[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي مقالات آماده انتشار آخرين شماره تمام شماره‌ها جستجو ثبت نام ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات مجله::
هیات تحریریه::
آرشیو مجله و مقالات::
برای نویسندگان::
برای داوران::
خط مشی دبیری::
ثبت نام و اشتراک::
تماس با ما::
::
شاپا
شاپاچاپی  
2228-7280
شاپا الکترونیکی
2228-7299
..
بانک ها و نمایه ها

 

 

 

 

 

 
..
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
لینک مفید بر ای داوران

سرقت ادبی وعلمی فارسی

سرقت ادبی وعلمی لاتین

..
دسترسی آزاد
مقالات این مجله با دسترسی آزاد توسط دانشگاه علوم پزشکی اردبیل تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.
 
..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
15 نتیجه برای اخوان

محمد رضا قدرتی، قدرت اخوان اکبری، فیروز امانی، شهناز رحیمی، نسرین شهاب،
دوره 3، شماره 3 - ( پاییز 1382 )
چکیده

  زمینه و هدف : بی حسی ناحیه ای روش انتخابی در جراحی سزارین می باشد ، ولی در سزارین اورژانسی معمولاً بیهوشی عمومی انتخاب می شود. داروهای خواب آور داخل وریدی که در القای بیهوشی عمومی استفاده می شوند به سرعت از جفت عبور کرده باعث دپرسیون جنین می شوند. باتوجه به شیوع بالای بیهوشی عمومی در ایران نیاز به مطالعات بیشتر ی در این زمینه وجود دارد . هدف از این مطالعه، مقایسه دو داروی پروپوفول و تیوپنتال سدیم از نظر تاثیر بر آپ گ ار نوزاد و وضعیت همودینامیک مادر و معرفی داروی مناسبتر برای القای بیهوشی در سزارین می باشد.

  روش کار : مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی دو سو کور بود و بر روی 60 نفر از زنان حامله کاندید سزارین که جنین طبیعی و ترم داشته و در کلاس I یا II ASA (American Society of Anesthesiology) بودند، انجام گردید. نمونه ها بصورت تصادفی ساده در دو گروه 30 نفره دریافت کننده تیوپنتال سدیم mg/kg 4 و پروپوفول mg/kg 2 قرار گرفتند. شرایط همودینامیک بیماران قبل و بعد از القا و لوله گذاری تراشه و تا 12 دقیقه بعد از لوله گذاری اندازه گیری شد. زمان های القای بیهوشی تا خروج نوزاد (قطع بند ناف) و برش رحم تا خروج نوزاد ثبت شد. آپگار نوزادان بعد از تولد در دقایق 1، 5، 10و 15 از طریق معاینه بالینی تعیین گردید . داده ها با استفاده از آمار توصیفی و تحلیلی در نرم افزار آماری SPSS در قالب آزمونهای آماری T ، مجذور کایو آنالیز واریانس تجزیه و تحلیل گردید.

  یافته ها: آپگار نوزادان دو گروه در زمان های 1، 5، 10و 15 تفاوت مع ـ نی داری نشان ن ـ داد (دقی ـ قه 1 پروپ ـ وفول 2/2 ± 1/7 و تیوپنتال 8/1 ± 4/7، دقیقه 5 پروپوفول7/0 ± 2/9، تیوپنتال 9/0 ± 1/9 ( . حداکثر نوسانات ضربانات قلب و فشار خون مادران نیز در دو گروه تفاوت معنی دار نداشته است. زمان های القا ی بیهوشی تا خروج نوزاد (زیر 8 دقیقه) و برش رحم تا خروج نوزاد (زیر 130 ثانیه) نیز در دو گروه مشابه بود.

  نتیجه گیری: تیوپنتال سدیم و پروپوفول به عنوان داروی القای بیهوشی عمومی در جراحی سزارین تفاوت معنی داری از لحاظ تاثیر روی نمره آپگار نوزاد و شرایط همودینامیک مادر ندارند.


قدرت اخوان اکبری، عبدالرسول حیدری، شکوه صدر عضدی،
دوره 4، شماره 3 - ( پاییز 1383 )
چکیده

