|
|
|
|
جستجو در مقالات منتشر شده |
|
|
13 نتیجه برای جعفری
سیمین آتش خوئی، مهری جعفری شبیری، سهراب نگارگر، دوره 5، شماره 1 - ( بهار 1384 )
چکیده
زمینه و هدف: پره اکلامپسی از علل شایع مرگ و میر مادری است. مشکل عمده در این بیماران القای بیهوشی عمومی و افزایش بیش از حد فشار خون طی لارنگوسکوپی و لوله گذاری تراشه است که به طور قابل توجهی فشار داخل مغزی و خطر خون ریزی مغزی را افزایش می دهد. چندین روش به منظور به حداقل رساندن افزایش فشارخون حین لارنگوسکوپی و لوله گذاری در این بیماران وجود دارد. هدف از این بررسی، ارزیابی اثر ترکیب فنتانیل - دروپریدول (تالامونال) در کاهش پاسخ های قلبی- عروقی ناشی از لارنگوسکوپی و لوله گذاری در بیماران دچار پره اکلامپسی بود . روش کار: در این مطالعه، تعداد 30 خانم حامله با پرفشاری خون حاملگی که تحت بیهوشی عمومی جهت سزارین اورژانس قرار گرفتند، انتخاب شدند. تمام بیماران فشار دیاستولیک پا برجای بیشتر یا مساوی 100 میلی متر جیوه داشتند و تحت درمان با داروهای کاهش دهنده فشار خون بودند. در تمام بیماران بیهوشی عمومی به روش استاندارد انجام شد. تنها در گروه تجربی از ترکیب فنتانیل- دروپریدول 5 دقیقه قبل از القای بیهوشی استفاده شد. یافته ها : فشار خون و تعداد ضربان قلب در6/86 % بیماران گروه تجربی بهبود یافت. میانگین افزایش فشار سیستولیک و تعداد ضربان قلب مادر به دنبال لارنگوسکوپی و لوله گذاری در دو گروه تفاوت معنی دار داشت (0001/0 p= ). مقایسه میانگین نمره آپگار نوزادان در دقایق اول و پنجم تولد معنی دار نبود. نتیجه گیری : استفاده از ترکیب فنتانیل - دروپریدول در القای بیهوشی اغلب مادران دچار پره اکلامپسی موجب کاهش قابل توجه در پاسخ سیستم سمپاتیک به لارنگوسکوپی و لوله گذاری تراشه بدون آثار سوء در نوزادان می شود.
مهری جعفری شبیری، سیمین آتش خویی، دوره 5، شماره 2 - ( تابستان 1384 )
چکیده
زمینه و هدف : تخمین زده می شود 75% زناندر طول عمر خود حداقل یک بار ولووواژینیت کاندیدیایی را تجربه می کنند و در حدود 5% زنان دچار عفونت عود کننده می شوند. از عوامل مستعد کننده این بیماری دیابت قندی است. هدف از این مطالعه بررسی وجود اختلال در متابولیسم گلوکز در زنان غیر دیابتیک مبتلا به کاندیدیازیس واژینال عود کننده بود. روش کار : این مطالعه مورد- شاهدی بر روی 32 بیمار مبتلا به ولوواژینیت کاندیدیایی عود کننده به عنوان گروه مورد و 30 بیماری که سابقه واژینیت کاندیدیایی در عرض یک سال گذشته نداشته و به علل دیگری غیر از واژینیت کاندیدیایی به درمانگاه مراجعه کرده بودند به عنوان گروه شاهد انجام شد. گروه مورد از بیمارانی انتخاب شدند که سابقه سه بار مراجعه به درمانگاه زنان در عرض یک سال گذشته داشتند و با تشخیص واژینیت کاندیدیایی تحت درمان با داروهای ضد قارچی قرار گرفته و سابقه حداقل یک کشت مثبت برای کاندیدا داشتند. در هر دو گروه آزمون تحمل گلوکز با 75 گرم گلوکز انجام گرفت. نتایج حاصل با آزمون تی و مجذور کای تحلیل شدند. یافته ها: زنان مبتلا به واژینیت کاندیدیایی عود کننده، شاخص توده بدن بیشتری نسبت به گروه شاهد داشتند (4/23 در مقایسه با 5/21 ) (001/0= p ). دیابت آشکار یا مخفی در گروه بیمار بیشتر از گروه کنترل نبود، ولی تعداد نسبتاً زیادی از آنها حداقل یک معیار گلوکز بالای 95% داشتند(015/0= p ). سطح گلوکز ناشتای پلاسما و همچنین سطوح گلوکز پلاسما در دقایق 30 و 60 بعد از خوردن 75 گرم گلوکز به ترتیب در گروه مورد به طور معنی داری بیشتر از گروه شاهد بود (05/0 p< ). خوردن 75 گرم گلوکز منجر به افزایش 8/15% در سطح گلوکز سرم در گروه مورد در مقایسه با گروه شاهد شد. نتیجه گیری: آزمون تحمل گلوکز در بیماران مبتلا به واژینیت کاندیدیایی عود کننده به صورت خفیفی مختل شد. غلظت پلاسمایی گلوکز در عرض 2 ساعت بعد از خوردن 75 گرم گلوکز افزایش یافت اگر چه مقادیر به دست آمده در محدوده دیابت مخفی نبود ولی بیانگر اهمیت آزمون تحمل گلوکز در زنان مبتلا به واژینیت کاندیدیایی عود کننده است.
