25 نتیجه برای موضوع مقاله: فیزیولوژی
محمد حسین اسماعیلی، زهره روزبهانی،
دوره 18، شماره 3 - ( 7-1397 )
چکیده
زمینه و هدف: مطالعات اپیدمیولوژیک نشان داده اند که خطر ابتلا به بیماری آلزایمر در بیماران دیابتی افزایش مییابد. مطالعات تائید کردهاند که متفورمین باعث بهبود عملکرد شناختی بیماران دیابتی میشود. هدف این مطالعه بررسی اثرات متفورمین بر یادگیری و حافظه موش های دیابتی و غیردیابتی بود.
روش کار: حیوانات به دو گروه تقسیم شدند: گروه سالم شامل زیر گروههای کنترل، سالین و متفورمین که سالین یا متفورمین با دوز 500 میلی گرم بر کیلوگرم دریافت کردند و گروه دیابتیک شامل زیرگروههای دیابتی، دیابتی+ سالین و دیابتی+ متفورمین که موشهای دیابتی بودند که به مدت 20 روز سالین و متفورمین (100 و 200 میلی گرم بر کیلوگرم) دریافت کردند. دیابت به وسیله تزریق درون صفاقی استرپتوزوتوسین ایجاد شد.
یافته ها: متفورمین (500 میلی گرم بر کیلوگرم) یادگیری موش های نرمال را مختل ولی حافظه را بهبود بخشید. همچنین نتایج نشان داد که متفورمین به صورت وابسته به دوز، یادگیری و حافظه را در موش های دیابتی بهبود میبخشد، به گونهای که موشهای گروه دیابتی+ متفورمین در مقایسه با موشهای دیابتی+ سالین سکوی نجات را در زمان کمتر و با طی مسافت کمتر پیدا کردند. همچنین در آزمایش به خاطرآوری متفورمین، درصد زمان سپری شده و مسافت طی شده در ربع هدف را افزایش داد.
نتیجه گیری: تزریق داخل صفاقی استرپتوزوتوسین باعث کاهش یادگیری و حافظه میشود و درمان با متفورمین میتواند یادگیری و حافظه را به صورت وابسته به دوز افزایش دهد و بنابراین برای درمان اختلالات شناختی بیماران دیابتی میتواند مفید باشد.
حمیدرضا ابری، مینو محمودی، سیامک شهیدی،
دوره 18، شماره 3 - ( 7-1397 )
چکیده
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف ارزیابی مصرف خوراکی مکمل کراتین بر شاخصهای بیوشیمیایی کلیه، کبد و بیضه در رتهای نر تحت تمرین شنا انجام گرفت.
روش کار: در این مطالعه موشهای رت نر نژاد ویستار با میانگین وزنی (gr5 ± 245) به 5 گروه 8 تایی: کنترل، تمرین+ دوز صفر کراتین؛ تمرین با دریافت دوز پایین، متوسط و بالای کراتین (به ترتیب200،300 و600 میلی گرم/ کیلوگرم در روز) تقسیمبندی شدند. مطالعات بیوشیمیایی سرم خون بعد از 10 روز مصرف کراتین و تمرین شنا اجرا شد. سپس سطح سرمی آلکالین فسفاتاز (ALP)، آلانین آمینو ترانسفراز (ALT)، آسپارتات آمینو ترانسفراز(AST)، ازت اوره خون (BUN)، کراتینین و تستوسترون به روش اسپکتروفتومتری اندازهگیری شد و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون ANOVA انجام گرفت.
یافتهها: نتایج نشان داد که سطح سرمی ALP در گروههای دریافت کننده دوز کم و متوسط کراتین نسبت به هر دو گروه کنترل و گروه تمرین دوز صفر کراتین تفاوت معناداری داشته است (0/05<p). سطح سرمیBUN، ALT و AST در گروههای تمرین+ دوز صفرکراتین، تمرین داده شده با دریافت دوز پایین، متوسط و بالای کراتین نسبت به گروه کنترل دارای تفاوت معناداری نبود. گروه تمرین داده شده با دریافت دوز بالای کراتین بطور معناداری سطح سرمی کراتینین بالاتری را در مقایسه با گروه کنترل نشان داد (0/05<p). سطح تستوسترون در گروه تمرین با دریافت دوز متوسط کراتین نسبت به گروه کنترل و گروه تمرین+ دوز صفرکراتین دارای تفاوت معناداری بود (0/05<p).
نتیجه گیری: این مطالعه نشان میدهد که مصرف کوتاه مدت کراتین (10 روز) میتواند بر روی برخی از شاخصهای بیوشیمیایی کلیه، کبد و بیضه اثر بگذارد. اگرچه مطالعات بیشتری برای روشن شدن اثرات مصرف مکمل کراتین لازم است.
رها زال خانی، حسین نجف زاده ورزی، احمدعلی معاضدی،
دوره 18، شماره 4 - ( 11-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: رژیم غذایی نقش مهمی در کنترل تشنج در بیماران صرعی دارد، لذا در این تحقیق اثر مصرف مزمن روغن کنجد بر تشنج القاشده توسط استریکنین در موش صحرایی بالغ بررسی شده است.
روش کار: در این مطالعه تجربی، 42 سر موش صحرایی به 6 گروه تقسیم شدند: کنترل (دریافت کننده سالین: 1میلی لیتر بر کیلوگرم)، گروههای دریافت کننده حاد والپروات سدیم با دوز 100 و 200 میلی گرم برکیلوگرم (گروه کنترل مثبت)، گروه های دریافت کننده حاد روغن کنجد (دوز 0/75 و 1/5 میلی لیتر بر کیلوگرم) و دریافت کننده مزمن روغن کنجد (دوز 1/5 میلی لیتر بر کیلوگرم در روز، خوراکی، 21 روز). گروههای حاد، والپروات یا روغن را به صورت درون صفاقی دریافت کردند. برای القای تشنج، استریکنین به صورت زیر پوستی، 30 دقیقه بعد از دریافت سالین، والپروات یا روغن به حیوانات تزریق شد. سپس مدت زمان شروع تشنج و مدت زمان تا مرگ طی 30 دقیقه ثبت گردید.