زمینه و هدف: لارنگوسکوپی و لوله گذاری تراشه می تواند باعث تاکیکاردی، افزایش فشار خون و دیس ریتمی و ایسکمی میوکارد شود. در این مطالعه تاثیر میدازولام و لیدوکائین بر پاسخ همودینامیک به لوله گذاری تراشه بررسی شده است.
روش کار: در این مطالعه، 52 بیمار کلاس یک ASA (American Society of Anesthesia)، در سنین 20 تا 50 سال و کاندید عمل جراحی انتخابی فتق اینگوینال با بیهوشی عمومی، بصورت تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. برای تمامی بیماران سرم نرمال سالین یا رینگر (ml/ kg 5)، 10-5 دقیقه قبل از القای بیهوشی تجویز شد و سپس بیماران بمدت سه دقیقه پره اکسیژنه شدند. گروه یک، میدازولام (mg/kg 0/05) و گروه دو لیدوکائین (mg/kg 1/5) سه دقیقه قبل از لوله گذاری تراشه دریافت کـردند. القـای بیـهوشی با فنتـانیل (μg 100) و تیوپنتال سدیم (mg/kg 5) داده شد و لوله گذاری تراشه به کمک ساکسینیل کولین (mg/kg 1/5) صورت گرفت. حفظ بیهوشی با هالوتان (0/75-0/5 درصد) و نسبت های مساوی از نیتروس اکساید و اکسیژن بر قرار گردید. فشار خون سیستولیک، دیاستولیک، فشار متوسط شریانی و تعداد ضربان قلب قبل از پیش داروها (میدازولام و لیدوکائین)، لوله گذاری و دو و پنج دقیقه پس از لوله گذاری اندازه گیری و ثبت شد. سپس با استفاده از آزمون تی زوج و نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل داده ها صورت گرفت.
یافته ها: فشارخون سیستولیک، دیاستولیک، فشار متوسط شریانی و تعداد ضربان قلب پس از لوله گذاری تراشه در دو گروه نسبت به مقادیر پایه افزایش یافت. اختلاف افزایش فشار خون دیاستولیک و فشار متوسط شریانی بین دو گروه معنی دار بود (p<0/05)، ولی اختلاف افزایش فشار خون سیستولیک و ضربان قلب بین دو گروه از نظر آماری معنی دار نبود. افزایش فشار خون دیاستولیک و فشار متوسط شریانی بصورت معنی داری در گروه یک بیشتر از گروه دو بود (p<0/05).
نتیجه گیری: میدازولام از نظر بالینی به اندازه لیدوکائین در کنترل پاسخ همودینامیک به لوله گذاری تراشه موثر بود بنابراین می توان از آن به عنوان جایگزین لیدوکائین در لوله گذاری تراشه استفاده نمود و از مزایای ایجاد فراموشی، ضد اضطراب و بی قراری آن بهره مند شد.
فریبا کهنموئی اقدم، فرناز اهدایی وند، فریده مصطفی زاده، قدرت اخوان اکبری، محمد صادقی،
دوره 5، شماره 3 - ( پاییز 1384 )
چکیده

  زمینه و هدف: یکی از خطرات اصلی سزارین انتخابی ایجاد سندرم زجر تنفسی ایاتروژنیک است که پیامدهای آن از نظر بهداشتی و اقتصادی مشخص می باشد. تزریق پیش‌گیرانه کورتیکو استروئیدها (بتا متازون) به مادر تا حدودی از ایجاد عوارض مربوط به سندرم زجر تنفسی در نوزاد را می کاهد ولی استفاده از کورتیکواستروئیدها ترس از عوارض جانبی را نیز به همراه دارد و یکی از عوارض استروئیدها تاخیر در بهبود زخم می باشد لذا این مطالعه تاثیر بتامتازون بر روی زخم جراحی را مورد بررسی قرار داده است.

  روش کار: در این پژوهش جمعیت مورد مطالعه در دو گروه مورد و شاهد (30 نفره) از زنان که سزارین انتخابی بودند. در گروه مورد 48 ساعت قبل از عمل, 12 میلی گرم بتامتازون دو بار به فاصله‌ 24 ساعت به صورت عضلانی تزریق شد و عوارض زخم جراحی طی هفت روز بعد از عمل در هر دو گروه به صورت بالینی مورد بررسی قرار گرفت. داده های جمع آوری شده به کمک نرم افزار آماری SPSS و به کمک آزمون های مجذور کای و فیشر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

  یافته ها: اکثر بیماران مورد مطالعه (60%) در گروه سنی 30-20 سال بوده و میانگین سنی هر دو گروه 21 سال بود. فراوانی نسبی بیماران دارای عارضه‌ زخم جراحی در گروه مورد (دریافت کننده بتامتازون) 30% و در گروه شاهد 33/23% بود، که این اختلاف از نظر آماری معنی دار نبود. شایع ترین عارضه قرمزی و پرخونی منطقه عمل جراحی بود. در 15% بیماران سایر عوارض مشاهده شده شامل ترشح سروزی، گرمای موضعی و اندوراسیون بود که در این موارد نیز اختلاف آماری معنی داری بین گروه مورد و شاهد وجود نداشت.

  نتیجه گیری: در مطالعه حاضر بتامتازون موجب افزایش عوارض زودرس زخم جراحی نشد و می توان از آن بدون نگرانی از عوارض ترمیم زخم جراحی به صورت پیش گیرانه جهت رسیده شدن ریه جنین در بیماران با سزارین انتخابی استفاده کرد.


قدرت اخوان اکبری،
دوره 6، شماره 1 - ( بهار 1385 )
چکیده

  سوکسینیل کولین یک شل کننده عضلانی دپلاریزان می باشد که برای لوله گذاری سریع تراشه در بیهوشی عمومی به کار می رود. طول اثر این دارو به دلیل هیدرولیز توسط پسودوکولین استراز پلاسما کوتاه می باشد. برخی عوامل می توانند باعث کاهش فعالیت این آنزیم در بدن گردند. گاهی نیز بیمار فرم غیر طبیعی از آنزیم را دارد که منجر به طولانی شدن اثر سوکسینیل کولین و آپنه طولانی مدت می گردد. بیماران مورد بحث یک مرد 55 ساله و یک خانم 57 ساله بودند که پس از تزریق سوکسینیل کولین دچار آپنه طولانی مدت شدند (8-4 ساعت) و پس از ادامه تهویه مکانیکی بهبودی کامل پیدا کردند.