مازیار هاشمیلر ، داریوش سوادی اسکوئی، مریم جعفریانی ، نیره امینی ثانی، دوره 6، شماره 1 - ( بهار 1385 )
چکیده
زمینه و هدف: سکته مغزی ایسکمیک عبارتست از اختلال عملکرد مغزی ناشی از بروز انفارکت در مغز که به علت انسداد عروقی پدید می آید. در مطالعات زیادی عوامل خطری نظیر پر فشاری خون، دیابت، بیماری قلبی، آمبولی با منشاء قلبی و هیپر لیپیدمی برای ابتلای به انفارکت مغزی مطرح شده اند. مطالعه حاضر به منظور بررسی اتیولوژی انفارکت های مغزی در گروه سنی بالغین جوان (55-15 ساله) انجام شد. روش کار: کلیه بیماران 15 تا 55 ساله که با تشخیص انفارکت مغزی در بخش نورولوژی بیمارستان علوی اردبیل از شهریور سال 1383 تا شهریور 1384 بستری شده بودند وارد مطالعه شدند. ابتدا پرسشنامه ای مشتمل بر سابقه شخصی و فامیلی سکته مغزی و قلبی، پر فشاری خون، دیابت، مصرف سیگار و هیپرلیپیدمی برای بیماران تکمیل شد. آزمایشات قند خون، سطح کلسترول، آنتی بادی های آنتی کاردیو لیپین و بتا دوگلیکو پروتئین اندازه گیری شدند. بیماران تحت اکوکاردیوگرافی قرار گرفتند. داده های به دست آمده به کمک نرم افزار SPSS نسخه 12 تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: از میان 45 بیمار 32 نفر (1/71%) زن و 13 نفر (9/28%) مرد بودند. میانگین سنی بیماران 22/9 ± 9/42 سال بود. علل ایجاد کننده به ترتیب شامل آمبولی قلبی(40%)، آنتی بادی آنتی فسفولیپید مثبت (5/35%)، افزایش چربی خون (2/22%)، مصرف سیگار (2/22%)، پرفشاری خون (20%)، مصرف قرص ضد بارداری (6/15%) و دیابت (7/13%) بودند. نتیجه گیری: در این بررسی شایع ترین علل بروز انفارکت مغزی در گروه سنی بالغین جوان، آمبولی با منشا قلبی و آنتی بادی های آنتی فسفولیپید مثبت بودند. سایر علل زمینه ساز به ترتیب افزایش چربی خون، مصرف سیگار، پرفشاری خون، مصرف قرص ضد بارداری و دیابت می باشد. بسیاری از این علل قابل مداخله و پیشگیری است و شناخت این عوامل قبل از بروز انفارکت می تواند از بروز این عارضه معلولیت زا جلوگیری نماید.
