[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي مقالات آماده انتشار آخرين شماره تمام شماره‌ها جستجو ثبت نام ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات مجله::
هیات تحریریه::
آرشیو مجله و مقالات::
برای نویسندگان::
برای داوران::
خط مشی دبیری::
ثبت نام و اشتراک::
تماس با ما::
::
شاپا
شاپاچاپی  
2228-7280
شاپا الکترونیکی
2228-7299
..
بانک ها و نمایه ها

 

 

 

 

 

 
..
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
لینک مفید بر ای داوران

سرقت ادبی وعلمی فارسی

سرقت ادبی وعلمی لاتین

..
دسترسی آزاد
مقالات این مجله با دسترسی آزاد توسط دانشگاه علوم پزشکی اردبیل تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.
 
..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
5 نتیجه برای تذکری

زهرا تذکری، مریم زارع، مهرداد میرزا رحیمی،
دوره 2، شماره 4 - ( زمستان 1381 )
چکیده

  زمینه و هدف: دیابت یکی از مهمترین مشکلات بهداشتی جهان و بیماری مزمنی است که مراقبت های مداوم را می طلبد و به همین جهت لازم است تا بیماران فوق تحت آموزش های خود مراقبتی و تغذیه ای قرار گیرند. این مطالعه به منظور بررسی تاثیر آموزش تغذیه بر میزان قند خون و درشت مغذی های دریافتی بیماران دیابتی وابسته به انسولین انجام گرفت.

  روش کار: 24 بیمار دیابتی زیر 20 سال از مراجعین به مرکز آموزش درمانی علی اصغر اردبیل در سال 1379 که حاضر به شرکت در کلاس های آموزشی شدند به عنوان نمونه انتخاب و پس از جلب رضایت بیماران یاد آمد خوراک و قندخون آن ها قبل و بعد آموزش کنترل و با استفاده از آزمون تی - زوج ونرم افزار Food Processor و SPSS تجزیه ، تحلیل و مقایسه شدند.

  یافته ها: بررسی نشان داد که قند خون قبل و بعد از آموزش تغییر کرد ولی نتایج آماری معنی‌داری وجود نداشت. می ـ زان درشت مغذی های دریافتی (کربوهیدرات- چربی- پروتئین) قبل و بعد از آموزش رابطه معنی دار آماری داشت و پ ـ س از آموزش نتایج با مقادی ـ ر توصیه ای WHO هم خوان ـ ی داشت. می ـ زان HbA1C اکث ـ ر بیم ـ اران در سط ـ ح 12 - 9 درصد بود، که نشانگر کنترل بیماری در سطح متوسط می باشد و میزان هیپوگلیسمی در مدت مطالعه از 2/4% به 3% کاهش یافت.

  نتیجه گیری: هر چند تغییرات چشم گیری در میزان قند خون مشاهده نشد، ولی میزان HbA1C و درشت مغذی های دریافتی نشانگر تاثیر مثبت آموزش های تغذیه ای در این بیماران بود.


افروز مردی، پرویز مولوی، زهرا تذکری، مهرناز مشعوفی، نیره امینی ثانی،
دوره 3، شماره 4 - ( زمستان 1382 )
چکیده

زمینه و هدف: افسردگی بعد از زایمان یک بیماری مهم و مشکل ساز بوده که در صورت عدم تشخیص و درمان به موقع ممکن است تشدید یافته و طولانی شود، بنابراین جهت پیشگیری از هر گونه اختلال ناشی از افسردگی در روابط همسر و خانواده و تامین سلامت مادر، کودک و خانواده یکی از اقدامات توصیه شده ورزش می باشد. هدف از این مطالعه تعیین تاثیر تمرینات ورزشی بعد از زایمان برروی بهبود افسردگی خفیف در زنان مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی اردبیل بوده است.
روش کار: مطالعه حاضر یک کارآزمایی بالینی دوسوکور است. تعداد 50 نفر از مادرانی که زایمان طبیعی کرده و در هفته دوم زایمان به مراکز بهداشتی درمانی شهر اردبیل مراجعه نمودند پس از آنکه توسط آزمون افسردگی بک افسردگی آنها خفیف تشخیص داده شد، به روش تصادفی انتخاب و به صورت یک در میان در دو گروه تجربی (ورزشی) و مقایسه (غیر ورزشی) قرار گرفتند. سپس شش هفته بعد از زایمان، مجدداً با تست بک میزان افسردگی دردوگروه تعیین و باهم مقایسه شد.
یافته ها: بیشترین میزان(36%) از افراد مورد بررسی در گروه سنی30-26 سال، 82% خانـه دار، 44% دارای تحصیلات زیر دیپلم و 60% دارای دو بار سابقه زایمان بودند. شش هفته بعد از زایمان، 56% از گروه تجربی در مقابل 32% از گروه مقایسه بهبود یافته و 8% از گروه تجربی در مقابل 16% از گروه مقایسه نیازمند مشورت با روانپزشک بودند. آزمون t اختلاف معنی داری در دو گروه نشان داد (p<0/05).
نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که ورزش در بهبود افسردگی خفیف بعد از زایمان تاثیر مثبت دارد. پیشنهاد می شود در مراقبت های بعد از زایمان بر انجام تمرینات ورزشی مناسب تاکید شود.
شهرام حبیب زاده، زهرا تذکری، فیروز امانی ، یونس ششگلانی، خدیجه خداپناهی،
دوره 5، شماره 4 - ( زمستان 1384 )
چکیده