یافته ها: تزریق حاد روغن کنجد، زمان شروع تشنج و مدت زمان تا مرگ را نسبت به گروه کنترل افزایش داد اما تفاوت معنیدار نبود. مصرف مزمن روغن کنجد زمان شروع تشنج (0/029 p=) را به طور معنیداری نسبت به گروه کنترل افزایش داد اما تاثیری بر مدت زمان تا مرگ نداشت. همچنین بین گروههای حاد و مزمن، از نظر زمان شروع تشنج و مدت زمان تا مرگ تفاوت معنیداری وجود نداشت.
نتیجه گیری: به نظر میرسد که مصرف مزمن روغن کنجد زمان وقوع تشنج را به تاخیر می اندازد و سبب کاهش روند صرعزایی میشود
رعنا کیهان منش، محمد رضا علیپور، حسن قبادی، مهدی احمدی، علیرضا مرادی، محمد رضا اصلانی،
دوره 18، شماره 4 - ( 11-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: مطالعات اپیدمیولوژیک و کلینیکال ارتباط تنگاتنگی بین آسم و چاقی نشان داده اند. مطالعه حاضر اثر چاقی بر پاسخ دهی مجاری هوایی نسبت به متاکولین و تعداد سلولهای التهابی در مایع برونکوآلوئولار رتهای نر حساس شده با اوالبومین را بررسی کرده است.
روش کار: 24 رت نر از نژاد ویستار به 4 گروه شامل رژیم غذایی معمولی (C+ND)، حساس شده با رژیم معمولی (S+ND)، رژیم پرچرب (C+HFD)، و حساس شده با رژیم پرچرب (S+HFD) تقسیم شدند. تمام حیوانات به مدت 8 هفته با غذای معمولی یا با رژیم پرچرب تغذیه شده، سپس در حالی که رژیم طراحی شده را دریافت میکردند با اوالبومین یا نرمال سالین برای 4 هفته دیگر حساسیت زایی صورت گرفت. در انتهای مطالعه مایع برونکوآلوئولار جهت بررسی سلولهای التهابی و تراشه جهت بررسی پاسخ دهی به متاکولین مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافته ها: در گروههای چاق القا شده با رژیم، وزن و شاخصهای چاقی افزایش داشتند ( 0/05p< تا p<0/001). نتایج همچنین نشان دادند که در گروه S+HFD در مقایسه با S+ND، پاسخ دهی تراشه نسبت به متاکولین افزایش قابل توجهی داشت (0/05p<). علاوه بر این، سلولهای التهابی در مایع برونکوآلوئولار در گروه S+HFD در مقایسه با سایر گروهها زیادتر بود (p<0/001 )
.
نتیجه گیری: در شرایط چاقی توام با مدل آسماتیک در رتهای نر پاسخدهی مجاری هوایی نسبت به متاکولین و همچنین تعداد سلولهای التهابی زیاد میشود.
الناز سلمانی کرجان، کامیلا کمالی، مجید کاتبی، افشین سمیعی، فرهاد قدیری صوفی،
دوره 19، شماره 1 - ( 2-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: فاکتور هستهای کاپای B (NF-κB)، به عنوان یک عامل رونویسی اصلی، در پیشرفت و توسعه التهاب عروق ریز ناشی از هیپرگلیسمی نقش مهمی ایفا میکند. هیپرگلیسمی باعث فعال شدن NF-κB و به دنبال آن افزایش سیتوکینهای پیش برنده التهاب همچون TNF-α، IL-6 و IL-1β و گسترش التهاب میشود. مطالعات جدید نقش microRNA-146a (miR-146a) را در پاتوژنز دیابت، از طریق یک حلقه فیدبک منفی وابسته به NF-κB نشان دادهاند. اگرچه مطالعات بی شماری بیانگر تغییر غلظت پلاسمایی miR-146a طی هایپرگلایسمی بودهاند، اما هنوز سلولهای منشاء این تغییر مشخص نیستند. بدین منظور این مطالعه تجربی- مداخلهای برای ارزیابی نقش NF-κB بر میزان بیان ژن miR-146a در سلولهای اندوتلیال عروقی بندناف انسان (HUVECs) در شرایط هیپرگلیسمی طراحی شد.
روش کار: سلولهای HUVEC در محیط رشد سلول اندوتلیال در شرایط گلوکز طبیعی (5 میلی مول در لیتر) و شرایط هیپرگلیسمی (25 میلی مول در لیتر) در پلیت 6 چاهکی به مدت 24 ساعت کشت داده شدند. اضافهشدن 30 میکرومول در لیتر JSH-23 به عنوان بازدارنده انتقال NF-κB به هسته، 30 دقیقه قبل از ایجاد هیپرگلیسمی صورت گرفت. جهت اندازه گیری میزان بیان miR-146a و NF-κB روش quantitative Real Time PCR استفاده شد. میزان فعالیت NF-κB با روش ELISA سنجیده شد.
یافته ها: هیپرگلیسمی میزان فعالیت و میزان بیان mRNAی NF-κB را در سلولهای HUVEC به طور معنیداری افزایش داد. همچنین میزان بیان miR-146a در گروه هیپرگلیسمی در مقایسه با گروه کنترل، به طور محسوسی افزایش یافت. از طرف دیگر، JSH-23 باعث جلوگیری از افزایش miR-146a و نیز افزایش بیان mRNAی NF-κB در سلولهای هیپرگلیسمی گردید.
نتیجه گیری: این یافته نشان میدهد که NF-κB بیان ژن miR-146a را در فاز اولیه هیپرگلیسمی در سلولهای HUVEC افزایش میدهد.
