|
|
|
|
جستجو در مقالات منتشر شده |
|
|
4 نتیجه برای آتش خویی
سیمین آتش خویی ، دوره 3، شماره 2 - ( تابستان 1382 )
چکیده
زمینه و هدف: امروزه جراحی بوسیله لاپاروسکوپ به دلیل کاستن از عوارض بعد از عمل، توسعه روزافزونی دارد. در اثر دمیدن گاز CO2 به داخل حفره صفاق در حین لاپاروسکوپی و به علت جذب سیستمیک آن، هیپرکاربی ایجاد می شود. کاربردN2O در حین نگهداری بیهوشی این بیماران به علت اثرات افزایش حجم پنوموپریتوان موجود ممکن است به تشدید هیپرکاربی منجر شود. این مطالعه جهت بررسی اثر گاز N2O در تشدید هیپرکاربی و اثرات قلبی عروقی آن حین لاپاروسکوپی انجام گردید. روش کار: در ایـن مطالعه بالینی یک سو کور تعداد 60 بیمار با وضعیت فیزیکی I و II درجه بندی (ASA (American Society of Anesthesiology بطور تصادفی در دو گروه 30 نفری تحت لاپاروسکوپی تشخیصی سرپایی به علت نازایی قرار گرفتند. در تمام بیماران بیهوشی عمومی با لوله گذاری داخل تراشه انجام شد. روش بیهوشی و نحوه ونتیلاسیون در تمام بیماران یکسان بود، بجز اینکه در گروه مقایسه طی نگهداری بیهوشی N2O تجویزنشد و در گروه تجربی N2O در غلظت 50% در اکسیژن داده شد. متغیرهای مورد مطالعه در زمان های پیش بینی شده سنجش و ثبت گردید و در انتها نتایج با آزمون های آماری student t و مجذور کای و با استفاده از نرم افزارEPI-5 تحلیل شد. یافته ها: بیماران دو گروه از نظر داده های دمو گرافیک، متغیرهای همودینامیک (تعداد ضربان قلب، فشار متوسط شریانی و تغییرات الکتروکاردیوگرام)، درصد اشباع اکسیژن شریانی و مصرف داروی ضد درد اضافی تفاوت معنی دار نداشتند. مقایسه فشار CO2 انتهای بازدمی (Etco2) بیماران دو گروه نشان داد که در گروه با مصرف N2O افزایش Etco2 وجود دارد (p=0/02). نتیجه گیری : با توجه به اختلاف قابل توجه بین دو گروه در تشدید هیپرکاربی حین عمل (هر چند که دراین مطالعه با اثرات همودینامیکی همراه نبوده است), توصیه می گردد که در بیهوشی جهت اعمال جراحی لاپاروسکوپیک از N2O استفاده نشود.
فرناز مسلمی تبریزی ، سوسن رسولی ، سیمین آتش خویی ، رسول آذرفرین، دوره 4، شماره 2 - ( تابستان 1383 )
چکیده
زمینه وهدف: نیتروگلیسیرین دارویی است که علاوه بر اثر ثابت شده گشاد کنندگی عروق ، دارای خاصیت شل کنندگی بر روی عضلات صاف سایر ارگان های بدن از جمله رحم نیز می باشد.مطالعه حاضر با هدف بررسی اثر داروی نیتروگلیسیرین وریدی در عمل سزارین اورژانس که در آن شلی سریع و موقت رحم جهت خروج سریع و بدون آسیب نوزاد ضروری است انجام گردید. روش کار: در این بررسی تعداد 60 خانم حامله کاندید عمل سزارین اورژانس که به دلایل متفاوتی نیاز به شلی سریع رحم داشتند انتخاب و بعد از اینکه تحت بی حسی نخاعی کمری قرار گرفتند، در هنگام برش رحم جهت خروج نوزاد، میزان 100 میکرو گرم نیتروگلیسیرین را بصورت وریدی دریافت نمودند. فاصله زمانی تزریق نیتروگلیسیرین تا خروج نوزاد، درجه شلی رحم، میزان خونریزی حین سزارین، تون رحمی بعد از خروج نوزاد و نمره آپگار نوزادان بدنیا آمده کنترل و ثبت گردید، همچنین بدلیل اثر گشاد کنندگی عروق نیتروگلیسیرین و احتمال اختلال همودینامیک ناشی از آن، فشار خون، تعداد ضربان قلب و میزان اشباع اکسیژن شریانی قبل و بعد از تزریق نیتروگلیسیرین و به طور مداوم تا آخر عمل کنترل و ثبت گردید. یافته ها: در 53 بیمار (88/3 %) شلی رحم قابل قبول بود و جنین به راحتی و بدون کوچکترین مشکلی خارج گردید. در هفت بیمار (11/7 %) شلی رحم مناسب نبود. متوسط افت فشار خون سیستولیک و دیاستولیک بیماران بعد از تزریق نیتروگلیسیرین نسبت به قبل از تزریق آن به ترتیب 12/97 میلیمتر جیوه (12/210%) و 7/86 میلیمتر جیوه ( 12/208%) بود. مواردی از شلی باقیمانده رحمی و خونریزی غیر طبیعی رحم که نشانگر باقیماندن اثرات نیتروگلیسیرین روی رحم باشد دیده نشد. هیچ یک از نوزادان نمره آپگار پایینی نداشتند، ضمن اینکه در بیمارانی که شلی رحم در آنها قابل قبول بود نوزادان نمره آپگار دقیقه اول و پنجم بالاتری داشتند (p=0/008 و p=0/000). نتیجه گیری: مطالعه حاضر نشان می دهد که نیتروگلیسیرین با تاثیر بر روی عضلات صاف جدار رحم و سرویکس قادر به ایجاد شلی سریع و گذرا بوده و می تواند جایگزین مناسبی برای سایر داروهای توکولیتیک طولانی اثر یا با شروع تاخیری، در موارد اورژانس باشد.