علی نعمتی، سهیلا رفاهی، منوچهر براک، منیژه جعفری، غلامحسین اتحاد، دوره 7، شماره 1 - ( بهار 1386 )
چکیده
زمینه و هدف:11% ازکل نوزادان تازه متولد شده در کشورهای در حال توسعه کمی وزن هنگام تولد دارند. وزن هنگام تولد در سلامت فرد، خانواده و جامعه نقش بسزائی دارد. کاهش و افزایش وزن هنگام تولد به بیش از حد استاندارد با مرگ و میر و بیماری همراه است. هدف از این بررسی تعیین ارتباط برخی از پارامترهای تن سنجی مادر نظیر شاخص توده بدنی BMI (Body Mass Index)، وزن قبل از بارداری، سن مادر در زمان بارداری و قد مادر روی وزن هنگام تولد می باشد. روش کار: این پژوهش یک مطالعه توصیفی- تحلیلی است که از میان مادران باردار که جهت زایمان به بیمارستان علوی اردبیل مراجعه کرده اند 300 نفر انتخاب شدند. وزن و قد مادر قبل از بارداری از پرونده مادر استخراج و BMI مادر قبل از بارداری از تقسیم وزن به مجذور قد (2kg/m ) محاسبه شد. ارتباط بین متغیرهای تن سنجی مادر با وزن هنگام تولد بوسیله t-test مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. یافته ها: این مطالعه نشان داد که از نظر شاخص توده بدنی مادر قبل از بارداری 32 نفر (10/7%) از مادران دارای 19/8BMI<، 185 نفر (61/7%) دارای 26-19/8=BMI و 83 نفر (27/7%) با 26نتیجه گیری: شاخص توده بدنی و وزن مادر قبل از بارداری می تواند بعنوان دو عامل تن سنجی مهم در ارتباط با وزن هنگام تولد باشند. بنابراین توصیه می شود زنان قبل و در طول بارداری راهنمایی های لازم را دریافت نمایند تا میزان تولدهای HBW و LBW در جامعه کاهش یابد
نیره امینی ثانی، داریوش سوادی اسکویی، سید مرتضی شمشیرگران، سعید دستگیری، مازیار هاشمیلر، مریم جعفریانی، دوره 7، شماره 4 - ( زمستان 1386 )
چکیده
زمینه و هدف: میزان های میرایی بیماری عروق مغزی در برخی از کشور ها در دهه های اخیر کاهش یافته است. تغییرات در میزان های میرایی می تواند ناشی از تغییرات در بروز بیماری یا میزان میرایی آن باشد. از آنجایی که اطلاعات کمی در خصوص میرایی سکته مغزی در کشور در دسترس است این مطالعه با هدف بررسی میزان میرایی یا مرگ و میر 28 روز اول پس از سکته مغزی در استان اردبیل صورت گرفت. روش کار: این مطالعه به روش آینده نگر از اول اردبیهشت ماه 1383 تا اول دیماه 1384 در اردبیل صورت گرفت.آزمودنی های مطالعه شامل بیماران با تشیخص قطعی سکته مغزی بر اساس یافته های CT اسکن بودند و در بیمارستان علوی شهر اردبیل که تنها مرکز ارجاعی این بیماران در استان است بستری می شدند. اطلاعات پس از جمع آوری با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 14 و آزمون مجذور کای و آنالیز واریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: در طول این مدت 352 مورد وارد مطالعه شده و در پایان 346 مورد پیگیری شدند. 288 مورد (81/8%) دچار سکته مغزی ایسکمیک، 57 مورد (16/2%) ICH و7 مورد (2%) SAH (Subarachnoid Hemorrhage) بودند. سابقه پر فشاری خون در 6/61% موارد وجود داشت. 26/1% موارد سابقه بیماری قلبی و 16/8% مبتلا به دیابت بودند. 19/8% نیز سیگاری بودند. پس از پیگیری مشخص شد که 70 مورد (20/3%) در 28 روز اول فوت نمودند. میانگین سنی افراد فوت شده 10/9± 69/1 سال و افراد زنده 12/9± 64/2 سال بود که این اختلاف از نظر آماری معنی دار بود (0/003 =p). از مجموع 288 مورد CVA، 42 نفر (14/6%)، از کل ICH ها، 28 نفر(43/1%) و از 7 مورد SAH، 3 مورد فوت نمودند. اختلاف کمی بین میرایی ناشی از سکته مغزی ایسکمیک در مردان و زنان وجود داشت ولی مردان مبتلا به ICH بقای کمتری نسبت به زنان داشتند. نتیجه گیری:میزان میرایی در مطالعه حاضر قابل توجه است، که بر حسب سن، نوع تشخیص، جنس و سابقه بیماری قلبی متفاوت بود. بنظر می رسد تمهیدات مناسب درمانی و مراقبتی در جهت کاهش این میزان ضروری می باشد