پریسا کریشچی خیابانی، سایه بیداران،
دوره 19، شماره 2 - ( 4-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: Allium cepa به واسطه ترکیبات فلاونوئیدی علاوه بر خاصیت آنتی اکسیدانتی و ضدالتهابی، دارای خاصیت ضدسرطانی میباشند. Allium cepaبا حذف رادیکالهای آزاد از شروع و پیشرفت سرطان جلوگیری میکند. در این مطالعه اثر پیشگیرانه Allium cepa در جلوگیری از تکثیر سلولهای سرطان پستان در موش ماده BALB/c مورد ارزیابی قرار گرفت.
روش کار: در تحقیق حاضر از موشهای BALB/c ماده(7-6 هفتهای) مبتلا به سرطان پستان بوسیله تزریق زیرجلدی رده سلولی موشی (4T1) به ناحیه غدد پستانی شکم استفاده شد. 8 سر موش در سه گروه: سالم، بیمار بدون درمان و گروه تجربی پیشگیری قرار گرفتند. گروه پیشگیری سه هفته قبل از القاء بیماری آب ریشه Allium cepa را دریافت کردند. آب ریشه پیاز قرمز (Allium cepa) بصورت روزانه به هر سر موش در گروه تجربی پیشگیری به مقدار ml/100gBW/day 0/1 خورانده شد. 7 هفته پس از القاء بیماری موشها تحت بیهوشی عمیق قرار گرفتند. در طی مدت آزمایش به طور یک روز در میان موشها توزین و به دنبال پیدایش تومور تا پایان هفته هفتم حجم تومور توسط کولیس دیجیتالی اندازه گیری و وزن توده تومور نیز بعد از خروج از بدن توزین گردید. طحال نیز از بدن خارج و در محیط کشت 1640- RPMI حاوی 10% FBS قرار داده شد و جهت اندازه گیری مقادیر IFN-γ و IL-4 آزمایش ELISA صورت گرفت. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS-18 صورت گرفت. برای ارزیابی اختلاف بین گروه ها از تحلیل واریانس یک طرفه و در صورت معنادار بودن آن جهت تعیین اختلافات بین گروهی از آزمون تعقیبی توکی استفاده شد. همچنین برای بررسی آزمون فرضیه ها و تصمیم گیری در مورد پذیرش و یا رد فرضیه ها، سطح معنی دار<0.05 pدر نظر گرفته شد.
یافته ها: وزن موشها در هر سه گروه روند افزایشی داشت و وزن تومور و حجم تومور در گروه تجربی پیشگیری در مقایسه با گروه بیمار (شم) کاهش معنی داری یافت (به ترتیب 0/001< p, 0/0001/0(p<. در گروه تجربی پیشگیری در مقایسه با گروه بیمار مقادیرIFN-γ افزایش (0/001<p) و سطح IL-4 کاهش معنی داری (0/001 (< p یافته است.
نتیجه گیری: بر اساس نتایج حاصل از این تحقیق مصرف Allium cepa به صورت پیشگیرانه و قبل از بروز بیماری میتواند رشد و تکثیر سلولهای سرطانی و پیشرفت بیماری در موشهای مدل سرطان پستان را کاهش دهد.
رحمت اله پرندین، لیلی محمدی،
دوره 19، شماره 2 - ( 4-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: در سالهای اخیر با توجه به اثرات جانبی داروهای شیمیایی، مصرف گیاهان دارویی به دلیل کم بودن عوارض جانبی، ارزان بودن و ترکیبات مؤثره افزایش یافته است. هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر ضد التهاب، ضد درد و ضد تب عصاره هیدروالکلی میوه نسترن وحشی در موش سوری نر بود.
روش کار: در این مطالعۀ تجربی از 120 سر موش سوری نر نژاد BALB/c با وزن 30-23 گرم استفاده شد. در هر تست، موشها به 5 گروه 6 تایی شامل گروههای شاهد، کنترل مثبت و سه گروه تحت درمان با عصاره هیدروالکلی میوه نسترن وحشی به ترتیب با دوزهای 100، 200 و 400 میلیگرم بر کیلوگرم با روش داخل صفاقی تقسیم شدند. برای بررسی اثرات ضدالتهاب و ضدتب عصاره به ترتیب از تست گزیلن به عنوان القاکنندۀ ادم گوش و تست مخمّر آبجو بهعنوان القاکنندۀ تب استفاده شد. برای ارزیابی درد از تستهای کشش شکمی با اسیداستیک و آزمون فرمالین استفاده شد. دادهها با نرمافزار SPSS و آنالیز واریانس یک طرفه در سطح معنیداری 05/0>p تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: دوزهای 200 (05/0p<) و 400 (001/0p<) عصاره به طور معنیداری التهاب را کاهش دادند. دوزهای 100( 0/05<p)، 200 (0/01 <p) و 400 (0/001 <p) عصاره، درد را در آزمون کشش شکمی و دوز 400 (50/0< p) مرحله درد مزمن در آزمون فرمالین را به طور معنی داری کاهش دادند. تزریق عصاره در هیچکدام از دوزهای موجود موجب کاهش تب نشد.
نتیجه گیری: یافتههای این تحقیق نشان میدهد که میوه نسترن کوهی دارای فعالیتهای ضد التهاب و ضد درد احشایی است که احتمالاً این اثرات بواسطه ظرفیت آنتیاکسیدانی این گیاه میباشد.
لاله نادری، اللهیار عرب مومنی،
دوره 19، شماره 3 - ( 7-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به شیوع چاقی و ایجاد خطرات متابولیک، عوارض قلبی عروقی و کبد چرب، برنامههای ورزشی و مکملهای طبیعی در کنترل و پیشگیری از این بیماریها میتوانند نقش قابلتوجهی داشتهباشند. لذا هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر هشت هفته تمرین ترکیبی و مصرف اسید کلروژنیک بر پروتئین واکنشگرC و آنزیمهای کبدی زنان چاق بود.
