدف از این مطالعه مشخصکردن فراوانی ژنهای TEM و SHV در باکتریهای اشریشیاکلی و کلبسیلا پنومونیه در ایزولههای بدستآمده از عفونتهای ادراری با روشهای فنوتیپی و واکنش زنجیرهای پلیمرازی (PCR) درآزمایشگاه میکروب شناسی دانشکده پزشکی دانشگاه آزاد تبریز بود.
روش کار: در این مطالعه مقطعی- توصیفی، ٥٠ ایزوله اشریشیاکلی و٥٠ ایزوله کلبسیلا پنومونیه جدا شده از عفونتهای ادراری، از بیماران سرپایی در شهر تبریز جمعآوری گردید. الگوی حساسیت آنتیبیوتیکی ایزولهها نسبت به ١٤ آنتیبیوتیک مختلف با روش دیسک دیفیوژن تست (کربی بائر) شناسایی شد و تست تأییدی با دیسک ترکیبی انجام شد و نهایتاً ژنهای بتالاکتامازی TEM و SHV با استفاده از روش مولکولی PCR مورد تجسس قرار گرفت.
یافتهها: بیستوپنج ایزوله (٢٥%) از١٠٠ باکتری آزمایشی بهعنوان ایزولههای مولد ESBL تأیید شدند که ١٣ ایزوله (٢٦%) اشریشیاکلی و ١٢ ایزوله (٢٤%) کلبسیلا پنومونیه بود. ژنهای TEM و SHV در ایزولههای اشریشیاکلی به ترتیب ٢ و٤ درصد و در ایزولههای کلبسیلا پنومونیه به ترتیب٠ و٢ درصد مشاهده شد.
نتیجهگیری: وجود ژنهای یادشده مؤید حضور آنزیمهای بتالاکتاماز وسیع الطیف در این دو جنس از باسیلهای گرم منفی رودهای بهعنوان باکتریهای مهم پزشکی میباشد. اگرچه فراوانی ژنهای یادشده پایین بود که این امرمی تواند به دلیل اخذ نمونههای آزمایشی از بیماران سرپایی باشد که کمتر در معرض آنتیبیوتیکها قرار دارند.
علی سلیمان زاده، علی شالیزار جلالی، عبدالرحمن عبداللهی، محمدمعین سبزه ای،
دوره 20، شماره 2 - ( تابستان 1399 )
چکیده
زمینه و هدف: مطالعه حاضر به بررسی تاثیر ژل رویال بر سمیت ناشی از استات سرب بر پارامترهای اسپرم، سنجش هورمونهای تولیدمثلی و بیان ژن باک در موشهای نر کوچک آزمایشگاهی نژاد NMRI پرداخته است.
روش کار: در این بررسی، پنجاه و چهار موش نر به طور تصادفی به 9 گروه تقسیم شدند: گروه کنترل (بدون ژل رویال) (6 سر). گروه شم (10 میلی لیتر نرمال سالین) (6 سر)؛ گروه سرب (1000 ppm ، خوراکی) (6 سر)؛ گروه 4: ژل رویال (100 میلی گرم در کیلوگرم در روز، خوراکی) (6 سر)؛ گروه 5: ژل رویال (250 میلی گرم در کیلوگرم در روز، خوراکی) (6 سر)؛ گروه 6: ژل رویال (500 میلی گرم در کیلوگرم در روز، خوراکی) (6 سر)؛ گروه 7: ژل رویال (100 میلی گرم در کیلوگرم در روز، خوراکی)+ 1000 ppm سرب (6 سر)؛ گروه 8: ژل رویال (250 میلی گرم در کیلوگرم در روز، خوراکی)+ 1000 ppm سرب (6 سر) و گروه 9: ژل رویال (500 میلی گرم در کیلوگرم در روز، خوراکی)+ سرب 1000 ppm (6 سر). در روز 35، خونگیری از موش های بیهوش شده از طریق قلب برای آزمایش هورمون های جنسی و بیضه ها برای بررسی پارامترهای اسپرم و بیان ژن bak جمع آوری شد. پارامترهای اسپرم شامل تحرک، قابلیت زنده مانی، آسیب DNA و مورفولوژی و میزان سطح ظرفیت کل آنتی اکسیدان (TAC) انجام شد.
یافته ها: نتایج به دست آمده نشان داد که مصرف ژل رویال در مقایسه با موشهای گروه کنترل، باعث افزایش معنیدار پارامترهای اسپرم و سطح هورمون های جنسی شد (0/05>p). همچنین درمان با استات سرب باعث کاهش معنی دار در سطح هورمونهای جنسی و کاهش قابل توجه تحرک، مورفولوژی، قدرت زنده مانی اسپرم، با افزایش درصد اسپرمهای مرده شد (0/05>p). مصرف همزمان 250 و 500 میلی گرم بر کیلوگرم در روز ژل رویال با استات سرب توانست اثرات مضر استات سرب را بهبود بخشد و منجر به افزایش قابل توجهی در پارامترهای اسپرم و هورمونهای جنسی و سطح کل آنتی اکسیدان (TAC) شد (0/05>p). همچنین میزان بیان ژن bak در گروه کنترل و گروه های ژل رویال به طور معنیداری (0/05>p) نسبت به گروه استات سرب کمتر بود.
