11 نتیجه برای موضوع مقاله: بیوشیمی
رسول شریفی، اکبر نظری،
دوره 18، شماره 3 - ( 7-1397 )
چکیده
زمینه و هدف: متالوپروتئینازهای ماتریکس (MMP) از مهمترین عوامل تجزیه کننده غضروف در آرتریت روماتوئید میباشند که افزایش سطح آنها میتواند با تغییر در عوامل موثر بر حساسیت انسولین همراه شود. لذا مطالعه حاضر به اندازه گیری سطح MMPها، شاخص حساسیت به انسولین و فاکتورهای موثر بر آن در زنان چاق مبتلا به آرتریت روماتوئید و ارتباط بین آنها پرداخته است.
روش کار: در این مطالعه 50 زن چاق مبتلا به آرتریت روماتوئید که به مرکز کلینیک شیخ الرئیس و بیمارستان سینا در شهر تبریز مراجعه کرده بودند، به عنوان گروه مورد و 50 نفر فرد چاق سالم به عنوان گروه کنترل در نظر گرفته شدند. پس از تعیین وزن، مقادیر 1MMP-، 3MMP-، 13MMP-، انسولین، لپتین، ویسفاتین، رزیستین و گلوکز بصورت ناشتا با استفاده از کیت الایزا و پارس آزمون اندازه گیری شدند. از آنالیز واریانس یکطرفه برای آنالیز آماری دادهها و از آزمون همبستگی پیرسون به منظور ارزیابی ارتباط بین متغیرها استفاده شد (0/05<p).
یافتهها: در مطالعه حاضر میانگین سطح 1MMP- (0/008=p)، 3 MMP-(0/015p= ) و 13 MMP- (0/001=p) در گروه مورد در مقایسه با گروه کنترل افزایش معناداری را نشان داد. همچنین شاخص حساسیت به انسولین (HOMA-IR) در گروه مورد در مقایسه با گروه کنترل تفاوت معنی داری را نشان نداد (0/21=p). در گروه مورد در مقایسه با گروه کنترل میانگین سطح لپتین، رزیستین و ویسفاتین افزایش معناداری (به ترتیب 0/00=p، 0/00= pو24 0/0=p) داشت، ولی اختلاف سطح انسولین (231 /0=p) و گلوکز (430 /0=p) افزایش معناداری را نشان نداد. بین انسولین و MMPها، همبستگی منفی و با سایر پارامترهای موثر بر حساسیت به انسولین همبستگی مثبت حاکم است.
نتیجه گیری:مطالعه ما نشان داد سطح MMP ها و نیز سطح برخی از شاخصهای موثر بر حساسیت به انسولین در این بیماران، افزایش مییابد. همچنین بین متالوپروتئینازهای ماتریکس و برخی از فاکتورهای موثر بر حساسیت به انسولین از جمله رزیستین و ویسفاتین همبستگی معنادار مثبت وجود دارد.
سپیده احمدی سقرلو، رضا علی پناه مقدم، رامین سلیم نژاد،
دوره 18، شماره 4 - ( 11-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: یکی از مهمترین عوارض بیماری دیابت، نارسایی مزمن کلیوی است که با شدت مرگ و میر در این بیماران ارتباط تنگاتنگی دارد. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر عصاره قره قاط متصل شده به نانوذرات اکسید روی بر آسیبهای هیستوپاتولوژیک بافت کلیه در موشهای صحرایی دیابتی است.
روش کار: در این مطالعه از 30 سر موش صحرایی ویستار در 6 گروه 5 تایی استفاده گردید. گروهها شامل: گروه کنترل، گروه دیابتی (mg/kg170 آلوکسان)، گروه دیابتی- انسولین (mg/kg170 آلوکسان و U/kg10 انسولین)، گروه دیابتی-نانوذره (mg/kg170 آلوکسان و mg/kg 8 نانو ذرات اکسید روی)، گروه دیابتی- عصاره (mg/kg170 آلوکسان و mg/kg150 عصاره قره قاط) و گروه دیابتی- نانوذره-عصاره (mg/kg170 آلوکسان و mg/kg8 عصاره قره قاط متصل به نانوذرات اکسید روی) بودند. دیابت در موشهای صحرایی مورد آزمایش با تزریق داخل صفاقی آلوکسان منوهیدرات ایجاد شد. برای تهیه عصاره قره قاط متصل به نانوذره از روش سنتز زیستی استفاده شد. برای بررسی تغییرات هیستوپاتولوژیکی از رنگآمیزی هماتوکسیلین- ائوزین و نرم افزار Image J استفاده گردید.