روش کار: در این تحقیق که بهصورت پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل انجام شد، 48 زن چاق بهصورت هدفمند انتخاب و بهطور تصادفی به چهار گروه مساوی (12n=)، تمرین، مکمل، تمرین+ مکمل و گروه کنترل تقسیم شدند. در گروه تمرین 8 هفته تمرین هوازی و مقاومتی، 3 جلسه در هفته و هر جلسه 60 دقیقه اجرا شد، گروه مکمل، قهوه سبز حاوی اسید کلروژنیک روزانه را بهشکل کپسول 400 میلیگرمی بهمدت 8 هفته مصرف کردند و گروه ترکیبی بهطور همزمان به تمرین و مصرف قهوه سبز پرداختند. با استفاده از نمونههای خونی آنزیمهای آلانین آمینوترانسفراز، آسپارتات آمینوترانسفراز و پروتئین واکنشگر C در ابتدا و پس از 8 هفته مداخله اندازهگیری شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از آزمــونهــای تی همبسته و تحلیل واریانس یکطرفه در سطح 0/05>p انجام شد.
یافتهها: آلانین آمینوترانسفراز و آسپارتات آمینوترانسفراز در گروه مکمل کمترین کاهش و در گروه تمرین+ مکمل بیشترین کاهش را داشت (0/05>p). همچنین پروتئین واکنشگرC، در گروه تمرین+ مکمل بیشترین کاهش را نشان داد، ضمن اینکه تفاوت معناداری در میزان پروتئین واکنشگرC سه گروه تجربی نسبت به گروه کنترل مشاهده شد (0/05>p).
نتیجهگیری: با توجه به یافتههای این مطالعه بهنظر میرسد تمرینات ترکیبی و اسید کلروژنیک میتوانند عوامل التهابی مانند پروتئین واکنشگرC و آنزیمهای کبدی را کاهش دهند.
آسیه علیزاده مکوندی، محسن خلیلی، مهرداد روغنی، سارا امیری مقدم،
دوره 19، شماره 4 - ( 11-1397 )
چکیده
زمینه و هدف: افسردگی یک اختلال مغزی شایع و تضعیف کننده توان مغز و از دیدگاه روانپزشکی نوعی سندروم است. شایعترین علائم این بیماری بیحوصلگی، احساس پوچی، اختلال در خواب و اضطراب است. رزرپین دارویی است که مصرف کم آن میتواند در حیوانات ایجاد افسردگی کند. الکتروشوکدرمانی ECT))، یکی از موثرترین راههای درمانی غیرفارماکولوژیک افسردگی است. در این مطالعه، اثر الکترو شوک درمانی بر موشهای صحرایی نر که بوسیله رزرپین افسرده شدند در آزمونهای رفتاری و شمارش نورونی در ناحیه هیپوکمپ و کورتکس پری فورنتال مورد بررسی قرار گرفت.
روش کار: در این مطالعه تجربی از 40 سر موش صحرایی نر استفاده شد و آنها به چهار گروه ده تایی تقسیم شدند: 1-گروه کنترل، 2-گروه ECT، 3-گروه افسرده با رزرپین (0/2 میلی گرم بر کیلوگرم درون صفاقی)، 4- گروه افسرده+ ECT. آزمونهای زمینه باز، ترجیح سوکروز، شنای اجباری و ماز بعلاوه ارتفاع برای ارزیابی اضطراب و عملکردهای رفتاری ناشی از افسردگی مورد استفاده قرار گرفتند. در پایان آزمایشات، بررسیهای هیستوشیمی از طریق شمارش نورونی در هیپوکمپ و کورتکس پریفورنتال انجام شد.
یافتهها: نتایج حاصل از آزمونهای اضطراب و رفتارهای ناشی از افسردگی، بیانگر وجود تفاوت معنیداری بین گروه افسرده و افسرده+ECT است (0/05p<)، همچنین مطالعات دژنراسیون بافتی از برشهای هیپوکمپ و قشر پریفورنتال، نشان دادند که ECT میتواند مرگ سلولی را در گروه افسرده+ ECT نسبت به گروه افسرده، به میزان معنیداری کاهش دهد ( p<0.05).
نتیجه گیری: با توجه به نتایج، ECT میتواند اضطراب و رفتارهای ناشی از افسردگی را که پیامد تزریق رزرپین است در حیوانات افسرده کاهش دهد و باعث نوروژنزیز در هیپوکمپ و قشر پری فورنتال شود.
فرشید پارسا، سید ابراهیم حسینی، داوود مهربانی، سیده سارا هاشمی،
دوره 20، شماره 2 - ( 5-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: حشیش یا عصاره شاهدانه، از مواد مهم روانگردانی است که میلیونها نفر در سراسر دنیا از آن استفاده مینمایند. با توجه به اثرات متنوع حشیش در سلولهای مغزی، این مطالعه با هدف بررسی اثر حشیش بر رشد سلولهای عصبی رده SH-SY5Y انجام گردید.
روش کار:
در این مطالعه تجربی سلولهای رده SH-SY5Y از انیستیتو پاستور ایران تهیه و سپس در محیط DMEM بعلاوه 10% سرم جنین گاوی-L گلوتامین، پنی سیلین و استرپتومایسین در دمای 37 درجه وCO2 5% انکوبه شدند. پس از اطمینان از تکثیر سلولها و رسیدن به تراکم لازم، سلولها در پاساژ چهارم، به گروه های کنترل و تجربی تحت تیمار با حشیش در غلظتهای ng/ml 1000 و 100 تقسیم شدند و در طول مدت 1 الی 9 روز رشد سلولهای SH-SY5Yبه روش فلوسایتومتری و توسط فرمول PDT= T× محاسبه گردید.