مهری جعفری شبیری، سیمین آتش خویی، دوره 5، شماره 2 - ( تابستان 1384 )
چکیده
زمینه و هدف : تخمین زده می شود 75% زناندر طول عمر خود حداقل یک بار ولووواژینیت کاندیدیایی را تجربه می کنند و در حدود 5% زنان دچار عفونت عود کننده می شوند. از عوامل مستعد کننده این بیماری دیابت قندی است. هدف از این مطالعه بررسی وجود اختلال در متابولیسم گلوکز در زنان غیر دیابتیک مبتلا به کاندیدیازیس واژینال عود کننده بود. روش کار : این مطالعه مورد- شاهدی بر روی 32 بیمار مبتلا به ولوواژینیت کاندیدیایی عود کننده به عنوان گروه مورد و 30 بیماری که سابقه واژینیت کاندیدیایی در عرض یک سال گذشته نداشته و به علل دیگری غیر از واژینیت کاندیدیایی به درمانگاه مراجعه کرده بودند به عنوان گروه شاهد انجام شد. گروه مورد از بیمارانی انتخاب شدند که سابقه سه بار مراجعه به درمانگاه زنان در عرض یک سال گذشته داشتند و با تشخیص واژینیت کاندیدیایی تحت درمان با داروهای ضد قارچی قرار گرفته و سابقه حداقل یک کشت مثبت برای کاندیدا داشتند. در هر دو گروه آزمون تحمل گلوکز با 75 گرم گلوکز انجام گرفت. نتایج حاصل با آزمون تی و مجذور کای تحلیل شدند. یافته ها: زنان مبتلا به واژینیت کاندیدیایی عود کننده، شاخص توده بدن بیشتری نسبت به گروه شاهد داشتند (4/23 در مقایسه با 5/21 ) (001/0= p ). دیابت آشکار یا مخفی در گروه بیمار بیشتر از گروه کنترل نبود، ولی تعداد نسبتاً زیادی از آنها حداقل یک معیار گلوکز بالای 95% داشتند(015/0= p ). سطح گلوکز ناشتای پلاسما و همچنین سطوح گلوکز پلاسما در دقایق 30 و 60 بعد از خوردن 75 گرم گلوکز به ترتیب در گروه مورد به طور معنی داری بیشتر از گروه شاهد بود (05/0 p< ). خوردن 75 گرم گلوکز منجر به افزایش 8/15% در سطح گلوکز سرم در گروه مورد در مقایسه با گروه شاهد شد. نتیجه گیری: آزمون تحمل گلوکز در بیماران مبتلا به واژینیت کاندیدیایی عود کننده به صورت خفیفی مختل شد. غلظت پلاسمایی گلوکز در عرض 2 ساعت بعد از خوردن 75 گرم گلوکز افزایش یافت اگر چه مقادیر به دست آمده در محدوده دیابت مخفی نبود ولی بیانگر اهمیت آزمون تحمل گلوکز در زنان مبتلا به واژینیت کاندیدیایی عود کننده است.
سیمین آتش خویی، رسول آذرفرین، زهرا فردی آذر، دوره 7، شماره 3 - ( پاییز 1386 )
چکیده
زمینه و هدف: یکی از اثرات جانبی شایع سوکسینیل کولین دردهای عضلانی پس از عمل است. پاتوژنز آن نامشخص می باشد، به همین جهت روش ایده آلی برای کاهش میزان و شدت فاسیکولاسیون و دردهای عضلانی پس از تجویز سوکسینیل کولین وجود ندارد. هدف از این مطالعه آینده نگر و تصادفی، بررسی تاثیر دوز پایین سوکسینیل کولین در هنگام لوله گذاری تراشه روی میزان و شدت فاسیکولاسیون پس از تجویز آن و دردهای عضلانی پس از عمل بود.
روش کار: در این مطالعه، 60 بیمار با کلاس I یا II درجه بندی ASA، به صورت تصادفی در دو گروه 30 نفری قرار گرفتند. شدت فاسیکولاسیون بر اساس متد مینگوس و شدت درد عضلانی بر اساس متد درجه بندی هاروی ارزیابی شدند. پس از القای بیهوشی با فنتانیل /تیوپنتون، در گروه شاهد سوکسینیل کولین با دوز 1 میلی گرم بر کیلوگرم و در گروه مطالعه 6/0 میلی گرم بر کیلوگرم جهت تسهیل لوله گذاری تراشه تزریق شد.
یافته ها: فاسیکولاسیون در 50% (15 نفر) بیماران گروه مورد وجود نداشت و فاسیکولاسیون شدید در هیچکدام از بیماران این گروه بروز نکرد. شدت فاسیکولاسیون نیز در گروه مورد به طور معنی دار کمتر از گروه شاهد بود. در 16 (53/3%) بیمار گروه مورد و تنها در 4 (13/3%) بیمار گروه شاهد درد عضلانی بعد از عمل وجود نداشت (p<0/0001). شدت درد عضلانی نیز به طور معنی دار در گروه مطالعه کمتر از گروه شاهد بود (p<0/0001). شرایط قابل قبول لوله گذاری تراشه در تمام بیماران دو گروه فراهم آمد.
نتیجه گیری: کاهش دوز سوکسینیل کولین از 1 میلی گرم بر کیلوگرم به 6/0 میلی گرم بر کیلوگرم ضمن فراهم آوردن شرایط قابل قبول لوله گذاری تراشه، سبب کاهش شیوع و شدت فاسیکولاسیون و دردهای عضلانی پس از عمل می شود
|
|
|
|
|
|