  زمینه و هدف: از سال 1985 به دلیل افزایش موارد سل در زمینه ویروس نقص ایمنی انسانی HIV ( Human Immunodeficiency Virus ) مجددا طغیان هایی از سل در جهان گزارش شده است، به طوری که از سال های 1985 تا 1991 بروز سل درکشورهای اروپایی و آمریکا افزایش یافته است. در طغیان هایی از بروز سل مقاوم به چند دارو ( Multi Drug Resistant ) در آمریکا 18 تا 35 درصد از کارکنانی که در مواجهه با مسلولین بوده اند آزمون PPD منفی آنها به مثبت تبدیل شده است PPD Conversion) ) . از این رو افزایش خطر بروز سل در کارکنان خدمات بهداشتی و پیدا شدن سل مقاوم به درمان در آنان مجددا مطرح شده است. این مطالعه به منظور بررسی میزان تماس کارکنان خدمات بهداشتی بیمارستان بوعلی با مایکوباکتریوم توبرکلوزیس انجام شده است.

  روش کار: در یک مطالعه مقطعی- تحلیلی تمامی پرسنل پرستاری بیمارستان بوعلی شامل 96 نفر وارد مطالعه شدند.با توجه به اینکه در بیمارستان بوعلی آزمون PPD ( Purified Protein Derivative ) در حین استخدام به عمل نیامده بود، بنابراین اطلاعاتی از مثبت یا منفی بودن آزمون در بدو شروع کار در بیمارستان وجود نداشت، از این رو 30 نفر از کارکنان دانشکده پزشکی که سابقه حضور در بخش های بیمارستانی به عنوان کارمند بهداشتی- درمانی نداشتند و 60 نفر از دانشجویان دانشگاه که هنوز وارد دوره کارآموزی بالینی نشده بودند برای به دست آوردن تخمینی از میزان تماس قبل از شروع کار حرفه ای پرستاری، برای مقایسه انتخاب و تست شدند.

  یافته ها: از96 نفر 72 نفر زن و 24 نفر مرد بودند. میزان مثبت بودن آزمون PPD در کل 50% بود. آنالیز سنوات خدمت نشان داد که با افزایش سنوات خدمت، احتمال مثبت شدن آزمون PPD بیشترمی شود. در 60 نفر گروه دوم شامل دانشجویان دانشگاه که هنوز وارد کارآموزی بالینی نشده بودند میانگین سنی 9/2 ± 6/21 سال بود و آزمون مانتو در 3/13% موارد مثبت بود. در گروه سوم شامل 30 نفر از کارمندان دانشکده پزشکی میزان مثبت شدن آزمون مانتو 3/23% بود و میانگین سنی در این گروه 5/6 ± 3/33 بود.

  نتیجه گیری: شغل پرستاری با میزان 50% مثبت بودن تست مانتوقویا با افزایش احتمال تماس با باسیل سل همراهی دارد. این احتمال تقریبا دو برابر بیشتر از احتمال تماس سایر کارکنان اداری است.


گیتی رحیمی، زهرا تذکری، نیلوفر شاطری،
دوره 10، شماره 2 - ( تابستان 1389 )
چکیده

  زمینه و هدف: پره اکلامپسی یکی از عوارض مهم بارداری است که بیش از 8% کل حاملگی ها را به خود اختصاص می دهد، با این حال در مورد اتیولوژی آن اطلاعات کمی در دسترس است. پاتوفیزیولوژی پذیرفته شده معمول آن به اختلال عملکرد سیستمک آندوتلیال عروق مادری نسبت داده می شود و هموسیستئین از جمله مواد توکسیکی است که گفته می شود با اختلال عملکرد اندوتلیوم مرتبط است. این مطالعه به منظور بررسی ارتباط سطح سرمی هموسیستئین و ابتلا به پره اکلامپسی در زنان با حاملگی طبیعی و آنهایی که دچار پره اکلامپسی هستند انجام شد.

  روش کار: تحقیق حاضر یک مطالعه مورد شاهدی بود که نمونه گیری آن به روش در دسترس از میان خانم های باردار مراجعه کننده به مرکز آموزشی-درمانی علوی اردبیل انجام شد (هر گروه 165 نفر) . نمونه ها از نظر سن و سن حاملگی با هم همسان سازی شدند. پس از 8-6 ساعت ناشتا بودن 2 سی سی نمونه خون از وریدهای محیطی افراد مورد مطالعه تهیه، حباب موجود در سرنگها خارج و بلافاصله در تیوپ حاوی EDTA ریخته شد ودر محیط حاوی یخ قرار گرفت و سطح هموسیستئین اندزه گیری شد.