یافتهها: سلولهای SH-SY5Y، 24 ساعت بعد از انتقال به فلاسک کشت سلولی، به کف فلاسک چسبیدند. این سلولها در ابتدا کروی بوده و بعد از 24 ساعت دوکی شکل شدند. نتایج آزمون شمارش سلولی در روزهای 1 تا 6 حاکی از رشد سلولهای تیمارشده با حشیش مشابه با گروه کنترل بود اما از روز ششم به بعد در گروه های تحت تیمار با ( عصاره شاهدانه) در مقایسه با گروه کنترل کاهش معنادار رشد سلولی در سطح (0/05>p) مشاهده گردید.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد سلولهای SH-SY5Y در محیط کشت از حالت کروی، مشابه سلولهای فیبروبلاستی، دوکیشکل شده و بر اساس نتایج حاصل از شمارش سلولی مشخص گردید که حشیش مانع رشد این سلولها میگردد.
فزناز سیفی، مژده خواجه لندی،
دوره 20، شماره 3 - ( 7-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به نقش احتمالا مثبت تمرین ورزشی بر وضعیت اکسیدانی تام (TOS) و سیستم آنتیاکسیدانی تام (TAS) و اثر متقابل آنها بر روند پروسه آنژیوژنز، هدف از مطالعه حاضر بررسی تأثیر یک دوره تمرین استقامتی با شدت متوسط بر میزان بیان ژن فاکتور رشد اندوتلیال عروق- (VEGF-B) Bوآنژیوپوئیتین-1 (ANGPT-1) و مقادیر TOS و TAS بافت قلب در موشهای صحرایی نر بود.
روش کار: در این پژوهش 20 سر موش نر صحرایی نژاد ویستار به دو گروه مساوی بدین شرح تقسیم شدند: 1- گروه تمرین و 2- گروه کنترل که هیچگونه فعالیت ورزشی بر روی آنها انجام نشد. موشهای گروه تمرین از هفته دوازدهم زندگی بهمدت شش هفته و هر هفته 5 جلسه تمرین استقامتی انجام دادند. 24 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین برای بررسی اثر تمرین، نمونههای بافت قلب استخراج گردید. برای مقایسه بینگروهی و اختلاف معنادار بین گروهها از آزمون آماری t مستقل با سطح آماری 0/05˂p استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که در گروه تمرین نسبت به گروه کنترل میزان بیان ژن VEGF-B و ANGPT-1 و مقادیر TAS افزایش معنادار 0/001 =pو مقادیر TOS کاهش معنادار =0/008pداشتند.
نتیجه گیری: باتوجه به نتایج حاصل از پژوهش حاضر بهنظر میرسد که تمرین استقامتی با شدت متوسط با افزایش فاکتورهای مرتبط با آنژیوژنز بافت قلب موشها و بهبود TAS و کاهش TOSدر پیشگیری از بیماریهای قلبی- عروقی میتواند موثر باشد.
محمدرضا نصیرزاده، سید سجاد حجازی، محمد بخشی، سعید تقی نسب، حیدر طایفه ستاری، پویا نویدی فر،
دوره 20، شماره 4 - ( 10-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: وینکریستین یک داروی ضدسرطان با کاربرد گسترده است که در درمان سرطانهای مختلف مورد استفاده قرار میگیرد. رزوراترول یک پلی فنول طبیعی است که در منابع گیاهی بسیاری وجود دارد. مطالعات بسیاری اثرات ضد التهابی و آنتی اکسیدانی آن را گزارش کردهاند. در این مطالعه اثرات محافظتی رزوراترول بر آسیب اکسیداتیو ناشی از وینکریستین بر بافت تخمدان موش سوری بررسی گردید.
روش کار: در این مطالعه تعداد 32 سر موش سوری بالغ با وزن 20 تا 25 گرم به طور تصادفی به 4 گروه 8 تایی تقسیم شد. 1- گروه کنترل، 2- گروه وینکریستین، 3- گروه وینکریستین- رزوراترول، و 4) گروه رزوراترول. موشها داروی وینکریستین را با دز mg/Kg 3 هفتهای یکبار بمدت 4 هفته و رزوراترول را با دز mg/Kg30 روزانه بمدت 28 روز از طریق گاواژ معدی دریافت کردند. در پایان مطالعه شاخص پراکسیداسیون چربی (MDA) و ظرفیت تام آنتی اکسیدانی (TAC) و فعالیت آنزیمهای آنتیاکسیدان سوپراکسید دسموتاز (SOD) وگلوتاتیون پراکسیداز (GPX) بافت تخمدان و رحم حیوانات مورد مطالعه اندازهگیری شد. همچنین انواع فولیکولهای تخمدانی شمارش گردید.
یافته ها: نتایج نشان داد که درگروه وینکریستین سطح MDA افزایش و سطح TAC و میزان فعالیت SOD و GPX بافت تخمدان و رحم کاهش معنیداری داشته است (0/05 <p). در حالی که تیمار موشها با رزوراترول بطور معنیداری سطح MDA را کاهش و میزان فعالیت SOD و GPX بافت تخمدان و رحم را افزایش داد (0/05 <p) همچنین مشخص گردید رزوراترول تعداد فولیکولهای اولیه و مقدماتی را افزایش و فولیکولهای آترتیک را کاهش میدهد (0/05 <p).
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشانگر اثرمحافظتی رزوراترول بر آسیب اکسیداتیو القا شده توسط وینکریستین در بافت تخمدان و رحم موش سوری میباشد.
مریم زراعتی، بلال مسافری،
دوره 20، شماره 4 - ( 10-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: صرع یکی از مشکلات شایع در حوزه سلامت است که برخی از انواع آن مقاوم به درمان هستند. اخیراً غنیسازی محیطی در بهبودی برخی موارد صرع نتایج مفیدی نشاندادهاست.