قدرت اخوان اکبری، مسعود انتظاری اصل، فیروز امانی،
دوره 6، شماره 3 - ( پاییز 1385 )
چکیده

زمینه و هدف: لارنگوسکوپی و لوله گذاری تراشه می تواند موجب پاسخهای همودینامیک به شکل افزایش فشار خون و ضربان قلب و همینطور سبب بی نظمی ضربان قلب و ایسکمی میوکارد گردد. این تغییرات در افراد مسن می توانند تهدید کننده زندگی باشند. مطالعه حاضر به صورت کار آزمایی بالینی جهت مقایسه اثرات دو داروی مخدر سریع الاثر آلفنتانیل و رمی فنتانیل بر پاسخ های همودینامیک به القای بیهوشی و لوله گذاری تراشه در افراد مسن به انجام رسید.

روش کار: مطالعه حاضر به صورت کارآزمایی بالینی دوسوکور بر روی 40 بیمار 65 سال و بالاتر که کاندید عمل جراحی کاتاراکت تحت بیهوشی عمومی بودند، انجام شد. بیماران به صورت تصادفی به دو گروه 20 نفره تقسیم شدند. در گروه اول، آلفنتانیل 10 میکروگرم بر کیلوگرم و در گروه دوم رمی فنتانیل 5/0 میکروگرم بر کیلوگرم قبل از القای بیهوشی تزریق شد. هر دو گروه در روش بیهوشی به جز مخدرها یکسان بودند. در طی بیهوشی از انفوزیون آلفنتانیل 1 میکروگرم بر کیلوگرم در دقیقه برای گروه اول و رمی فنتانیل 1/0 میکروگرم بر کیلوگرم در دقیقه برای گروه دوم استفاده شد. تغییرات همودینامیک شامل ضربان قلب، فشار خون سیستولی، فشار خون دیاستولی و فشار متوسط شریانی اندازه گیری و در هشت نوبت، قبل از القای بیهوشی، بعد از تزریق داروها، بعد از لوله گذاری تراشه و در پنج نوبت در حین بیهوشی ثبت گردید. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و تحلیلی در نرم افزار آماری SPSS در قالب آزمونهای آماری T ، مجذور کای و آنالیز واریانس تجزیه و تحلیل گردید.

یافته ها:
بلافاصله پس از تزریق داروهای مخدر، تمام متغیرهای همودینامیک کاهش یافت. با این وجود کاهش فشار خون دیاستولی بطور معنی داری در گروه رمی فنتانیل بیشتر از گروه آلفنتانیل بود (p<0/05) . پس از لارنگوسکوپی و لوله گذاری تراشه، تمام متغیرهای همودینامیک دچار افزایش شدند و در طی کمتر از ده دقیقه به تدریج کاهش پیدا کردند. فشار خون سیستولی، فشار خون دیاستولی و متوسط فشار شریانی این کاهش بطور معنی داری در گروه رمی فنتانیل بیشتر از گروه آلفنتانیل بود (p<0/05). اگر چه ضربان قلب در چند دقیقه پس از لوله گذاری کاهش یافت ولی این کاهش در دو گروه اختلاف معنی داری با هم نداشت (p>0/05). میزان استفاده از داروی افدرین برای جبران افت شدید فشار خون در گروه رمی فنتانیل (11 بیمار) بطور معنی داری بیشتر از گروه آلفنتانیل (4 بیمار) بود. (p<0/05).

نتیجه گیری: با توجه به نتایج این مطالعه، رمی فنتانیل بیشتر از آلفنتانیل تغییرات همودینامیک ناشی از لارنگوسکوپی و لوله گذاری تراشه را کاهش می دهد. با این وجود رمی فنتانیل در برخی موارد در طی بیهوشی منجر به افت فشار خون می گردد. افزایش تعداد ضربان قلب پس از لارنگوسکوپی ولوله گذاری تراشه بین دو دارو تفاوت مهمی با هم نداشت.

مسعود انتظاری اصل، خاطره عیسی زاده فر، قدرت اخوان اکبری،
دوره 7، شماره 3 - ( پاییز 1386 )
چکیده

زمینه و هدف: تهوع و استفراغ بعد از عمل جراحی کاتاراکت از شایعترین عوارض بعد از بیهوشی بوده و روش های مختلفی برای پیشگیری از این عارضه مورد استفاده قرار می گیرد. در مطالعه حاضر تاثیر استفاده قبل از عمل از متوکلوپرامید (10 میلی گرم)، دگزامتازون (8 میلی گرم) و ترکیب این دو دارو در کاهش میزان تهوع و استفراغ بعد از عمل جراحی کاتاراکت با بیهوشی عمومی وریدی مورد بررسی قرار گرفته و با گروه دارونما مقایسه شده است.