نتیجه گیری: یافته های مطالعه حاضر نشان داد که ژل رویال اثرات محافظتی بسزایی در برابر سمیت تولیدمثلی ناشی از استات سرب در موشهای کوچک آزمایشگاهی دارد.
عنایت اله صیدی، جلال پوراحمد، بهناز شجاع طلا تپه، احمد سلیمی،
دوره 20، شماره 2 - ( تابستان 1399 )
چکیده
زمینه و هدف: تولوئن به عنوان یک سم سیستمیک و حلال صنعتی دارای اثرات مختلفی بر روی ارگانهای حیاتی بدن میباشد. مطالعات مکانیستیک اندکی در ارتباط با فعل و انفعالات بین تولوئن و لنفوسیت های انسانی وجود دارد. در این مطالعه سمیت مستقیم تولوئن و پتانسیل ترکیبات با خواص آنتی اکسیدانی و محافظتی در مقابل آسیبهای میتوکندریایی و لیزوزومی به منظور کاهش سمیت احتمالی آن در لنفوسیتهای انسانی مورد مطالعه قرار گرفت.
روش کار: لنفوسیتهای انسانی از افراد داوطلب مرد با استفاده از Ficoll Paque Plus و به دنبال آن سانتریفیوژکردنهای مختلف جداسازی شدند. در این مطالعه، پارامترهایی از قبیل زنده مانی سلولی، سطح رادیکالهای فعال (ROS)، لیپید پراکسیداسیون، سقوط پتانسیل غشای میتوکندری (MMP)، آسیب لیزوزومی، سطح گلوتایتون احیا (GSH) و اکسیده (GSSG) در لنفوسیتهای انسانی پس از مواجهه با تولوئن و ترکیبات آنتی اکسیدان و محافظت کننده میتوکندری و لیزوزومی مورد سنجش قرار گرفت.
یافته ها: نتایج نشان داد که تولوئن سبب کاهش در زنده مانی لنفوسیتها، افزایش سطح ROS، لیپید پراکسیداسیون، آسیب به غشای لیزوزوم، میتوکندری و تخلیه گلوتاتیون شده است که این آسیب ها توسط عوامل چون دیبوتیل هیدروکسی تولوئن (BHT) به عنوان یک آنتی اکسیدان مصنوعی، سیلکلوسپورین (Cs.A) به عنوان مهارکننده روزنه های میتوکندریایی و کلروکین به عنوان محافظت کننده لیزوزمی به طور معنی داری مهار شد.
نتیجه گیری: نتایج مطالعه پیشنهاد میکند که استفاده از آنتی اکسیدانها و عوامل محافظت کننده میتوکندریایی و لیزوزومی می تواند در کاهش سمیت ناشی از تولوئن در افراد مواجهه یافته موثر باشد.
مژگان صحرائی، احمد عبدی، حامد جلال،
دوره 20، شماره 3 - ( پاییز 1399 )
چکیده
زمینه و هدف: افزایش شیوع بیماریهای متابولیک (مثل: دیابت و چاقی) به طور جدی سلامت انسان و ایمنی زندگی را در سراسر جهان تحت تأثیر قرار داده است. یافتن داروهای موثر با ترکیبات طبیعی و فعالیت ورزشی برای درمان بیماریهای متابولیک از اهمیت بالایی برخوردار است. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر مصرف بربرین کلراید با تمرین هوازی بر بیان ژن Nrf2، HO-1 و PPARγ کبدی موشهای صحرایی دیابتی با استرپتوزوتوسین (STZ) میباشد.
روش کار: در این مطالعه تجربی، 32 موش صحرایی نر ویستار به طور تصادفی به چهار گروه (8=n): دیابت (DM)، دیابت-بربرین (BDM)، دیابت- تمرین هوازی (TDM)، دیابت- تمرین هوازی- بربرین (TBDM) تقسیم شدند. دیابت با تزریق STZ در موشهای نر القا شد. بربرین کلراید (mg/kg/day 30) یک بار در روز به صورت خوراکی با گاواژ خورانده شد. گروههای تمرین به مدت شش هفته برنامه تمرین هوازی فزاینده (18-10 متر در دقیقه، 40-10 دقیقه در روز، پنج روز در هفته) را روی تردمیل انجام دادند.
یافته ها: بیان Nrf2 و HO-1 در گروههای BDM (به ترتیب =0.027p و p= 0.038)، TDM (به ترتیب p=0.022 و p=0.028) و TBDM (به ترتیب p=0.000 و p=0.000) افزایش معنیداری داشت. این افزایش در گروههای TBDM نسبت به BDM (به ترتیب p=0.034 و p=0.034) و TDM (به ترتیب p=0.043 و p=0.046) نیز مشاهده شد. PPARγ در گروههای TDM ( p=0.046) و TBDM ( p=0.001) افزایش معنیداری داشت.
نتیجهگیری: بربرین کلراید همراه با فعالیت ورزشی احتمالاً از طریق تنظیم افزایشی مسیر Nrf2/HO-1 و PPARγ میتواند آسیب کبدی ناشی از STZ را مهار کند.