|
|
|
|
جستجو در مقالات منتشر شده |
|
|
2 نتیجه برای توسلی
گلثوم صورآذر، حبیب توسلی، شهلا فرضی پور، بهبود جعفری، مسعود نعمتی عطار، دوره 18، شماره 1 - ( بهار 1397 )
چکیده
زمینه و هدف: عفونت های میکروبی واژن شایع بوده و باکتریها به اندازه عوامل قارچی و تک یاخته ای در آن دخالت دارند. گاردنرلا واژینالیس ارگانیسمی است که اغلب تصور میشود مهمترین نقش را در ایجاد واژینوز باکتریال ایفا میکند. این مطالعه با هدف بررسی مقایسه ارزش روش تشخیصی کشت با معیار آمسل در تشخیص عفونت گاردنرلا واژینالیس در بیماران دارای عفونت دستگاه تناسلی انجام گردید.
روش کار: مطالعه بصورت مقطعی بر روی 150 نمونه از زنان 55-15 ساله که با شکایت ترشحات واژینال (ازبهمن 1395 تا تیر 1396) به بیمارستان علوی اردبیل مراجعه کرده بودند انجام گرفت. برای هر یک از مراجعین سه معیار از معیارهای تشخیصی چهار گانه آمسل که شامل ترشحات هموژن، اندازه گیری pH و تست ویف می باشد، انجام و چنانچه دو معیار از آنها مثبت بودند پرسشنامه حاوی اطلاعات عمومی و بالینی تکمیل و با استفاده از سه سوآپ استریل، از ناحیه دستگاه تناسلی زنان نمونهبرداری به عمل آمده، سوآپ اول برای روش کشت، سوآپ دوم برای تست ویف و سوآپ سوم برای رنگآمیزی پاپانیکولائو و بررسی وجود سلولهای کلیدی در نمونه اسمیر واژن به عنوان معیار چهارم آمسل به منظور تشخیص واژینوز باکتریال استفاده شد. در کل بر اساس معیارهای آمسل و همکاران، چنانچه سه معیار از معیارهای چهارگانه آمسل در یک فرد مثبت شود آن فرد به عنوان مثبت در نظر گرفته میشود.
یافته ها: از مجموع 150 نفرمراجعه کننده، 21 نفر به عنوان عفونت گاردنرلا واژینالیس تشخیص داده شدند که از این تعداد 14 نفر (66/6 %) از آنها دارای کشت مثبت گاردنرلا بودند. تمامی 21 بیمار (100 %) مبتلا به عفونت گاردنرلا واژینالیس دارای سلولهای کلیدی در پاپ اسمیر بودند. 20 نفر(23/95 %) دارای PH بالاتر از 5/4، 18 نفر (85/71 %) دارای تست ویف مثبت و 16 نفر (76/19 %) دارای ترشحات هموژن بودند.
نتیجه گیری: نتایج این تحقیق نشان داد که روش کشت در مقایسه با معیار تشخیصی آمسل از دقت کافی برای شناساسی عفونت گاردنرلا واژینالیس برخوردار نمیباشد. علاوه بر این روش تشخیصی کشت پرهزینه و وقت گیر میباشد.
شهین صیدی، موسی توسلی، فرناز ملکی فرد، دوره 20، شماره 4 - ( زمستان 1399 )
چکیده
زمینه و هدف: ککها از نظر بالینی انگلهای مهمی برای تاثیر بر سلامتی انسان هستند. این حشرات علاوه بر خونخواری ناقل برخی عوامل بیماریزا مانند یرسینیا پستیس، ریکتزیا تایفی، تبQ، تولارمی و بارتونلا هنسله به انسان و حیونات میباشند. هدف این بررسی مطالعه مقطعی آلودگی به عوامل بیماریزا شامل: ریکتزیا، بارتونلا و ولباخیا به روش PCR در ککهای کتنوسفالیدس کنیس و پولکس ایریتانس در غرب و شمال غرب ایران است.
روش کار: بررسی حاضر یک نوع مطالعه توصیفی- مقطعی بود که با درنظرگرفتن شیوع 10% و سطح اطمینان 95% و میزان خطای 5%، به مدت 13 ماه از اردیبهشت 1397 تا خرداد 1398 در پنچ استان کرمانشاه، کردستان، آذربایجان غربی، لرستان و همدان انجام شد. در این مطالعه نمونهها به روش تلهنوری، طعمه انسانی و جداسازی مستقیم نمونه از میزبان جمعآوری و درآزمایشگاه انگل شناسی با استفاده از کلیدهای تشخیص معتبر برای ککهای ایران مورد تعیین هویت قرار گرفتند. شیوع ریکتزیا، بارتونلا و ولباخیا در نمونههای جمعآوری شده توسط واکنش زنجیرهای پلیمراز (PCR) بررسی شد. و تعیین توالی با آغازگرهای مشتق شده از ژن کدکننده سنتز سیترات (gltA) برای ریکتزیا، ژن کدکننده پروتئین سطحی متصل به هم (pap31) برای بارتونلا و ژن کد کننده 16s rRNA برای ولباخیا انجام شد.
یافتهها: نمونههای جمعآوری شده شامل 918 (47/39%) کک کتنوسفالیدس کنیس و 1019 (52/60%) کک پولکس ایریتانس بودند. نتایج واکنشهای PCR جهت تشخیص موارد مثبت بارتونلا، ریکتزیا و ولباخیا با تعیین توالی تایید شد. در این مطالعه تست PCR در 12/9 درصد ککها برای ولباخیا ،21/5 درصد برای ریکتزیا و 0/51 درصد برای بارتونلا مثبت شد.
نتیجه گیری: در مجموع وفور ککهای خانواده پولیسیده در اماکن انسانی و بویژه اماکن حیوانی مناطق روستایی غرب و شمال غرب کشور بالا است. فروانی آلودگی به این حشرات و فرکانس بالا در انتقال اجرام بیماریزا از جمله، بارتونلا، ریکتزیا و ولباخیا مستلزم اعمال اقدامات کنترل این ناقلین و شناسایی کامل عوامل بیماریزا و پتانسیل آنها در ایجاد بیماری در انسان ضروری است.
|
|
|
|
|
|