روش کار: در این کارآزمایی بالینی دوسوکور یکصد بیمار داوطلب جراحی کاتاراکت به طور تصادفی به 4 گروه تقسیم شده اند. در گروه (P) دارونما cc2 سالین نرمال، در گروه (M) متوکلوپرامید 10 میلی گرم، در گروه (D) دگزامتازون 8 میلی گرم و در گروه (M+D) متوکلوپرامید 10 میلی گرم بعلاوه دگزامتازون 8 میلی گرم یک دقیقه قبل از القای بیهوشی تزریق گردید. بیماران بصورت یکسان داروهای بیهوشی دریافت کرده و پس از لوله گذاری تراشه تحت انفوزیون پروپوفول قرار گرفتند. پس از خاتمه عمل جراحی بروز تهوع و استفراغ در اطاق ریکاوری و همچنین 6 ساعت و 24 ساعت بعد از عمل جراحی مورد بررسی قرار گرفته و در فرمهای اطلاعات بیماران ثبت شد. نهایتا اطلاعات حاصله با استفاده از نرم افزار آماری SPSS و آزمونهای آماری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

یافته ها: بدنبال استفاده از این داروها میزان تهوع در ریکاوری از 44% در گروه دارونما به 20% در گروه متوکلوپرامید، 16% در گروه دگزامتازون و 8% در گروه ترکیب متوکلوپرامید و دگزامتازون کاهش یافته و میزان استفراغ از 20% در گروه دارونما به 4% در گروه متوکلوپرامید، 4% در گروه دگزامتازون و صفر درصد در گروه ترکیب این دو دارو کاهش یافته است که در هر دو مورد میزان تاثیر ترکیب دو داروی متوکلوپرامید و دگزامتازون در کاهش تهوع و استفراغ بعد از عمل معنی دار بوده است (p<0/05). بررسی 24 ساعته تهوع و استفراغ نیز نتایج مشابهی داشته است.

نتیجه گیری: با توجه به یافته های مطالعه حاضر استفاده ترکیبی از 10 میلی گرم متوکلوپرامید به علاوه 8 میلی گرم دگزامتازون قبل از القای بیهوشی بصورت چشمگیری میزان تهوع و استفراغ بعد از عمل را کاهش داده و برای گروههای در معرض خطر این عارضه سودمند می باشد.


مسعود انتظاری اصل، قدرت اخوان اکبری، خاطره عیسی زاده فر،
دوره 7، شماره 4 - ( زمستان 1386 )
چکیده

زمینه و هدف: با توجه به گسترش روز افزون اعمال جراحی سرپایی ومیزان بالای جراحی در افراد مسن، ریکاوری سریعتر و بدون عارضه بیماران جهت برگشت سریعتر بیمار به روال عادی زندگی کاملا ضروری است. در این مطالعه کارآزمایی بالینی، مدت زمان بیداری از بیهوشی و میزان تهوع و استفراغ آن پس از استفاده از دو داروی مخدر سریع الاثر آلفنتانیل و رمی فنتانیل در افراد مسن مورد مقایسه قرار گرفته است.

روش کار: مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی دوسوکور بود و بر روی 40 بیمار مسن بالای 65 سال کاندیدای جراحی کاتاراکت تحت بیهوشی عمومی انجام گردید. بیماران بصورت تصادفی به دو گروه 20 نفره تقسیم و در گروه اول، آلفنتانیل10 میکروگرم برای کیلوگرم و در گروه دوم رمی فنتانیل 5/0 میکروگرم برای کیلوگرم، یک دقیقه قبل از القای بیهوشی در عرض 30 ثانیه تزریق شد. هر دو گروه به روش یکسان تحت بیهوشی عمومی قرار گرفته و در طی بیهوشی از انفوزیون آلفنتانیل 1 میکروگرم برای کیلوگرم در دقیقه برای گروه اول و رمی فنتانیل 1/0 میکروگرم در کیلوگرم در دقیقه برای گروه دوم استفاده شد. در انتهای عمل جراحی، فاصله زمانی بین ختم تجویز داروهای بیهوشی تا برگشت تنفس خود بخودی، باز کردن چشمها با تحریک، پاسخ کلامی و ترخیص از اتاق ریکاوری ثبت گردید، همچنین میزان بروز عوارض مرتبط با داروهای مخدر در ریکاوری، ثبت شدند. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و تحلیلی در نرم افزار آماری SPSS در قالب آزمون های آماری T، مجذور کای و آنالیز واریانس تجزیه و تحلیل گردیدند.

یافته ها: زمان برگشت تنفس خود بخودی در گروه آلفنتانیل 2 دقیقه و در گروه رمی فنتانیل3/3 دقیقه بودکه هرچنداین زمان در گروه آلفنتانیل1/3 دقیقه کوتاهتر بود ولی این اختلاف از نظر آماری معنی دار نبود. زمان باز کردن چشم ها با تحریک، برگشت پاسخ کلامی و ترخیص از ریکاوری در دو گروه اختلاف معنی داری با هم نداشت. میزان بروز تهوع و استفراغ درریکاوری درگروه رمی فنتانیل 30% ودر گروه آلفنتانیل 5% بود که از نظر آماری اختلاف معنی دار بود(p<0/05).