یافتهها: مقایسه بین گروههای تحت تیمار با عصاره قره قاط، نانو ذرات اکسید روی و عصاره قره قاط متصل شده به نانوذرات اکسید روی نشان داد که این ترکیبات از آسیب بافتی ناشی از دیابت در بافت کلیه تا حدودی محافظت میکنند و بیشترین تاثیر محافظتی در برابر دیابت در گروه عصاره قره قاط متصل شده به نانوذرات اکسید روی مشاهده گردید.
نتیجهگیری: مطالعه حاضر برای اولین بار نشان داد عصاره قرهقاط متصل شده به نانوذرات اکسید روی میتواند در جلوگیری از آسیب بافتی ناشی از دیابت در بافت کلیه موش صحرایی تاثیر مثبتی داشته باشد.
مسعود اجارودی، محمد ماذنی، رضا حاجی حسینی، علیرضا مرادی، لطف اله رضاقلی زاده،
دوره 18، شماره 4 - ( 11-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به اهمیت سمیت کبدی ناشی از دارو و سموم بهعنوان یکی از عوامل آسیبرسان به بدن، این مطالعه با هدف ارزیابی اثرات ترکیب حاصل از عصارههای دارچین و زنجبیل بر پارامترهای بیوشیمیایی سرم در موشهای صحرایی آسیبدیده توسط تتراکلریدکربن (CCl4) انجام گرفت.
روش کار: در این مطالعه تجربی، 42 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار به 7 گروه 6 تایی تقسیم شدند. سه گروه کنترل شامل کنترل نرمال، کنترل ترکیب عصارهها و کنترل آسیب، که روزانه به مدت 14 روز بهترتیب آب مقطر، ترکیبی از عصارههای دارچین- زنجبیل و آب مقطر دریافت کردند. 4 گروه بعدی، گروههای پیشدرمانی بودند که به ترتیب عصاره دارچین، عصاره زنجبیل، ترکیب عصارهها و سیلیمارین به صورت روزانه و تک دوز دریافت نمودند. در روز 14 به گروههای کنترل آسیب و پیشدرمانی مقدار 1 ml/kg تتراکلریدکربن حل شده در روغن زیتون (1:1 v/v) به صورت داخل صفاقی تزریق شد. به گروههای 1 و 2 فقط روغن زیتون تزریق گردید. 52 ساعت بعد از تزریق CCl4 خونگیری انجام گرفت و سرم آنها جداسازی شد.
یافتهها: تزریق CCl4 سبب افزایش معنیدار در میزان فعالیت آنزیمهای ALT و AST، سطوح کلسترول، تریگلیسرید و LDL، و همچنین کاهش سطوح آلبومین و HDL سرم رتهای آسیبدیده نسبت به گروه کنترل نرمال شد (0/001>p). پیشدرمان با عصاره دارچین و زنجبیل بصورت جداگانه و توام سبب بهبود معنیدار این مقادیر در مقایسه با گروه آسیب گردید (0/001>p).
نتیجهگیری: مصرف همزمان دارچین و زنجبیل اثرات محافظتکنندگی بهتری در مقابل آسیبهای ناشی از تتراکلریدکربن نشان داد.
