|
|
|
|
جستجو در مقالات منتشر شده |
|
|
4 نتیجه برای موضوع مقاله: تغذیه
فاطمه قنادی اصل، دوره 18، شماره 3 - ( 7-1397 )
چکیده
زمینه و هدف: هدف این مطالعه ارزیابی تأثیر هشت هفته رژیم کمکالری متعادل انفرادی بر اندازهگیریهای تنسنجی در زنان چاق به ظاهر سالم بود.
روش کار: 40 زن چاق به ظاهر سالم (در محدوده سنی 40- 18 سال و نمایه توده بدنی 40- 27/5 کیلوگرم بر متر مربع) از کلینیک تغذیه در شهر اردبیل انتخاب شده و پس از اندازهگیریهای تنسنجی تحت رژیم غذایی کمکالری متعادل قرار گرفتند. بررسی تغییرات پس از هشت هفته مداخله با استفاده از آزمون t زوجی صورت گرفت.
یافتهها: هشت هفته رژیم کمکالری متعادل انفرادی به کاهش معنیداری در وزن (kg0/34±3/99- و01 0/0>p)، نمایه توده بدنی (kg/m214/0± 1/61- و 0/0001>p)، دور شکم (cm0/32±91/2- و01 0/0>p)، دور باسن (cm0/37±1/89- و 0/001>p)، نسبت دور شکم به دور باسن (0/004±0/01- و 0/001=p)، نسبت دور شکم به قد (0/002±0/02- و 0/001>p)، شاخص آدیپوسیتی بدن (0/15% ±0/97- و 0/001>p)، شاخص حجم شکمی (0/11±1/07- و 0/001>p) و شاخص Conicity (0/002±0/007- و 0/001=p) منتج شد.
نتیجهگیری: بنا به نتایج، کاهش وزن با واسطه رژیم کمکالری متعادل انفرادی در طی 8 هفته، دیگر اندازهگیریهای تنسنجی را هم کاهش می دهد. کاهش وزن متوسط ممکن است به تنهایی یک راهکار مناسب برای کاهش عوامل خطر متابولیکی در زنان چاق باشد.
عزیز همایونی راد، حمیده فتحی زاوشتی، نازلی درود، نیر شهبازی، امین عباسی، دوره 19، شماره 4 - ( 11-1397 )
چکیده
زمینه و هدف: ارتباط مسقیم بین حضور میکروبیوتای مفید، توسعه عملکرد سیستم ایمنی و حفظ هومئوستازیس وجود دارد. از اینرو مصرف غذاها یا مکملهای حاوی ترکیبات پستبیوتیک، از مهمترین راهبردها برای تعدیل توازن میکروبیوتا و بهبود وضعیت سلامت میزبان محسوب میشود. در این بررسی، مروری بر مفهوم پستبیوتیکها و نقش بالینی آنها در سلامت میزبان انجام گرفته است.
روش کار: مقالات مرتبط با موضوع مطالعه در پایگاههای اطلاعاتیISI Web of Knowledge, PubMed/Medline, Scopus و Google Scholarجستجو شدند و مطالعاتی که اثرات پستبیوتیکها را در بیماریها بررسی کرده بودند، وارد مطالعه شدند.
یافته ها: طبق شواهد موجود، پستبیوتیکها در مقایسه با سلولهای پروبیوتیک والد خود نیازی به زندهمانی نداشته و میتوانند اثرات سلامتبخش مشابه پروبیوتیکها را ایجاد کنند. همچنین تولید و به کارگیری آنها در سیستمهای تحویل مختلف، مقرون به صرفهتر میباشد که این اهمیت پستبیوتیکها را از جنبههای تکنولوژیکی، بالینی و اقتصادی آشکار میکند. این ترکیبات دارای فعالیتهای زیستی از جمله فعالیت تعدیلکنندگی سیستم ایمنی، ضد میکروبی، ضد التهابی، آنتیاکسیدانی و ضد تکثیر سلولی بوده و میتوانند در تعدیل عملکرد سیستم ایمنی، بهبود روشهای درمانی و کاهش اثرات نامطلوب آنها در برخی موارد اختلالات گوارشی و بیماریهای مزمن نقش موثری ایفا کنند.
نتیجه گیری: پستبیوتیکها را میتوان به عنوان راهبردی نوین در طیف وسیعی از محصولات دارویی جهت اهداف پیشگیری یا بهبود روشهای درمانی و همچنین در محصولات غذایی جهت به تاخیر زمینه و هدف: ارتباط مسقیم بین حضور میکروبیوتای مفید، توسعه عملکرد سیستم ایمنی و حفظ هومئوستازیس وجود دارد. از اینرو مصرف غذاها یا مکملهای حاوی ترکیبات پستبیوتیک، از مهمترین راهبردها برای تعدیل توازن میکروبیوتا و بهبود وضعیت سلامت میزبان محسوب میشود. در این بررسی، مروری بر مفهوم پستبیوتیکها و نقش بالینی آنها در سلامت میزبان انجام گرفته است.