نتیجه گیری: زمان ریکاوری بین دو داروی آلفنتانیل و رمی فنتانیل، اختلاف معنی داری با هم نداشت، ولی میزان تهوع و استفراغ در گروه رمی فنتانیل به طور معنی داری بیشتر از گروه آلفنتانیل بود.
مرجان اخوان امجدی، فراز مجاب، سمیرا شهباززادگان،
دوره 9، شماره 3 - ( پاییز 1388 )
چکیده

  زمینه و هدف: دیسمنوره‌ اولیه‌ در بیش‌ از 90% زنان بالغ‌ در سیکل های‌ همراه‌ با تخمک گذاری‌ دیده می شود و علت‌ شایع‌ غیبت‌ از مدرسه‌ و محل‌ کار است. امروزه داروهای شیمیایی متعددی جهت درمان دیسمنوره اولیه بکار برده می شوند اما هریک عوارض خاص خود را دارد. گیاهان دارویی در طب سنتی جایگاه ویژه ای دارند. دارچین در طب سنتی بعنوان نیرودهنده، مسکن ، ضد اسپاسم، ضد التهاب و کاهش دهنده درد قاعدگی استفاده می شود. با توجه به این تاثیرات این مطالعه با هدف تعیین‌ تاثیر دارچین بر شدت‌ دیسمنوره‌ اولیه و علایم‌ سیستمیک‌ همراه‌ با آن انجام شد.

  روش کار: این‌ پژوهش‌ یک‌ مطالعه‌ از نوع‌ کارآزمایی‌ بالینی‌ سه سوکور بود که تعداد 47 نفر بطور تصادفی (26 نفر گروه آزمایش و دریافت کننده کپسول دارچین، 21 نفر گروه شاهد و دریافت کننده کپسول دارونما) مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه بود. جهت ارزیابی شدت درد و علایم سیستمیک همراه با دیسمنوره از سیستم معیار چند بعدی گفتاری استفاده شد. نمونه ها در طی‌ دو سیکل‌ متوالی پیگیری شدند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS 16 با آزمون فریدمن ، من ویتنی و آزمون آنالیز واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد.

  یافته ها: میانگین سن افراد 92/1 ± 96/20 سال (آزمایش 69/20 و شاهد 29/21) بود. بر طبق یافته های این پژوهش شدت درد در گروه آزمایش از 15/2 قبل از درمان به 04/1 در سیکل دوم و در گروه شاهد از 14/2 قبل از درمان به 67/1 در سیکل دوم رسید. بین دو گروه آزمایش و شاهد از نظر شدت درد اختلاف آماری معنی داری مشاهده شد (001/0 > p ). همچنین مجموع نمرات شدت کل علایم سیستمیک همراه با دیسمنوره نسبت به قبل از درمان کاهش پیدا کرد. اما این کاهش از لحاظ آماری بین دو گروه آزمایش و شاهد معنی دار نبود.

  نتیجه گیری: دارچین می تواند باعث بهبود شدت درد دیسمنوره اولیه شود. در رابطه با تاثیر دارچین بر علایم سیستمیک همراه با دیسمنوره اولیه بنظر می رسد انجام مطالعات وسیع تر، با تعداد نمونه های بیشتر برای حصول اطمینان و اظهار نظر قطعی ضروری است.


پوران اخوان اکبری، پرویز مولوی، قدرت اخوان اکبری، محمدرضا قدرتی،
دوره 9، شماره 3 - ( پاییز 1388 )
چکیده

زمینه و هدف: الکتروشوک درمانی یکی از روشهای رایج در درمان انواع بیماریهای روانی بوده و میزان تاثیر درمانی این روش ارتباط مستقیمی با طول مدت تشنج دارد. تعیین میزان تاثیر داروهای بیهوشی روی مدت تشنج ناشی از ECT و همینطور جلوگیری از عوارض همودینامیک آن حائز اهمیت است. در این مطالعه ما دو داروی پروپوفول و تیوپنتال سدیم را در القاء بیهوشی برای ECT مورد مقایسه قرار دادیم.

روش کار: در یک مطالعه آینده نگر، تصادفی و یک سویه کور تعداد 16 بیمار روانی در طی 72 جلسه ECT به صورت متناوب تحت بیهوشی با تیوپنتال سدیم و سوکسینیل کولین و یا پروپوفول و سوکسینیل کولین قرار گرفته و مدت تشنج ظاهری و تشنج واقعی تائید شده با Electroencephalography و تغییرات همودینامیک (تعداد ضربان قلب و فشار متوسط شریانی) و همچنین بروز عوارض مختلف ناشی از بیهوشی و ECT ثبت گردید. نتایج توسط نرم افزارآماری SPSS ویرایش 9 تحت آنالیز قرار گرفت.

یافته ها: مدت تشنج ظاهری و تشنج واقعی ناشی از ECT (Electroconvulsive therapy ) در گروه پروپوفول کمتر از گروه تیوپنتال بود ولی از نظر آماری این اختلاف معنی دار نبود (p=0.318). میزان تغییرات مولفه های همودینامیک با پروپوفول کمتر بوده و میزان افزایش فشار متوسط شریانی بعد از تجویز داروها و بلافاصله بعد از ECT اختلاف معنی داری در دو گروه داشت (p=0.04). میزان شیوع سایر عوارض تنفسی و همودینامیک، تهوع، استفراغ و بیقراری در دو گروه اختلاف معنی داری نداشتند.