پارسا یوسقی چایجان، فرشاد جعفری، محمد رفیعی، حمید شیخ الاسلامی، دوره 13، شماره 3 - ( پاییز 1392 )
چکیده
زمینه و هدف: در مواردی که استفراغ ناشی از گاستروانتریت باعث ایجاد مشکل شود میتوان از داروی ضد استفراغ استفاده نمود. در طب اطفال، در زمینه کاربرد پیریدوکسین (ویتامین ب6) در درمان استفراغ بررسی انجام نشده است. این مطالعه قصد دارد اثر پیریدوکسین وریدی را در کنترل استفراغ ناشی از گاستروانتریت بررسی نماید. روش کار: این مطالعه یک کار آزمایی بالینی تصادفی، یک سو کور، با دارو نما و در یک مرکز بود. 147 کودک که به علت گاستروانتریت و استفراغ در بیمارستان امیرکبیر در تابستان و پاییز 1390بستری شدند در گروههای شاهد و مورد قرار گرفتند. در بیماران گروه شاهد مایع درمانی وریدی همراه با آب مقطر (پلاسبو) استفاده شد. به بیماران گروه مورد، پیریدوکسین به صورت وریدی همراه با مایع درمانی داده شد. از زمان بستری تا سه روز پس از شروع درمان، تعداد دفعات استفراغ و علائم دیگر بیماران، در فرم جمع آوری اطلاعات ثبت گردید. مقایسه دو گروه با استفاده از آزمون های غیر پارامتریک در نرم افزار SPSS انجام گردید. یافته ها: عمده کودکان، پسر، در گروه سنی 6 ماه تا 2 سال و ساکن شهر بودند. میانگین دفعات استفراغ در مقاطع مختلف بستری و در کل دوره بستری بین گروه مورد وشاهد تفاوت معنی دار نداشت (05/0 نتیجهگیری: بر اساس این تحقیق داروی پیریدوکسین (ویتامین ب6) در درمان استفراغ ناشی از گاستروانتریت کودکان موثر نبود و باعث کاهش مدت زمان بستری کودکان نگردید.
محمدحسین راضی جلالی، سمیه بهرامی، آرش جعفری، دوره 13، شماره 4 - ( زمستان 1391 )
چکیده
زمینه و هدف: دیکروسلیوم دندریتیکوم انگلی با انتشار جهانی است که در کبد، مجاری صفراوی و کیسهی صفرای پستانداران خصوصا" نشخوارکنندگان و همچنین انسان یافت میشود. با شناسایی آنتیژنهای اختصاصی میتوان به تشخیص زود هنگام بیماری کمک نمود. هدف از انجام این مطالعه جداسازی و شناسایی آنتیژنهای دفعی _ترشحی و سوماتیک کرم بالغ دیکروسلیوم دندریتیکوم با روش SDS -PAGE و ارزیابی پاسخ ایمنی هومورال ضد این آنتی ژنها به روش وسترن بلات در گوسفند میباشد. روش کار: پس از جداسازی انگلهای زنده، بخشی از انگلها بهمنظور تهیهی آنتیژنهای پیکری با استفاده از سونیکاتور هموژن شدند و بخش دیگر در شرایط استریل به محیط کشت انتقال یافتند تا از مواد ترشح شده از انگل بهعنوان آنتیژن دفعی- ترشحی استفاده شود. از گوسفندان آلوده با درجات مختلف آلودگی به دیکروسلیوم خونگیری به عمل آمد. پروتئینهای پیکری و دفعی - ترشحی با روش سدیم دو دسیل سولفات جداسازی و با کوماسی بلو رنگآمیزی شد و همچنین خاصیت ایمنیزایی پروتئینهای حاصله با روش وسترن بلات مشخص گردید. یافتهها: در مطالعهی حاضر پس از انجام الکتروفورز آنتیژنهای سوماتیک 21 باند پروتئینی دیده شد که در سرم گوسفندی با شدت آلودگی کم باند 130، در شدت آلودگی متوسط باندهای 130-80-48 و در شدت آلودگی زیاد باندهای 130-80-60-48 کیلودالتون با روش وسترن بلات ایمونوژن بودند. در SDS-PAGE آنتیژنهای دفعی - ترشحی 7 باند پروتئینی دیده شد که در سرم گوسفندی با شدت آلودگی کم باند 130 کیلودالتون، در شدت آلودگی متوسط باندهای 130-120-100 کیلودالتون و در شدت آلودگی زیاد باندهای 130-120-100-85-80 و 45 کیلودالتون باعث تحریک سیستم ایمنی شده بودند. نتیجهگیری: در تمامی شدتهای آلودگی ایمونوژنترین باند آنتیژن حدودا" 130 کیلودالتونی است که در آنتیژن دفعی ترشحی و سوماتیک وجود دارد. از این آنتی ژن در زمینه واکسیناسیون و ایمنی زایی میتوان استفاده کرد.
