|
|
|
|
جستجو در مقالات منتشر شده |
|
|
3 نتیجه برای ابوالقاسمی
عباس ابوالقاسمی، آذر کیامرثی، دوره 6، شماره 2 - ( تابستان 1385 )
چکیده
زمینه و هدف: فرآیندهای شناختی مانند توجه، تفکر، حافظه و یادآوری نقش مؤثری برای مواجهه با مشکلات روزمره در زندگی کودک دارد. اختلالات روانشناختی از جمله مسایلی است که این فرآیندها را به شدت تحت تأثیر قرار میدهد. مطالعات نشان داده است که بیماری اسکیزوفرنی فرآیندهای شناختی کودکان را بیشتر دچار آسیب میسازد. هدف از مطالعه حاضر مقایسه گنجینه واژگان، حافظه، ادراک و یادآوری در کودکان مبتلا به اسکیزوفرنی، آسیب مغزی و اختلال سلوک میباشد. روش کار: این پژوهش از نوع علی مقایسهای است. نمونه آماری پژوهش شامل 80 نفر از کودکان 8 تا 13 ساله مبتلا به اسکیزوفرنی، آسیب مغزی و اختلال سلوک و کودکان غیر بیمار بود که از میان کودکان بیمار سرپایی و بستری در بخش های روانپزشکی و مغز و اعصاب در مرکز آموزشی و درمانی امام حسین(ع) تهران در سال 1383 انتخاب شدند (از هر گروه 20 نفر). در این مطالعه آزمون هوش تجدیدنظر شده وکسلر برای کودکان (مقیاسهای گنجینه واژگان، حافظه و ادراک) و آزمون یادآوری داستان ببکاک استفاده شد. یافتهها: نتایج آزمون تحلیل واریانس یک متغیری نشان داد که بین چهار گروه در زمینه ادراک، گنجینه واژگان، حافظه و میزان یادآوری تفاوت آماری معنی دار وجود دارد (01/0 < p ). آزمون پیگیری LSD ( Least Significant Difference ) نیز نشان داد که ادراک، گنجینه واژگان، حافظه و میزان یادآوری کودکان اسکیزوفرنی نسبت به کودکان اختلال سلوک و آسیب مغزی مختل تر است، همچنین ادراک، گنجینه واژگان و حافظه کودکان اختلال سلوک نسبت به کودکان آسیب مغزی اختلال بیشتری دارد، اما میزان یادآوری کودکان آسیب مغزی در مقایسه با کودکان اختلال سلوک بیشتر دچار آسیب بود(01/0 p< ). نتیجهگیری: نتایج حاکی از این است که ادراک، گنجینه واژگان، حافظه و یادآوری کودکان مبتلا به اسکیزوفرنی در مقایسه با اختلال سلوک و آسیب مغزی بیشتر مختل میشود. شناسایی نابهنجاری های شناختی به منظور تشخیص صحیحتر و انتخاب راهبردهای درمانی و ترمیمی مؤثر برای آسیبهای مذکور از کاربردها و پیشنهادات عملی مطالعه حاضر است.