نتیجه گیری: پروپوفول جهت القاء بیهوشی در ECT از نظر مدت تشنج، تفاوت بارزی با تیوپنتال سدیم ندارد. بنابراین از نظر بالینی می توان از آن به جای داروهای دیگر در ECT استفاده نمود.

 


قدرت اخوان اکبری، مسعود انتظاری اصل، خاطره عیسی زاده فر، تیبا میرزارحیمی،
دوره 12، شماره 4 - ( زمستان 1391 )
چکیده

زمینه و هدف: درد پس از جراحی از جمله مشکلاتی است که عدم کنترل کافی آن عوارض زیادی دارد.کنترل مناسب درد پس از جراحی از نظر جلوگیری از عوارضی از جمله تاکی کاردی، افزایش فشارخون، ایسکمی میوکارد، کاهش تهویه آلوئلی و بهبود ضعیف زخم ها، اهمیت ویژه ای دارد. در این مطالعه ما با تجویز پره گابالین پیش از عمل جراحی، تأثیر آن در کاهش درد پس از اعمال جراحی ارتوپدی اندام تحتانی و کاهش نیاز به مخدر و عوارض جانبی احتمالی آن را بررسی کردیم. روش کار: مطالعه حاضر یک کارآزمایی بالینی دوسوکور تصادفی شده بوده و بر روی 60 بیماری که به دلیل شکستگی اندام تحتانی در ناحیه لگن، فموروساق پا کاندید عمل جراحی در بیمارستان فاطمی بودند، انجام گرفت. افراد به دو گروه تقسیم شده و به بیماران گروه اول، دو ساعت قبل از عمل جراحی یک کپسول 150 میلی گرمی پره گابالین و به گروه دیگر به عنوان شاهد یک کپسول دارونما داده شد. در هر دو گروه در ساعات 2، 6، 12 و 24 پس از جراحی وضعیت بیمار بررسی شده و نمره درد بیمار براساس معیار بصری درد (VAS )با خط کش مدرج صفر تا 10، نمره آرام بخشی بیمار توسط نمره بندی سداسیون رامسی (Ramsay) و میزان تهوع و استفراغ توسط مقیاس نمره تهوع و استفراغ و وجود یا عدم وجود هذیان سنجیده و در چک لیست ها ثبت گردید. سپس داده ها به منظور آنالیز واردSPSS نسخه 16 گردید. مقدار P کمتر از 05/0 از نظر آماری معنی دار در نظر گرفته شد. یافته ها: در این مطالعه 7/51 درصد بیماران مرد و 3/48 درصد زن بوده و میانگین سنی بیماران در دو گروه پره گابالین و دارونما مشابه هم بود (578/0= p ) میانگین نمرات بصری درد در گروه دریافت کننده پره گابالین به میزان معنی داری نسبت به گروه دارونما کاهش یافت. همچنین در این مطالعه مشاهده شد که در گروه پره گابالین به صورت معنی داری نمره استفراغ و تهوع در تمام ساعات بررسی، میزان آرام بخشی در ساعات 2 و 6 و میزان مصرف پتیدین تمام ساعات نسبت به گروه دارونما پایین تر بود (05/0 > p ). نتیجه گیری: تجویز پره گابالین قبل از اعمال جراحی می تواند کنترل درد بهتری برای بیمار به همراه داشته باشد و با کاهش میزان مصرف پتیدین می تواند سبب کاهش مشکلات ناشی از مصرف این دارو گردد.
مرجان اخوان امجدی، سمیرا شهباززادگان، مریم شکیبا،
دوره 15، شماره 1 - ( بهار 1394 )
چکیده

  زمینه و هدف: دیسمنوره یا قاعدگی دردناک یکی از شایعترین مشکلات زنان بوده و عبارت از وجود قاعدگی دردناک در غیاب بیماری قابل اثبات لگنی است. دیسمنوره اولیه علت غیبت از مدرسه و محل کار در بسیار ی از زنان و دختران می باشد. شکایت اصلی آن درد است اما سایر علایم سیستمیک همراه مانند سردرد، تهوع و استفراع، اسهال، خستگی، تحریک پذیری و گیجی نیز شایع هستند. داروهای شیمیایی زیادی برای درمان آن استفاده می شوند اما اغلب آنها عوارض جانبی دارند. درمان طب فشاری در بین نقاط ششم طحالی و سوم کبدی از مهمترین نقاط مورد استفاده در درمان دیسمنوره می باشند. هدف از این مطالعه تعیین تاثیر طب فشاری در نقطه سانینجیائو SP6) ) در مقایسه با نقطه تای چانگ ( Liv3 ) بر دیسمنوره اولیه است.

  روش کار: این پژوهش کارآزمایی بالینی یک سوکور می باشد. شدت درد و علایم سیستمیک همراه در ابتدا و در طی دو سیکل بعد از مداخله توسط پرسشنامه معتبر سنجیده شد. 94نفر خانم مجرد که از دیسمنوره اولیه رنج می بردند وارد پژوهش شدند که بطور تصادفی به دو گروه اعمال فشار در دو نقطه تای چانگ و سانینجیائو تقسیم شدند. ( 50 نفر در گروه سانینجیائو و 44 نفر در گروه تای چانگ). به یک گروه آموزش داده شد با انگشت شست بمدت 20 دقیقه روی نقطه سانینجیائو فشار وارد نمایند و به گروه دیگر آموزش داده شد که بمدت 20 دقیقه با انگشت سبابه فشار چرخشی بر نقطه تای چانگ وارد شود و 2 بار در روز در طی 3 روز اول قاعدگی طب فشاری را در این نقاط اعمال نمودند. سپس در طی دو سیکل متوالی شدت درد و علایم سیستمیک بر اساس معیار چند بعدی گفتاری، مورد سنجش قرارگرفت. جهت مقایسه مشخصات زمینه ای افراد مورد مطالعه از آزمون فریدمن و GEE استفاده شد.