کاووس طهماسبی، مهوش جعفری، فریده ایزدی، دوره 15، شماره 2 - ( تابستان 1394 )
چکیده
زمینه و هدف: دیازینون به عنوان یک ارگانوفسفره به طور وسیع در کشاورزی استفاده می شود که با کاهش توانایی آنتی اکسیدانی سلول همراه است. استفاده از ترکیبات تیول دار مانند N - استیل سیستئین ( NAC ) به عنوان آنتی اکسیدان می تواند باعث کاهش استرس اکسیداتیو سلولی گردد. بنابراین در این مطالعه اثر NAC در کاهش استرس اکسیداتیو ناشی از دیازینون در مغز و قلب موش صحرایی مورد بررسی قرار گرفت.
روش کار: در این مطالعه تجربی، موش های صحرایی نر نژاد ویستار به طور تصادفی به 4 گروه تقسیم شدند: گروه کنترل، گروه دیازینون ( mg/kg 100)، گروه NAC ( mg/kg 160)، گروه دیازینون- NAC که دیازینون و NAC را به صورت تزریق داخل صفاقی دریافت کردند. بعد از 24 ساعت، موش ها توسط اتر بیهوش و بافت های مغز و قلب به سرعت جدا شد. پس از هموژنه کردن بافت ها، فعالیت آنزیم های سوپراکسیددیسموتاز ( SOD )، کاتالاز ( CAT )، گلوتاتیون S - ترانسفراز ( GST ) و لاکتات دهیدروژناز ( LDH ) و غلظت های گلوتاتیون ( GSH ) و مالون دی آلدئید ( MDA ) از طریق روش های بیوشیمیایی تعیین شدند.
یافته ها: دیازینون سبب افزایش فعالیت SOD و GST و میزان MDA و کاهش فعالیت LDH و میزان GSH مغز و قلب و همچنین سبب افزایش فعالیت آنزیم CAT در قلب وکاهش فعالیت این آنزیم در مغز می گردد. تجویز NAC مانع تغییرات این پارامترها در مغز و قلب می شود .
نتیجه گیری: دیازینون با تولید رادیکال های آزاد سبب افزایش لیپید پراکسیداسیون غشاء، کاهش غلظت GSH و القاء استرس اکسیداتیو در مغز و قلب می شود. تجویز NAC به عنوان آنتی اکسیدان از طریق پاکسازی رادیکال های آزاد و افزایش سنتز گلوتاتیون تا حدی باعث کاهش استرس اکسیداتیو ناشی از دیازینون می شود.
سحر جعفری، علیرضا مهدی زاده، سعید قوام زاده، دوره 16، شماره 2 - ( تابستان 1395 )
چکیده
زمینه و هدف: دیابت نوع 2 نوعی بیماری اختلال در متابولیسم کربوهیدراتها میباشد که یکی از بیماریهای مزمن شایع در بسیاری از کشورها از جمله ایران به حساب میآید. یکی از عوامل کاهش دهنده حساسیت به انسولین، افزایش سطح فاکتورهای التهابی نظیر hsCRP و TNF-α میباشد. از طرفی در سالهای اخیر اثر زیره سبز در مطالعات بر روی جانوران آزمایشگاهی، به عنوان یکی از گیاهان دارویی در درمان دیابت نوع 2 شناخته شده است. هدف از انجام این مطالعه، بررسی اثر دوزهای 50 و 100 میلیگرمی عصاره زیره سبز بر شاخص های گلیسمیک و شاخصهای التهابی در نمونه های انسانی مبتلا به دیابت نوع 2 میباشد.