روش کار: موشهای آزمایشگاهی نر در دوران رشد خود، در محیط غنی سازیشده و یا محیط معمولی پرورش یافتند و در سن بلوغ هر گروه به دو زیرگروه تقسیمشده که یکی از هرکدام از آنها جهت ایجاد رفتارهای تشنجی، یازده مرتبه با فاصله زمانی دو روزه تحت تیمار پنتیلنتترازول قرارگرفتند.
یافته ها: محیط غنیسازیشده تا حدود زیادی باعث کاهش رفتارهای تشنجی شده و از بروز رفتارهای اضطرابی و اختلالات شناختی تحت آن شرایط جلوگیریکرد. همچنین از افزایش سیتوکین التهابی TNF-α در هیپوکمپ نیز جلوگیریکرد.
نتیجه گیری: محیط رشد مناسب دوران کودکی و نوجوانی میتواند در جلوگیری و محافظت از اختلالات تشنج در سنین بلوغ مفید واقعشود.
ندا امیدیان، هوشنگ نجفی،
دوره 20، شماره 4 - ( 10-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: یکی از مهمترین علل آسیب حاد کلیوی ایسکمی- خونرسانی مجدد است. برخی محققان نشان دادهاند مهار گیرنده A1 آدنوزین اثرات محافظت کنندگی در برابر آسیبهای القا شده توسط ایسکمی- خونرسانی مجدد کلیوی دارد، در حالیکه مطالعات دیگر عکس آنرا نشان دادهاند. هدف مطالعه حاضر مرور متدولوژیک این مطالعات جهت دستیابی به یک نتیجهگیری نهایی در خصوص اثرات گیرنده A1 آدنوزین بر آسیبهای کلیوی القا شده توسط ایسکمی- خونرسانی مجدد میباشد.
روش کار: پایگاههای اطلاعات شامل Scopus، PubMed، Google Scholar، Science Direct و Embase مورد جستجو قرار گرفتند. واژههای مورد استفاده شـــامل Ischemia reperfusion، Acute kidney injury، Acute renal failure، A1 adenosine receptor و ترکیب آنها بود.
یافتهها: افزایش سطح آدنوزین متعاقب ایسکمی- خونرسانی مجدد کلیوی از طریق تحریک گیرنده A1 آدنوزین سبب تنگی شریانچه آوران و گشادی شریانچه وابران کلیه و در نتیجه کاهش میزان فیلتراسیون گلومرولی میگردد. مهار گیرنده A1 آدنوزین با افزایش جریان خون کلیهها و در نتیجه بهبود GFR، منجر به تصحیح غلظت پارامترهای عملکردی کلیه بصورت کوتاه مدت متعاقب ایسکمی- خونرسانی مجدد میگردد. اما این افزایش GFR با افزایش بار کاری کلیهها سبب تشدید آسیبهای کلیوی میشود که در ساعات بعدی خود را نشان میدهد.
نتیجهگیری: گرچه مهار انتخابی گیرنده A1 آدنوزین در کوتاه مدت سبب بهبود پارامترهای عملکردی کلیهها میشود، اما منجر به تشدید آسیبهای کلیوی در ساعات بعدی میگردد. بنابراین تحریک گیرنده A1 آدنوزین دارای اثرات محافظتی در برابر آسیبهای ناشی از ایسکمی- خونرسانی مجدد در کلیه است.
محمدکاظم خانمحمدی خرمی، معصومه اصل روستا، مهدی رهنما، رحیم امینی،
دوره 20، شماره 4 - ( 10-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: رسوب پپتید آمیلوئید بتا در مغز از مهمترین شاخصه های بیماری آلزایمر است. آمیلوئید بتا علاوه بر نقص حافظه، افسردگی را نیز به دنبال دارد. آلفاپینن نوعی مونوترپن است که اثرات آنتیاکسیدانی، ضدالتهابی و محافظتکنندگی عصبی دارد. در این تحقیق اثر آلفاپینن بر مرگ نورونی در هیپوکامپ و افسردگی ناشی از مدل آلزایمری القاشده توسط آمیلوئید بتا بررسی شد.
روش کار: رتهای نر نژاد ویستار به وزن 260-240 گرم به چهار گروه شامل کنترل، آلفاپینن، آمیلوئید بتا و آمیلوئید بتا- آلفاپینن تقسیم شدند. آمیلوئید بتا طی جراحی استریوتاکسی به صورت درون هیپوکامپی تزریق شد (هر طرف µg 4) و آلفاپینن نیز به مدت 14 روز متوالی به صورت درون صفاقی تیمار شد (mg/kg 50). در پایان این دوره، سطح افسردگی با استفاده از تست شنای اجباری مورد بررسی قرار گرفت. هیپوکامپ حیوانات نیز پس از رنگ آمیزی نیسل مورد مطالعه میکروسکوپی قرار گرفت.
یافته ها: تزریق درون هیپوکامپی آمیلوئید بتا به افزایش مجموع زمان بیحرکتی در تست شـــنای اجباری منجر شــد (0/01 <p)، تعداد نورونهای پیرامیدال را در ناحیه CA1 هیپوکامپ کاهش داد (0/001 <p) و موجب کاهش ضخامت لایه نورونی در این منطقه از هیپوکامپ شد. آلفاپینن تا حد زیادی از بروز این تغییرات جلوگیری کرد.
نتیجه گیری: مطابق نتایج مطالعه حاضر آلفاپینن رفتار افسردگی القا شده توسط آمیلوئید بتا را در رتها کاهش میدهد و ممانعت از فقدان نورونی نقش مهمی در این اثر دارد. احتمالاً آلفاپینن گزینه مناسبی برای مهار تحلیل عصبی القا شده توسط آمیلوئید بتا است.