مهدی بابائی،
دوره 20، شماره 2 - ( 5-1399 )
چکیده
قبل از توصیف ساختار و مکانیسم عملکرد یک پروتئین، ابتدا باید آن را خالص کرد و سپس مورد بررسی قرار داد. خالصسازی پروتئین به مجموعهای از فرآیندها گفته میشود که در آن یک یا تعداد اندکی از پروتئینها از یک ترکیب پیچیده که ممکن است سلول، بافت یا موجود زنده کامل باشد، خالص میگردد. برای این که بتوانیم عملکردها، ویژگیهای ساختاری و برهمکنشهای پروتئین مورد نظرمان را دریابیم ابتدا لازم است تا آن را خالص کنیم. در فرایند خالصسازی، قسمت پروتئینی و غیرپروتئینی از یکدیگر جدا میشوند. بیشترین چالش مربوط به زمانی است که پروتئین مورد نظر باید از سایر پروتئینها جدا گردد. مراحل خالصسازی معمولاً به اندازه پروتئین، ویژگیهای فیزیکوشیمیایی، تمایل اتصالی و فعالیت زیستی پروتئین مورد نظر بستگی دارد. محصول نهایی فرایند تخلیص، پروتئین جداسازی شده نام دارد. معمولاً فرایند تخلیص پروتئین، شامل فیلتراسیون و یک یا چند مرحله کروماتوگرافی است. با استفاده از روشهایی مانند کروماتوگرافی و بهینه سازی آن، مولکولهای خالصتری بدست میآید و تحقیقات دقیقتری انجام میگیرد. در نتیجه، با تخلیص مولکول مورد نظر، میتوان از آن در صنایع مختلف از جمله پزشکی استفاده کرد.
حامد فولادی، لطف اله رضاقلی زاده، مسعود اوجارودی، امیر خلفی، محمد مأذنی، سینا مهدوی فرد،
دوره 20، شماره 3 - ( 7-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: کبد یکی از بافتهای مهم بدن و محل متابولیسم اکثر داروها و سموم میباشد. بنابراین هرگونه آسیب به کبد باعث اختلال در عملکرد آن و بوجود آمدن بیماریهای مختلفی میشود. از طرفی با توجه به گرایش روزافزون به مصرف گیاهان دارویی، در این مطالعه اثرات محافظت کبدی ترکیب عصاره آبی گیاه رازک (Humulus lupulus) بر آسیب کبدی القا شده توسط تتراکلریدکربن در موش صحرایی مورد بررسی قرار گرفت.
روش کار: 36 سر موش صحرایی نژاد ویستار انتخاب و به 6 گروه 6 تایی به شکل تصادفی تقسیم شدند. گروههای 1 و 2 به مدت 14 روز سرم فیزیولوژی و گروه 3، 4 و 5 به ترتیب دوز200،100،50 میلیگرم بر کیلوگرم عصاره رازک را به مدت 14 روز دریافت کردند. گروه6: به مدت 14 روز دوز 100 میلیگرم بر کیلوگرم سیلیمارین (داروی استاندارد) به شکل خوراکی دریافت نمود. همه گروهها بجز گروه1 در روز 14، 1 میلیلیتر بر کیلوگرم تتراکلریدکربن دریافت کردند. پس از بیهوشی حیوانات، نمونه خون آنها به منظور آزمایشات بیوشیمیایی مورد استفاده قرار گرفت.
یافتهها: پیش درمان با عصاره گیاه رازک به طور معنیدار فعالیت سرمی آنزیمهای کبدی و نیز سطح تریگلیسیرید را کاهش و لیپوپروتئین با چگالی بالا (HDL) را افزایش داد (0/05>p) اما تأثیر قابل توجهی بر روی آنزیم گاماگلوتامیل ترانسفراز، کلسترول تام و لیپوپروتئین با چگالی پایین (LDL) نداشت.
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که عصاره گیاه رازک میتواند کبد را از آسیبهای ناشی از عوامل دارویی و سمی حفظ کرده و اثرات مفید بر پروفایل لیپیدی داشته باشد.
پری کرمی، عزیز باباپور، مهدیه شوقی بنام، محمد جوهری اهر،
دوره 21، شماره 3 - ( 7-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: دیابت بیماری است که برای کنترل عوارض آن نیاز به پایش مداوم سطح گلوکز خون دارد. در حال حاضر اندازه گیری گلوکز خون با استفاده از دستگاههای پرتابل صورت میگیرد که غالب الکترودهای این دستگاهها با استفاده از آنزیم گلوکز اکسیداز کار میکند. به دلیل قیمت بالای آنزیم و ناپایداری آن استفاده از سنسورهای الکتروشیمیایی غیرآنزیمی می تواند کمک شایانی به پیدایش دستگاه های نسل جدید کند.
روش کار: در این مطالعه از پایگاههای Elsevier، Scopus، Science Direct و PubMed کلیدواژه های اندازه گیری گلوکز، سنسورهای الکتروشیمیایی غیرآنزیمی در بازه زمانی 1962 تا 2020 جستجوگردید و مطالعه شدند.
