|
|
|
|
جستجو در مقالات منتشر شده |
|
|
4 نتیجه برای جباری
مسعود نادرپور، یلدا جباری مقدم، دوره 5، شماره 4 - ( زمستان 1384 )
چکیده
زمینه و هدف: عفونت حاد گوش میانی دومین بیماری شایع دوران کودکی است که در صورت عدم درمان مناسب می تواند به عفونت مزمن گوش میانی تبدیل شود و در این صورت نیازمند مداخله جراحی خواهد بود. درمان جراحی اوتیت مدیای مزمن بر پایه دو عامل شامل حذف کامل نسوج پاتولوژیک و بهبود شنوایی است. ترومای حلزون گوش داخلی (ناشی از به کارگیری ساکشن، دریل جراحی، دستکاری استخوانچه ای در حین جراحی گوش میانی) ممکن است کاهش شنوایی حسی- عصبی ایجاد کند. کاهش شنوایی حتی به مقدار کم هم می تواند اثرات قابل توجه در بیماران داشته باشد. مطالعه حاضر به منظور بررسی کاهش شنوایی حسی - عصبی در اعمال جراحی گوش انجام شد. روش کار: این مطالعه به روش مقطعی - تحلیلی- مقایسه ای بر روی 100 بیمار بستری شده در بخش گوش، حلق و بینی بیمارستان امام خمینی تبریز در طی سال های 82-1380 انجام شد. اطلاعات بر اساس منحنی اودیوگرام قبل و بعد از عمل جراحی جمع آوری و تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: در مقایسه اودیوگرام قبل و بعد از عمل جراحی گوش، میزان کاهش شنوایی حسی- عصبی بعد از عمل جراحی در شش بیمار ( 6%) دیده شد. پنج مورد (83%) از این بیماران زن بودند. بیشترین میزان عارضه (6/66%) به دنبال جراحی تمپانوپلاستی با ترمیم استخوانچه ای بود. هیچ موردی از کاهش شنوایی حسی- عصبی به دنبال رادیکال ماستوئیدکتومی و رادیکال ماستوئیدکتومی مدیفیه دیده نشد. نتیجه گیری: هر نوع جراحی در گوش میانی با احتمال آسیب به عصب صورتی و در نتیجه کاهش شنوایی همراه است. از آنجا که معمولا جراحی گوش میانی برای بهتر شدن عملکرد گوش میانی انجام می گیرد چنین خطری باید بیشتر مورد توجه قرار گیرد. در مطالعه حاضر دستکاری استخوانچه ای نقش عمده در پیدایش عارضه کاهش شنوایی حسی- عصبی بعد از جراحی داشت.
قدرت محمدی، یلدا جباری مقدم، دوره 8، شماره 1 - ( بهار 1387 )
چکیده
زمینه و هدف: خونریزی از عوارض شایع عمل لوزه می باشد که نیاز به کنترل دقیق در حین عمل دارد از روشهای مختلفی برای کنترل خونریزی استفاده می شود. در این مطالعه دو روش الکتروکواگولاسیون بای پولار و بخیه در شرایط یکسان مقایسه شده است و هدف یافتن تکنیک آسان، مطمئن و سریع برای کنترل خونریزی حین عمل لوزه می باشد. روش کار: مطالعه بطور آینده نگر از خرداد ماه 1383 تا مهر ماه 85 بر روی 100 بیمار که کاندید عمل لوزه بودند انجام گرفت در عمل از الکتروکواگولاسیون بای پولار در یک طرف و بخیه در طرف دیگر استفاده نمودیم و طول مدت عمل، میزان خونریزی موقع عمل ، درد بعد از عمل و خونریزی زود رس و دیررس بعد از عمل را در دو طرف مقایسه نمودیم. کلیه عملها توسط یک تیم و در شرایط یکسان انجام گرفته است اطلاعات بعد از جمع آوری با استفاده از نرم افزارSPSS 14 و آزمون های Per Ttest و Macnemar آنالیز گردید. یافته ها: مدت زمان عمل با الکتروکواگولاسیون بای پولار بطور متوسط 8/6 دقیقه برای یک طرف لوزه وبرای سمت دیگر که بخیه زده شد بطور متوسط 11/3 دقیقه طول کشید. که 1/7 دقیقه در تکنیک الکروکواگولاسیون بای پولار کمتر بود. (p<0/005) در مورد مقدار خونریزی درالکتروکواگولاسیون برای یک لوزه بطور متوسط 9/6 سانتی متر مکعب وبرای طرف دیگر که بخیه زده شد 12/7 سانتی متر مکعب بود. که 3/1 سانتی متر مکعب درروش بخیه بیشتر بود. (p<0/005) که نشانگر حجم بیشتر از دست دادن خون در بیماران بخیه زده شده در مقایسه با الکتروکواگوله شده بود.در 88 نفرهیچ تفاوتی بین شدت درد سمت سوچور شده با الکتروکوتر شده وجود نداشت و در هفت نفر درد در سمت سوچورشده بیشتر بود و در پنج نفر درد در سمت کوتر شده بیشتر بود.که با 95%CI تفاوتی در مقایسه با شدت درد حاصل ازدو تکنیک وجود نداشت. نتیجه گیری: استفاده از الکتروکواگولاسیون نسبت به بخیه در کنترل خونریزیهای لوزه موثر تر وآسانتر وبا سرعت عمل بیشترهمراه می باشد لذا استفاده از کوتر بای بودار در جراحی لوزه همه افراد بخصوص کودکان که حساسیت ویژه از نظر مدت بیهوشی و حجم خون از دست داده دارند توصیه می شود.