حسین دارایی، فاطمه حضرتی آلاشتی، معصومه حبیبیان،
دوره 21، شماره 1 - ( 2-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: کمبود ویتامین D و کیفیت پایین خواب از عوامل مهم اختلال سلامتی و شایع در بین زنان میباشد اما نقش فعالیت ورزشی به عنوان یک روش درمانی هدف بر توسعه این متغیرها بخوبی مشخص نیست. هدف مطالعه حاضر بررسی تاثیر فعالیت بدنی بر سطح ویتامین D و بهبود کیفیت خواب در زنان بود.
روش کار: این مطالعه توصـیفی- تحلیلـی بر روی زنان فعال (85 نفر) و غیرفعال (85 نفر)، 48-30 سال انجام شد که به روش نمونهگیری هدفمند و در دسترس انتخاب شدند. از پرسشنامه کیفیت خواب پیتزبورگ برای سنجش کیفیت خواب استفاده شد. نمره بالاتر از 5 به عنوان کیفیت ضعیف خواب تعیین شد. از آزمونهای کروسکال والیس، من ویتنی یو و ضریب اسپیرمن برای تجزیه و تحلیل دادهها استفاده شد ( 0.05<p).
یافته ها: بر اساس نتایج 54/12 و 28/82 درصد از زنان به ترتیب دارای نقص و سطوح ناکافی ویتامین D، و 61/8 درصد دارای کیفیت خواب ضعیف بودند. زنان فعال دارای سطوح بالاتر ویتامین D و کیفت خواب بهتری در مقایسه با زنان غیرفعال بودند (0.05 <p). بعلاوه رابطه مستقیم بین سطوح ویتامین D و کیفیت خواب در زنان فعال و غیرفعال وجود داشت. اما این ارتباط در زنان فعال با نقص ویتامین D و زنان غیرفعال با وضعیتهای مختلف ویتامین D معنادار بود.
نتیجه گیری: به نظر میرسد که فعالیت بدنی میتواند به افزایش سطح ویتامین D و کیفیت خواب بهتر در زنان منجر شود، ولی وضعیت ویتامین D به ویژه نقص آن، ممکن است یکی از مهمترین عوامل تعیین کننده کیفیت خواب در زنان فعال و غیرفعال باشد.
هاشم حق دوست، محمد حسین اسماعیلی، محمد صوفی آبادی، پوریا سلیمانی، سمیرا اسماعیلی،
دوره 21، شماره 2 - ( 4-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: بیماران آلزایمری از اضطراب و افسردگی رنج میبرند. سولفید هیدروژن میتواند افسردگی و اضطراب ناشی از دیابت را کاهش دهد. هدف مطالعه حاضر بررسی اثرات تجویز مزمن سولفید هیدروژن بر افسردگی و اضطراب موشهای آلزایمری مدل استرپتوزوتوسین بود.
روش کار: حیوانات به گروههای شاهد و هیدروسولفید سدیم و آلزایمری شامل (استرپتوزوتوسین و استرپتوزوتوسین به همراه سالین و استرپتوزوتوسین به همراه هیدروسولفید سدیم (6/5 میلی گرم بر کیلوگرم داخل صفاقی، روزانه، به مدت 21 روز) تقسیم شدند. برای ایجاد آلزایمر استرپتوزوتوسین (3 میلی گرم برکیلوگرم، 10 میکرولیتر در محل تزریق) به داخل بطنهای طرفی مغز تزریق شد. نتایج رفتاری آن با استفاده از تست ماز بعلاوه، تست شنای اجباری و تست ترجیح سوکروز ارزیابی شد.
یافته ها: تزریق داخل بطنی استرپتوزوسین، درصد زمان حضور و دفعات ورود به بازوی باز را کاهش داد، که نشان دهنده اثرات شبه اضطرابی است. همچنین باعث افزایش مدت زمان بیحرکتی و کاهش درصد ترجیح ساکارز شد، که نشان دهنده اثرات شبه افسردگی است.تجویز هیدروسولفید سدیم در موشهای تحت درمان با استرپتوزوسین، درصد زمان حضور و دفعات ورود به بازوی باز را افزایش داد، که نشان دهنده اثرات ضد اضطرابی است. همـچنین مدت زمان بیحرکتی را کاهش و درصد ترجیح ســـاکارز را افزایش داد، که نشـــان دهنده اثرات ضد افسردگی است.
نتیجه گیری: تجویز استرپتوزوسین میتواند باعث ایجاد علائم افسردگی و اضطراب در موشها شود. درمان با هیدروسولفید سدیم افسردگی و اضطراب موشهای آلزایمری را کاهش میدهد، نشان میدهد که هیدروسولفیدسدیم میتواند در درمان اختلالات عاطفی در بیماران آلزایمری مفید باشد.
عباس صباحی نمینی، آرش عبدالمالکی، شراره میرزایی، مهرداد شیخلو، اسداله اسدی، علی شمس آذر،
دوره 21، شماره 2 - ( 4-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: پژوهش بر روی نانومواد هوشمندی که با اثرات آنتی اکسیدانی، تحریک تکثیر سلولهای عصبی، تعدیل سیستم ایمنی و فاکتورهای التهابی سبب تسریع روند بازسازی و درمان اعصاب میگردند، از اهمیت بالایی برخوردار است. هدف از این مطالعه تهیه نانوذرات سریم اکسید پوشیده با سینامون و ارزیابی اثرات آنتیاکسیدانی و سمیتسلولی آن بر رده سلولهای PC12 میباشد.
روش کار: نانوذرات سریم اکسید پوشیده با سینامون تهیه شد و خواص ساختاری آن با تصاویر میکروسکوپ الکترونی و اسپکتروسکوپی تبدیل فوریه مادون قرمز مورد ارزیابی قرار گرفت. خصوصیات آنتیاکسیدانی ترکیبات از روش به دام انداختن رادیکال آزاد 2 و 2 دی فنیل - 1- پیکریل هیدرازیل ارزیابی شد. میزان زندهمانی سلولها از طریق آزمون MTT سنجیده شد. تجزیه و تحلیل دادهها توسط نرم افزار SPSS انجام شد.