روش کار: مقالات مرتبط با موضوع مطالعه در پایگاههای اطلاعاتیISI Web of Knowledge, PubMed/Medline, Scopus و Google Scholarجستجو شدند و مطالعاتی که اثرات پستبیوتیکها را در بیماریها بررسی کرده بودند، وارد مطالعه شدند.
یافته ها: طبق شواهد موجود، پستبیوتیکها در مقایسه با سلولهای پروبیوتیک والد خود نیازی به زندهمانی نداشته و میتوانند اثرات سلامتبخش مشابه پروبیوتیکها را ایجاد کنند. همچنین تولید و به کارگیری آنها در سیستمهای تحویل مختلف، مقرون به صرفهتر میباشد که این اهمیت پستبیوتیکها را از جنبههای تکنولوژیکی، بالینی و اقتصادی آشکار میکند. این ترکیبات دارای فعالیتهای زیستی از جمله فعالیت تعدیلکنندگی سیستم ایمنی، ضد میکروبی، ضد التهابی، آنتیاکسیدانی و ضد تکثیر سلولی بوده و میتوانند در تعدیل عملکرد سیستم ایمنی، بهبود روشهای درمانی و کاهش اثرات نامطلوب آنها در برخی موارد اختلالات گوارشی و بیماریهای مزمن نقش موثری ایفا کنند.
نتیجه گیری: پستبیوتیکها را میتوان به عنوان راهبردی نوین در طیف وسیعی از محصولات دارویی جهت اهداف پیشگیری یا بهبود روشهای درمانی و همچنین در محصولات غذایی جهت به تاخیر زمینه و هدف: ارتباط مسقیم بین حضور میکروبیوتای مفید، توسعه عملکرد سیستم ایمنی و حفظ هومئوستازیس وجود دارد. از اینرو مصرف غذاها یا مکملهای حاوی ترکیبات پستبیوتیک، از مهمترین راهبردها برای تعدیل توازن میکروبیوتا و بهبود وضعیت سلامت میزبان محسوب میشود. در این بررسی، مروری بر مفهوم پستبیوتیکها و نقش بالینی آنها در سلامت میزبان انجام گرفته است.
روش کار: مقالات مرتبط با موضوع مطالعه در پایگاههای اطلاعاتیISI Web of Knowledge, PubMed/Medline, Scopus و Google Scholarجستجو شدند و مطالعاتی که اثرات پستبیوتیکها را در بیماریها بررسی کرده بودند، وارد مطالعه شدند.
یافته ها: طبق شواهد موجود، پستبیوتیکها در مقایسه با سلولهای پروبیوتیک والد خود نیازی به زندهمانی نداشته و میتوانند اثرات سلامتبخش مشابه پروبیوتیکها را ایجاد کنند. همچنین تولید و به کارگیری آنها در سیستمهای تحویل مختلف، مقرون به صرفهتر میباشد که این اهمیت پستبیوتیکها را از جنبههای تکنولوژیکی، بالینی و اقتصادی آشکار میکند. این ترکیبات دارای فعالیتهای زیستی از جمله فعالیت تعدیلکنندگی سیستم ایمنی، ضد میکروبی، ضد التهابی، آنتیاکسیدانی و ضد تکثیر سلولی بوده و میتوانند در تعدیل عملکرد سیستم ایمنی، بهبود روشهای درمانی و کاهش اثرات نامطلوب آنها در برخی موارد اختلالات گوارشی و بیماریهای مزمن نقش موثری ایفا کنند.
نتیجه گیری: پستبیوتیکها را میتوان به عنوان راهبردی نوین در طیف وسیعی از محصولات دارویی جهت اهداف پیشگیری یا بهبود روشهای درمانی و همچنین در محصولات غذایی جهت به تاخیر
عزیز همایونی راد، پروین اروج زاده، امین عباسی، دوره 20، شماره 2 - ( 5-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: محصولات لبنی پروبیوتیک از جمله غذاهای فراسودمند هستند که تاکنون تأثیر مثبت آنها بر سلامت مصرف کنندگان توسط شواهد علمی به تأیید رسیده است. ماست به عنوان یکی از غذاهای فراسودمند لبنی پر طرفدار در ایران مطرح است که جای دادن پروبیوتیکها در آن میتواند منجر به بهبود ویژگیهای میکروبیولوژیک و حسی محصول شده و متعاقباً نقش حیاتی در ارتقا وضعیت سلامت جامعه داشته باشد. هدف از این مطالعه، بررسی تأثیر مخمر پروبیوتیک کلورومایسس مارکسیانوس بر ویژگیهای میکروبیولوژیک و حسی ماست پروبیوتیک طی نگهداری یخچالی است.