  یافته ها: نتایج این مطالعه نشان داد میانگین سطح سرمی هموسیستئین در گروه پره اکلامیسی دارای میانگین Mmol/l 3/3 ± 4/7 بود، که در مقایسه با سطح سرمی هموسیستئین گروه شاهد Mmol/l 3/2 ± 09/4 بطور معنی داری بالا بود. میانگین سن، دور بازو، BMI مادران در گروه­ها بطور معنی­داری با هم متفاوت بودند و سایر شاخصها تفاوت آماری معنی­داری نداشتند.

  نتیجه گیری: با توجه به یافته­های این مطالعه می­توان پیش بینی نمود: مادران بارداری که سطح خونی هموسیستئین، دور بازو و BMI بالایی دارند از احتمال ابتلا به پره اکلامپسی بیشتری برخوردارند و باید با دقت بیشتری مراقبتهای دوران بارداری را دریافت کنند تا با خطرات مادری-نوزادی کمتری روبرو شوند.


فرهاد پورفرضی، افسانه انتشاری مقدم، عباس یزدانبد، زهرا تذکری، اسماعیل فرزانه، مهرداد میرزارحیمی،
دوره 11، شماره 1 - ( بهار 1390 )
چکیده

  زمینه و هدف: سندرم روده تحریک­پذیر ( IBS ) Irritable Bowel Syndrome نوعی اختلال عملکردی روده­ای است که شیوع بالائی در کلیه کشورهای دنیا و از جمله ایران دارد. با توجه به عدم وجود درمان مؤثر و مزمن بودن بیماری که معمولاً با تشویش و اضطراب بیماران و درمانده شدن پزشک معالج همراه است، پیدا کردن راه حل درمانی مؤثرتری که بتواند علائم بیماران از جمله درد شکم و تغییرات اجابت مزاج را کنترل نماید، ضروری به نظر می­رسد. هدف این مطالعه بررسی اثرات ماست پروبیوتیک در کنترل علائم بیماری IBS می­باشد.

  روش کار: در یک کارآزمایی بالینی دوسوکور، 60 بیمار که بر اساس معیارهای RomeII با تشخیص IBS به درمانگاه گوارش مرکز آموزشی درمانی امام خمینی مراجعه کرده بودند، به طور تصادفی به دو گروه مداخله و کنترل تقسیم شده و به مدت چهار هفته تحت درمان با ماست پروبیوتیک (31 بیمار) و ماست معمولی (29 بیمار) که توسط کارخانه کدبندی شده بود قرار گرفتند. قبل از شروع درمان، در آخر هفته دوم و چهارم درمان و نیز دو هفته بعد از اتمام درمان از نظر بهبود در علائم بررسی شدند و اطلاعات وارد پرسشنامه گردید و سپس داده­ها با استفاده ازآزمون­های تی مستقل و کای دو توسط نرم افزار SPSS نسخه 17 تجزیه و تحلیل شد. نتایج دو گروه مداخله و کنترل با یکدیگر مقایسه شدند.

  یافته ها: یافته­ها نشان داد 36 نفر (60%) از بیماران زن و 24 نفر (40%) مرد بودند. میانگین سنی افراد شرکت ­کننده 9±1/34 سال بود و دو گروه مداخله و کنترل تفاوت آماری معنی­دار نداشتند. از نظر مدت، زمان شروع بیماری در دو گروه تقریباً مشابه بود. میانگین زمانی شروع علائم در گروه مداخله 1/5±7/5 و در گروه کنترل 9/4±5/6 سال بود. بعد از مداخله علائم بالینی در دو گروه مورد بررسی قرار گرفت و مشخص شد که در گروه مداخله شدت درد و نفخ کاهش یافته است که این کاهش از نظر آماری معنی­دار بود (05/0 > p )، لیکن مصرف ماست پروبیوتیک تأثیری در علائم بالینی از جمله سوزش سردل، تهوع، دفعات اجابت مزاج و قوام مدفوع نداشت (05/0 < p ).

  نتیجه گیری: افزودن ماست پروبیوتیک به رژیم غذایی بیماران می­تواند در بهبودی علایم IBS خصوصا درد و نفخ شکم موثر واقع گردد. با در نظر گرفتن شیوع بالای IBS و نبود درمان­های موثر، ارائه روش درمانی که حتی باعث بهبودی جزئی در علایم بیماری شود، دستاورد مهمی محسوب می­شود.



صفحه 1 از 1     

مجله دانشگاه علوم پزشکی اردبیل Journal of Ardabil University of Medical Sciences
Persian site map - English site map - Created in 0.16 seconds with 35 queries by YEKTAWEB 4623