محمد نریمانی، یوسف خنیا، عباس ابوالقاسمی، مسعود گنجی، جعفر مجیدی، دوره 6، شماره 2 - ( تابستان 1385 )
چکیده
زمینه و هدف: یافتههای بالینی نشان میدهد که فشار روانی ناشی از رویدادهای روزمره زندگی به تدریج فعالیت سیستم های مختلف بدن از جمله سیستم ایمنی را تحت تاثیر قرار داده و میتواند آنها را تضعیف و مختل سازد. متغیرهای گوناگون میتواند این تاثیر را تعدیل و یا تقویت نماید. هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه میان صفات شخصیتی (عزت نفس، سرسختی، شخصیت نوع A )، استرس و مهارت های مقابله با آن با سیستم ایمنی بدن در پرستاران بود. روش کار: مطالعه از نوع توصیفی - تحلیلی بود و تعداد 246نفر با روش نمونهگیری تصادفی منظم انتخاب شدند. در مرحله اول پرسشنامههای عزتنفس، سرسختی، شخصیت نوع A ، استرس، مهارت های مقابله با استرس در شیفتهای کاری توسط آزمودنی ها تکمیل شدند. در مرحله دوم مطالعه، دو سی سی خون جهت اندازهگیری میزان آنتیبادیهای مورد مطالعه از آزمودنی ها گرفته شد، همچنین با توجه به ماهیت تحقیق از روش تحقیق همبستگی استفاده شد. یافتهها: یافته ها نشان داد که پادتن (آنتیبادی) IgG با عزت نفس و آنتی بادی IgM با شخصیت نوع A در پرستاران مرد رابطه مثبت و معنی دار داشت (05/0 p< ) . اما رابطه سرسختی، مهارت های مقابله با استرس و استرس با متغیرهای سیستم ایمنی بدن معنی دار نبود و از میان متغیرهای پیشبین (سرسختی، عزتنفس، شخصیت نوع A ، استرس و مهارت های مقابله با استرس) تنها متغیر استرس با متغیر ملاک (آنتیبادی IgA ) ارتباط معنیداری را نشان داد (05/0= p ) . نتیجهگیری: با توجه به یافته های حاصله میتوان نتیجه گرفت که عزت نفس در موقعیتهای استرسزا به خصوص استرس مزمن، می تواند متغیر IgG را تعدیل کند. بنابراین باید در مشاغل سخت چون پرستاری در کنار تواناییهای جسمی، خصوصیات روانشناختی افراد جزو عوامل مهم اشتغال مورد توجه قرار گیرد.
اکبر عطادخت، محمد نریمانی، بتول احدی، عباس ابوالقاسمی، عادل زاهد، منوچهر ایران پرور، دوره 13، شماره 2 - ( تابستان 1392 )
چکیده
زمینه و هدف: دیابت قندی یک بیماری متابولیک شایع است که روی عملکرد فیزیکی، وضعیت روانی، ارتباطات بین فردی، خانوادگی و اجتماعی و به طور کلی سلامت عمومی و بهزیستی روانشناختی بیماران تاثیر منفی دارد. هدف پژوهش حاضر بررسی روانشناختی مبتلایان به دیابت و رابطه ی آن با حمایت اجتماعی بود. روش کار: در این مطالعه ی توصیفی- همبستگی، از بین بیمارانی که جهت پیگیری روند درمانی خود به طور منظم به کلینیک دیابت بیمارستان امام خمینی اردبیل مراجعه کرده بودند، تعداد 120 نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شد. برای جمع آوری داده ها از آزمون های SCL-90-R و مقیاس حمایت اجتماعی استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها نیز از ضریب همبستگی پیرسون و آزمون T مستقل استفاده شد (05/0> P ). یافته ها: نتایج نشان داد که 84 نفر (70%) از بیماران مورد مطالعه در بعد شکایت جسمانی، 84 نفر(70%) در وسواس، 75نفر(5/62%) در بعد حساسیت در روابط متقابل، 87 نفر (5/72%) در افسردگی، 75 نفر (5/62%) در اضطراب، 66 نفر (55%) در خصومت، 33 نفر (5/27%) در ترس مرضی، 81 نفر (5/67%) در افکار پارانوییدی و 72 نفر (60%) در بعد روان پریشی با داشتن نمره ی بالاتر از 1 مشکل دار می باشند. هم چنین نتایج نشان داد که حمایت اجتماعی با ابعاد شکایت جسمانی، وسواس، حساسیت در روابط متقابل، افسردگی، اضطراب، خصومت و افکار پارانوییدی رابطه ی منفی معنی دار داشته (05/0> P ) ولی با ترس مرضی و روانپریشی رابطه ی معنی دار نداشت. نتیجه گیری: بیماران مبتلا به دیابت، در تابلوی بالینی خود اختلالات و علایم روانشناختی متعددی دارند و علایم و اختلالات روانشناختی آنها با میزان حمایت اجتماعیشان رابطهی معنیدار دارند. از این رو، توجه به ابعاد مختلف سلامت روانشناختی ضروری است و مداخلات مبتنی بر حمایت اجتماعی می تواند مؤثرتر باشد .
|
|
|
|
|
|