روش کار: مطالعه حاضر یک کارآزمایی بالینی تصادفی شده دو سوکور میباشد که در شهر ارومیه و در سال 1394 انجام شد. پس از انتخاب، افراد بر اساس معیارهای ورود به صورت تصادفی به 3 گروه تقسیم شدند: 1- گروه مصرف کننده 100میلی گرم در روز عصاره زیره سبز، 2- گروه مصرف کننده 50 میلی گرم در روز عصاره زیره سبز، 3- گروه شاهد (دریافت کننده دارونما). ابتدا از این بیماران نمونه خونی گرفته شد و قند خون ناشتا، سطح انسولین سرم، هموگلوبین گلیکوزیله و نمایه های التهابی شامل hsCRP و TNF-α اندازه گیری شد. سپس به مدت 8 هفته مکمل یاری ادامه یافته و پس از پایان زمان مکمل یاری مجدداً نمونه خونی گرفته شده و نمایه های فوق اندازه گیری شد. سپس تمامی این اطلاعات وارد SPSS شده و به بررسی اثر مکمل یاری پرداخته شد.
یافته ها: میانگین سنی کل افراد شرکت کننده 47.33±6.36 سال بود. یافته ها نشان داد میانگین قند خون ناشتا (FBS)، هموگلوبین گلیکوزیله (HbA1c) و انسولین سرم، در گروه دریافت کننده مکمل 100 میلی گرمی عصاره زیره سبز (p<0.01) و در گروه دریافت کننده مکمل 50 میلی گرمی عصاره زیره سبز (p<0.01) کاهش معنی دار داشته ولی در گروه دریافت کننده دارونما افزایش نشان داده است. میانگین شاخص های hsCRP و TNF-αدر ابتدا و انتهای مطالعه در هر دو گروه دریافت کننده مکمل 100 میلی گرمی (p<0.01) و دریافت کننده مکمل 50 میلی گرمی (p<0.01) کاهش معنی داری نشان داده است.
نتیجه گیری: تجویز کوتاه مدت مکمل 100 یا 50 میلی گرمی زیره سبز در افراد دیابتی نوع 2 ممکن است بتواند در کاهش سطح سرمی انسولین، قندخون ناشتا، هموگلوبین گلیکوزیله و نیز شاخصهای التهابی hsCRP و TNF-α موثر واقع شده و سبب کنترل بیماری در آنان شود.
شبنم جعفری زارع، رویا جعفری، رویا متولّی، دوره 16، شماره 4 - ( زمستان 1394 )
چکیده
زمینه و هدف: تشخیص زودهنگام زنان باردار مبتلا به پره اکلامپسی و شدت آن در کنترل این بیماری و پیشگیری از خطرات بعدی برای مادر و جنین بسیار حائز اهمیت است. مطالعه حاضر با هدف بررسی نسبت نوتروفیل به لنفوسیت به عنوان یک مارکر تعیین کننده شدت بیماری در بیماران مراجعه کننده با پره اکلامپسی به بیمارستان سبلان اردبیل انجام گرفت.
روش کار: مطالعه از نوع مورد شاهدی بود. 50 زن باردار با پره اکلامپسی شدید (گروه 1)، 50 زن باردار با پره اکلامپسی خفیف (گروه 2)، و 50 زن باردار سالم (گروه 3) وارد طرح شد. زنان مورد بررسی در این سه گروه از لحاظ متغیرهای پایه شامل سن، سن حاملگی، میانگین شاخص توده بدن، گراوید، و پاریته همگن سازی شده بودند. اطلاعات مورد نیاز شامل سن، هفته بارداری، گراوید، و پاریته، پروتئین ادرار 24 ساعته، فشار خون سیستول و دیاستول، و نسبت نوتروفیل به لنفوسیت جمع آوری و با توجه به هدف مطالعه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نسبت نوتروفیل به لنفوسیت در زنان مبتلا به پره اکلامپسی شدید به طور قابل توجهی بیشتر از زنان مبتلا به پره اکلامپسی خفیف (p=0.031) و زنان سالم (p<0.001) بود. نسبت نوتروفیل به لنفوسیت زنان مبتلا به پره اکلامپسی خفیف و سالم تفاوتی با یکدیگر نداشت (p=0.209). بین نسبت نوتروفیل به لنفوسیت با پروتئینوری (p<0.0001، r=0.558)، فشار خون سیستول (p=0.0026، r=0.244)، و فشار خون دیاستول یک همبستگی مثبت معنی دار وجود داشت (p=0.0028، r=0.242).
نتیجه گیری: مطالعه حاضر نشان داد که می توان نسبت نوتروفیل به لنفوسیت مادری را به عنوان یک نشانگر در ارزیابی
شدت پره اکلامپسی به کار برد.