یافته ها: طیفهایFTIR و تصاویر TEM نشان دهنده فراوری نانوذراتی با متوسط اندازهای کمتر از 100 نانومتر همراه با پوشش سینامون بر سطح آنها است. همچنین، ظرفیت آنتیاکسیدانی در نانوذره سریم اکسید پوشیده با سینامون نسبت به عصاره و نانوذره به تنهایی در غلظتهای مشابه بهطور معناداری (0/038*p<) بالاتر است. ارزیابی نتایج حاصل از سمیت سلولی نشان داد که کمترین میزان سمیت در گروه نانوذره سریم اکسید پوشیده با سینامون مشاهده شد.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد که بالاتر بودن خاصیت آنتی اکسیدانی و کم بودن اثرات سایتوتوکسیتی نانوذره سریم اکسید پوشیده شده با سینامون در مقایسه با سایر گروه ها که موجب اثر بخشی بهتر آن، تکثیر و زنده مانی بیشتر سلولها میگردد، سنتز سبز آن و پوشیده شدن توسط سینامون می باشد.
شکوفه بنائی،
دوره 21، شماره 4 - ( 10-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: آسیب ناشی از ایسکمی و رپرفیوژن در بالین در طول پیوند کلیه به بیماران مرحله نهایی بیماری کلیه رخ میدهد باعث فعال شدن سیستم ایمنی میشود. پاسخهای التهابی با افزایش سطح سایتوکاینها منتهی به آسیب حاد کلیه میشوند که در کاهش عملکرد پیوند و پس زدن کلیه پیوندی دخیل هستند. هدف این مطالعه، مرور اثرات درمانی نانوذرات در آسیب حادکلیه بود.
روش کار: با استفاده از بانکهای اطلاعاتی اسکوپوس، پابمد، گوگل اسکولار یک استراتژی جستجوی جامع در مورد مطالعات مرتبط با مدلهای آسیب حاد کلیه از سالهای 2000 تا 2020 انجام گرفت. استراتژی جستجو شامل کلمات کلیدی برای مدلهای آسیب حاد کلیه، از جمله ایسکمی- رپرفیوژن و نانوذرات میشد.
یافته ها: رادیکالهای آزاد اکسیژن در طول فاز رپرفیوژن تولید میشوند باعث پراکسیداسیون لیپیدی و تسریع آسیب بافتی میگردند. آسیب اکسیداتیو DNA، پروتئینهای سلول و پراکسیداسیون لیپیدی غشاء میتواند باعث مرگ سلولی و آپوپتوزیس شود. برخی استراتژیها جهت کاهش آسیب بافتی ناشی از ایسکمی- رپرفیوژن استفاده از مواد ریز در حد نانو میباشد. نانوذرات آنتیاکسیدان باعث کاهش استرس اکسیداتیو بافتها میشوند و نیز قابلیت تحویل داروها و عاملهای درمانی به سلولهای ایسکمیک و تصویربرداری از نواحی ایسکمیک در سطح سلولی و مولکولی را دارند.
نتیجه گیری: این پتانسیل نانوذرات آنتیاکسیدان و ضد التهاب در تشخیص و درمان نواحی ایسکمیک کلیه یک نوآوری در توسعه درمانهای جدید و دستاورد منحصر به فرد در پیشرفتهای پزشکی اخیر محسوب میشود.
مهرداد تشکری قنبریان، سعید نقیبی، محمد شریعت زاده جنیدی، شهرزاد انصاری،
دوره 21، شماره 4 - ( 10-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: پروتئینهای FoxO1 و STRA13 نقش مهمی در تکثیر و متابولیسم سلولی، تنظیم تمایز سلولی، آپوپتوز و کاهش گسترش بافت چربی در بدن دارند. هدف از انجام این پژوهش بررسی تاثیر 8 هفته تمرین هوازی با شدتهای متفاوت بر بیان ژن های FoxO1 و STRA13 در بافت چربی زیر جلدی موشهای صحرایی نر نژاد ویستار بود.
روشکار: در این مطالعه تجربی 32 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار با میانگین سنی 8 هفته و وزن 33±237 گرم انتخاب و بهصورت تصادفی در 4 گروه مساوی؛ تمرین هوازی با شدت متوسط ((MIT، تمرین هوازی شدید (HIT)، تمرین هوازی تناوبی شدید (HIIT) و کنترل جایگزین شدند. برنامه تمرینی گروههای تجربی به مدت 8 هفته و 5 جلسه در هفته اجرا شد. بافتبرداری از بافت چربی 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی برای بررسی بیان ژن FoxO1 و STRA13 به روش RT-PCR انجام گرفت. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه با نرمافزار SPSS-24 در سطح معناداری 0/05 استفادهگردید.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که تفاوت معناداری بین بیان ژن FoxO1 در بافت چربی زیرجلدی موش صحرایی گروه HIT با گروه کنترل وجود دارد (0/0001=P)، ولی بین گروههای تجربی با یکدیگر تفاوت معناداری مشاهده نشد. همچنین تفاوت معناداری در بیان ژن STRA13 در بافت چربی زیر جلدی بین گروه کنترل با گروههای MIT (=0/008P)، HIIT (0/009P=) و HIT (0/0001=P) مشاهدهشد.
نتیجهگیری: این یافتهها نشان میدهد، تمرینات هوازی با شدت های متفاوت در کنترل میزان بیان ژنهای دخیل در متابولیسم چربی موثر بوده و میتواند از طریق کاهش بیان ژنهای FoxO1 و STRA13، موجب تمایز و کاهش گسترش بافت چربی گردد.