یافته ها: در این مقاله مروری، ابتدا به نسلهای مختلف سنسورهای گلوکز و نحوه ساخت آنها اشاره شده است و انواع مواد بکار رفته در تهیه سنسورهای بر پایه آنزیم مورد بحث قرار گرفته است. در ادامه، به پیشرفتهای حاصل در زمینه ساخت سنسورهای غیرآنزیمی اشاره شده و مزایا و چالشهای موجود در زمینه این نوع از حسگرهای گلوکز مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. از جمله مواد بکار رفته در تهیه سنسور الکتروشیمیایی غیر آنزیمی گلوکز میتوان به پلاتین، مس، آلیاژ های پلاتین، نانومواد طلا و پلاتین و پلیمرهای قالب مولکولی اشاره کرد. مشکل عمده این ترکیبات مربوط به عدم گزینش پذیری این ترکیبات و سیگنال ضعیف آنها به علت مداخله گونههای مزاحم است. به هرحال، برای حل این مشکل استفاده از پلیمرهای قالب مولکولی گزینه مناسبی به نظر میرسد.
نتیجه گیری: سنسورهای الکتروشیمیایی غیرآنزیمی گلوکز از مزیت پایداری بالا و قیمت پایین برخوردار هستند و با اندازه گیری میزان گلوکز در مایعات بیولوژیکی میتوانند به کنترل دیابت کمک شایانی کنند. پیشرفت در علم نانو و فناوری نانو و پلیمرهای قالب مولکولی امکان تولید نانومواد جدیدی را برای ایجاد سیستمهای فاقد آنزیم برای تشخیص گلوکز فراهم کرده است ولی مطالعات متعددی نیاز است تا این سنسورها وارد بازار مصرف شوند.
مجید اسدی سامانی، نوید جمالی، جواد صفاری چالشتری، کوروش اشرفی دهکردی،
دوره 22، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: کیناز وابسته به سیکلین2 (CDK-2) یک سرین/ترئونین پروتئین کیناز با فعالیت تنظیمی در چرخه سلولی است. مهارکنندههای این پروتئین با توقف چرخه سلولی راهکارهای انتخابی برای درمان انواع سرطانها هستند. در این مطالعه شبیه سازی شده، اثرات داکینگ ودینامیک مولکولی Abemaciclib،Hymenialdisine وIndirubin بر CDK-2 به عنوان یکی از مهمترین فاکتورهای موثر در چرخه سلولی مورد بررسی قرار گرفته است.
روشکار: فایل PDB پروتئین CDK-2و ساختار سه بعدیAbemaciclib ،Hymenialdisine و Indirubin به ترتیب از بانک اطلاعات پروتئین (http://www.rcsb.org) و سرور pubchem به دست آمدند. پس از شبیهسازی CDK-2 در نرمافزار Gromacs، داکینگ مولکولی ترکیبات بر روی CDK-2 توسط نرمافزار AutoDock 4.2 انجام شد. در نهایت مهمترین فاکتورهای دینامیک مولکولی مانند RMSD، شعاع چرخشی و انرژی کل در حالت قبل از داکینگ در مقایسه با این فاکتورها در مرحله بعد از داکینگ مورد آنالیز قرار گرفتند.
یافته ها: Abemaciclib با آزادسازی انرژی اتصال معادل kcal/mol 8/23- بیشترین تمایل برای اتصال به اسیدهای آمینه موجود در جایگاه اتصال CDK-2 دارد. در عین حال اتصالAbemaciclib ،Hymenialdisine وIndirubin به CDK-2، منجر به کاهش معنادار در برخی فاکتورهای دینامیک مولکولی مانند میانگین انرژی کل، شعاع چرخشی، RMSD و همچنین ایجاد تغییر در ساختار ثانویه CDK-2 شدند.
نتیجهگیری:Abemaciclib ،Hymenialdisine و Indirubin تمایل بالایی برای برهمکنش با CDK-2 دارند. بر اساس نتایج شبیهسازی دینامیک مولکولی، ساختار ثانویه CDK-2 پس از اتصال هر لیگاند به آن تغییر میکند و مجموعه لیگاند و پروتئین را پایدارتر میکند.