گلثوم صورآذر، حبیب توسلی، شهلا فرضی پور، بهبود جعفری، مسعود نعمتی عطار، دوره 18، شماره 1 - ( بهار 1397 )
چکیده
زمینه و هدف: عفونت های میکروبی واژن شایع بوده و باکتریها به اندازه عوامل قارچی و تک یاخته ای در آن دخالت دارند. گاردنرلا واژینالیس ارگانیسمی است که اغلب تصور میشود مهمترین نقش را در ایجاد واژینوز باکتریال ایفا میکند. این مطالعه با هدف بررسی مقایسه ارزش روش تشخیصی کشت با معیار آمسل در تشخیص عفونت گاردنرلا واژینالیس در بیماران دارای عفونت دستگاه تناسلی انجام گردید.
روش کار: مطالعه بصورت مقطعی بر روی 150 نمونه از زنان 55-15 ساله که با شکایت ترشحات واژینال (ازبهمن 1395 تا تیر 1396) به بیمارستان علوی اردبیل مراجعه کرده بودند انجام گرفت. برای هر یک از مراجعین سه معیار از معیارهای تشخیصی چهار گانه آمسل که شامل ترشحات هموژن، اندازه گیری pH و تست ویف می باشد، انجام و چنانچه دو معیار از آنها مثبت بودند پرسشنامه حاوی اطلاعات عمومی و بالینی تکمیل و با استفاده از سه سوآپ استریل، از ناحیه دستگاه تناسلی زنان نمونهبرداری به عمل آمده، سوآپ اول برای روش کشت، سوآپ دوم برای تست ویف و سوآپ سوم برای رنگآمیزی پاپانیکولائو و بررسی وجود سلولهای کلیدی در نمونه اسمیر واژن به عنوان معیار چهارم آمسل به منظور تشخیص واژینوز باکتریال استفاده شد. در کل بر اساس معیارهای آمسل و همکاران، چنانچه سه معیار از معیارهای چهارگانه آمسل در یک فرد مثبت شود آن فرد به عنوان مثبت در نظر گرفته میشود.
یافته ها: از مجموع 150 نفرمراجعه کننده، 21 نفر به عنوان عفونت گاردنرلا واژینالیس تشخیص داده شدند که از این تعداد 14 نفر (66/6 %) از آنها دارای کشت مثبت گاردنرلا بودند. تمامی 21 بیمار (100 %) مبتلا به عفونت گاردنرلا واژینالیس دارای سلولهای کلیدی در پاپ اسمیر بودند. 20 نفر(23/95 %) دارای PH بالاتر از 5/4، 18 نفر (85/71 %) دارای تست ویف مثبت و 16 نفر (76/19 %) دارای ترشحات هموژن بودند.
نتیجه گیری: نتایج این تحقیق نشان داد که روش کشت در مقایسه با معیار تشخیصی آمسل از دقت کافی برای شناساسی عفونت گاردنرلا واژینالیس برخوردار نمیباشد. علاوه بر این روش تشخیصی کشت پرهزینه و وقت گیر میباشد.
صبا رمضان زاده، غلامرضا برزگر، حمید اویسی اسکوئی، مجید پیرستانی، محمود محامی اسکوئی، فرزانه جعفریان، احسان احمدپور، سید عبدالله حسینی، دوره 23، شماره 4 - ( زمستان 1402 )
چکیده
زمینه و هدف: پاتوژن های فرصت طلب از جمله کریپتوسپوریدیوم، ایزوسپورا بلی، بلاستوسیستیس و غیره در افراد مبتلا به اچ آی وی سبب بیماریهای گوارشی و غیر گوارشی مختلف می شوند. در مبتلایان به اچ آی وی که مقدار CD4 آنها کمتر از 200 باشد، این علائم تشدید مییابد. هدف از این مطالعه تعیین میزان شیوع عفونت های انگلی در افراد مبتلا به اچ آی وی در شهرستان تبریز می باشد.
روش کار: این پژوهش مقطعی و توصیفی بر روی 137 فرد مبتلا به اچ آی وی مراجعه کننده به مراکز مشاوره بیماری های رفتاری شهرستان تبریز در سال 1400 انجام شد. پس از دریافت رضایت نامه کتبی، نمونه های مدفوع جمع آوری شدند و به منظور تشخیص آلودگیهای انگلی با استفاده از روش های گسترش مستقیم و رنگ آمیزی زیلنلسون و تریکروم مورد ارزیابی قرار گرفتند.