روش کار: در مطالعه حاضر از مخمر کلورومایسس مارکسیانوس PTCC=5189 برای تولید ماست پروبیوتیک و آسپرژیلوس پارازیتیکوسPTCC=5018 (IR 63) و پنیسیلیوم نوتاتوم PTCC=5074 به عنوان عوامل بیماریزا شناخته شده و دخیل در فساد ماست در شرایط آزمایشگاهی استفاده گردید. تغییرات شمار مخمر پروبیوتیک و گونههای عامل فساد و همچنین مقبولیت حسی نمونهها طی 28 روز نگهداری در دمای 4 درجهی سانتیگراد ارزیابی و با نمونه شاهد مقایسه شد.
یافتهها: جمعیت هر دو گونه عامل ایجاد فساد طی نگهداری یخچالی، تحت تأثیر حضور کلورومایسس مارکسیانوس به صـــورت معنیداری کاهش یافت (0/01< p). تعداد کلورومایســـس مارکســـیانوس پس از 28 روز نگهداری، با تــعداد log CFU/g 7/35 در حد مطلوب و توصیه شده فدراسیون بینالمللی لبنیات قرار داشت. نتایج ارزیابی حسی بیانگر این است که پس از 28 روز نگهداری یخچالی، ماست معمولی پذیرش بیشتری نسبت به ماست پروبیوتیک داشت هرچند این اختلاف معنی دار نبود.
نتیجه گیری: کلورومایسس مارکسیانوس تأثیر چشمگیری در بهبود ویژگیهای میکروبیولوژیک داشته و میتواند در فرمولاسیون و تولید ماست پروبیوتیک با قابلیت نگهداری بالا و مقبولیت حسی قابل قبول مورد استفاده قرار گیرد
فاطمه قنادی اصل، مهسا مهاجری، ندا حسینی، دوره 20، شماره 4 - ( 10-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به شیوع بالای نارضایتی بدنی و پیامدهای ناشی از آن، ضرورت دارد که مداخلات مؤثر بر کاهش آن مورد بررسی قرار گیرند. مطالعه حاضر با هدف بررسی تأثیر رژیم غذایی کمکالری متعادل (BLCD) و کاهش وزن جزئی روی نمره تصویر بدنی و خرده مقیاسهای آن صورت گرفت.
روش کار: در این کارآزمایی بالینی، 74 زن داوطلب به ظاهر سالم، غیر باردار، غیر شیرده و غیر یائسه در اولین مراجعه خود به کلینیک تغذیه در شهر اردبیل در محدوده سنی 49-18 سال و نمایه توده بدنی 40- 5/27 کیلوگرم بر متر مربع در فاصله زمانی آذر تا بهمن ماه 1398 به روش نمونهگیری تصادفی انتخاب شدند. جمع آوری اطلاعات با اندازهگیریهای تنسنجی و تکمیل پرسشنامه چند بعدی نگرش فرد در مورد تصویر بدنی صورت گرفت. آزمون تی زوجی برای مقایسه تغییرات در طی 4 هفته مداخلهی BLCD استفاده شد.BLCD یک رژیم انفرادی بود که با کسر 500 کیلوکالری از میانگین انرژی محاسبه شده از ثبت غذایی 3 روزه طراحی شد.
یافتهها: بعد از 4 هفته، BLCD توانست کاهش معنیداری در وزن (0/001=p)، نمایهی توده بدنی (0/001 =p)، دور کمر (0/002 =p)، نسبت دور کمر به قد (0/012 =p)، شـــاخص حجـــم شـــکمی (0/009=p) و شاخصConicity (0/045 =p) و افزایش معنیداری در خرده مقیاسهای ارزیابی تناسب (0/001 =p)، گرایش سلامت (0/03 =p)، رضایت از نواحی بدنی (0/01=p) و دلمشغولی با اضافه وزن (0/001 =p) ایجاد نماید.
نتیجهگیری: با توجه به نتایج به نظر میرسد که کاهش وزن جزیی با مراعات BLCD در مدت 4 هفته بتواند در بهبود شاخصهای تنسنجی و برخی خرده مقیاسهای تصویر بدنی از خود مؤثر بوده باشد. این نتایج از اثربخشی مداخلات کوتاه مدت حمایت میکنند.
|
|
|
|
|
|