پریسا قهرمانی، هیمن مرادی سردره، هاشم یعقوبی، ندا فرازی، اسداله اسدی،
دوره 22، شماره 4 - ( 10-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: اثرات عصاره گیاه و دانه شنبلیله به صورت مستقیم در بهبود دیابت تایید شده است. از آنجایی که یکی از اثرات افزایش قند خون ایجاد استرس اکسیداتیو و کاهش کیفیت و کمیت اسپرمها در مردان است، هدف اصلی این تحقیق، بررسی اثرات عصاره آبی دانه شنبلیله بر روند اسپرماتوژنز است.
روشکار: در این مطالعه تجربی 24 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار با وزن 20±200 گرم استفاده شد. موشهای صحرایی به طور تصادفی به 4 گروه 6 تایی تقسیم شدند: گروه 1: کنترل سالم، گروه 2: کنترل دیابتی، گروه 3: دیابتی+ عصاره آبی دانه شنبلیله با دوز 8 گرم به ازای هر کیلوگرم غذا، گروه 4: دیابتی+ عصاره آبی دانه شنبلیله با دوز 2 گرم به ازای هر کیلوگرم غذا. پس از تقسیم بندی گروهها، مطالعه بر روی این گروهها به مدت 4 هفته ادامه یافت. میزان گلوکز، ظرفیت آنتی اکسیدانی تام، مالون دیآلدئید و شاخصهای اسپرمی اندازهگیری شد. نتایج توسط آنالیز واریانس یک طرفه تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: سطح سرمی گلوکز خون درموشهای صحرایی دیابتی دریافت کننده عصاره آبی دانه شنبلیله کاهش معنیداری را نسبت به گروه کنترل دیابتی نشان داد. مصرف عصاره آبی دانه شنبلیله سبب کاهش غلظت مالون دی آلدهید (MDA) (0.05< p)؛ وزن بدن (0.05<p)؛ و از طرف دیگر سبب نرمال شدن ظرفیت آنتی اکسیدانی تام (0.05< p)؛ و تحرک، مورفولوژی و تعداد اسپرمهای زنده (0.05< p) درموشهای صحرایی دیابتی شد.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج حاصل از این مطالعه میتوان به این نتیجه رسید که شنبلیله با کاهش پراکسیداسیون لیپیدی و افزایش ظرفیت آنتی کسیدانی تام و دارا بودن خواص آنتی اکسیدانی قوی میتواند به بهبود شاخصهای اسپرمی در افراد دیابتی بینجامد.
نسیم کریم زاده شوشبلاغ، سپیده منصور کیایی، کمال الدین حمیدی نخستین،
دوره 23، شماره 1 - ( 1-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: سولفات روی بدلیل ایجاد پیوند کوئوردینانس با گروههای Rبرخی اسیدهای آمینه مانند هیستیدین و سیستئین موجب رسوب پروتئینها میگردد. هدف از این مطالعه یافتن غلظت مناسب از سولفات روی برای رسوب هموگلوبین هست که دراندازه گیری میزان و فعالیت آنزیم کاسپاز 3 داخل گلبولهای قرمز با روشهای به ترتیب الایزا و کالریمتری ایجاد تداخل مینماید.
روش کار: در این مطالعه، تنشهای اسمزی هیپرتونیک و هیپوتونیک بر روی گلبولهای قرمز اعمال گردید. علاوه بر این، محیط غیر تنشی ایزوتونیک به عنوان کنترل بکار گرفته شد. سلولها در دمای ۳۷ درجه سانتیگراد در بازه های زمانی ۱۵ دقیقه و ۲۴ ساعت قرار داده شدند. بعد از لیز این سلولها بوسیله دستگاه اولترا سونیک هوموژنایزور و متعاقب آن حذف غشاهای گلبولهای قرمز با کمک سانتریفوژ شرایط مطلوب هم از نظر غلظت سولفات روی و نیز مدت زمان دادن فرصت برای اتصال سولفات روی به هموگلوبین و مدت زمان مناسب برای سانتریفوژ بصورت تجربی و پلکانی انجام گردید و بعد از هموگلوبینزدایی میزان و فعالیت آنزیم کاسپاز ۳ در نمونه ها اندازه گیری گردید.
یافته ها: غلظت مناسب سولفات روی ۶ میلیمول، مدت زمان مطلوب اتصال سولفات روی به هموگلوبین ۱۰ دقیقه در دمای آزمایشگاه و نیز مدت زمان سانتریفوژ ۳۰ دقیقه در ۳۰۰۰ دور در دقیقه بدست آمد.