یافتهها: از مجموع 137 فرد مبتلا، 93 مورد مرد و 44 مورد زن بودند. بیشتر افراد در بازه سنی 60-20 سال بودند. فراوانی کلی عفونتهای انگلی 57.7 درصد به دست آمد و بیشترین شیوع مربوط به بلاستوسیستیس 24.1 درصد و کریپتوسپوریدیوم 14.16 درصد بود.
نتیجهگیری: با توجه به شیوع نسبتا زیاد عفونت های انگلی به ویژه بلاستوسیستیس و کریپتوسپوریدیوم در افراد مبتلا به اچ آی وی در شهرستان تبریز که می تواند سلامت این بیماران را به خطر بیاندازد، اقدامات لازم از جمله آموزش رعایت بهداشت فردی جهت کنترل و پیشگیری از ابتلا به این پاتوژنها ضروری به نظر میرسد.
مریم نظری، نیلوفر سائلی، محسن ارزنلو، ساغر جعفری-رمدانی، حافظ میرزانژاد، فرزاد خادمی، آیدا علینژاد، دوره 24، شماره 1 - ( بهار 1403 )
چکیده
زمینه و هدف: مقاومت آنتی بیوتیکی یکی از مهمترین نگرانی های جهانی در پزشکی است که بصورت یک چالش بزرگ در درمان عفونت های ناشی از پاتوژن های مقاوم به دارو تبدیل شده است. برای سالیان طولانی، فلوروکینولونهای وسیع الطیف بهطور گسترده برای درمان عفونتهای ناشی از باکتری های گرم مثبت و گرم منفی، از جمله سودوموناس آئروژینوزا، استفاده میشوند. مطالعه حاضر با هدف تعیین میزان شیوع و مکانیسم مقاومت به کینولون با واسطه پلاسمید در ایزوله های بالینی سودوموناس آئروژینوزا در بیمارستان های اردبیل انجام شد.
روش کار: در این مطالعه از 200 ایزولهی بالینی سودوموناس آئروژینوزا استفاده شد که طی خرداد 1398 تا اردیبهشت 1402 جمعآوری شده بودند. الگوی مقاومت آنتیبیوتیکی این سویه ها به آنتی بیوتیکهای مختلف فلوروکینولون با استفاده از روش دیسک دیفیوژن تعیین شد. حضور ژن های qnrA، qnrB، qnrC، qnrD و qnrS با روش واکنش زنجیره ای پلیمراز (PCR)، و بیان ژن های کدکننده پمپ های ایفلاکس و پورین غشای خارجی، با روش PCR رونویسی معکوس کمی (qRT-PCR)، در میان سویه های بالینی سودوموناس آئروژینوزا مقاوم به فلوروکینولونها بررسی شد.
یافته ها: شیوع سویه های سودوموناس آئروژینوزا مقاوم به فلوروکینولونها 69 درصد تعیین شد. میزان مقاومت به آنتی بیوتیکهای مختلف فلوروکینولون به شرح زیر بود: سیپروفلوکساسین 55.5 درصد، افلوکساسین 62 درصد، نورفلوکساسین 53.5 درصد، لومفلوکساسین 55.3 درصد، و لووفلوکساسین 55.5 درصد. همچنین، 78.9 درصد از این سویه ها مقاوم به چند دارو (MDR) بودند. بالاترین شیوع ژنهای qnr مربوط به qnrB بود (2.9 درصد). ژنهای دیگر شناسایی نشدند. علاوه بر این، 75 درصد از سویه های سودوموناس آئروژینوزا حامل ژن qnrB افزایش بیان در ژنهای کدکننده ی پمپ های ایفلاکس و 100 درصد آنها کاهش بیان در ژن پورین OprD را نشان دادند.
نتیجه گیری: با توجه به مقاومت بالای ایزوله های بالینی سودوموناس آئروژینوزا نسبت به فلوروکینولون ها در بیمارستان های اردبیل و چندفاکتوری بودن مقاومت، نظارت مستمر بر روند مقاومت آنتی بیوتیکی به همراه مکانیسم های دخیل در مقاومت برای انتخاب مناسبترین گزینه های درمانی ضروری هستند.
|
|
|
|
|
|