  یافته ها: پس از درمان با طب فشاری در هر دو گروه تای چانگ و سانینجیائو،میانگین نمره درد بر اساس معیار چند بعدی گفتاری، در هر دو گروه با اختلاف معنی داری کاهش یافت (001/0=P ). اما اختلاف آماری واضحی بین دو گروه دیده نشد.

  نتیجه گیری: با توجه به پژوهش حاضر بنظر می رسد اعمال طب فشاری در هر دو نقطه تای چانگ و سانینجیائو، به یک اندازه، سبب بهبود دیسمنوره اولیه خواهد شد.


زیبا جهانی، سید سعید حسینی اصل، هما اخوان،
دوره 18، شماره 1 - ( بهار 1397 )
چکیده

زمینه و هدف: سقط خود­بخودی جنین، به از دست دادن آن تا هفته بیستم بارداری اطلاق می­شود که یکی از شایع­ترین مشکلات پزشکی در دوران باروری است. حدود 15 تا 20 درصد تمام بارداری­های قابل­تشخیص بالینی منجر به سقط میشوند. عدم موفقیت در بارداری، هزینه­­های اقتصادی و مشکلات روحی و جسمی برای خانواده و جامعه به همراه دارد. سقط مکرر خود­بخودی یک عارضه چند­­­عاملی است و مطالعه حاضر به بررسی ناهنجاری­های کروموزومی در ازدواج­های خویشاوندی در زوج­های واجد سقط­های مکرر خودبخودی در استان اردبیل پرداخته است.
روش کار: 350 بیمار واجد حداقل دو سقط خود­بخودی جنین، با استفاده از تکنیک سیتوژنتیکی GTG-banding مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته‌ها: ناهنجاری­های کروموزومی والدین در 18 مورد یافت شد (10/28% زوج­ها). بیشتر ناهنجاری­ها از نوع ساختاری بودند (72/2%) . ناهنجار­های کروموزومی در 10 مورد از زنان (55/6%) و 8 مورد (44/4%) از مردان مشاهده شد. جابجاییها فراوان­ترین ناهنجاری­­های کروموزومی (6/55 %) تشخیص داده­شده در این مطالعه بودند. همچنین بین سقط مکرر خود­بخودی ناشی از ازدواج خویشاوندی و ناهنجاری­های کروموزومی ارتباط معناداری یافت شد (0/05>p).
نتیجه‌گیری: با توجه به وجود ارتباط معنی­دار بین سقط مکرر خود­بخودی و ناهنجاری­های کروموزومی در این مطالعه و مطالعه­های قبلی، همچنین میزان بالای ازدواج­های خویشاوندی در جمعیت استان اردبیل، بررسی ناهنجاری­های کروموزمی والدین واجد سقط مکرر، به دنبال مشاوره ژنتیک، امری ضروری است.
عفت سیدهاشمی، الهام نیاستی، نیما فرهمند، محمد ماذنی، عباس یزدان بد، فیروز امانی، هما اخوان، سید سعید حسینی اصل،
دوره 19، شماره 4 - ( زمستان 1397 )
چکیده

زمینه و هدف: سرطان معده شیوع جغرافیایی متنوعی دارد. بررسی عوامل ژنتیکی دخیل در کسب استعداد ابتلا به سرطان دارای اهمیت بالایی میباشد. IL-1β یک سایتوکاین پیش التهابی که با تأثیر روی ترشح اسید معده درافرادی که مبتلا به عفونت هلیکوباکتر پیلوری هستند نقش ایفا میکند. هدف از این مطالعه بررسی نقش پلی مورفیسم IL-1β-511 و استعداد ابتلا به سرطان معده در استان اردبیل بود.
روش کار: صد فرد مبتلا به سرطان معده و صد فرد فاقد سرطان معده به عنوان گروه کنترل جهت انجام تحقیق انتخاب گردیدند و پس از استخراج DNA از خون محیطی، بررسی وجود پلی مورفیسم با روش PCR-RFLP انجام پذیرفت. نتایج حاصل از مجاورت با آنزیم محدود کننده روی ژل آگارز بررسی گردید.
یافته ها: در میان گروه مورد، ژنوتیپ های CC، CT و TT در 19، 60 و 21 درصد از افراد مشاهده گردید. توزیع ژنوتیپهای در میان گروه کنترل به ترتیب برابر با 4، 67 و 29 درصد بود. اختلاف معنیداری (0/05<p) میان گروه مورد و شاهد مشاهده گردید.
نتیجه گیری: بر اساس این مطالعه ارتباط معنیداری میان پلی مورفیسم الل C نوکلئوتید 511 سیتوکین IL-1β با سرطان معده در بیماران مبتلا به سرطان معده در استان اردبیل وجود دارد. با توجه به اینکه برخی از پلی مورفیسمهای موجود در سیتوکاین  IL-1β با سرطان معده در ارتباط است، میتوان از این یافته به عنوان یک پیش آگهی استفاده کرد.