نتیجه گیری: نتایج این تحقیق نشان داد که سولفات روی با غلظت ۶ میلی مول قادر هست که بدون تاثیر بر روی میزان و فعالیت آنزیم کاسپاز ۳ موجب رسوب و حذف هموگلوبین شود.
معصومه صبوری فر، علی شمس آذر، اسداله اسدی، مصطفی شوریان،
دوره 23، شماره 3 - ( 7-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: تعیین غلظت پراکسید هیدروژن در مایعات و نمونههای زیستی به علت تاثیرات آن بر سلامت انسان اهمیت زیادی دارد. هدف از این مطالعه طراحی یک زیست حسگر الکتروشیمیایی جدید مبتنی بر هموگلوبین برای تشخیص هیدروژن پراکسید در نمونه سرم میباشد.
روش کار: در این مطالعه که از نوع بنیادی علوم پایه است، زیست حسگر بر اساس اصلاح سطح الکترود کربن شیشهای با یک نانوکامپوزیت متشکل از نانوذرات اکسید کبالت و نانولوله کربنی چند دیواره عامل دارشده با گروه کربوکسیل (MWCNT/Co3O4) و هموگلوبین تثبیت شده بر روی این نانوکامپوزیت به عنوان عنصر شناسانگر زیستی ساخته شد.
یافتهها: در شرایط بهینه از زیست حسگر برای اندارهگیری غلظتهای مختلف پراکسید هیدروژن استفاده شد. زیست حسگر طراحی شده محدوده پاسخ خطی وسیعی از 10 میکرومولار تا 500 میکرومولار و حدتشخیص 0.512 میکرومولار را نشان داد و تکرارپذیری و پایداری بالایی داشت.
نتیجهگیری: در این کار تحقیقی به صورت نوآورانه از نانوکامپوزیت MWCNTs/Co3O4 برای ساخت زیست حسگر الکتروشیمیایی استفاده شد. زیست حسگر ارائه شده در اندازهگیری مقادیر هیدروژن پراکسید در نمونههای سرم و محلولهای آزمایشگاهی عملکرد قابل قبولی نشان داد.
کمال الدین حمیدی نخستین،
دوره 24، شماره 1 - ( 1-1403 )
چکیده
از زمانی که بشر زندگی منظمی را در قالب پیدایش تمدن های اولیه شروع کرد، آنزیم ها در تهیه فرآورده های تخمیری، غذایی و دارویی بصورت تجربی استفاده می شدند، بدون آنکه اطلاعاتی از ماهیت آنها در دسترس باشد. بیش از یک قرن است که اطلاعاتی از واکنش های انجام یافته و ساختمان پروتئینی آنزیم ها توسط دانشمندان بدست آمده و روز بروز نگرشی جدیدتر و کاربردی تر نسبت به این مولکولها بدست می آید. این پروتئین ها امروزه به عنوان بیومارکر در تشخیص، پایش و درمان بیماری ها نقش دارند. نقش آنزیم ها به عنوان گیرنده برخی هورمون ها و تغییرات کیفی و کمی آنها در بروز برخی بیماری ها مانند دیابت قندی شناخته شده است. علاوه بر این آنزیم ها به عنوان ابزارهای دقیق و اختصاصی در اندازه گیری مستقیم آنالیت های بیوشیمیایی، شناسایی فنوتیپ باکتری ها، طراحی بیوسنسورها مورد استفاده قرار می گیرند. اساس مکانیسم برخی داروها مهار آنزیمی بوده و حتی برخی آنزیم ها مستقیما به عنوان دارو کاربرد دارند. در برخی تکنیک های ایمونواسی، روش های آزمایشگاهی ژنتیک و پروتئومیکس، آنزیم ها نقش ارزنده ای را ایفا می کنند. در زیست فن آوری جدید به کمک آنزیم ها فرآورده های فراوانی تولید و مورد استفاده قرار می گیرد. هدف این مقاله مروری، نگاهی به روز و فراگیر به نقش های متعدد آنزیم ها در زمینه های مختلف از تشخیص، پایش و درمان بیماری ها تا کاربرد آنها در روش های آزمایشگاهی پزشکی، ژنتیک و پروتئومیکس و زیست فن آوری می باشد.