مصدق جباری، مهشید طالبی طاهر، مصطفی آریافر، دوره 12، شماره 2 - ( تابستان 1391 )
چکیده
زمینه و هدف : آسیب کلیوی یکی از شایع ترین عوارض دریافت ماده حاجب بوده و منجر به افزایش مرگ و میر و هزینه های درمانی خواهد شد. ال کارنیتین باعث تسهیل انتقال اسیدهای چرب با زنجیره طولانی به داخل میتوکندری می شود با این مکانیسم کارنیتین باعث کاهش ذخائر ترکیبات اسیل کوانزیم A می شود که خود بالقوه سمی هستند. در این مطالعه به بررسی اثر محافظتی داروی ال کارنیتین درآسیب کلیوی ناشی از تجویز ماده حاجب در موشها پرداخته شد. روش کار: در این مطالعه تجربی 50 سر موش اسپراگ-دالی با وزن 230-140 گرم به صورت تصادفی انتخاب و در 5 گروه مورد مطالعه قرار گرفتند. گروه کنترل، موشها روزانه نرمال سالین را به صورت داخل صفاقی به مدت 4 روز دریافت کردند و در گروههای بعدی تزریق توام یک سی سی ماده حاجب مگلومین به همراه به ترتیب دوزهای 200 و 80 میلیگرم بر کیلو گرم و در گروه آخر داروی ال کارنیتین با دوز 200 میلیگرم بر کیلوگرم به تنهایی تزریق گردید. بعد از 4 روز نمونه خون و بافت کلیه حیوانات جهت بررسی بیوشیمی و پاتولوژی به آزمایشگاه ارسال شد. یافته ها : در موشهای دریافت کننده بدون ال کارنیتین عملکرد کلیه کاهش معنی داری نسبت به گروه کنترل نشان داد (001/0= p ). گروه دریافت کننده توام مگلومین و ال کارنیتین با دوز 200 mg/kg/d کلیرانس کراتینین در پایان روز چهارم به طور معنی داری بالاتر از موشهای بدون دریافت کارنیتین بوده است (004/0= p ). تغییرات بافت شناسی قشر کلیه در گروه مگلومین و ال کارنیتین به ویژه با دوز 200 mg/kg/d ملایم تر بوده است. نتیجه گیری: بر اساس یافته های مطالعه انجام شده در موشهای دریافت کننده مگلومین، تزریق ال کارنیتین روزانه با دوزاژ 200 میلی گرم بر کیلو گرم باعث تخفیف در شدت نکروز توبولار و محافظت بیشتر عملکرد کلیوی گردید.
کیوان امیرشاهرخی، بهنام محمدی، منصور میران، الهام جباری، دوره 19، شماره 2 - ( تابستان 1398 )
چکیده
زمینه و هدف: زخم معده ناشی از داروهای ضد التهاب غیراستروئیدی (NSAIDs) یک اختلال گوارشی شایع میباشد که بسیاری از مردم دنیا را متاثر میسازد. نسترن کوهی (Rosa canina L.) عضوی از گونه رز میباشد که در بسیاری از کشورها بعنوان یک داروی گیاهی به وفور استفاده شده است. نسترن کوهی بخاطر خواص آنتی اکسیدانی، ضد التهابی و حفاظت سلولی دارای اثرات درمانی در بسیاری از اختلالات میباشد. هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر بالقوه مفید نسترن کوهی در یک مدل موشی زخم معده ناشی از ایندومتاسین بود.
روش کار: آزمایشات بر روی موش سوری گونه سویس آلبینو جنس نر انجام گرفت. ایندومتاسین با دوزmg/kg 80 بطور خوراکی برای القای زخم معده استفاده شد. عصاره میوه نسترن کوهی در دوزهای mg/kg 200 و 400 هر روز بطور خوراکی بمدت پنج روز قبل از مصرف ایندومتاسین استفاده شد. موشهای نرمال بعنوان گروه کنترل نرمال استفاده شدند.
یافته ها: بررسیهای ماکروسکوپیک موکوس معده نشان داد که مصرف ایندومتاسین (mg/kg80) زخمهای واضحی را در موکوس معده ایجاد کرد، در حالیکه پیش درمانی با نسترن کوهی (mg/kg 200 و 400 خوراکی) بطور موثری موکوس معده را در برابر زخمهای ناشی از ایندومتاسین محافظت نمود. نسترن کوهی بطور بارزی سطح گلوتاتیون (GSH) بافت معده را درمقایسه با گروه کنترل افزایش و سطوح مالوندی آلدهید (MDA) و میلوپراکسیداز (MPO) را کاهش داد.
نتیجه گیری: درمان خوراکی با عصاره میوه نسترن کوهی از طریق مکانیسمهای آنتی اکسیدانی و ضد التهابی، زخم معده ناشی از ایندومتاسین را کاهش میدهد.
|
|
|
|
|
|