هما اخوان آق قلعه، نجمه رنجی، هادی حبیب اللهی،
دوره 21، شماره 1 - ( بهار 1400 )
چکیده

زمینه و هدف: سرطان معده چهارمین سرطان شایع در جهان بوده و استان اردبیل از نظر شیوع سرطان معده در ردههای بالای جهانی قرار دارد. میکروRNAها ملکولهای RNA غیر کد کننده با طول 18 تا 21 نوکلئوتید بوده و به علت دارا بودن نقش تنظیمی در سطوح پس از بیان ژنی، دچار تغییرات عملکردی ناشی از تغییرات تک نوکلئوتیدی میگردند. تغییرات توالیایی ژنی miRNAها میتواند منجر به اعطای استعداد سرطانزایی گردد.
روش کار: پس از استخراج DNA ژنومی از لکوسیت های خون محیطی 150 فرد سالم، ساکن و متولد استان اردبیل، وجود 30 واریانت تک نوکلئوتیدی مستعدکننده به سرطان در ژنهای miRNAها با روشWhole Exome Sequencing (WES) مورد بررسی قرار گرفت. نتایج بدست آمده توسط روش Sanger-based PCR-Sequencing مورد ارزیابی قرار گرفتند. روش آماری همبستگی پیرسون جهت بررسی اختلاف آماری فراوانی جمعیتی استفاده گردید.
یافته­ ها: پس از تایید نتایج WES، مقایسه فراوانی جمعیتی واریانت های منتخب با جمعیت های عمومی ایران، اروپا و جهان انجام و بر اساس نرخ استاندارد شده بر اساس سن (ASR)، شش واریانت واجد اختلاف معنی دار شامل rs10061133، rs12220909، rs12983273، rs2292832، rs2505901 و rs6505162 مشاهده گردیدند.
نتیجه­ گیری: با توجه به وجود گزارشات متعدد مبنی بر ارتباط میان واریانتهای rs10061133، rs12220909، rs12983273، rs2292832، rs2505901 و rs6505162 با سرطان معده درمطالعات مورد- شاهدی در نقاط مختلف جهان و جمعیتهای متفاوت، اختلاف آماری بدست آمده میتواند بیانگر وجود استعداد ژنومی جمعیت استان اردبیل برای ابتلا به سرطان معده باشد.
امیراحمد عرب زاده، قدرت اخوان اکبری، ایرج فیضی، افشان شرقی، محبوبه تقی پورمؤذن، بیتا شهباززادگان،
دوره 21، شماره 1 - ( بهار 1400 )
چکیده

زمینه و هدف: استفاده از داروهایی که بتواند در عین حال درد بعد از عمل جراحی را به خوبی کاهش دهد، نیاز به مصرف اپیوئید‏ها را نیز کاهش دهد، راهبردی است که به طور گسترده توصیه شده است. هدف از مطالعه حاضر، تعیین اثربخشی ایبوپروفن وریدی در مدیریت درد پس از اعمال جراحی شکمی بود.
روش کار: مطالعه بصورت کارآزمایی بالینی تصادفی شده و دوسوکور و از نوع  مداخله‏ای بود. 60 بیمار 20 تا 60 ساله کاندید عمل جراحی شکم (فتق اینگویینال و آپاندیس) جهت جراحی در دو گروه 30 نفره به صورت تصادفی با روش بلوک‏های تصادفی تقسیم شدند. برای گروه اول ایبوپروفن وریدی 400 میلی‏گرم هر 6 ساعت تا 24 ساعت با پمپ فنتانیل 15 میکروگرم در میلی‏لیتر و در گروه دوم پمپ فنتانیل 15 میکروگرم در میلی‏لیتر و به شیوه PCA و روش بولوس داده شد.
یافته‏ها: شاخص­های دموگرافیگ در دو گروه و مدت زمان جراحی، جنسیت، کلاس ASA، نوع بیهوشی و نوع جراحی مشابه بود. شدت درد در 24 ساعت بعد از عمل در گروه ایبوپروفن در مقایسه با گروه کنترل به طور معنی­داری کمتر بود. تکرار حالت تهوع و استفراغ در 24 ساعت بعد از عمل در گروه ایبوپروفن در مقایسه با گروه کنترل به طور معنیداری کمتر بود. بیماران گروه ایبوپروفن از روش ضد درد خود رضایت بیشتری داشتند.
نتیجه‏گیری: ایبوپروفن وریدی 400 میلی‏گرم هر 6 ساعت در بیماران تحت عمل جراحی شکمی، درد بعد از عمل و مصرف فنتانیل را کاهش می‏دهد و نیز به خوبی توسط بیماران تحمل می‏شود.

صفحه 1 از 1     

مجله دانشگاه علوم پزشکی اردبیل Journal of Ardabil University of Medical Sciences
Persian site map - English site map - Created in 0.17 seconds with 45 queries by YEKTAWEB 4623